تاملی در جایگاه ظریف سیاست خارجی

در طی روز های اخیر موضوع درخواست استعفای غیر رسمی آقای ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در صدر موضوعات مهم کشورمان و رسانه های بین المللی قرار گرفت. اقدام فوق از سوی وزیر خارجه، موافقان و مخالفان زیادی را با خود به همراه داشت. برخی معتقدند که اقدام فوق در شرایط کنونی ایران در نظام بین الملل و حساسیت های
پیش رو، نه تنها به ارتقاء جایگاه ایران کمکی
نمی کند بلکه حتی می تواند تاثیر منفی بر جای بگذارد. در مقابل عده ای نیز دغدغه های پیدا و پنهان وزیر امور خارجه را عامل درخواست استعفاء از سوی وی مطرح کرده اند.با وجود نگاه های رقیب در مورد اقدام فوق، با گذر زمان شاید بتوان تحلیلی واقع‌بینانه و دقیق از رفتار فوق ارائه کرد.
در نگاه بیشتر صاحب‌نظران کلاسیک و مدرن روابط بین‌الملل، حوزه سیاست خارجی و در راس آن دستگاه وزارت امورخارجه به مثابه کارگزار اصلی شاخه روابط خارجی کشور مورد توجه است و تمامی تعاملات خارجی میان ایران و دیگر کشورها بایستی از گذر وزارت امور خارجه انجام شود. اما صرف نظر از تعریف کلاسیک در مورد جایگاه این نهاد لازم است در مورد تعریف دستگاه سیاست خارجی کشورمان یک بازبینی ظریف و دقیقی صورت گیرد.


در دوره کنونی، سیاست خارجی دیگر به معنای وزارت امورخارجه و دستگاه سیاست خارجی محدود نمی شود بلکه سیاست خارجی یک کشور متد و روشی است که از سوی دولت‌ها برای معرفی کشور در سطح بین‌الملل مورد استفاده قرار می گیرد. در واقع سیاست خارجی یک کشور روش معرفی کشور در سطح بین‌الملل است. در این چارچوب همه بازیگران دولتی و غیر دولتی و حتی شهروندان وظیفه شناسایی کشور را به دیگر دولت‌ها بر عهده دارند. نکته مهم در معرفی کشور ارائه یک تصویر منسجم و با ثبات و هماهنگ در روابط خارجی است. سیاست خارجی صرف نظر از اینکه همه شهروندان در چارچوب تخصص و نوع رفتاری که از خود به نمایش می گذارند، می تواند ارائه‌دهنده شخصیت ملی از کشور در سطح افکار عمومی جهان باشند.
با این ارزیابی به نظر می رسد اتفاق فوق، بیش از
هر چیز نشانگر تاکید و توجه به ارائه یک تعریف منسجم و واحد در میان نهادهای تصمیم‌گیرنده است. در همین راستا هماهنگی در سطح کارگزاران رسمی کشور و ارائه یک مجموعه منسجم از کشورداری از سوی وزارت امور خارجه می تواند به تامین منافع ملی کمک کند.
البته اگر اقدام فوق را در راستای تحلیل رقابت سازمانی میان ارگانهای دولتی در نظر بگیریم وزارت امور خارجه در طی سالهای اخیر در دو مرحله
در صدد احیاء جایگاه خود در سطح داخل نسبت به دیگر نهادهای دولتی بوده است. مرحله اول در دولت یازدهم و انتخاب آقای ظریف به عنوان وزیر امور خارجه صورت گرفت. بعد از انتخاب وی پرونده هسته ای ایران از شورای امنیت ملی کشورمان به وزارت امور خارجه محول شد. اقدام فوق منجر به افزایش جایگاه سازمانی وزارت امور خارجه در سطح بین‌الملل شد. تا زمانی که مهم‌ترین موضوع بین‌المللی کشورمان از سوی شورای امنیت ملی پیگیری می شد، وزارت امور خارجه به عنوان کارگزار اصلی شناخته نمی شد و نهاد تسهیل‌کننده و اجرایی در مذاکرات محسوب می شد. اما پس از انتقال پرونده به وزارت امور خارجه جایگاه سازمانی دستگاه سیاست خارجی افزایش پیدا کرد. در مرحله دوم،
بر اساس نقطه نظرات وزیر امور خارجه،‌ استعفای
وی گامی برای ارتقاء جایگاه دستگاه سیاست خارجی محسوب می شود. به نظر می رسد وزیر امور خارجه در تلاش است از طریق اصرار بر پیگیری روابط خارجی از کانال وزرات امور خارجه نقش و جایگاه بین‌المللی وزرات امور خارجه در سطح جهان را
ارتقاء دهد. در پایان همان‌طور که گفته شد
صرف نظر از دیدگاه های رقیب درمورد استعفاء وزارت امور خارجه، لازم است به این موضوع توجه شود که سیاست خارجی در شرایط کنونی برای کشورها به شیوه معرفی کشور در سطح تبدیل شده است. معرفی کشور در سطح بین الملل نیز زمانی به خوبی صورت می گیرد که بتوان انسجام و کارآمدی را در سیاست خارجی به وجود آورد. در شرایط فوق است که تامین منافع ملی امکان‌پذیر خواهد بود.