پادزهری به نام فوتبال

راست می‌گوید هركسی كه مدعی شود «فوتبال فقط یك ورزش نیست». هیاهوی شبانه خیابان‌های سراسر ايران در شب پیروزی تیم ملی ، یك نشانه ساده بود كه بر واقعیت این ادعا صحه گذاشت. پیش از آغاز جام جهانی و زمانی كه تیم ایران در گروه مرگ با سه تیم قدرتمند پرتغال، مراكش و اسپانیا هم گروه شد، خیلی‌ها آه و فغان سر دادند كه این بار هم شانسی برای كسب پیروزی در این مسابقات نداریم، صعود از گروه را كه اصلا فكرش را هم نكن! با انواع و اقسام تحلیل‌های فنی و غیر فنی، كارشناسی و غیركارشناسی، درست یا غلط، تلاش كردند این فرضیه را به واقعیت نزدیك كنند كه ایران در روسیه هیچ شانسی ندارد. اما همان روزها بودند تعداد انگشت‌شماری كه امید داشتند به تیمی كه در انتظار چالشی سخت بود. امید داشتند كه مردان كی‌روش می‌توانند فارغ از انگیزه‌های حرفه‌ای، برای شادی دل مردمی كه با انواع و اقسام معضلات اقتصادی و مدنی دست و پنجه نرم می‌كنند، یك قدم بزرگ بردارند و یك اتفاق تاریخی رقم بزند. از زمان سوت آغاز بازی تا پایان نیمه نخست، این انگشت‌شمارهای خوشبین سرشان را پایین انداخته بودند و با خود زمزمه می‌كردند كه این تیم، تیم ِ بردن هیچ حریفی نیست. مراكش بهتر از ما بود و این واقعیتی است كه راهی برای كتمان كردنش وجود نداشت. بازیكنان ایران یك نیمه خیلی پررنگ و با حالتی كه توی ذوق می‌زد، زیر توپ زدند و هر لحظه بیشتر در حلقه عملكرد خوب مراكشی‌ها احساس خفگی ‌كردند. ثانیه‌شماری می‌كردیم برای اینكه ستاره‌های‌مان بشوند همان‌هایی كه انتظارشان را داشتیم اما انگار نه انگار. سوت پایان نیمه اول كه زده شد، نفس راحتی كشیدیم كه گل نخوردیم و حالا همه امیدمان در نیمه مربیان به كارلوس كی‌روش و سر بزنگاه به داد رسیدن‎هایش بود. نیمه دوم شرایط بهتر از آنچه شد كه در نیمه اول رخ داد؛ حالا دیگر چیزی كه بیشتر نظرمان را جلب كرد، جنگندگی بازیكنان ایران بود. بازیكنانی كه با تمام توان،‌با دل و جان خود را مقابل آماج حملات مراكشی‌ها قرار داده بودند و با آسیب دیدگی مجبور به ترك بازی شدند. باز هم بدمان نمی‌آمد بازی با همان نتیجه مساوی تمام شود تا حداقل در اولین گام بازنده نباشیم. منتظر سوت پایان بازی بودیم و دل‌مان شور قفسه سینه ابراهیمی و ساق پای جهانبخش را می‌زد كه یكدفعه ورق برگشت و عزیز ِ مراكش با یك گل به خودی دلچسب، بمب شادی را در دل 80میلیون ایرانی منفجر كرد. حالا ما در دقیقه پایانی وقت اضافه، از حریف پیش بودیم و تنها چند ثانیه به یك پیروزی تاریخی بعد از 20 سال فاصله داشتیم. فاصله‌ای كه سوت داور ترك‌تبار از بین بُرد و اولین پیروزی گروه مرگ را به نام مردان ایران ثبت كرد. همانجا بود كه به امیدهای آن انگشت‌شمارهای خوشبین ایمان آوردم. هم به آن‌ها و هم به فوتبالی كه فقط یك ورزش نیست. این‌همه جشن و پایكوبی كه آخر شب 25 خرداد سراسر ایران را فرا گرفت، تنها یك دلیل داشت؛ یك پیروزی از جنس مستطیل سبز. از همان جنس پایكوبی‌ها كه درجام جهانی قبل ، مردم الجزایر بعد از صعود از مرحله گروهی، در خیابان‌ها به پا كردند. بله این فوتبال فقط یك ورزش نیست، یك ابزار كارآمد است كه گرد غصه را از دل یك ملت پاك می‌كند تا برای چند ساعت فراموش كنند همه سختی‌های مسیر زندگی‌شان را. در روزهایی كه روزگار هر چند وقت یك بار ناكامی و تلخی جدیدی را به ما دیكته می‌كند و امان‌مان را بریده است، یك گل به خودی مراكشی، یك پیروزی در قلب ِ سن پترزبورگ، می‌شود قوی‌ترین پادزهر دنیا و ایران عزیزمان را غرق خوشحالی می‌كند. برای همین است كه باید فوتبال را جدی بگیریم و این ادعا را بپذیریم كه «فوتبال فقط یك ورزش نیست».