این جاده های خونین چرا به چشم مان نمی آید؟

مرگ و میر 16 هزار نفر در سال 1395 بر اثر تصادفات رانندگی؛ یعنی روزانه حدود 43 نفر در جاده ها و خیابان ها جانشان را از دست می دهند وجدا از خسارات مادی که احتمالا به سختی ومشقت جبران پذیر خواهد بود ،اما زمینه ای می شود برای انبوه دردها و زخم های بی التیام و آثار ناخوشایند روانی و اجتماعی بر پیکره جامعه.
در بررسی علل آمار بالای مرگ و میر در حوادث رانندگی و راهکارهای کنترل آن پژوهش ها و اقدامات متعددی تاکنون در کشور صورت گرفته است که طی سال های اخیر نگاه  ها را بیش از گذشته به خود معطوف داشته و در رهگذر آن متولیان  با تدارک اقدامات فرهنگی ، آموزشی وپیشگیرانه  توانسته اند به کاهش تصادفات اگرچه کم و محدود نائل آیند؛
چنانچه  سردار مومنی جانشین فرمانده ناجا، (16 اسفند 95) پس از این که از آمار مرگ و میر 16 هزار نفر در حوادث رانندگی طی سال 1395 خبر می دهد از کاهش 3 درصدی آن نسبت به 1394 سخن می گوید.در عین حال تجربه تمام این سال ها به ویژه در  یک دهه گذشته که موج تولید خودروهای با کیفیت و بی کیفیت سرعت گرفته و متولیان آن بی محابا، عجولانه و به هر قیمتی که اراده می کنند این خودروها را به جان خیابان های تنگ و کوچک شهرها و جاده های غیراستاندارد می اندازند، ما را با این پرسش مواجه می کند که مگر قرار است از خیابان ها و جاده ها نمایشگاه «هنرهای خودروسازان» بسازیم؟! تازه این در شرایطی است که سرانه خودرو در ایران در حال حاضر به میزان یک سوم اروپا است اگرچه این عدد تنها آمار فراوانی (تعداد) خودروها را مورد توجه قرار داده است و اساسا وضعیت خیابان ها،جاده ها، فرهنگ رانندگی، نحوه رفتارهای انسانی ،کیفیت خودروها، قوانین، سیستم های حمل و نقل و ده ها دلیل دیگر در ایجاد تصادفات موثر است که ارتباطی به آمار سرانه خودرو ندارد.
در واقع اگر در کشوری همچون آلمان سرانه خودرو به ازای هر 1000 نفر 558 دستگاه است (در ایران به ازای هر 1000 نفر حدود 180 خودرو است)  اما میزان مرگ و میر ناشی از تصادفات در این کشور به تعداد یک پنجم کشور ما است.


بنابر آخرین آمار مقایسه ای این دو کشور در تعداد کشته های تصادفات که سال قبل منتشر شد در سال 94 حدود 17 هزار نفر در ایران جان خود را در حوادث رانندگی از دست دادند در حالی که این عدد در کشور آلمان فقط 3 هزار و 500 کشته است.
درباره این که چرا در کشوری همچون آلمان با حدود 4.5 برابر تعداد خودروها نسبت به کشور ما، اما تعداد فوتی های تصادفات 4.5 برابر کم تر است، جالب است بدانیم که قوانین مربوط به رانندگی در این کشور اساسا تفاوت جدی با کشور ما دارد، برای نمونه آیین نامه رانندگی در آلمان که شامل حدود یک هزار پرسش می شود در بسیاری از آنها بر مسائل اخلاقی، انسانی و چگونگی رفتار با عابران پیاده و سالمندان و رعایت حقوق دیگران تاکید جدی دارد. طبیعی است در چنین شرایطی اگر کار به مقایسه برسد احتمالا در کشور ما که هنوز در مسائل اولیه فرهنگ رانندگی لنگ می زنیم و مملو از کم حوصلگی و بی توجهی به حقوق دیگران هستیم، نباید انتظار داشته باشیم این آمار 16 هزار نفری کشته های سالانه تصادفات کاهش یابد. شاید در برخی فیلم ها و چنانچه به این کشورها سفر کرده باشیم، احتمالا دیده ایم که وقتی یک حادثه در خیابان یا جاده رخ می دهد، حتی اگر ساعت ها هم طول بکشد هیچ خودرویی از لاین خود خارج نمی شود که اگر راننده ای مرتکب این «خلاف» شود همه به «سلامت رفتاری و روانی» آن راننده شک خواهند کرد بماند که او را یک متجاوز به حقوق دیگران می انگارند.
انسان، راه، وسیله نقلیه
بنابر آنچه از تجربه دیگر کشورها از جمله آلمان پیش روی ما قرار می گیرد، توجه به عامل انسانی از 3 عامل انسان، راه و وسیله نقلیه به عنوان عوامل موثر در تصادفات که کارشناسان حوادث رانندگی و جاده ای آن را برمی شمارند، بیش از دیگر عوامل در بروز حوادث موثر است؛ دقیقا همان عاملی که ما در کشورمان کمتر بدان توجه کرده ایم. اگرچه دو عامل دیگر شامل وسیله نقلیه وجاده  (که در کشور ما خود قصه های  پرغصه ای است) و چنانچه این امکان را می دهد که شرایط  رانندگی   را بهبود ببخشند، از سوی دیگر نیز می توانند دلیل تشدید خسارات شوند و عمق فاجعه را بیشتر کنند. برای مثال اگر یک راننده دچار خطا شود یک جاده و راه استاندارد می تواند خسارت احتمالی به ویژه صدمات جسمی را کاهش دهد، در سوی مقابل این ماجرا نیز این گونه صادق است که گاهی ممکن است وسیله نقلیه یا راه، ایمن نباشد که در این شرایط هوشیاری راننده (عامل انسانی) می تواند احتمال تصادف را به حداقل برساند.در واقع در این شرایط مجموعه نظام سیاستگذار و مجری در حوزه راهنمایی و رانندگی که  قطعا «پلیس راهور» به تنهایی نیست باید از ابزار «راه» استاندارد و وسیله نقلیه «مطمئن و با کیفیت» در راستای پوشش خطای انسانی بتواند بهترین بهره را ببرد ضمن این که بر آموزش، فرهنگ سازی و ارتقای اخلاق انسانی رانندگان نیز باید به عنوان شاخص 3 عامل مذکور همتی افزون گمارد و نگاهی تازه در اندازد.
مروربر آمار تأسف برانگیز
در فرایند آن چه به عنوان عامل انسانی در تصادفات مطرح شد، به طور قطع نمی توان از خسارات و تبعات اجتماعی پس از یک تصادف منجر به  مرگ به سادگی گذر کرد. اگر به آمار مصدومان و معلولان حوادث رانندگی مروری گذرا کنیم ما را جز تاثر و تاسف نخواهد بود. به این آمار توجه کنید:
 طبق آخرین بررسی ها میانگین سن قربانیان تصادفات 37 سال است و 80 درصد آنان را مردان تشکیل می دهند که عموما سرپرست خانوار هستند.
 طبق سرشماری ها 20 درصد پدیده بی سرپرستی ناشی از تصادفات است ضمن این که از حدود 13 هزار معلول ضایعه نخاعی تحت پوشش بهزیستی 6 هزار و 825 نفر بر اثر تصادفات رانندگی دچار معلولیت شده اند.
همچنین به این 2 مورد اجمالی باید اضافه کرد انبوه آسیب های روحی و روانی واز هم پاشیدگی بنیان خانواده و زخم هایی که شاید هیچ گاه التیامی برایش یافت نمی شود.
آقایان مسئول! روزانه در خیابان ها و جاده هایمان 43 نفر جانشان را از دست می دهند؛ چرا این جاده های خونین آن طور که باید به چشم مان نمی آید؟
آی مردم! دلمان برای همدیگر کمی بسوزد!