روزنامه شهروند
1398/04/26
به دنبال کوبریک در عصر جدید
پولاد امین| انتشار اخباری درباره تقلید یک نوجوان از یکی از اجراهای برنامه عصر جدید که به مرگ آن نوجوان انجامیده، یکبار دیگر نام عصر جدید را جنجالی کرد.ماجرا در روزهایی رخ داده که عصر جدید در اوج به سر میبرد و هر هفته میلیونها نفر در رأیگیری آن حاضر میشوند. در این اوضاع و احوال خبری منتشر میشود مبنی بر اینکه یک نوجوان 12ساله به خاطر تقلید از برنامه عصر جدید خود را حلقآویز کرده است. خبری که بهترین فرصت را ایجاد میکند برای انواع و اقسام انتقادات از این برنامه. ظاهرا این پسر بابلی زمانی که اعضای خانوادهاش در خانه نبودند، درحال انجام حرکات نمایشی با ریسمان دچار خفگی شده و جانش را از دست داده است.جنگ مجازی
اتفاق غمانگیزی است. مثل صدها اتفاق غمانگیزی که در چهار گوشه این مملکت همهروزه رخ میدهند- و کسی ازشان خبردار نمیشود، ولی چون اینبار نام عصر جدید در میان بوده، خبر حلقآویزشدن این نوجوان بابلی رسانهها را پر میکند و واکنشهای بیشماری حاصل میآورد که موضوعشان نه این اتفاق یا اتفاقات مشابه، بلکه منافع و مضار برنامهای به نام عصر جدید است. درحالی که عدهای عصر جدید را به اتهام نمایش اجراها و برنامههایی که ممکن است تکرارشان باعث به خطرافتادن جان اجراکنندگانش شود، زیر اخیه کشیده و متهم میکنند؛ در سوی مقابل هم عدهای هستند با این توجیه که «در دنیای رسانه از هر برنامهای میتوان تقلید کرد و این مسأله به خودی خود نمیتواند تقصیری بر گردن آن برنامه به حساب آید». بهخصوص در مورد برنامه عصر جدید؛ که احسان علیخانی آنقدر در هر اجرایی به بینندگان هشدار میدهد که از تقلیدهای خطرآفرین دوری کنندو حتی یکی از داوران هم مبنای داوریاش را دوری از اجراهای خطرآفرین و ریسکی قرار داده است. در میان مخالفان کامنتهایی چون این بسیارند: «وقتی بهترین ساعات پخش را در اختیار برنامهای تقلیدی میگذارند، طبیعی است که نوجوانان هم به خاطر تکرار آن تأیید و تحسینها تن به ریسک دهند و چنین اتفاقاتی رخ دهد». موافقان برنامه هم نظرات خود را بیپرده منتشر میکنند: «خب یهویی بگویید این برنامه را نمیخواهیم و خلاص دیگر. در برنامهای مختص استعدادیابی، وقتی قرار باشد خبری از نوازندگی نباشد اگر اجراهای پرتحرک آکروباسی را هم کنار بگذارند، پس دیگر چه چیزی باقی میماند؟»...
چالش جهانی
روانشناسان و جامعهشناسان با اینکه در مواجهه با تاثیرات اجتماعی تلویزیون- و سینما- بر مخاطبان اتفاقنظر ندارند و راههای گوناگونی را پیشنهاد میکنند، اما تقریبا همگی در این موضوع که رفتارهای مخاطبان و بهخصوص نوجوانان تا حد زیادی متاثر از الگوهایی است که رسانهها در اختیارشان قرار میدهند، همنظرند. بهویژه در غرب که هرازچندی شاهد قتلها و تیراندازیها و آدمرباییها و خودکشیهایی هستیم که مرتکبین آنها به صراحت از تاثیرپذیریشان از فلان فیلم یا سریال میگویند.اینجا در ایران اما بنا به ذات دانشگاهبودن که برای تلویزیون تعریف شده، تا مدتهای مدیدی رسانهها چنین اخباری را بایکوت میکردند. تا این اواخر که با سریال «5کیلومتر تا بهشت» درباره ارواح سرگردانی که سعی داشتند جلوی وقوع رخدادهایی را در دنیای واقعی بگیرنداین موضوع دررسانهای شد. ظاهرا مرحوم مهدی کوهی ۱۳ساله، که بشدت تحتتاثیر این سریال قرار گرفته بود، خود را با شالگردن حلقآویز کرد تا ماجراهای روحگردی را خود نیز تجربه کند. این ماجرا مدیران تلویزیون و کارگردان سریال را به دادگاه کشاند. با دیگر برنامههای ایرانی هم کاری نداریم. اما اینجا بد نیست به گزارشی از هالیوود ریپورتر اشاره کنیم که سال گذشته نوشته بود درچند وقت اخیر ماجراهایی مانند کشتار دستهجمعی در مدرسه ابتدایی سیندی هوک، کشتار در یک سالن سینما در کلرادو و کشتن مردم در ماراتون بوستون ریشه در فیلمها و برنامههای تلویزیونی داشتهاند و مرتکبین آنها تأیید کردهاند که از برنامههای تلویزیونی برای انجام قتلهایشان الهام گرفتهاند. کشتارهاییکه یادآور کشتهشدن چندنفر در بریتانیا پس از نمایش فیلم «پرتقال کوکی» استنلی کوبریک بودهاند. موضوعی که برنامهسازی را تبدیل به کاری پرچالش میکند. با اینحال در آن زمان کوبریک پس از اینکه مردی با گریمی مشابه شخصیت اصلی فیلمش چندنفر را به قتل رساند، شخصا از ادامه پخش فیلم در بریتانیا جلوگیری کرد، اما مگر همه میتوانند این کار را انجام دهند؟ چه کسانی تقلید میکنند؟
دكتر محمدمهدی فتورچی، پژوهشگر حوزه رسانه| بیتردید میزان تاثیر صحنههای خشونتبار بسته به تجربه قبلی مخاطب، تربیت خانوادگی، ترویج فرهنگ خشونت درجامعه و حتی جنسیت متفاوت است. براساس فرضیه خوگیری در گذر زمان و بلندمدت حساسیتزدایی نظاممندی در مخاطبان تجربه میشود و برخی رفتارها و بهویژه خشونتهای كلامی به مرور زمان در كاربران و در ضمیر ناخودآگاهشان نهادینه میشود. فراموش نكردهایم اقدام به خودكشی مریلین مونرو را که موجب افزایش نرخ خودكشی جوانان در آمریكا و بریتانیا شد، یا فیلم مرگ یك دانشآموز و تقلید برخی از نوجوانان از صحنه مرگ فیلم. تاثیر تلویزیون در جامعه
مهدی صابری، روانشناس| متاسفانه هیچگونه درجهبندی برای فیلمها و سریالهای صداوسیما صورت نمیگیرد و بنابراین میبینیم ماجراهایی مانند خودکشی تحتتاثیر سریال یا مرگ بر اثر تقلید از برنامهای دیگر رخ میدهند. این را نمیتوان کتمان کرد که پخش صحنههای خشن موجب بروز خشونت درجامعه میشود. مثل زمانی که نوشتههای صادق هدایت رواج یافته بود و میزان افسردگی در میان جوانان افزایش داشت یا زمانی که سری فیلمهای راکی و ترمیناتور در جامعه آمریکایی پخش شد، باز خشونت در این جامعه افزایش یافت.
سایر اخبار این روزنامه
سبقت مرگ در ساعت 9 صبح
بیان واقعیات امیدبخش در مقابل هجوم رسانههای بیگانه
فرهاد با تیشه پلاستیکی
ستارهها در شمایل بابابزرگ
دوست خوب بچهها کودکی نکرد
ندیدیم اما امضا کردیم!
«نه به پلاستیک» قانون ندارد
اسکناس آمریکایی را چه شده است؟!
توضیح یک گزارش و پوزش از مسعود ده نمکی
از پانسمان زخمها تا جهیزیه نوعروسان
محکومیت برادران 1600میلیارد تومانی
دانشجویان شریف در محاصره خونآشامها ی طرشت
شفای بدن های زهرآگین
کتاببازی به جای کتابخوانی
به دنبال کوبریک در عصر جدید
صفحه شهرونگ
اینبار نوبت همراهی مردان
این اسامی از یک حقیقت حکایت میکنند
حجاب، فرهنگي يا سياسي؟