از گپ زدن با مورچه‌ها تا جنگ با اژدها

خبرنگار آفتاب یزد در جمعی حضور یافت تا متوجه شود دقیقا مصرف گل و ماشروم چه اثرات رفتاری در کوتاه‌مدت و بلندمدت دارد.
خبرنگار ما مشاهدات را ذکر کرده و در گفت‌‌و‌گو با مسئولان و کارشناسان، عوارض مصرف این ماده مخدر را گوشزد کرده است
آفتاب یزد- می‌گل هشترودی: مواد مخدر این روزها دیگر از شکل سنتی خود خارج شده و به شکل صنعتی و بسیار خطرناک در جامعه عرضه می‌شود. خیلی‌ها بر این باورند که این مواد مخدر اعتیاد آور نیست در حالی که در خیلی از موارد این مواد نه تنها اعتیاد آور هستند بلکه جنون هم به همراه دارند. این در حالی است که مصرف این مواد روانگردان در کشور روز به روز در حال افزایش است. از جمله این مواد می‌توان به گل اشاره کرد که متاسفانه تبلیغات زیادی مبنی بر عدم اعتیاد آور بودن آن انجام می‌شود و در باور عمومی به اشتباه، حتی کم خطرتر از حشیش و ماری جوانا معرفی شده است. اما باید تاکید داشت که این ماده می‌تواند آنقدر خطرناک باشد که با یک بار مصرف، فرد معتاد شود تا جایی که با مصرف نکردن گل فرد دچار اضطراب شدید، بی قراری، وحشت زدگی و تپش قلب شدید شود. از دیگر مواد مخدر می‌توان به ماشروم اشاره کرد که نوعی قارچ است و مصرف آن در خیلی از موارد سبب دیوانگی و جنون فرد مصرف کننده می‌شود.
با «گل» مثل وال


در اقیانوس‌ها شنا کنید
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که در کوچه و خیابان بوی خاصی را استشمام کنید. بویی شبیه آتش زدن برگ‌های خشک، بویی که در مشام باقی می‌ماند و چند ثانیه‌ای حس بویایی‌تان را مختل می‌کند. در چنین مواقعی مطمئن باشید فردی در اطرافتان مشغول کشیدن گل است. گل یک مواد مخدر شایع است که این روز‌ها بعضا حتی در سنین دبیرستان و راهنمایی هم آن را مورد استفاده قرار می‌دهند و جالب است بدانید که همه استعمال‌کنندگان این ماده مخدر بر این اعتقادند که «گل» اعتیاد ندارد! اما وقتی شمار استعمال این مواد مخدر را از آن‌ها می‌پرسید متوجه میشوید که از تعداد انگشتان دست در رفته است و این آغاز اعتیاد به مواد مخدر گل است. مواد مخدری که این روزها در هر جمع جوانانه‌ای یک رول آن موجود است و دست به دست می‌شود.
اسمش مهمانی است یا دورهمی، هر چه که هست عده‌ای از جوانان کنار هم جمع شده‌اند و به قول خودشان منتظر شادی بعد از گلشان هستند. صدای موزیک بلند است و رقص نور تمام فضا را پر کرده است. تعدادشان زیاد نیست اما صدای خنده‌ها بلند است و همگی دور یک میز جمع شده‌اند و من هم به عنوان یکی از مهمانان تازه وارد کنار خودشان جا داده‌اند. منتظرند تا مهدی بیاید و گل را بیاورد. ساعت نزدیک به 11 شب است که مهدی وارد جمع می‌شود و همه با خنده و شوخی از او استقبال می‌کنند. چند دقیقه‌ای از ورود مهدی به جمع نگذشته که زمزمه‌های مهدی گرفتی بلند می‌شود و مهدی هم با شوخی و خنده به حاضران جواب مثبت می‌دهد. دست می‌کند و از توی کیفش یک بسته طلایی رنگ پلمب شده را بیرون می‌آورد و با خنده به بچه‌ها می‌گوید: «گلش نابیه‌ها» پسر دیگری که اسمش احمد است پک را از دست مهدی می‌قاپد و می‌گوید:«بده من رول کنم» بعد هم رو به بچه‌ها می‌گوید: «کسی کفی داره؟» دختری جواب مثبت می‌دهد و از کیف پولش یک اسکناس ده هزار تومانی تا نخورده درمی‌آورد. احمد اسکناس را میگیرد و با صبر و حوصله شروع به رول کردن گل می‌کند. یکی با کاغذ فیلتر درست می‌کند و دیگری پیپر‌های مربوط به گل را آماده می‌کند. آرش می‌گوید:«بابا این خیلی نازکه یک رول تو سیگار بپیچ» و شروع به خالی کردن سیگار می‌کند. بالاخره بعد از نزدیک به یک ربع رول‌های سیگارشان آماده است و مهدی که ساقی جمع است یکی از رول‌ها را در دهن می‌گذارد و فندک می‌زند. یکی از پسر‌ها برایم توضیح میدهد که باید 3کام حبس بکشی و تو این موضوع اگر سرفه کنی بهتره یعنی اینکه بیشتر وارد گردش خونت می‌شود! کم‌کم بوی گل همه فضای خانه را پر می‌کند و رول سیگار از نفری به نفر بعدی می‌رسد. می‌کشند و سرفه می‌کنند. در این جمع 2 نفر هم هستند که برای اولین بار است که می‌خواهند گل بکشند. استرس دارند و مدام سوال می‌پرسند: «الان چی میشه؟» یکی از پسر‌ها بلند می‌شود و نور خانه را کم می‌کند. پسر دیگری موزیک را عوض می‌کند و می‌گوید روی موزیک فاز بگیرید. با یک نگاه کلی به جمع متوجه می‌شوید که چشم‌های همه حالت خمار به خود گرفته است. چشم بعضی از آن‌ها هم قرمز است. یکی از دختر‌هایی که برای اولین بار گل کشیده است بلند می‌شود و می‌گوید:«من نمی‌تونم بشینم باید بخوابم» و روی یکی از مبل‌ها دراز می‌کشد. بقیه اما به هم نگاه می‌کنند. احمد که انگار تجربه این کار را به کرات دارد به بچه‌ها می‌گوید روی آهنگ فکوس کنید. کم کم سر‌ها با هر ضرباهنگ به حرکت در می‌آید و هر کس چیزی می‌گوید و می‌خندد. احمد این بار با صدای بلند اعلام می‌کند: «چشمتونو ببندین و احساس کنید که الان توی اقیانوسین. چه حسی دارین.» هر کس چیزی می‌گوید و می‌خندد. صدای قهقهه‌های خنده بلند است و این بار احمد می‌گوید:«جنگلو تصور کنین. او درخت بلند رو می‌بینین؟ کی میاد بریم اون بالا؟» همه در جواب او با صدای بلند می‌گویند: «من» و حالا همگی جیغ می‌کشند. احمد می‌گوید: «اون بالا رو می‌بینی. نگاه کنین. کل زمین زیر پاتونه!» بقیه هم همین موضوع را تائید می‌کنند و می‌خندند.
پیش دختری که روی مبل دراز کشیده بود می‌روم؛ خواب نیست. همین که نزدیکش می‌شوم چشم‌هایش را باز می‌کند. از او درباره حس و حالش می‌پرسم و می‌گوید:«توی یه تونلم. یه تونل سیاه پر از رقص نور که رقص نورها با آهنگ تغییر می‌کنند. بعد هم از من می‌پرسد ساعت چنده؟» ساعت از نیمه شب گذشته است و وقتی این را به او می‌گویم با خنده می‌گوید:«همش ده دقیقه گذشته؟ برای من 3 بار فردا شد. 4 بار تا خونه رفتم و برگشتم. اما می‌ترسم. از همه چیزهایی که از بچگی تا حالا می‌ترسیدم جلوی چشمانم رژه می‌روند. از همه چیز می‌ترسم. بچه‌ها با صدای بلند حرف می‌زنند می‌ترسم.» به او می‌گویم بلند شو و به جمع بیا اما او می‌گوید:«نمی‌تونم بنشینم.» سراغ یکی دیگر از بچه‌ها می‌روم. نشسته و به آرامی سیگار می‌کشد. از او می‌پرسم چه حسی داری و او می‌گوید:«همه چیز دیلی داره. همه چی کنده. الان اینجا سیگاری رو بر می‌دارم شما می‌بینید اما برای من یک ساعت طول میکشه تا آن را بردارم.»همان لحظه احمد با صدای بلند می‌گوید:«من دارم میام پایین. مهدی یه شات به من بده.» مهدی هم رول گل را بر عکس از سمت روشنش در دهانش می‌گذارد و در آن فوت می‌کند. مهدی همه دود خارج شده از آن را از طریق دهان و بینی می‌بلعد و بعد هم با صدای بلند می‌خندد. تینا هم می‌خندد و در همان حال می‌گوید:«بهترین زمان ممکن برای گل کشیدن 04:04 دقیقه صبحه. چون وقتی می‌کشی شبه و همین که چشم باز می‌کنی میبینی صبح شده.» احمد می‌گوید:«بهترین مکان برای این کار هم جنگله. آنقدر فکوس داری که ذرات طبیعت را هم میبینی.» وضعیت با همین حال تا ساعت 3 بامداد ادامه دارد و بعد از اینکه بالاخره بچه‌ها به قول خودشان پائین می‌آیند مهدی قطره نفازولین را از جیبش بیرون می‌آورد و میگوید:«بیاین جیره تونو بگیرین که باید هممون بریم خونه لالا.» بچه‌ها یکی یکی قطره نفازولین را از مهدی می‌گیرند و در چشم‌هایشان می‌ریزند تا چشم‌هایشان به حالت طبیعی بر گردد. بعد هم هر کدام وسایلشان را جمع می‌کنند و راهی خانه می‌شوند.
مصرف ۶ نوع از روانگردان‌های جدید در ایران رواج دارد
روز گذشته معاون مقابله با عرضه و امور بین‌المللی ستاد مبارزه با مواد مخدر گفت: «مصرف پنج یا ۶ نوع مواد مخدر از نوع روانگردان‌های جدید (ان پی اس) در ایران رواج دارد.» ناصر اصلانی افزود:«امروز با رشد ۷۰۳درصدی انواع روانگردان‌های جدید (ان پی اس) در سطح جهان مواجه هستیم، در سال ۲۰۰۹، حدود ۱۶۶ مورد ان پی اس در جهان مورد مصرف قرار می‌گرفت و امروز (سال ۲۰۱۹) این رقم به ۸۰۳ نوع ان پی اس، رسیده است. اگر برنامه ریزی‌ها، فعالیت‌ها و اقدامات مقابله‌ای و پیشگیرانه جمهوری اسلامی ایران نبود شاید ۲۰۰ نوع از رونگردان‌های جدید (ان پی اس) در ایران را داشتیم. با توجه به روندی که در حوزه مصرف رونگردان‌های جدید در سطح جهان هست، پیش بینی شده است در سال ۲۰۲۵ میلادی، شاهد کاهش سن مصرف و رشد شیوع مصرف در بین جوانان و نوجوانان و افزایش آن در بین زنان، شاغلین، تحصیلکرده‌ها و ضربه پذیری محیط‌های آموزشی و خانواده‌ها باشیم.» وی با تاکید براینکه در مجموع، تمایل به مصرف همزمان و ترکیبی مواد مخدر در دنیا وجود دارد، اظهار داشت: «متاسفانه امروز شاهد رشد ۳۰ درصدی مصرف‌کنندگان مواد مخدر و روانگردان‌ها را در دنیا شاهد هستیم. تعداد معتادین در جهان ۲۸۰ میلیون نفر است و شیوع مصرف مواد مخدر در جهان از سال ۲۰۰۵ از ۳.۱ درصد شروع شده و امروز به ۵.۱ درصد رسیده است و در بین جمعیت ۱۵ تا ۶۳ سال رواج دارد.» اصلانی به مصرف مصرف مواد مخدر کانابیس‌ها (مشتقات شاهدانه، ماده مخدر گل، ماری جوانا و حشیش) در دنیا اشاره کرد و افزود: «امروز بیش از ۱۸۸ میلون نفر از این ماده مخدر مصرف می‌کنند و بیش از ۵۳ میلیون و ۴۰۰ نفر مصرف مواد افیونی ازقبیل هروئین و تریاک دارند. قریب ۲۸ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر نیز در سطح جهان، آمفتامین و متاآمفتامین مصرف می‌کنند که با احتساب کوکائین به بیش از ۳۰۰میلیون نفر می‌رسد.» اصلانی به تشکیل ستاد و شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر در کشور اشاره کرد و افزود: «زمانی که انقلاب و جمهوری اسلامی به پیروزی رسید دشمنان اسلام از آن زمان به بعد دنبال براندازی انقلاب و نظام بودند و تلاش کردند در فاصله زمانی ۲تا۳ ماه، دوباره طاغوت و طاغوتیان را در کشور حاکم کنند. دشمنان چون خود را ناکام دیدند بنابراین برای دستیابی به اهدف نامشروع خود، برنامه جنگ نابرابر را تهیه و بر ما تحمیل کردند تا از طریق صدام و حامیانش و بهره گیری از تسلیحات و تجهیزات نظامی کشورهای متخاصم، انقلاب و نظام را ساقط کنند اما با حضور رزمندگان اسلام در جبهه‌ها و همت و پشتیبانی‌های مردم و مسئولان، نقشه شوم آنان نقش بر آب شد. در این جنگ نابرابر، وجبی از خاک ایران به دست دشمنان نیفتاد، دشمنان ایران پس از شکست در جنگ نظامی به جنگ خاموش که همان ترویج مواد مخدر است، روی آوردند تا بلکه به سیاست‌ها و توطئه‌های شوم و پلید آنان کمک کند.» وی با تاکید بر اینکه امروز مواد مخدر یک پدیده چند بعدی است، افزود: «اولویت نخست ما، مبارزه و مقابله با مواد مخدر و پیشگیری از اعتیاد است و در این راه شهدای بسیاری نیز تقدیم شده است.»
12درصد معتادان کشور«گل‌باز» هستند
فاطمه عباسی رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان سازمان بهزیستی چندی پیش در خصوص علل توجه جوانان و نوجوانان به گل گفته بود: «دسترسی آسان به این مواد باعث افزایش آن در میان افراد شده است. به طوری که امکان کشت و تولید بذر حشیش و شاهدانه در محل‌های مناسب حتی در باغچه خانه‌ها وجود دارد. برخی جوانان فکر می‌کنند مصرف حشیش و گل اعتیادآور نیست درحالی‌که این تصور غلط است، چراکه این دو ماده نه تنها اعتیادآور هستند بلکه عوارض جسمی و روحی نیز مانند توهم به همراه دارند. کسب لذت ناسالم از سوی جوانان نیز یکی دیگر از دلایل گرایش آنان به مصرف این مواد است که این تفکر حاصل تبلیغات شبکه‌های ماهواره‌ای و رسانه‌های غیرمجاز است.» به گفته عباسی، مصرف گل دروازه ورود به مصرف مواد مخدر دیگر است و این ماده نیز مانند سیگار آغازکننده مصرف دیگر مواد مخدر است و بسیاری از معتادان ممکن است مصرف مواد را از گل شروع کنند. این مقام مسئول از شیوع مواد محرک در میان زنان تهرانی بیشتر از مردان خبر داده و می‌گوید:«تعداد معتادان کشور به 2 میلیون و 808 هزار مصرف‌کننده مستمر رسیده است که حدود 12 درصد از آنها گل مصرف می‌کنند. این درحالی است که ماری جوانا و مشتقات آن شامل گل پس از تریاک به‌عنوان دومین ماده مخدر مصرفی در کشور شناخته می‌شود. همچنین بر اساس آخرین آمارهای شیوع شناسی اعتیاد، هم‌اکنون 15 درصد از مصرف‌کنندگان «گل» دانشجویان هستند و دانش‌آموزان نیز ٣.٧ درصد مصرف‌کنندگان این ماده مخدر بوده‌اند. در این میان 84.6درصد از مصرف‌کنندگان مردان مجرد و با تحصیلات دیپلم و زیر دیپلم و ١5.4 درصد از مصرف‌کنندگان نیز زنان هستند. همچنین آمارهای بهزیستی حاکی از آن است که مصرف گل در میان تهرانی‌ها بیش از دیگر استان‌ها است. بر همین اساس این سازمان، در کارزاری از رسانه‌ها خواست تا با آنها در خصوص آگاه‌سازی خانواده‌ها برای کاهش شیب آسیب‌های اجتماعی و مصرف مواد مخدر همکاری کند.»
سعی در رسیدن به مرحله «رد دادگی»
جوانان معمولا به دلیل عدم آگاهی‌ از عوارض و تبعات ناشی از مصرف محرک‌هایی با نام‌های آشنا و ناآشنا، تاثیر پذیری از گروه همسالان و اغلب ژست‌ها و پزهای اجتماعی و همچنین برای رهایی از مشکلات و دستیابی به شادی‌های زودگذر در غیاب نشاط اجتماعی، سعی در رسیدن به مرحله «رد دادگی»، به این مواد گرایش می‌یابند. پرویز افشار سخنگو و معاون کاهش تقاضا و توسعه مشارکت‌های مردمی ستاد مبارزه با مواد مخدر در مورد علل گرایش مصرف گل چندی پیش گفته بود:«با کاهش دسترسی به شیشه معتادان به سمت ماری جوآنا، حشیش و گل رفتند و از طرفی تغییر روند جهانی مصرف به سمت ماری‌جوآنا نیز موثر بود. سومین دلیل این گرایش راحتی مصرف است، معتادان به این مواد مثل سیگاری می‌توانند آن را استفاده کنند و بکشند و مثل شیشه نیاز به پایپ و ادوات ندارد. ایجاد فضای کاذب در جوان‌ها و دانشجویان هم چهارمین دلیل گرایش به این ماده مخدر است؛ این فضای کاذب و تبلیغات اغواکننده بخش عمده‌اش از فضای مجازی نشات می‌گیرد، حتی در فضای مجازی تبلیغ آن را می‌کردند که چگونه بذرش را بکارید، نورپردازی و استفاده کنید و این چند عامل دست به دست هم داد و باعث شد میزان گل افزایش پیدا کند. این افزایش نه در جمعیت دانشجویی بلکه در جمعیت عمومی هم دیده می‌شود؛در سال 1390، 26 درصد از کل معتادان کشور شیشه مصرف می‌کردند و مقام دوم را در کشور داشت اما در سال 94-95 شیشه مقام چهارم مصرف و گل مقام دوم را به‌دست آورد.»
جای خالی بسته درمان برای مخدرهای توهم‌زا
این درحالی است که درمان انواع مخدرها، محرکها، مصرف الکل و حتی قمار و سایر رفتارهای اعتیادآور همه دارای پایه‌های مشابه هستند در عین وجود این تشابه‌ها باید عوارض اختصاصی هر یک از این مواد را در پروتکل درمانی آنها مشخص کرد؛ برای مثال برای درمان اعتیاد به مخدرها لازم است برای فرد متادون تجویز شود در حالیکه برای درمان محرک‌هایی چون گل، حشیش و... متادون موثر نبوده و باید درمان‌های دارویی خاص آن تجویز شود؛به طوریکه برای درمان محرک‌ها رفتار درمانی، حمایت‌های درمانی، کنترل عواطف و احساسات فرد مصرف کننده، کنترل زمینه‌های بروز تلاطم و گرایش فرد به مصرف، مددکاری و غیره اهمیت بسیار بیشتری دارد. قدیر زاده، روانپزشک و درمانگر اعتیاد می‌گوید: «در بحث مواد توهم‌زا درمان خاص جایگزینی مناسبی نداریم، درمان‌ها بیشتر درمان‌های علامتی هستند و برای درمان مواد توهم زا متاسفانه در حال حاضر پروتکل درمانی مشخصی در کشور وجود ندارد و افراد با توجه به عوارض و علائم خود اقدام به علائم درمانی می‌کنند.»
اسد بیگی، رئیس سابق اورژانس اجتماعی کشور نیز در خصوص درمان این مخدر‌ها گفته است:«ممکن است برخی از پزشکان مدعی شوند که شیشه یا گل درمان ندارد اما وقتی این مسائل را می‌شنوید باید بدانید منظور از اینکه این مخدرها یا محرک‌ها درمان ندارند آن است که آنها درمان «دارویی» ندارند بلکه درمان «علامتی» دارند؛ یعنی فرد مصرف کننده پس از مصرف این مخدرها یا محرک‌ها دچار عوارضی همچون افسردگی می‌شود و به طور مستقیم برای درمان افسردگی آنها دارو تجویز می‌شود. بنابراین مانند تریاک یا هروئین نمی‌توان آنها را درمان کرد. در خصوص گل و حشیش نیز مانند شیشه درمان اصلی «روان درمانی» است و دارو درمانی فقط برای عوارض جانبی آن ارائه می‌شود.»
قارچ سحر آمیز
و جنگ با اژدها
بارها با افرادی مواجه شده‌ایم که در توجیه مصرف روانگردان‌ها می‌گویند «این ماده به ما کمک می‌کند تا چیزهایی را درک کنیم که کسی قادر به درک آن نیست» یا می‌گویند که ماشروم و سایر مواد اینچنینی، ذهن را باز می‌کند و اجازه تفکر به آنها می‌دهد. این توجیه‌ها باعث شده تا استفاده از مواد روانگردانی مثل ماشروم در جمعیت جوان کشور افزایش یابد. با کشیدن ماشروم همه رنگ‌ها پررنگ می‌شوند، صداها بلندتر شده و بهتر به گوش می‌رسند، حتی اتفاقات و پیشامدهای اطراف هم به شکلی رخ می‌دهند که انگار قرار است شما را وارد یک فرآیند داستانی هیجان‌انگیز بکنند. شاید توهمی زیاد و عجیب مانند آنچه در روانگردان‌های دیگر وجود دارد در مصرف ماشروم به چشم نخورد اما، نکته مهم این است که چون این مخدر خوراکی است و از طریق خوردن و جذب در معده وارد جریان خون و مغز می‌شود تا ماه‌ها و سال‌ها در بدن باقی می‌ماند و اثراتش با کمترین اتفاقی بروز می‌کند. بعضا بعد از مصرف تا مدت‌ها فردی که از خواب بلند می‌شود سردرد و تهوع دارد و با کمترین مسمومیت و یا مصرف ماده مشکوکی کل حالات مسمومیت قارچی برمی‌گردد و این تجربه واقعا ناخوشایند است چون توان تمرکز و کنترل مغزی را از فرد می‌گیرد و زندگی عادی را سلب می‌کند.
مجید یکی از کسانی است که بارها تجربه استفاده از ماشروم را داشته و می‌گوید بهترین ماده مخدری است که تا حالا تجربه‌اش کرده است. او که خودش را معتاد نمی‌داند مدعی است که فقط در شرایط خاص که دوست دارد کمی تفریح داشته باشد از این ماده استفاده می‌کند و هیچ وقت هم آن را به کس دیگری توصیه نکرده است.
مجید می‌گوید:«بار اولی که ماشروم خوردم فاز سیبری گرفتم. تمام اندام‌های بدنم از سرما می‌لرزید و داشتم یخ می‌زدم. بچه‌ها چند تا پتو دورم پیچیده بودند اما من همچنان می‌لرزیدم و با چشمانم می‌دیدم که همه جا را برف گرفته و من در حال یخ زدن هستم. حتی بچه‌ها را با لباس‌های زمستانی می‌دیدم و اصرار داشتم که پالتو‌های پوستشان را به من بدهند تا یخ نزده‌ام.» بعد هم با صدای بلند می‌خندد و می‌گوید:«خیلی لحظه‌های خوبی بود. هیچ‌وقت تا حالا آنقدر سرما را با پوست و گوشت و استخوانم حس نکرده بودم. بعد از آن هر بار که ماشروم خوردم یک چیزی می‌بینم. یک دفعه همه را کارتنی می‌دیدم و هر کس برایم یک شخصیت کارتن بود. یکی را سیندرلا می‌دیدم و دیگری را بتمن می‌دیدم.» باز هم می‌خندد. خنده‌هایی با صدای بلند و غیر طبیعی. او می‌گوید:«یک بار هم در جاده چالوس بود که ماشروم خوردم و حس کردم که به جنگ با یک اژدها می‌روم. اون بار خیلی با بارهای قبلش متفاوت بود. پاییز بود و هوا یه کم ابری بود. با بچه‌ها قرار جاده چالوس گذاشتیم و چه جایی بهتر از آنجا برای کشیدن ماشروم. 4 نفر سوار یه آزرا مشکی و بسته‌ای کوچیک پر از قارچ‌های ریز. ماشروم خیلی شبیه همین قارچ‌های خوراکی است اما کوچیکتر از آن‌هاست و به صورت خوراکی مورد استفاده قرار می‌گیرد. خلاصه آن روز یک پک پر از ماشروم داشتیم و هر چها نفر شروع کردیم به خوردن. اول که می‌خوری به نظرت اتفاقی نیفتاده همه چی معمولی و طبیعی است اما اینکه کم کم همه چیز تغییر شکل می‌دهد و صداها بیشتر شدن می‌شوند. کنار جاده وایساده بودیم که دوستم صدا زد مجید ببین این چی میگه؟ نگاه کردم کسی نبود، گفتم کی؟ گفت بیا اینجا. رفتم دیدم داره با مورچه‌ها حرف میزنه! منم وارد بحثشون شدم و کلی با هم گپ زدیم. مورچه‌های فهمیده و حرف گوش کنی بودن خیلی زود با توصیه‌های من رفتن خونشون.» باز هم می‌خندد و ادامه می‌دهد:«من حافظه خوبی دارم و برعکس خیلی از کسایی که ماشروم باز هستند تقریباً تمام جزئیات به یادم می‌ماند. بعد از اون دیگه شروع کردیم به صحبت کردن با همه چی. حتی درختا هم با ما حرف می‌زدن. تا اینکه یکی از بچه‌ها گفت مجید اژدها رو می‌بینی. یک اژدهای قرمز رنگ با دهان باز که به سمت ما می‌آمد. ما مدام از دست او فرار می‌کردیم و اژدها هر با تلاش می‌کرد تا ما را بخورد. دو سه بار دهانش را باز کرد تا ما را بخورد اما موفق نمی‌شد تا اینکه بالاخره ما رو خورد و ما وارد شکمش شدیم.
باز هم می‌خندد و می‌گوید: «من که یادم نمیاد چی شده بود اما مثل اینکه وسط فرار کردن‌ها از دست اژدها تصادف کرده بودیم. گویا من کنار یکی از درختهای کنار جاده وایساده بودم که ناگهان خوشحال به وسط جاده می‌پرم و با یه ماشین تصادف می‌کنم.» باز هم می‌خندد می‌گوید: «شما هر چیزی که توی دنیای تخیلتان دیده اید من در زندگی واقعی آن را تجربه کرده ام. با تمام وجودم هم آن را تجربه کرده ام و همه این‌ها را مدیون قارچ سحر آمیز هستم.» خیلی از دوستام هم به خاطر همین ماشروم مردن. یه سریاشون که تصادف کردن و رفتن تو کوه، یه سریاشونم جوز زدم و الان امین آبادن. البته اونا همشون زیاده روی می‌کردن اما من حد خودمو می‌دونم و می‌دونم که چه وقتایی باید استفاده کنم. فقط نباید جوز بزنی. جوز زدن خیلی خطرناکه. تو اکثر مواقع که می‌کشی حس می‌کنی یکی دنبالته و مدام در حال فرار کردنی. بیشترین هیجانات رو می‌شه با این قارچ سحرآمیز تجربه کرد.»
این در حالی است که کارشناسان بر این باورند که تمام ادراکات عجیب و غریب حاصل از مصرف شیشه، ماشروم و ال‌اس‌دی، توهم هستند و نشانی از واقعیت در آنها نمی‌توان متصور بود.
این مواد موجب اختلال در حواس شده و ممکن است که صدا با حس بینایی دریافت شود که به آن می‌گوییم «مدالیته» حسی که مثلاً صدا تبدیل به تصویر می‌شود و خیلی از مصرف کنندگانی که کارشان به بیمارستان‌های روانی کشیده شده مدعی هستند رنگ صدا‌ها را می‌بینند. به همین علت است که بسیاری از موارد خودکشی و سقوط از ارتفاع را به موضوع مصرف مواد توهم‌زا مرتبط می‌کنند.