آغاز سال تحصیلی و نگاهی به وضعیت آموزشی کشور

اول مهر ماه زنگ آغاز سال تحصیلی برای نزدیک به 13 میلیون دانش‌آموز ایرانی نواخته خواهد شد و دوباره شور و حالی وصف ناشدنی در خانواده‌های ایرانی برپا می‌شود. آموزش و پرورش، مطمئنا یکی از بزرگترین نهادهای کشور است که نه تنها آینده نوباوگان ایرانی را می‌سازد بلکه آینده‌ساز کشور است؛ اعتلای هر جامعه ای بستگی به عملکرد و میزان موفقیت آموزش و پرورش در آن جامعه دارد. بر همین اساس است که سرمایه‌گذاری و توجه به این نهاد در کشورهای توسعه یافته حتی بیش از بودجه نظامی است اما متاسفانه در کشور ما هنوز توجهی که باید به این نهاد شود ، نشده است. در این خصوص می‌توان موارد زیر را متذکر شد:
1- در حالی که کارشناسان آموزشی تاکید دارند باتوجه به حضور 5 ساعته یا بیشتر دانش‌آموزان در مدرسه، محیط فیزیکی مدرسه مانند خانه باید از فضایی جذاب و دلپذیر برخوردار باشد تا دانش‌آموزان در این محیط احساس خستگی نکنند، مدارس کشور فضای بسیار نامناسبی دارند. به عبارت بهتر و دقیق‌تر امروز عموم مدارس دولتی کشور نه از فضای لازم برخوردار هستند، نه ساختمان‌های آنها محکم و به روز است و نه بودجه‌ای برای تامین نیازهای اولیه به آنها تخصیص می‌یابد .
نوسازی مدارس هم که سالها است از آن سخن به میان می‌آید در گیرو دار نبودن بودجه لازم افتاده است و عملا اقدامی در این خصوص صورت نمی‌گیرد. مسئولان آموزش و پرورش خود به این نکته اذعان دارند که 30 درصد مدارس کشور فرسوده‌اند. البته این بدان معنا نیست که بقیه مدارس نیز شرایط مطلوبی دارند .در طول سال‌های اخیر آتش گرفتن بخاری‌های غیر استاندارد مدارس، فرو ریختن سقف کلاسها و خبرهایی از این دست نشان می‌دهد که مدارس کشور چه وضعیت
 اسفناکی دارند !


2- معلمان، کارگزاران  و عاملان اصلی آموزش و پرورش به شمار می‌آیند که اهداف اجرایی و نیز متعالی نظام آموزشی، در نهایت توسط آنها محقق می‌شود و به منصه ظهور می‌رسد. در نتیجه معلم به واســطه نقش برتری که دارد باید به بازنمای تمام و کمال خصوصیات و کیفیت‌های مطلوب هر نظام آموزشــی تبدیل شــود. تعامل چهره به چهره معلــم و دانش آمــوزان به عنوان دو قطب اصلی نظام تربیتی، معلم را در موقعیت ممتاز و منحصر به فردی قرار می‌دهد که هیچ یک از عناصر نظام آموزشی از آن برخوردار نیستند. با این وصف ، بدیهی است که معلم‌ها باید آنقدر تامین مالی باشند که دغدغه‌ای جز علم آموزی به دانش آموزان نداشته باشند اما در کشور ما معلم‌ها، عموما جزو اقشار ضعیف اقتصادی کشور هستند. جالب اینجا است که همواره مسئولان از شان و مقام و جایگاه بالای معلم سخن می‌گویند و وضعیت نامطلوب اقتصادی این قشر از جامعه را دور از شان معلم می‌دانند اما کار چندانی در این خصوص صورت نگرفته است و بسیاری از معلمان کشور دارای شغل دوم از قبیل رانندگی، فروشندگی و ... هستند! 
3- نظام آموزشی کشور نیز متاسفانه نظام به روز شده و منطبق بر معیارهای آموزشی  نیست. در واقع معضل اساسی آموزش در ایران هدفمند نبودن سیستم آموزش و ناکارآمد بودن روش‌های آموزشی است. اگر سوال شود هدف از آموزش‌هایی که در مقاطع مختلف تحصیلی به کودکان و نوجوانان ما داده می‌شود چیست و قرار است این آموزش‌ها آنها را به چه مسیری سوق دهد جواب روشنی برای این سوال وجود ندارد.فاصله شدید نظام آموزشی با علوم روز دنیا و عدم آشنایی مسئولان و مدیران با تکنولوژی روز جهانی به اندازه‌ای است که باید گفت عموما آنها فاقد سواد تکنولوژیک هستند. با این وصف آیا می‌توان انتظار داشت که آینده سازان این مروز و بوم، نتیجه  لازم و ارزشمند از تحصیل در مدارس کشور را می‌گیرند؟!