روزنامه اعتماد
1397/06/13
روحاني عليه روحاني
سيدحميد روحاني شايد تنها كسي است كه پس از حسن رحيمپورازغدي از پلاكارد تهديد دفاع ميكند؛ او همين ديروز و دقيقا يك روز پس از اينكه رحيمپورازغدي كماكان از سخنراني خود دفاع كرد و گفت كه چنين پلاكاردي در ميان پلاكاردهايي كه طلاب در دست داشتند نديده، اظهار داشت: «ارزندهترين شعار تجمع طلاب «اي آنكه مذاكره شعارت، استخر فرح در انتظارت» بود.» روحاني اينبار هم مثل قبل نظر متفاوتي ارايه داده است. از دو هفته پيش تاكنون كه حرف و حديثهاي بسياري در مورد سخنراني و حواشي تجمع فيضيه قم نقل شد و در رسانههاي داخلي و خارجي انعكاس يافت اغلب روحانيون نامدار در تقبيح آن صحبت كردند و بيانيه نوشتند و حتي دو تن از مراجع مطرح شيعه آيات عظام نوريهمداني و مكارمشيرازي صريحا به ماجرا واكنش نشان دادند و اظهارنظر كردند و در مورد نحوه سخنراني رحيمپورازغدي و شعارهاي مراسم موضع گرفتند اما سيدحميد روحاني نهتنها پشتسر سخنران اين مراسم پرحاشيه ايستاد، حتي از شعارها نيز دفاع كرد. تمام اتفاقاتي كه آيتالله مكارمشيرازي از آن به عنوان «فاجعه فيضيه» نام برد ديروز در سخنان حميد روحاني «قيام مرداد 97» توصيف شد.سيدحميد روحاني، رييس بنياد تاريخپژوهي انقلاب اسلامي نشستي خبري برگزار كرد و در بخش عمده آن به ماجراي فيضيه و سكولار شدن حوزه پرداخت و صراحتا از اقدام طلبههايي كه حسن روحاني را به ترور تهديد كرده بودند، حمايت كرده است. او با اشاره به تجمع طلاب در قم مستقيما از تلاش امريكا و انگليس براي به تاريكي كشاندن آينده تشيع و مرجعيت با تكيه بر آدمهاي دنياطلب و خودخواه در حوزهها سخن گفت و سپس از تجمع 25 مرداد طلبهها در قم قاطعانه حمايت كرد و در بخشي از سخنانش گفت اين طلبهها خواب كساني كه به دنبال سازش با امريكا و سردمداران برجام هستند را آشفته كردند. او همچنين در نشست خبري تاكيد كرد كه امريكا از «فيضيه ناآرام» كه «موجهايي را برانگيزد، وحشت دارد.» او گفت امريكا «فيضيهاي خاموش» ميخواهد و طلابي كه تحت كنترلش باشند.
همچنين روحاني در خلال اين نشست مشخصا به شعار پرحاشيه تجمع طلاب قم اشاره و آن را ارزنده، اخلاقي و مقدس توصيف كرد؛ شعاري كه به برج عاجنشينان و كساني كه قدرت مستشان كرده نهيب زد كه حواستان باشد شما نيز روزي از دنيا ميرويد، «شما از مرحوم هاشميرفسنجاني بالاتر نيستيد كه با آن دبدبه و كبكبه، عزراييل جانش را در استخر گرفت. پس به خود آييد و حواستان باشد كه هميشه در اين جايگاه قرار نداريد.» با اين حال روحاني اصرار داشت كه نبايد از اين شعار چنين برداشت شود كه هاشمي را كشتهاند. البته روحاني به سوالي در مورد انتقاد آيتالله مكارمشيرازي نسبت به اين شعار و سخنراني ازغدي در فيضيه نيز واكنش نشان داد و گفت «نظر بزرگان و مراجع تقليد به شكلي است كه بايد با آنان مستقيما گفتوگو كرد تا ديد كه به چه دليلي و با رعايت چه مصلحتي اين سخنان را بيان كردهاند، اما بايد گفت كه در نهايت بنا به سنت امام راحل از بزرگان انتظار ميرود كه به جوانان حاضر در حوزههاي علميه بهاي بيشتري بدهند.»
روحاني كيست؟
اين روحاني 76 ساله زماني كه امام خميني(ره) در نجف تبعيد بودند از اعضاي دفتر ايشان بود و باب آشنايي او با امام از عراق باز شد كه حاصل اين همراهي كتابي است از وقايعنگاري آن روزها. احتمالا اين وقايع نگاري و البته چاپ كتابي 6هزار صفحهاي كه به وقايع انقلاب اسلامي ميپردازد باعث شد كه در سال 60 او يكي از گزينههاي مدنظر رهبر انقلاب براي رياست مركز اسناد انقلاب اسلامي باشد كه در شرف تاسيس بود. او البته پس از گذشت 7 سال از اين سمت كنار گذاشته شد. بر اساس آنچه در سايت مركز اسناد منتشر شده «در سال 1367 حضرت امام خميني(ره) در نامهاي به حجتالاسلام والمسلمين سيدحميد روحاني، رييس وقت مركز ضمن قدرداني از تلاشهاي ايشان و مجموعه همكاران وي با ابراز عدم رضايت از انتشار تاريخهاي غيرواقعي از طرف وابستگان به شرق و غرب، ضمن تشويق به نگارش تاريخي واقعي و مستند، پيگيري جديتر در خصوص جمعآوري همه اسناد اعم از نوشته، صدا و تصوير را مورد تاكيد قرار دادند. بر اين اساس و از آن تاريخ عملا مركز اسناد انقلاب اسلامي به محلي براي جمعآوري و نگهداري كليه اسناد انقلاب اسلامي ايران تبديل شد.» در نهايت سال 74 با پيشنهاد هيات امناي مركز، روحالله حسينيان به عنوان رييس مركز اسناد انقلاب اسلامي از سوي مقام معظم رهبري منصوب شد. روحاني هم در تابستان 82 اقدام به تاسيس بنياد تاريخپژوهي انقلاب اسلامي كرد.
روحاني اما از آن دسته كساني نبود كه در سكوت ساختمان خيابان ديباجي در جريان جمعآوري تاريخ و گذشته گوشهنشين شود بلكه صراحت لهجه و انتقادات تند و تيزش او را از يك گوشه ساكت تاريخي به ميانه زمين سياست كشاند.
از هاشمي تا مشايي
از هاشمي تا مشايي روي سيبل انتقادات و حملات تند و تيز روحاني قرار گرفتهاند. او تابستان 88 نامه تندي خطاب به هاشمي نوشت و مدعي شد كه او منتقدانش را «با لجنپراكني و پيرايهتراشي» به «كرنش كردن» واميدارد. او البته در بخش ديگري از اين نامه نيز مدعي شده بود كه هاشميرفسنجاني جوانان ايراني را در سوريه و لبنان تشويق ميكرده تا به سازمان مجاهدين خلق بپيوندند.
او همچنين 25 مرداد همان سال به مهدي كروبي هم نامهاي نوشت و در اين نامه مدعي شد كه اگر امام زنده بودند با او همان برخوردي را ميكردند كه با حسينعلي منتظري و نوشت «حضرت امام كه آقاي منتظري را «فاسد، فاسق و مفسد» خواندند براى اين بود كه ميديدند نامبرده با تاثيرپذيري از منافقان و جاسوسان حاكم بر بيت خود به نامهپراكني دست ميزند.» البته تنها همفكران هاشمي و كروبي با انتقاد روحاني روبهرو نبودهاند. روحاني اولين كسي است كه مشايي را حجتيهاي خواند و از او و همفكران احمدينژاد انتقاد كرد. يكي ديگر از مواضع روحاني كه جنجالآفرين شد جاسوس خواندن امام موسي صدر بود. او آيتالله سيدمحمدباقر صدر و امام موسي صدر را جاسوس، عامل و جيرهخوار امپرياليسم و صهيونيسم ناميد و البته مدعي بود كه آنها هيچ ردپايي از خود به جاي نگذاشتهاند. سيدصادق طباطبايي نيز در خاطراتش به اين موضوع اشاره كرده و نوشته است «وقتي اين اتهامات زيارتي (حميد روحاني) در سال 1349 در نجف، بهگوش امام خميني(ره) رسيد، ايشان چنان ناراحت و نگران ميشود كه درس دو روز بعد خود را تعطيل كرده و به جاي آن به تذكر درباره اين اقدامات خلاف شرع ميپردازد.»
مقابله با روحاني
حمله روحاني به روحاني (رييسجمهوري) هم در 5 سال گذشته سبك او بوده است تا آنجا كه حتي پايش به دادگاه ويژه روحانيت باز شد. سيدحميد روحاني اما با وجود آنكه هادي غفاري دربارهاش گفته است «در انقلاب اندازه نوك سوزن جان نكنده است، يك سيلي نخورده، يك تو براي انقلاب نشنيده است.» مدعي شده كه حسن روحاني از ابتدا هم روش انقلاب را قبول نداشته. او گفته «به نظرم آقاي روحاني از اول روش انقلابي را قبول نداشت و نديدم قبل از انقلاب حركت سياسي مشخصي كه در راستاي مبارزات و حركت انقلابي امام باشد.» او كه پاي ثابت مراسمهاي مخالفان تند و تيز دولت است در برنامهاي به مناسب 16 آذر روحاني را با فرعون مقايسه كرد و در دوران تصويب برجام هم از هيچ حملهاي فروگذار نكرد و هنوز دو سال مانده به انتخابات در مراسمي مدعي شد «امريكا در حال رايزني براي راي آوردن سازشكاران است ولي كور خوانده؛ چراكه ملت ايران بيدار و آگاه است.» حميد روحاني اما در ميان اصولگرايان هم طرفداران چنداني ندارد چه آنكه عباس سليمينمين يك بار در جريان درخواست محاكمه رييسجمهوري گفته بود «حميد روحاني عليه رييسجمهور حرفي زده، چرا جدي گرفتهايد؟»