روزنامه آرمان امروز
1397/11/18
۴۰ رمان برتر فارسی در چهلسالگی انقلاب
هجده مهر 1357 است. هنوز روزنامه اطلاعات تیتر بزرگ «شاه رفت» را در صفحه اولش چاپ نکرده. هنوز شاه صدای انقلاب را نشنیده. همه اینها مناسبت خوبی است برای اینکه جمع بزرگی از شاعران و نویسندگان و مترجمان ایرانی گرد هم آیند تا اولین مبارزه از سوی روشنفکران ایران شکل بگیرد و سانسور را با کلماتشان فریاد بزنند. از همان شب اول، مراسم با استقبال چشمگیری شروع شد که هیچکس فکرش را هم نمی کرد و تا ده شب پابرجا بود، در کنار سخنرانیهای بسیاری که در مذمت سانسور و در ستایش آزادی اندیشه و بیان صورت گرفت، شعرهای بسیاری نیز از شاعران خوانده شد که بیشترشان تصویری از جامعه ایران آن روز را نشان میداد. این ده شب که به «شبهای گوته» معروف است، از سوی کانون نویسندگان ایران با همکاری انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان (انستیتو گوته) در باغ انجمن فرهنگی روابط ایران-آلمان برگزار شد و تاثیر عمیقی بر جریانهای انقلابی روشنفکری گذاشت.کمی که از شبهای گوته فاصله میگیریم و به خیابانهای تهران میآییم، در میان پلاکاردهایی که در میان جمعیتهای مختلف با گرایشهای سیاسی و مذهبی گوناگون تکان میخورد، چهار پلاکارد متفاوت دیده میشود: خسرو گلسرخی، جلال آلاحمد، صمد بهرنگی و دکتر علی شریعتی. یک شاعر و سه نویسنده؛ چهار روشنفکر. شریعتی یکی از تاثیرگذارترین چهرههای انقلاب 57 بود که نقش بسزایی در روشنگری نسل انقلابی داشت. او تهییجکننده و محرک اصلی انقلابیون بود. کتابها و سخنرانیهای او اگرچه امروز به موزه تاریخ پیوسته، اما در زمانه خودش نیروی محرک جوانان بود. اما نثر شریعتی در کتاب «کویر» هنوز هم خواندنی است. صمد بهرنگی نقش دیگری داشت. او گویی میخواست فرزندان نسل انقلاب را انقلابی بار بیاورد. او با «ماهی سیاه کوچولو»یش و دیگر آثاری که برای کودکان نوشت این نقش را ایفا کرد. آلاحمد هم یکی از داستاننویسان مهم آن روزگار بود که با آثارش نقش قابل توجهی در روشنگری نسل انقلابی داشت. خسرو گلسرخی در یک چیز با این سه نفر وجه اشتراک داشت و آن مبارزه با شاه و سانسور بود. این را در مقالات و شعرهایش میتوان به روشنی دید.آنها هرچند شاهد به ثمرنشستن انقلابی که خود در آثارشان آن را فریاد میزدند، نبودند، اما آثار و اندیشههایشان هنوز هم این انقلاب و نسلهای پس از انقلاب را پیش میبرد.
حالا چهل سال از آن روزها و شبها گذشته و در طول این چهل سال آثار بسیاری در حوزه ادبیات داستانی چاپ و منتشر شده که برخی از آنها انقلابی در ادبیات داستانی معاصر به شمار میروند. از سال 57 تا 60 که سالهای اولیه انقلاب و شکل گیری دولت موقت و تثبیت جمهوری اسلامی است و بهدنبال آن جنگ میآید، تقریبا 113 اثر داستانی منتشر میشود که مهمترینشان «کلیدر» و «جای خالی سلوچ» نوشته محمود دولتآبادی است. دولتآبادی که پیش از انقلاب او را در هیات نویسندهای با داستانهای بلند میشناختیم، حالا قلم به دست گرفته تا یکی از بزرگترین رمانهای تاریخ ادبیات فارسی را بنویسد. رمانی که جلد نخستش در سال 57 و جلدهای بعدیاش در سالهای بعد منتشر میشود. انقلاب دولتآبادی در رمان، مهمترین دلیل در انتخاب «کلیدر» بهعنوان یکی از چهل رمان برتر در چهلسالگی انقلاب است. «کلیدر» در زبان و مضمون نیز شاخص و بیهمتا است، از همین نظرگاه است که برخی آن را «شاهنامه به نثر» و برخی آن را «جنگ و صلح ایران» نامیدهاند.
دولتآبادی بهدنبال انتشار جلد نخست «کلیدر» رمان دیگری هم منتشر میکند: «جای خالی سلوچ»؛ که ما را با تصویر دیگری از محمود دولتآبادی مواجه میسازد. رمان مهم دیگر سال 60، رمان سه جلدی «آتش بدون دود» نوشته نادر ابراهیمی است که بهنوعی یکی دیگر از بلندترین رمانهای فارسی است که برای نخستینبار تصویر تازهای از زندگی قبایل ترکمن به خواننده ارائه میدهد.
در این دوره که شرایط کاری برای بسیاری هنوز فراهم نبود جمال میرصادقی با «بادها خبر از تغییر فصل میدهند» و جعفر مدرسصادقی با رمان کوتاه «گاوخونی» توانستند شعله خرد ادبیات را روشن نگه دارند. ابتدای نیمه دوم شصت که هر دو طرف جنگ از آن خسته شده بودند، رضا براهنی با «رازهای سرزمین من» یکی از مهمترین آثارش را منتشر کرد. او داستانش را به شمال غرب ایران، تبریز، اردبیل می برد. بخشهایی از داستان نیز در تهران میگذرد. براهنی داستانش را از دهه سی شروع میکند و تا یک سال پس از انقلاب میکشاند. این رمان دو جلدی نیز یکی از مهمترین رمانهای بلند فارسی است. اسماعیل فصیح که پیش از این با جلال آریان در رمانهای پیشینش مثل «ثریا در اغما» از خود نویسندهای یگانه با کاراکتری یگانه در اذهان ثبت کرده بود با «زمستان 62» بهعنوان بهترین اثرش، تصویری تازه و طنزآمیز از پشت جبهههای جنگ ارائه میدهد.
هرچه به پایان جنگ و دهه شصت نزدیک میشدیم فضای فرهنگی بازتر میشد. در این سالها سه اثر مهم در تاریخ ادبیات فارسی منتشر شد: «اهل غرق»، «طوبا و معنای شب» و «سمفونی مردگان». منیرو روانیپور که پیش از این «کنیزو» را منتشر کرده بود و با موفقیت چشمگیری مواجه شده بود، اینبار در هیات رمان، یکی از بهترین آثار داستانی را منتشر کرد: «اهل غرق» بهنوعی «صدسال تنهاییِ» مارکز است که در جنوب ایران میگذرد. روانیپور در این داستان با استفاده از موتیفها و اِلمانهای سنتی جنوب، از جمله طبیعت جنوب ایران و دریا، افسانهها و پریهای دریایی، طلسمها، ماهیگیری و زنان بومی، داستانی مدرن خلق میکند که در ادبیات فارسی نو است.
شهرنوش پارسیپور با «سگ و زمستان بلند» و «آویزههای بلور» حضور موفق خود را به اثبات رسانده بود و حالا با «طوبا و معنای شب» به اوج میرساند. پارسیپور در این رمان که تحول شخصیتهایش را در زمینه تاریخی از قاجار تا پهلوی پیش میبرد، تصویر تازهای از زن ایرانی ارائه میدهد. در همین سال عباس معروفی با «سمفونی مردگان» توانست یکی از تاثیرگذاترین رمانهای فارسی را بنویسد.
دهه هفتاد برای هر اهالی ادبیات میتواند با یک رویداد تصویر شود: از کارگاههای داستان گلشیری و رضا براهنی و انتشار «خطاب به پروانهها» و ماجرای کانون نویسندگان ایران تا سالهای پایانی سازندگی و روی کارآمدن دولت اصلاحات. در این دهه آثار بسیاری منتشر شد که در فهرست چهلتایی، 13 اثر مربوط به این سال ها هستند.
آغاز این دهه با رمان «سوقصد به ذات همایونی» نوشته رضا جولایی است. وقتی از رمان تاریخی حرف میزنیم، منظور رمانهای ماجراجویانه مثل «آتیلا» یا «ده نفر قزلباش» و از این نوع پاورقینویسیها نیست که نگاهی سنتی و سرگرمکننده به تاریخ دارند. رمان تاریخی به مفهومی که لوکاچ در «رمان تاریخی» از آن نام میبرد؛ یعنی رمانهایی که از یکسو ریشه در رمان مدرنیستی دارد و از سوی دیگر برآمده از نگاههای جدید به تاریخ است. از این منظر رمان «سوقصد به ذات همایونی» انقلابی در رمان فارسی است. از دیگر رمانهای تاریخی که با این دیدگاه به فهرست چهل تایی راه یافتهاند «چیدن باد» (1389) نوشته محمد قاسمزاده و «مردگان جزیره موریس» نوشته فرهاد کشوری (1391) است.
«سالهای ابری» در سال 1370 منتشر شد و تصویر دیگری از علیاشرف درویشیان بهعنوان یک رماننویس ارائه میدهد. این رمان نیز در کنار «کلیدر» و «آتش بدون دود» از رمانهای بلند فارسی است که به غرب ایران و کردها میپردازد و تصویر تازهای از اقلیم دیگری از ایران ارائه میدهد که ادبیات فارسی آن را کم داشت.
احمد محمود هم با رمان «مدار صفر درجه» به جمع رماننویسهایی میپیوندد که یکی از رمانهای بلند فارسی را نوشتهاند. محمود پس از «همسایهها» حالا دو رمان مهم دیگر مینویسد که «مدار صفر درجه» به وقایع انقلاب و جنگ میپردازد و تصویر تازهای از این دو رویداد مهم میدهد و «درخت انجیر معابد» هم با تعدد شخصیتهای بیشمارش روی دیگری از فرهنگ ایرانی. «خانه ادریسیها» هم از رمانهای تاریخی مهمی است از غزاله علیزاده که سرنوشت یک خانواده را به تصویر میکشد.
در این دهه نویسندههای برجسته دهه چهل و پنجاه هم که به غربت مهاجرت کرده بودند آثاری منتشر کردند. سه رمان «غریبه در شهر»، «تاتار خندان» و «آشفته حالان بیداربخت» از غلامحسین ساعدی پس از مرگش منتشر شد. بزرگ علوی هم «موریانهها» را منتشر کرد، اما هیچکدام از آثار منتشرشدهشان در پیش از انقلاب، فراتر نرفت.
رمانهای دیگری که در این دهه منتشر میشود و هر کدام صدای تازهای در ادبیات فارسی است عبارت است از: «دل دلدادگی» شهریار مندنیپور، «نیمه غائب» حسین سناپور، «من او» رضا امیرخانی، «سفر به گرای 270 درجه» احمد دهقان، «رود راوی» ابوتراب خسروی، «هیس: مائده؟ وصف؟ تجلی؟» از محمدرضا کاتب. کاتب آنطور که شهرنوش پارسی میگوید با «هیس» نشان میدهد که نویسنده بااستعداد و صاحبسبکی است. کاتب در این رمان پستمدرن، تصویری دیگری از ظرفیت رمان فارسی ارائه میدهد. هوشنگ گلشیری، محمد محمدعلی و سیمین دانشور هم در این دهه رمانهای «آینههای دردار»، «جزیره سرگردانی» و «برهنه در باد» را منتشر میکنند. رمانهای موفق دیگری نیز در این دهه منتشر شدند که به فهرست چهلتایی راه نیافتند: «بامداد خمار» فتانه حاجسیدجوادی، «دالان بهشت» نازی صفوی، «چهلسالگی» ناهید طباطبایی، «روی ماه خداوند را ببوس» مصطفی مستور، و «انگار گفته بودی لیلی» سپیده شاملو.
دهه هشتاد که همزمان با دور دوم دولت اصلاحات است، با افزایش تعداد ناشران، کتابهای داستان نیز به شکل بیرویهای زیاد میشوند که گاه تشخیص سره از ناسره را سخت میکند. نیمه دوم دهه هشتاد با روی کارآمدن محمود احمدینژاد همراه بود و وضعیت سانسور و جلوگیری از انتشار برخی از کتابها، سبب شد تا برخی نویسندهها به نشانه اعتراض از انتشار آثارشان جلوگیری کنند. بااینحال آثار مهمی از فهرست چهلتایی در این دهه منتشر شدهاند. این دهه مساوی است با روی کارآمدن داستاننویسان آتیهداری که صدای خود را داشتند و تصویر دیگری از انسان ایرانی ارائه دادند.
روحانگیز شریفیان از نویسندههای مهاجر ایرانی تصویر تازهای از انسان بازگشته به وطن در رمان «چه کسی باور میکند رستم» ارائه میدهد و رضا قاسمی در «همنوایی شبانه ارکستر چوبها» تصویر تازهای از انسان ایرانی در غربت. از دیگر صداهای تازهای که در این دهه برای نخستینبار خود را معرفی کردند، میتوان به زنان داستاننویس اشاره کرد: فریبا وفی با «پرنده من»، زویا پیرزاد با «من چراغها را خاموش میکنم»، مهسا محبعلی با «نگران نباش». (محبعلی پیش از این رمان، مجموعهداستان موفق «عاشقیت در پاورقی» را منتشر کرده بود که با استقبال چشمگیری مواجه شد). نویسندههای جوانی هم از مردان خود را با این آثار به عنوان نویسندهای جدی معرفی کردند: یعقوب یادعلی با «آداب بیقراری»، منیرالدین بیروتی با «چهار درد»، حیبب احمدزاده با «شطرنج با ماشین قیامت»، مجید قیصری با «گوساله سرگردان»، حسین مرتضاییان آبکنار با «عقرب روی پلههای راهآهن اندیمشک یا از این قطار خون میچکد قربان» محمد حسینی با «آبیتر از گناه» و سودابه اشرفی با «ماهیها در شب میخوابند».
نویسنده برجستهای چون امیرحسن چهلتن که به دلیل اعتراض به ممیزی از انتشار بسیاری از آثارش در ایران خودداری کرد، در سال 84 رمان «سپیدهدم ایرانی» را منتشر میکند. چهلتن با تاکید روی مکان، که در بیشتر رمانهایش تهران مرکز ثقل جهان است، فضایی از تهران امروز به خواننده ارائه میدهد که برخلاف آن فضای نوستالژیکی است که گلی ترقی در داستانهایش نشان میدهد یا فضای تاریخی از تهران که سپانلو در شعرش. در این دهه آثار موفق دیگری هم منتشر شد، اما به فهرست چهلتایی راه نیافت: «بانوی لیل» محمد بهارلو، «از شیطان آموخت و سوزاند» فرخنده آقایی، «سالمرگی» اصغر الهی، «بازی آخر بانو» بلقیس سلیمانی، «و دیگران» محبوبه میرقدیری، «رنگها و سایهها» محمدرحیم اخوت، «شب ممکن» محمدحسن شهسواری، «پری فراموشی» فرشته احمدی، «سهم من» پرینوش صنیعی، «شهری که زیر درختان سدر مُرد» خسرو حمزوی، «کتاب بینام اعترافات» داوود غفارزادگان، «مونالیزای منتشر» شاهرخ گیوا، «مفیدآقا» مرتضی کربلاییلو، و «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» شهرام رحیمیان.
همه آثاری که از آنها در فهرست چهلتایی نام برده شد، هر کدام بهنوعی انقلابی در زمان خود محسوب میشدند. انقلابی هرچند خُرد، اما چراغ این ادبیات را روشن نگه داشتند. در انتهای این فهرست چهلتایی، آثاری قرار دارد که از سال 90 تا 1397 منتشر شده است. در این دهه از نویسندههای دهههای پیش مثل گلی ترقی، قباد آذرآیین، حسن اصغری، شیوا ارسطویی، محمود حسینیزاد، احمد آرام، شهریار عباسی، اسماعیل یوردشاهیان، سیامک گلشیری، حسن محمودی، زندهیاد محمد ایوبی، کیهان خانجانی، ابراهیم دمشناس، طلا نژادحسن، پیام یزدانجو، علیرضا سیفالدینی، طاهره علوی، مهناز کریمی، یوسف علیخانی، فرشته مولوی، فرشته توانگر، قاسم کشکولی، علی صالحی، کوروش اسدی، و ناتاشا امیری آثاری منتشر شد که به فهرست چهلتایی راه نیافت. در این دهه بیشتر چهرههای جوانتری که بیشترشان متولدین پس از انقلاب بودند پیشرو شدند: مهدی یزدانیخرم، منصور علیمرادی، آتوسا افشیننوید، مهدی ربی، محمد طلوعی، آرش آذرپناه، یوسف انصاری، سلمان امین، علیاکبر حیدری، هادی تقیزاده، زهرا عبدی، نسیم مرعشی، الهام فلاح، طاهره گوهری، رامبد خانلری، احمد حسنزاده، رضیه انصاری، آیدا مرادیآهنی، سینا دادخواه، حامد حبیبی، محسن عباسی، علی چنگیزی، مهدی افروزمنش، کرمرضا تاجمهر، جواد پویان، سپیده سیاوشی، آرش صادقبیگی، سروش چیتساز، مریم جهانی و... سمیه مکیان. که از این میان، تنها اثر راهیافته به فهرست چهلتایی، رمان «غروبدار» سمیه مکیان بود.
اما پیش از چرایی انتخاب «غروبدار» به محمدرضا بایرامی میرسیم که بیشتر او را با رمانهایی با مضمون جنگ میشناسیم و در سالهای اخیر آثار مهمی منتشر کرده، از جمله «پل معلق». بایرامی در ابتدای این دهه با رمان «مردگان باغ سبز» روایت دیگری از رویدادهای تاریخی در آذربایجان ارائه میدهد و بهنوعی رمان تاریخیای مینویسد که برخورد سه نسل با یک رویداد تاریخی را نشان میدهد.
اما آخرین رمان فهرست چهلتایی، که در اواخر سال 1396 منتشر میشود و رمان بحثبرانگیز این فهرست است رمان «غروبدار» نوشته سمیه مکیان است. تنها نویسنده این فهرست که پس از انقلاب 57 به دنیا آمده. این انتخاب ممکن است برای برخی با پرسشهای بیشماری همراه شود. اما این انتخاب از آن جهت است که این رمان مسیر دیگری را در ادبیات داستانی ما پیشنهاد داده که تازه است. آنطور که دکتر محمدعلی نجومیان میگوید این رمان در ادبیات معاصر فارسی مثل ندارد. این «مثل»نداشتن، تنها در مضمون نیست (که شاهد قصهای نو در ادبیات معاصر هستیم)، بلکه این نوبودن در زبان، توصیفها، نثر و فرم و زبان روایی نیز خود را نشان میدهد. سمیه مکیان، در این رمان با چنان اعتمادبهنفس و جسارت ستودنی تصویری از انسان ایرانی را نشان میدهد که پیش از آن وجود نداشته است. او انسان ایرانی را در خانوادهای که دچار سندرم هستند به خیابان و مدرسه و آسایشگاه و جاهای دیگر کلانشهر تهران میکشاند تا تصویری از جامعه سیاستزده بیمار ما ارائه بدهد. این رمان در جایی از ادبیات ایران ایستاده که یکتا است و با اطمینان میتوان گفت دریچه تازهای به ادبیات داستانی فارسی باز کرده است.
40 رمان برتر از 1357 تا 1397
کتابها به ترتیب سال انتشار آمده است
محمود دولت آبادی (1319-سبزوار)
1-کلیدر، 1357
2-جای خالی سلوچ، 1358
نادر ابراهیمی (1315 تهران-1387)
3-آتش بدون دود، 1360
جعفر مدرسصادقی (1333-اصفهان)
4-گاوخونی، 1361
جمال میرصادقی (1312-تهران)
5-بادها خبر از تغییر فصل میدهند، 1364
رضا براهنی (1314-تبریز)
6-رازهای سرزمین من، 1366
اسماعیل فصیح (1313 تهران-1388)
7-زمستان 62، 1366
منیرو روانیپور (1333-بوشهر)
8-اهل غرق، 1368
شهرنوش پارسیپور (1324-تهران)
9- طوبا و معنای شب، 1368
عباس معروفی (1336-تهران)
10-سمفونی مردگان، 1368
رضا جولایی (1329-تهران)
11-سوقصد به ذات همایونی، 1370
غزاله علیزاده (1327 تهران- 1375)
12-خانه ادریسیها، 1370
علی اشرف درویشیان (1320 کرمانشاه-1396)
13-سالهای ابری، 1370
هوشنگ گلشیری (1316 اصفهان-1379)
14-آینههای دردار، 1371
سیمین دانشور (1300 شیراز-1390)
15-جریزه سرگردانی، 1372
احمد محمود (1310 اهواز- 1381)
16-مدار صفر درجه (1372)
17-درخت انجیر معابد (1379)
احمد دهقان (1345-کرج)
18-سفر به گرای 270 درجه، 1375
شهریار مندنیپور (1335-شیراز)
19-دل دلدادگی، 1377
حسین سناپور (1339-تهران)
20-نیمه غایب، 1378
رضا امیرخانی (1352-تهران)
21-من او، 1378
محمدرضا کاتب (1345-تهران)
22-هیس، 1378
محمد محمدعلی (1327-تهران)
23-برهنه در باد، 1379
رضا قاسمی (1328-اصفهان)
24-همنوایی شبانه ارکستر چوبها، 1380
زویا پیرزاد (1331-آبادان)
24-چراغها را من خاموش میکنم، 1380
فریبا وفی (1341-تبریز)
26-پرنده من، 1381
ابوتراب خسروی (1335- شیراز)
27-رود راوی، 1382
روحانگیز شریفیان (1320-تهران)
28-چه کسی باور میکند رستم، 1382
یعقوب یادعلی (1349-نجفآباد)
29-آداب بیقراری، 1383
امیرحسن چهلتن (1335-تهران)
30-سپیدهدم ایرانی، 1384
حسین مرتضاییان آبکنار (1345-تهران)
31-عقرب روی پلههای راهآهن اندیمشک یا از این قطار خون میچکد قربان، 1384
محمد حسینی (1350-تهران)
32-آبیتر از گناه، 1384
منیرالدین بیروتی (1349-بغداد)
33-چهار درد، 1385
مجید قیصری (1345-تهران)
34-گوساله سرگردان، 1386
مهسا محبعلی (1351-تهران)
35-نگران نباش، 1387
حبیب احمدزاده (1343-آبادان)
36-شطرنج با ماشین قیامت، 1387
محمد قاسمزاده (1334-نهاوند)
37-چیدن باد، 1389
محمدرضا بایرامی (1340-اردبیل)
38-مردگان باغ سبز، 1390
فرهاد کشوری (1328-مسجدسلیمان)
39-مردگان جزیره موریس، 1391
سمیه مکیان (1363-تهران)
40-غروبدار، 1396
40 داستان کوتاهنویس برتر از 1357 تا 1397
کتابها بهعنوان نمونه آثار و به ترتیب سال انتشارآمده است
محمد محمدعلی (1327-تهران)
1- بازنشستگی، 1366
منیرو روانیپور (1333-بوشهر)
2-کنیرو، 1367
محمدرضا صفدری (1332-بوشهر)
3-سیاسنبو، 1368
اصغر عبداللهی (1334-اهواز)
4-سایبانی از حصیر، 1369
اصغر الهی (1323 مشهد-1391)
5-دیگر سیاوشی نمانده، 1369
ناهید طباطبایی (1337-تهران)
6-بانو و جوانی خویش، 1371
بیژن نجدی (1320 خاش- 1376)
7-یوزپلنگانی که با من دویدند، 1373
داوود غفارزادگان (1338-اردبیل)
8-ما سه نفر هستیم، 1373
میترا داور (1344-فیروزکوه)
9-بالای سیاهی آهوست، 1374
ابوتراب خسروی (1335-شیراز)
10-دیوان سومنات، 1377
شهریار مندنیپور (1335-شیراز)
11-شرق بنفشه، 1377
گلی ترقی (1318-تهران)
12-جایی دیگر، 1379
علی خدایی (1337-تهران)
13-تمام زمستان مرا گرم کن، 1379
قباد آذرآیین (1337-مسجدسلیمان)
14-هجوم آفتاب، 1379
احمد آرام (1330-بوشهر)
15-غریبه در بخار نمک، 1380
احمد غلامی (1340-ساوه)
16-فعلا اسم ندارد، 1381
حسن بنیعامری (1346-اهواز)
17-لالایی لیلی، 1380
ابراهیم دمشناس (1351-ماهشهر)
18-نهست، 1382
میترا الیاتی (1329-قزوین)
19-مادموازل کتی، 1380
شیوا ارسطویی (1340-تهران)
20-آفتاب مهتاب، 1382
منیرالدین بیروتی (1349-بغداد)
21-تک خشت، 1382
مصطفی مستور (1343-اهواز)
22-چند روایت معتبر، 1382
مهسا محبعلی (1351-تهران)
23-عاشقیت در پاورقی، 1383
بهناز علیپورگسکری (1347-گیلان)
24-بگذریم... 1383
کوروش اسدی (1343 آبادان-1396)
25-باغ ملی، 1382
حسین سناپور (1339-تهران)
26-سمت تاریک کلمات، 1384
محمد کشاورز (1337-تهران)
27-بلبل حلبی، 1384
خسرو دوامی (1336-تهران)
28-هتل مارکوپولو، 1384
شیوا مقانلو (1354-مشهد)
29-دود مقدس، 1385
امیرحسین خورشیدفر (1359-تهران)
30-زندگی مطابق خواسته تو پیش میرود، 1385
مرتضی کربلاییلو (1356-تبریز)
31-زنی با چکمه ساق بلند سبز، 1385
محمدرحیم اخوت (1324-اصفهان)
32-نیمه سرگردان ما، 1385
عباس عبدی (1331 آبادان- 1397)
33-قلعه پرتغالیها، 1386
پیمان هوشمندزاده (1348-تهران)
34-هاکردن، 1386
پیمان اسماعیلی (1356-تهران)
35-برف و سمفونی ابری، 1387
حامد اسماعیلیون (1355-کرمانشاه)
36-آویشن قشنگ نیست، 1387
محمد کلباسی (1322-اصفهان)
37-نوروز آقای اسدی، 1391
علی چنگیزی (1356-آبادان)
38-کاجهای مورب، 1391
غلامرضا رضایی (1341-مسجدسلیمان)
39-عاشقانه مارها، 1392
صمد طاهری (1336-شیراز)
40-زخم شیر، 1396
سایر اخبار این روزنامه
مثلثي كه هرگز آقازاده نشدند
دستور رهبري براي اصلاح ساختار ظرف ۴ ماه
جوانان لایق بیکارند؛ مسئولیتها دست به دست میشود
سكوت تيم رسانه اي دولت در برابر هجمه ها
منطقه يك راه حل دارد؛ آرای مردم
۴۰ رمان برتر فارسی در چهلسالگی انقلاب
توافق نظام مالي ايران و عراق
«ایدرو» در چهل سالگی انقلاب
تأييد استعفاي وزير ارشاد
۴۰سالگی انقلاب زمان آزمون و خطا سر آمد
اصلاحات ساختاری بودجه، ضرورت اجتناب ناپذیر
رسوایی ترامپ در نطق سالانه!
مسیرهای راهپیمایی اعلام شد
هجمه نکنید! روحانی آگاه به امور دینی است
قرار است انقلاب اقتصادی راه بیفتد
آمریکا بلوف نظامی میزند