مرام تختی نیاز امروز جامعه ما

دهه 40 شمسی، مرحوم غلامرضا تختی از سوی آقای اسدا... علم دعوت می‌شود تا به عضویت انجمن شهر تهران درآید و بعد به عنوان شهردار انتخاب شود. این خاطره در میان خاطرات مرحوم آقای شاه‌حسینی آمده است. ایشان نقل می‌کند، وقتی این موضوع را به تختی پیشنهادکردند، می‌گوید: «من احتیاج ندارم که از سوی کسی انتخاب شوم، چراکه هر کسی که من را انتخاب می‌کند، می‌تواند در آینده عزل کند؛در حالی که من انسان مستقلی هستم و خودم تصمیم می‌گیرم در انتخابات شرکت کنم یا خیر. من از جانب کسی انتخاب نخواهم شد». این منش و فکر را با آنچه امروز در جامعه می‌بینیم، مقایسه کنید. امروزه متاسفانه گروهی به هر شکل و شمایلی و با هر حیله‌ای تلاش می‌کنند که به جایی راه پیدا کنند. مرام تختی نیاز امروز جامعه ماست.
اين اواخر نشر صمدیه، کتابی با نام خاموشی یک پهلوان درباره زندگی و مرگ نابهنگام جهان‌پهلوان غلامرضا‌تختی منتشر کرده است. به مناسبت انتشارآن پای صحبت امیر طیرانی پژوهشگر تاریخ نشستیم که این کتاب به همت او منتشر شده است. طیرانی مرام و منش تختی را کیمیای گمشده این روزها می‌داند و معتقد است به‌خصوص در عالم سیاست، مرام و منش تختی باید دوباره سرلوحه کار قرار گیرد زیرا چندی است که فرصت‌طلبی سیاسی سکه روزگار شده و منش پهلوانی و مردم‌گرایی در سیاست کیمیا.
آقای طیرانی اين اواخرکتابی از شما با عنوان خاموشی یک پهلوان منتشر شده که درباره غلامرضا تختی کشتی‌گیر پرآوازه کشورمان است. چطور شد که تصمیم گرفتید کتابی درباره زنده‌یاد غلامرضا تختی منتشر کنید؟
سال گذشته پنجاهمین سالگرد درگذشت مرحوم غلامرضا تختی بود و با توجه به روش و منش تختی و جایگاهی که به ویژه در جامعه ورزشکاران ایران دارد و اخلاق بزرگ و یادگارهای بزرگی که از رفتار او برای مردم ایران و نسل ما گذاشته، مناسب دیدم، کاری کنیم که بار دیگر خصایل و ویژگی‌های مرحوم تختی زنده و بازگو شود. ما کار تالیفی نکردیم و تنها افرادی از قشرهای مختلف انتخاب کردیم تا بگوییم که این خصایل و ویژگی‌ها مورد توجه یک قشر خاص در ایران نبوده است. تختی در میان روزنامه‌نگاران، روشنفکران، سیاسیون، ورزشکاران، افراد فرهنگی و حتی شخصی مانند ناصر کاتوزیان که پدر حقوق ایران بود، نفوذ داشته و رفتار و منش او زبانزد بوده است. به نظر من، در دوره‌ای که جامعه ایران به شدت محتاج ویژگی‌های منش و روش این افراد است و آرام‌آرام، به‌ویژه در میان اقشار تحصیل‌کرده و آشنا با مسائل جدید، به فراموشی سپرده می‌شود، بازگو کردن ویژگی‌های رفتاری و منش پهلوانی و انسانی امثال تختی، نیاز بزرگ جامعه محسوب می‌شود و ما نیاز داریم که این‌ها را بازگو کنیم.


اشاره کردید که منش و روش پهلوانی، این روزها در جامعه ما کم شده است. چه شواهدی برای آن در جامعه می‌بینید و مصداق‌های این روش پهلوانی را چه می‌دانید که باید تقویت شود؟
اگر بخواهیم به دلایل و مصداق‌های این نیاز بپردازیم، این را در روش نیروهای روشنفکری و سیاسی ایران، به‌خصوص در بزنگاه‌هایی مانند دوران انتخابات و در رفتار روزمره آن‌ها و حتی در میان مردم عادی مشاهده می‌کنیم. برای مثال، در دوران اخیر شاهد بودیم که در انتخابات شورای شهر و مجلس شورای اسلامی، نیروهای سیاسی به دنبال افراد رای‌آور بودند تا جناح خود را تقویت کنند. به همین دلیل، هرکسی را که معروف‌تر و مشهور‌تر بود، در فهرست انتخاباتی خود جای دادند و او به آن مرکز تصمیم‌گیری راه پیدا کرد. اما اینکه آیا این فرد براي حال مردم شهر و کشور مفيدباشد، نمی‌دانم. برخی بدون هیچ‌گونه سابقه فعالیت سیاسی، در مراکز مهم تصمیم‌گیری حضور پیدا کرده‌اند.
در حالی که در دهه 40 شمسی، مرحوم غلامرضا تختی از سوی آقای اسدا... علم دعوت می‌شود تا به عضویت انجمن شهر تهران درآید و بعد به عنوان شهردار انتخاب شود. این خاطره در میان خاطرات مرحوم آقای شاه‌حسینی آمده است. ایشان نقل می‌کند، وقتی این موضوع را به تختی پیشنهادکردند، می‌گوید: «من احتیاج ندارم که از سوی کسی انتخاب شوم، چراکه هر کسی که من را انتخاب می‌کند، می‌تواند در آینده عزل کند؛در حالی که من انسان مستقلی هستم و خودم تصمیم می‌گیرم در انتخابات شرکت کنم یا خیر. من از جانب کسی انتخاب نخواهم شد». این منش و فکر را با آنچه امروز در جامعه می‌بینیم، مقایسه کنید. امروزه متاسفانه گروهی به هر شکل و شمایلی و با هر حیله‌ای تلاش می‌کنند که به جایی راه پیدا کنند. مرام تختی نیاز امروز جامعه ماست. امروز نیاز داریم که دوباره در جامعه ورزشی و سیاسی ما این ویژگی زنده شود که نیروهای شاخص، از محبوبیتی که در جامعه دارند، به نفع شخصی استفاده نکنند و در زمینه‌ای که به نفع مردم است، فعالیت کنند. در این خصوص ذکر خاطره‌ای از شیوه تعامل تختی با حکومت وقت شاید برای امروز نیز درس‌آموز باشد. شاه حسینی در شرح ویژگی‌های شخصیتی تختی چنین روایت کرده است: « آقای قره‌گوزلو، رییس تربیت بدنی وقت بسيار کوشش می‌کرد که التیامی در روابط دستگاه حکومت شاه با تختی ایجاد کند.اما تختی زیر بار نمی‌رفت. یک روز آقای خرم، مقاطعه‌کار معروف که پارک ارم متعلق به او بود از تختی دعوت کرد که شب به رستوران فرودگاه مهرآباد برود. آقای جیره‌بندی نیز همراه تختی بود. این دعوت درست زمانی بود که مرحوم تختی در تنگنای اقتصادی بود. روزهای قبل هرچه قره‌گوزلو با تختی صحبت کرده بود، او گفته بود من کاری ندارم و زندگی خودم را می‌کنم. زمانی بود که مرحوم تختی دیگر کشتی نمی‌گرفت. به او پیشنهاد می‌کردند که سرپرست یا مربی تیم یا رییس فدراسیون شود. اما او نمی‌پذیرفت. او که دعوت اشخاص را می‌پذیرفت، به رستوران رفت و با خرم دیدار کرد. هنگام شام وقتی بحث به ورزش کشیده شد، خرم کیفی را به مرحوم تختی نشان داد و گفت ما امانتی داریم که باید خدمت شما بدهیم و دوست داریم که آن را قبول کنید. شما خودت لوطی هستی و می‌دانیم که نیاز نداری اما آن را به مردم بدهید، مردم از شما انتظار دارند. تختی نگاهی به کیف پر از اسکناس کرده و گفته بود من با همین نداری خوشم، الان هم که می‌بینی آمدم روح ا... جیره‌بندی من را آورده تا به من شام بدهد. تختی گفته بود من به هیچ وجه به این امر راضی نیستم، این پول‌ها چیزی نیست و من زیر بار این حرف‌ها نمی‌روم، من یک عمر آبرویم را حفظ کردم و به هیچ چیز نیاز ندارم، اگر هم نیاز داشته باشم، افرادی که با من هستند اهل‌تر از دیگران هستند و پول سالم‌تر هم دارند، به هر کدام که بگویم جور مرا می‌کشند، پول سالم باید گرفت. پول ناسالم به درد من نمی‌خورد. ما از این پول‌ها نمی‌گیریم. این ماجرا به خوبی و خوشی گذشت و جناب خرم کیفش را برداشت و رفت». به نظر من این یکی از ماندنی‌ترین خاطراتی است که شاه حسینی از تختی نقل کرده است. همین که امروز از تختی صحبت می‌شود، نشان می‌دهد خصایل و منشی داشته که در راستای منافع مردم بوده است. اما اگر شیوه‌های امثال تختی فراموش شود به اینجایی می‌رسیم که الان هستیم؛بنابراین به نظر من نیاز داریم که دوباره این مرام و منش‌ها را زنده کنیم و به مردم بگوییم که در جامعه ما فرصت‌طلبی سکه روزگار نبوده و فرصت‌طلبی‌ای که امروز در سیاست باب شده، ویژگی ما ایرانی‌ها نیست. ما امثال تختی را در تاریخ داشتیم که منش پهلوانی داشتند. به نظر من، بازگو کردن جوانمردی، انسانیت، مردم‌گرایی و مردمی بودن که از ویژگی‌های پهلوان تختی بود، نیاز امروز جامعه ماست.
چیزی در خاطره جمعی همه ما از جهان پهلوان تختی وجود دارد. باوجود گذشت چندین دهه، هنوز عکس او در برخی مغازه‌ها نصب است و از او به عنوان جهان‌پهلوان یاد می‌شود. اما ممکن است نسل جدید نداند که عقاید سیاسی تختی چه بود. درمورد فتوت و جوانمردی تختی چیزهایی هست که حتی گفتمان رسمی هم از آن اسم می‌برد اما خوب است برای ما بگویید تختی چه دیدگاه سیاسی داشت و به کدام شخصیت‌های سیاسی گرایش داشت؟
یکی از بهترین منابع برای شناسایی گرایش سیاسی تختی، خاطرات مرحوم شاه حسینی است. در اواخر دهه 30 که جبهه ملی ایران تشکیل شد، توده‌ای‌ها سنتی داشتند که در همه اقشار جامعه ایران فعالیت سیاسی می‌کردند و در تمام آن‌ها پایگاه به دست آوردند. جبهه ملی دوم که تشکیل شد، این روش را پی گرفت و به دنبال این رفت که از گروه‌ها و اصناف مختلف عضوگیری کند. از جمله گروه‌هایی که جبهه ملی ایران تلاش کرد در میان ایشان پایگاه پیدا کند و از سرآمدان آن‌ها عضو بگیرد، ورزشکاران بودند. مرحوم تختی با برخی اعضای جبهه ملی ایران نظیر حسن خرمشاهی، روح‌ا... جیره‌بندی و حسین شاه‌حسینی رفت‌وآمد داشت. حاصل این مراودات این شد که تعدادی از ورزشکاران نظیر آقایان تاجیک، عرب و خود غلامرضا تختی به تشکیلات جبهه ملی ایران دعوت شدند و آن‌ها هم با توجه به گرایشاتی که داشتند، قبول کردند به عضویت کمیته ورزشکاران جبهه ملی ایران در آیند. در کنگره جبهه ملی ایران که در دی ۱۳۴۱برگزار شد، کمیته ورزشکاران، نمایندگانی را به کنگره فرستاد که از جمله آن‌ها آقای تاجیک، قهرمان کشتی و مرحوم تختی بودند. در جریان برگزاری کنگره، تختی از سوی اعضای کنگره به عنوان نامزد عضویت در شورای مرکزی جبهه ملی ایران با رای بالا انتخاب شد و از د‌ی ۱۳۴۱، وي به عنوان عضو شورای جبهه ملی ایران شروع به فعالیت کرد. در جریان بازداشت‌های سال‌های 42 – 41، یکی از ملاقات‌کنندگان همیشگی زندانیان جبهه ملی در زندان‌های قصر و قزل قلعه، مرحوم تختی بود که به ملاقات سران و دیگر اعضای جبهه ملی که در زندان بودند، می‌رفت. این‌طور نبود که تختی عضویت ساده داشته باشد و به دنبال کار خود برود. او فعالیت در جبهه ملی ایران داشته است. تختی، چه در جریان ملاقات با زندانیان جبهه ملی و چه بعد از آن در تظاهرات و تحرکات جبهه ملی بعد از خرداد۱۳۴۲، شرکت داشت. انتخاب تختی در شورای جبهه ملی، بسیار معنادار بود. با نگاهی به سایر اعضای شورای جبهه ملی ایران، این اهمیت را درک می‌کنیم. ا...یار صالح با یک عمر فعالیت سیاسی، دکتر غلامحسین صدیقی وزیر کشور کابینه مصدق، دکتر کریم‌سنجابی، مهندس بازرگان، داریوش فروهر، آیت‌ا... طالقانی و حجت الاسلام جلالی موسوی برخی از 35 عضو شورای مرکزی حزب هستند. یکی از این 35 نفر، غلامرضا تختی است. انتخاب تختی در کنار این رجال و شخصیت‌های سیاسی بسیار معنادار بود. آقای شاه‌حسینی در خاطرات خود از شرکت تختی در میتینگ‌های جبهه ملی از جمله میتینگ مهم جلالیه در اردیبهشت سال ۴۰، یاد می‌کند. بعد از کنگره جبهه ملی که بعضی اعضای آن دستگیر شدند، تختی به دیدار شاه‌حسینی در حبس می‌رود. شاه حسینی در خاطرات خود می‌گوید: «تختی به ملاقات ما آمد، در ملاقات به ما گفت، اکنون که شما زندانی شده‌اید تکلیف مردم چیست، مرحوم دکتر سیدی به او گفت شما که آزاد هستید چه می‌کنید، تختی گفت من یک نفر تنها چکار کنم؟ سپس ادامه داد: شما به آقای امیرعلایی و دیگران که آزاد هستند، توصیه کنید که نیروهایی را که بازداشت نشدند،گرد هم جمع کنند و به فعالیت بپردازند. این درحالی بود که استوار ساقی نیز همان جا حضور داشت و داریوش فروهر هم صحبت‌های تختی را تایید مي‌کرد». یعنی تختی به ملاقات دکتر سیدی می‌آید تا به نیروهای بیرون توصیه کند و اعضای هوادار راکه زندانی نیستند ،ساماندهی و فعال کنند. این‌ها نشان می‌دهد که عضویت تختی در جبهه ملی نمایشی نبوده و او فعال بوده است. یکی از مواردی که نشانگر علاقه ویژه تختی به مرحوم دکتر مصدق و نهضت ملی ایران بوده، جریان برگزاری مراسم چهلم دکتر مصدق در احمدآباد بود. آقای شاه‌حسینی می‌گوید :«من در احمدآباد مسئول تدارک برنامه بودم و مقدماتی را تهیه می‌کردم. حدود هزار نفر به آنجا آمدند. مرحوم آقای نایب‌حسینی به من گفت خیلی مراقب باشید. تختی با آقای محمدحسین قیصر و روح ا...جیره‌بندی به آرامگاه دکتر مصدق می‌آیند، مبادا تظاهراتی بشود و شعار داده شود. در شرایطی که سرهنگ مولوی رییس ساواک تهران و عوامل ساواک همه در داخل جمعیت بودند و تعدادی از کارگران کارخانه نظرآباد مقدم را هم آورده بودند تا در آنجا تظاهراتی در حمایت از شاه بکنند،به یک‌باره تختی همراه با با چند نفر از دوستانش وارد شد. عظمت آمدن تختی در حدی بود که بدون اینکه ما پشت بلندگو حرفي بزنیم، سکوت مطلق همه‌جا را فرا گرفت. تختی از پلکان به طرف آرامگاه دکتر مصدق رفت. پارچه‌ای را که روی قبر افتاده بود، کنار زد و دو زانو کنار قبر نشست و شروع به بوسیدن آرامگاه کرد. آنجا گفت خدایا من که چیزی نیستم. بگذار وقتی می‌میرم با همین تفکر بمیرم و ما را کمک کن که با همین فکر و اندیشه زنده باشیم و با همین اندیشه و فکر بمیریم. تختی نیم ساعتی آنجا ایستاده بود. سرهنگ مولوی آمد و به او گفت شما تشریف ببرید. تختی گفت: نه من اینجا می‌مانم». این‌ها نشان می‌دهد که تختی یک فعال سیاسی، هوادار نهضت ملی ایران، علاقه‌مند به دکتر مصدق و عضو شورای جبهه ملی ایران بود. این شخصیت سیاسی، تختی است.
تختی ورزشکار و قهرمان ملی بود و مردم او را به همین دلیل می‌شناختند. فکر می‌کنید که در بین ورزشکاران امروز ما چنین ظرفیتی وجود دارد که بتوانند آن منش و روش را تکرار کنند یا حداقل برای علاقه‌مندان خود در نسل جدید بازنمایی کنند؟
ظرفیت خوب شدن همیشه و در همه نسل‌ها وجود دارد. اینکه بگوییم داشتن ویژگی‌های مثبت فقط محدود به زمان خاصي است، معنایی ندارد. قبل از تختی هم در بین ورزشکاران خودمان عناصر جوانمردی مانند حاج محمد صادق بلور فروش یا پوریای ولی بوده‌اند. بنابراین ویژگی‌های انسانی محدود به یک نسل، زمان و مکان خاص نیست. پس امروز هم می‌توانیم در میان ورزشکاران خودمان آدم‌هایی را داشته باشیم که صاحب ویژگی‌های مذهبی و الهی باشند. در بسیاری از ورزشکاران موجود از این خصلت‌ها بسيار می‌بینیم که علیه فساد موجود در دستگاه ورزش یا سایر مسائل حرکت می‌کنند. حتی زمانی که مشکلاتی مانند زلزله پیش می‌آید، پیش‌قدم می‌شوند. در زلزله اخیر کرمانشاه خیلی از ورزشکاران پیش‌قدم به جمع‌آوری و ارسال کمک شدند و این نشان می‌دهد که هنوز و همیشه خصلت‌های مثبت در میان همه انسان‌ها و ورزشکاران ما زنده است. ممکن است زمانی کم يا زیاد باشد.
اگر ممکن است توضیحاتی هم در مورد کتاب‌تان« خاموشی یک پهلوان» بدهید. چه تیپ افرادی را انتخاب کردید که خاطره آن‌ها درمورد تختی درکتاب بیاید؟
حدود هفت یا هشت سال پیش، مرحوم هدی صابر ویژه‌نامه تختی را در مجله چشم‌انداز ایران چاپ کرد که تشکیل شده بود از مصاحبه با هم‌دوره‌‌ای‌ها و افرادی که با تختی خاطره داشتند. البته این ویژه‌نامه بخش‌های دیگری نيز داشت. هدف اولیه من این بود که با تکمیل این مجموعه و جمع‌آوری خاطرات آدم ها، این کتاب را چاپ کنم. متاسفانه در هنگام چاپ با مشکلات اجرایی برخورد کردیم و موفق نشدیم آن ویژه‌نامه را اضافه کنیم. بنابراین به مجموعه فعلی قناعت کردیم. در این کتاب ما دو قسمت عمده داریم. یک بخش مستند در کتاب گنجانده شده که اخبار و وقایعی است از روزهایی که تختی فوت می‌کند. محتویات این بخش از گزارش روزنامه‌ها درمورد مرگ تختی و گزارش پزشکی قانونی و مراسم ختم تشکیل شده است. بخش مستند دیگری داریم که به انعکاس پیام تسلیت شخصیت‌ها به مناسبت درگذشت تختی پرداخته است.
در قسمتی دیگر از کتاب، منتخبی از نوشته‌های تعدادی از نویسندگان، ورزشکاران و روشنفکران که به مناسبت درگذشت تختی درباره ویژگی‌های فردی او قلم زدند، ارائه کرده‌ایم. سعی کردیم که از تمام اقشار جامعه در این کتاب استفاده کنیم. نام افرادی از سلایق مختلف براي مثال آقای مسجدجامعی عضو شورای شهر تهران، آقای مسعود بهنود روزنامه‌نگار، ورزشکاران و فرهنگیان در بین افراد دیده می‌شود. حتی دکتر ناصر کاتوزیان که پدر علم حقوق و مرد قانون در ایران است، به ویژگی‌های مرحوم تختی و اثرات منش و روش تختی اذعان دارد و در خاطراتش بر آن تکیه می‌کند. این مجموعه شامل این دو بخش کلی است. در بخش پیام‌های تسلیت، از همه گروه‌ها پیامی قرار داده شده تا بگوییم تختی متعلق به یک گروه و جریان خاص نبود. درست است که تختی عضو جبهه ملی ایران بود اما تمام اقشار جامعه ایران، اعم از سیاسی و غیرسیاسی، ورزشکار و غیر ورزشکار، فرهنگی، دانش‌آموز، دانشجو و استاد، در گرامیداشت یاد تختی خود را سهیم می‌دانستند و به مناسبت درگذشتش پیام تسلیت فرستادند. همه اقشار جامعه نسبت به او حساسیت داشتند. البته در مجموع، حاصل کار نسبت به طرح اولیه ما کوچک‌تر شد.