روزنامه ایران
1398/11/30
شعر، سفارش جامعه به شاعر است
جشنواره سی و پنجم موسیقی فجرامسال در نظر دارد بخش رقابتی را خارج از اجرای گروههای منتخب و حاضر در جدول جشنواره، به ترانه و بخش رسانه اختصاص دهد و تردیدی نیست جایزه «ترانه» اتفاق مهمی در سر و سامان دادن به شرایط حال حاضر موسیقی خواهد بود، این بخش با حضور داورانی چون محمدعلی بهمنی، محمود اکرامی فر، سعید بیابانکی، مسلم نادعلیزاده، اسماعیل امینی، ناصر فیض و مجید افشاری برگزار خواهد شد. «جایزه ترانه با هدف تجلیل از ترانهسرایان برتر و ترویج مفاهیم نو و ارزشمند در ترانهها و معرفی ترانههای برگزیده در سی و پنجمین دوره جشنواره موسیقی فجر برگزار میشود و متن ترانههایی که از اول مهرماه ۱۳۹۷ تا پایان مهرماه ۱۳۹۸ بهصورت تک آهنگ یا در قالب آلبوم موسیقی از سوی مؤسسات یا اشخاص حقیقی پس از دریافت مجوز از دفتر موسیقی تولید و منتشر شدهاند، توسط هیأتی از داوران بررسی و ترانههای برگزیده معرفی میشوند.» از دوران ترانهسرایان فاخری چون رهی معیری، بیژن ترقی، معینی کرمانشاهی، تورج نگهبان و... سالهای بسیاری گذشته است بزرگانی که هم نظم بودند هم ناظم، اما امروزه نه ناظری بر احوالات این ترانهها به چشم میخورد و نه نظمی که، ترانهها در یک جمله بدرستی بیان شوند. البته منظور آثاری است که در موسیقی پاپ استفاده میشود، هنرمندانی که مدعی هستند چون موسیقیشان مردمی و به قول معروف پاپیولار است پس با این حساب باید هرچه در کوچه و بازار گفته میشود را روی استیج ببرند و دیگر فرقی نمیکند معنای آن شعر یا ترانه خوب است یا بد. ترانههای عاشقانهای که نه سلامت هستند و نه صداقتی درآنها دیده میشود، شاید هم واژه عشق و دوست داشتن که پرکاربردترین ترانههای امروزی ما است رنگ و بوی خود را در جامعه تغییر داده است. هرچه هست «جایزه ترانه» میتواند نقطه آغازی باشد در بیان کلام و ادبیات صحیح و درست که ابتدا در آلبومهای موسیقی و بعد از آن روی صحنه نتایج بهتر آن قطعاً دیده خواهد شد. سعید بیابانکی از شاعران خوب معاصر ایران درباره هدف از برگزاری این جایزه توضیحاتی داده است که در ادامه میخوانید:
توجه به ترانهها و اشعاری که در موسیقی استفاده میشود نکته بسیارمهی است که بهتر بود در سالهای خیلی قبل به آن نگاه میشد. درباره اهمیت این جایزه و این اتفاق مهم کمی توضیح دهید.
این پیشنهاد از سوی اعضای شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است و این تصمیم به سبب ماجرایی بود که سال گذشته اتفاق افتاد. جشن خصوصی که هر سال برای موسیقی برگزار میشود و در این برنامه آثاری معرفی و برگزیده میشوند که به نظر من شایستگی هیچ انتخابی را ندارند. بنابراین قرار بر این شد این موضوع بهصورت جدیتر و با حضور کارشناسان مجرب بررسی گردد و آثار باکلام آلبومها و ترکهایی که سال گذشته و امسال منتشر شده داوری و معرفی شدند. در حال حاضر شرایط امروز موسیقی به گونهای شده است که بیشترین سهم تولید در کشور به دست بخش خصوصی انجام میگیرد و بخش دولتی در این میان سهم اندکی دارد و با نگاه به رسانه ملی که میتواند یکی ازمراکز مهم تولید و پخش آثار موسیقی و کارهای فاخر باشد متوجه میشوید در آنجا هم وضعیت به همینگونه است و تنها درمناسبتهای ملی، سیاسی، مذهبی، تولیدات موسیقی مناسبتی از رسانه ملی پخش میشود و تاریخ اجرای آن هم در همان زمانهای تعریف شده است اما درمقابل بیشترین آثاری که در طول سال شنیده میشود دردست بخش خصوصی است وعلت آن هم کاملاً مشخص است چرا که تولید یک کار موسیقی پرهزینه بوده و عواملی چون آهنگساز، ترانهسرا، خواننده، نوازنده، استودیو و...در یک مجموعه در کنار هم کار میکنند و قطعاً هرکدام از این بخشها هزینه خود را خواهد داشت و تقبل چنین کاری تنها برعهده بخش خصوصی است که با پر کردن سالنهای کنسرت آن هم به هر قیمتی بازار را بهدست خود گرفتهاند و جای تأسف که در قبال این هزینهها آنچه به گوش مردم میرسد یک موسیقی مصرفی و فست فودی و فاقد ارزش است یعنی نه کلام آن در خور توجه است و نه موسیقی و تاریخ مصرف کوتاهی دارد. بنابراین جدا از موضوع شعر و ترانه عمده ایراد این موضوع مربوط به جنس خود موسیقی است. وقتی جنس موسیقی نازل و مبتذل شد و از موسیقی خوب و فاخر فاصله گرفت طبیعتاً کلام نازل و مبتذل را میطلبد. ما نمیتوانیم یک موسیقی کوچه بازاری نازل تولید کنیم و انتظار داشته باشیم کلام مولانا و حافظ بهکار رود. بنابراین کلام و موسیقی مکمل یکدیگرند و درارتباط هستند. اما در این میان مردم بر این تصورند که مقصر این اتفاقات وزارت فرهنگ و شورای شعرو ترانه است.
در شورای شعر و ترانه وزارت فرهنگ آثار چگونه انتخاب میشود؟
اگر بخواهیم به آثار ارسالی نگاه سختگیرانه داشته باشیم درواقع 90 درصد آن مورد قبول این شورا نیست و آن چند درصد هم اشعار حافظ و مولانا و شاعران معاصر است.
نوع انتخاب ترانه بیشتر به سلیقه و سفارش خواننده است یا ترانهسرایان؟
متأسفانه اغلب خوانندگان موسیقی پاپ درک درستی از ادبیات ندارند و حتی اشعار شاعران بزرگ را نادرست بیان میکنند چراکه هیچ آگاهی و آشنایی با آثار آن شاعر ندارند اما در این باره ترانهسرا، آهنگساز، خواننده و حتی شرکتها و تهیهکنندگان موسیقی مقصر هستند و آگاهی بالایی ندارند و همه این مجموعه دست بهدست هم داده تا شاهد تولید چنین کارهایی باشیم. آموزش دادن به این مجموعه وظیفه ما محسوب نمیشود و شورای شعر و ترانه وزارت ارشاد هم هیچ مسئولیتی در قبال آنها ندارد و فقط ناظر کارهایی است که از سوی ارشاد مجوز میگیرند اما این دوستان اگر خیلی به موضوع اهمیت میدهند میتوانند به انجمن شعر رجوع کنند. اغلب ترانهسرایان یا خوانندهها بر این نظرند آنچه سروده و خوانده میشود سلیقه جامعه است، با این حساب تعریف کلی شما از ترانه چیست! ملودی همراه با جملات موسیقی است که آن جملات را ترانهسرا به جملات عروضی و با مفهوم تبدیل میکند که البته کار دشواری است چرا که باید آشنا و آگاه به شعر و موسیقی بوده و نیاز به تسلط کافی است. جملات موسیقی و جملات عروضی هرکدام تعریف مشخصی دارند و ترکیب این دو مجموعه بسیار حائز اهمیت است. البته بزرگانی چون بیژن ترقی، رهی معیری و... در این زمینه استاد بودند.
به آثار ترانهسرایان ماندگار و فاخر ایران اشاره کردید، بزرگانی که ترانههای خود را برحسب همان خواسته مردم و جامعه که اغلب فضای عاشقانه داشت میسرودند؛ ارزیابی شما از فضای عاشقانه ترانههای امروزی با ادبیاتی که بیان میشود چیست؟
مایاکوفسکی شاعر شناخته شده روس میگوید شعر سفارش جامعه به شاعر است. اما آنچه که امروز مشاهده میشود هیچ نسبتی با جامعه ندارند، گویا جامعه یک ساز میزند و ترانهسرایان و خوانندهها یک ساز دیگر و نسبتشان با عموم جامعه کم است و اغلب مربوط به قشر نوجوان و جوان است که به اصطلاح «تینایجر» گفته میشود و زیر 20 سال سن دارند اما برای من با این سن و سال، دیگر هیچ موسیقی تولید نمیشود و نشان میدهد آثارموسیقی امروز هیچ نسبتی با ما ندارند. آثاری که شرکتهای موسیقی به آن توجه دارند تنها برای نوجوانان است نه جوانان و اگر با کارهای کوچه بازاری دهه پنجاه که آن دوران اجازه حضور در رسانه رادیویی را هم نداشتند مقایسه کنید خواهید دید آن آثار امروز فاخر محسوب میشوند و بسیار باارزشتر است، البته ناگفته نماند استثنائات سرجای خود باقیست، به هرحال در این میان کم و بیش کارهای خوب هم دیده و شنیده میشود. البته استفتائات جز قاعده حساب نمیشود و این معضل بزرگ همچنان گریبانگیر فضای موسیقی ما است.
با این اوصاف جایزه ترانه را چگونه ارزیابی میکنید. آثار ارسالی در چه سطحی قرار داشتند؟
ارشاد یک نهاد ناظر است و مولد و مجری نیست و باید تمرکز خود را بر الگوسازی و نمونهسازی بگذارد، به طور مثال اگر یک قطعه با کلام در طول سال تولید میشود بهعنوان نمونه معرفی کند تا دیگران از آن الگوبرداری کنند اما متأسفانه بهدلیل کمبود بودجه نمونهسازی هم اتفاق نمیافتد. امسال که تصمیم گرفته شده کلامهای خوب و کمنقص معرفی شوند میتواند الگو و سرمشقی برای جوانان ترانهسرا باشد. البته با دوره اول نمیتوان نتیجه را رضایتمند دانست و قطعاً در سالهای آینده این روند تأثیر خود را خواهد گذاشت. من جزو هیأت داوران جشنواره شعر هم هستم، آثاری که به این جشنواره ارسال میشود در سطح کیفی بسیار بالایی است تا آنجا که انتخاب را دچار مشکل میکند اما در بخش ترانه باید به سختی بتوانید یک اثر خوب انتخاب کنید. عرصه ترانهسرایی عرصه تجاری است به همین دلیل شاعران جدی به آن ورود پیدا نمیکنند، بنابراین اگر این دوستان همکاری را داشته باشند قطعاً شرایط بهتر خواهد شد.
آیا جشنواره شعر میتواند با دفتر موسیقی همکاری داشته باشد؟ درواقع آثار برگزیده جشنواره شعر به دفتر موسیقی معرفی شود و پیشنهاد شود آهنگسازان روی آن موسیقی بسازند.
پیشنهاد خوبی است، به هرحال جشنواره شعر سراسری است و در حوزههای مختلف برگزار میشود بنابراین آثار مکتوب را میتوان در یک سامانه بارگذاری کرد و متصل شد به آهنگسازان تا بهعنوان بانک اطلاعاتی از آن استفاده کنند و قطعاً بیتأثیر نخواهد بود.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه