روزنامه شهروند
1399/02/01
جزئیات انتقال سه یوز اسیر
[مهتاب جودکی] «پروژه بسیار موفقیتآمیز»؛ معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان محیط زیست، انتقال سه یوز در اسارت پردیسان به توران و زندهماندنشان را اینطور وصف میکند اما انتقادات به شیوه انتقال دلبر، کوشکی و ایران که از اسفند ماه آغاز شد و تا بیستوچهارم فروردین ادامه پیدا کرد، چنان تند بود که سازمان حفاظت محیط زیست در روزهای شیوع کرونا، نشستی برای توضیح درباره آن اختصاص داد؛ با ضدعفونی دستهای خبرنگاران در ابتدای نشست و «به پایان آمد این دفتر» گفتنِ معاون، برای تمام کردن بحثهای بسیار.اکنون از جمعیت 300 فردی یوزپلنگ آسیاییِ 60سال پیش، کمتر از 30 فرد باقی مانده است، تنها یوزپلنگهای در اسارت جهان به حصاری در ذخیرهگاه زیستکره توران فرستاده شدهاند و بناست طرح تکثیر آنها که برای حدود هفتسال در پارک پردیسان در اسارت بودند، اینبار در سمنان دنبال شود. مسئولان و خبرنگاران اما دیروز در سالن همایشهای بینالمللی سازمان، دور از هم نشستند و در جلسهای نزدیک به سه ساعت درباره این بحث کردند که چرا این پروژه «مخفیانه» انجام شد، چرا دامپزشکها و متخصصانی که سالها تجربه کار با حیات وحش داشتند کنار گذاشته شدند و تیمی پای کار آمد که این اولین مواجههاش با یوزپلنگ آسیایی بود؟ و اینکه چرا زمان بیهوشسازی کوشکی از زمان استاندارد آن بیشتر بود؟ و سوالهای بسیاری که بعضی به جواب نرسید.
از کجا به کجا رسیدیم
جلسه از همان ابتدا به بحث کشیده شد. کیومرث کلانتری، معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست حرفهایش را با ارایه جزئیاتی درباره گونه یوز و وضع آن در دنیا آغاز کرد: «میدانید که یوزپلنگ آسیایی در لیست IUCN قرار گرفته و در رده «بهشدت در حال انقراض» اعلام شده است. گونهای که بخش وسیعی از آسیا زیستگاهش بود، امروز شاهدیم که به جز زیستگاههایی محدود در ایران، در کشورهای دیگر وجود ندارد و به این دلیل است که نام یوزپلنگ ایرانی را به آن اطلاق میکنیم، اما در اصل همان یوزپلنگ آسیایی است. گونهای است بسیار حساس...» هرچند این صحبتها با اعتراض بعضی خبرنگاران نیمهتمام ماند: «ما میدانیم که یوز گربهسان است و اینجا نیامدهایم که اطلاعات ویکیپدیا را از زبان شما بشنویم.» کلانتری هم بارها از معترضان درخواست صبوری کرد و حرفش را ادامه داد: «سابقه حفاظت یوز در ایران به 60سال میرسد. سال 1341، جمعیت گونه در حدود 300 فرد بود اما امروز رسیدهایم به کمتر از 30 قلاده. ببینید از چه وضعیتی به چه وضعیتی رسیدهایم.»
او زیستگاههای یوز را در ایران برشمرد: «۴۰درصد از زیستگاههای یوز در مناطق حفاظتشده سازمان محیط زیست قرار دارد. در ۶۰سال گذشته ۱۰ فرد یوزپلنگ زندهگیری شده اما هیچکدام از آنها به زادآوری نرسیدند. در سالهای ۷۴ تا ۹۵، ۱۹ یوزپلنگ در تصادفات جادهای تلف شدند. اینها دست به دست هم داده که ما توجهمان را به حفظ زیستگاه بدهیم.» کلانتری با گفتن این موارد، اولویت سازمان حفاظت محیط زیست را حفاظت در زیستگاه دانست، نه در اسارت. به گفته او درحالی که تکهتکه شدن زیستگاه و عبور شبکههای ارتباطی اولین و بزرگترین عامل آسیب زیستگاهی یوز بوده و تصادفات جادهای بهعنوان دومین عامل تهدید یوزپلنگها، حیات آنها را با انقراض مواجه کرده و همچنین در شرایطی که شکار بیرویه طعمه، وجود گلههای دام اهلی و چندین قلاده سگ و حمله آنها در این 60 ساله جمعیت یوز را به این میزان کشانده، دو زیستگاه «میاندشت» در خراسان شمالی و «توران» در سمنان را از زیستگاههای زادآوری خواند که از میان آنها توران بهعنوان مقصد یوزهای در اسارت پردیسان شناخته شد.
معاون محیطزیست طبیعی و تنوع زیستی که توانسته بود آرامش را به جمع برگرداند، فرصت گفتن از برنامههای سازمان برای حفظ جمعیت یوز و تکثیر آن را هم پیدا کرد: «ایجاد مناطق حفاظتشده جدید در مناطقی که مسیر مهاجرت یوزهاست، توسعه قرقهای اختصاصی در حاشیه مناطق زیستگاهی یوزها، تقویت محیطبانی مستقر در زیستگاهها، استفاده از فناوریهای نوین برای پایش، مدیریت کاهش دام در مناطق حساس و کاهش و حذف سگهای گله، ایمنسازی کریدورهای عبوری یوزها، پرورش طعمه یوز در حواشی مناطق زادآور، جلب مشارکت جوامع محلی، ایجاد مرکز ملی تحقیقات یوزپلنگ آسیایی در پارک ملی توران و بهرهمندی از تجربههای بینالمللی.»
کلانتری در جایی از صحبتهایش به ماندگاری کوشکی، دلبر و ایران در پردیسان و شکست پروژهها اینطور انتقاد کرد: «ششونیم تا هفتسال یوز را در پردیسان نگه داشتیم و از زیستگاه اصلیاش دور کردیم. اما چه اتفاقی افتاد؟ چرا کسی نپرسید که این هفتسال چه کردید؟ آنها را به جایی آوردیم که زیستگاهش نیست و پر از آلودگی و استرس است و برای نگهداری از آنها هزینه بسیار شد. نخستین استرس آن برای حیوان، سگهای بدون صاحباند.» براساس توضیح او و مسئولان دیگر حاضر در نشست، در توران 750هکتار فنسکشی شده، یک قرنطینه 500 هکتاری و یک فنسکشی 1600 هکتاری دیگر هم اضافه شده است و این حصارها با تونل به هم وصل شدهاند و هر سه یوز در حصار در سلامتاند. او با گفتن این موارد ادامه داد: «به دلیل در انقراض بودن این گونه، تکثیر در اسارت و نیمهاسارت چاره ماست. چون یوزپلنگ آسیایی اکنون تقریبا درحال حذف از چرخه زیستی است و نمیخواهیم همسرنوشت شیر ایرانی شود.» کلانتری در پاسخ به انتقاد از شیوه انجام پروژه از تجربه زندهگیری گوزن زرد و آهو در سالهای گذشته گفت و تأکید کرد که «بنابراین تکثیر در اسارت و بیهوشی و زندهگیری را تجربه داشتهایم. اما تکثیر یوزپلنگ آسیایی کاری دشوار است و ما کوچکترین کوتاهی نخواهیم کرد.»
به دنبال جفتی برای «ایران»
«طبق آنچه گفتهاید، چطور به سازمانی اعتماد کنیم که نتوانسته حفاظت کند و تعداد یوز از 300 به 30 فرد رسیده است.» این سوال یکی از حاضران در جمع بود. او درباره کاستیها پرسید در سازمانی که برای حفظ امنیت زیستگاهها از پس وزارت راه برنمیآید و گفت: «در این شش دهه گذشته چطور تعداد یوزپلنگها به 30 رسید؟» هرچند این سوالات بیپاسخ ماند.
کلانتری به سوال «شهروند» درباره برنامه زندهگیری یوزها برای تکثیر در اسارت هم چنین جوابی داد: «زود است که درباره این موضوع صحبت کنیم. تجربه جهان این است که برای تکثیر در اسارت، حتما بین 30-20 یوز احتیاج است اما اینکه به چه عددی برسیم، نمیدانیم. درحال حاضر تنها قلادهای که میتوانیم روی آن حساب کنیم ایران، یوز ماده است که امیدواریم بتوانیم به هر طریقی که بشود از زیستگاهش جفتی برای او پیدا کنیم. کار سنگین و سختی است اما تلاش میکنیم با بهرهمندی از یوزهای منطقه زادآور بتوانیم تکثیر در اسارت و بعد تکثیر در نیمه اسارت انجام دهیم. همین تصمیم سازمان به بازگرداندن یوز به زیستگاهش، کارشناسی است و همه ما موظفیم فرصت 7-6 سالهای که از یوزها گرفتهایم را جبران کنیم و باید بگوییم که چرا این کار را کردیم و چرا موفق نشدیم و جواب دهیم که چرا یوز را به پایتخت و این محدوده پر استرس آوردیم. سازمان محیطزیست باید به این موضوع پاسخ دهد.»
این تصمیم ریسک زیادی داشت
خبرنگاران مدام سوال میپرسیدند؛ مثلا اینکه تعلل در اطلاعرسانی درباره این پروژه برای چه بود؟ یا اینکه چرا در روز دوم انتقال حدود 27 نفر برای انتقال حضور داشتند و از پذیرفتن حتی یک خبرنگار بیطرف ممانعت به عمل آمد؟ چرا باکس در روز دوم انتقال تغییر کرد و دامپزشکها و متخصصانی که سالها تجربه کار با حیاتوحش داشتند کنار گذاشته شدند و تیمی پای کار آمدند که هیچ تجربهای در این زمینه نداشتند و این اولین مواجههشان با یوزپلنگ آسیایی بود؟ خبرنگاران گفتند که زندهماندن یوزها دلیل بر بینقصبودن کار نیست و پرسیدند چرا زمان بیهوشسازی کوشکی بیشتر از زمان استاندارد جهانی بود و چرا برای ایران سرمتراپی انجام نشد و برای کوشکی و دلبر شد؟
شهابالدین منتظمی، مدیرکل دفتر حیات وحش سازمان حفاظت محیطزیست، بخشی از سوالات را جواب داد. او درباره مشکلات این تصمیم گفت: «تصمیم به انتقال یوزپلنگها ریسک بسیاری داشت. انتخاب توران در هفته دوم اسفند به قطعیت رسید. برنامه ما این بود همان اسفند کار انتقال را انجام دهیم که به گرمای هوا نخوریم. نزدیک 2 ماه یک نفر را مأمور کردیم که به دنبال خودروی مناسب برای باکس انتقال یوز باشد اما هیچ خودروی ایمنی اعلام آمادگی نکرده بود. درنهایت مشکلی که با آن مواجه بودیم دارو بود. داروی بیهوشی مورد نیاز وارد کشور شده، اما هنوز در بازار توزیع نشده است. ما به واسطه رایزنی توانستیم آن را تهیه کنیم.» او درباره اضافهشدن سوراخهایی به باکس برای انتقال دلبر و کوشکی توضیح داد: «این باکس دو بخش جدا از یکدیگر داشت که هر کدام از این بخشها از وسط با دیواری جدا میشد. عرض آن ۵۰ متر، ارتفاعش یک متر و طولش ۱.۵ متر بود. سوراخهایی روی سقف آن برای هوارسانی وجود داشت اما بعد از انتقال ایران تصمیم گرفتیم برای انتقال کوشکی و دلبر برای درست قرارگرفتن چادر محافظ سوراخهایی روی جعبه ایجاد شود.» منتظمی استفاده از داروی بیهوشی تاریخ مصرف گذشته را رد کرد و سیامک مسعودی، دامپزشک سازمان محیط زیست، به انتقادات بسیار درباره شیوه بیهوشکردن یوزها چنین پاسخی داد: «ما در زمینه بیهوشی حیات وحش بیتجربه نبودیم. داروهایی که انتخاب کردیم از ایمنترین داروها برای بیهوشی بودند. دوز دارو هم طبق وزن حیوان انتخاب میشد و چون دور اول دوز دارو پایین بود، موفق نشدیم کوشکی را بیهوش کنیم.»
حکایت همچنان باقی است
جلسه از ابتدا با حاشیه آغاز شده بود. عبدالرضا سپنجی، مدیر روابط عمومی سازمان حفاظت محیطزیست، که در روزهای گذشته، در یک برنامه تلویزیونی، خبرنگاران معترض به شیوه انتقال آخرین بازماندههای این گونه در حال انقراض و پاسخگویی درباره آن را به «جوسازی با بودجه بیگانه» متهم کرده بود، حاضران را اینطور آرام کرد: «اگر کاری موفقیتآمیز در هر حوزهای [انجام شود] و بعضی از خبرنگاران- تعداد معدودیشان- بخواهند شکست مطلق جلوه دهند [درست نیست].... بعضیها نقدهای منفی دارند.... دو سال پیش انتقال چند گورخر در استان سمنان به مشکل برخورد و همه افراد آن پروژه دیگر در سمتشان حضور ندارند. این نشان میدهد چقدر حساسیت در سازمان وجود دارد. صحبتهای من بد تعبیر شد. مجری برنامه اجازه نداد کلام من منتقل شود. بارها میان صحبت من پرید. اما جمله من شرطی بود؛ گفتم اگر بخواهد بودجه بیگانه بیاید پشت این ماجرا و سازمان را تخریب کند و تشویش اذهان عمومی کند...» جلسه همینجا به حاشیه کشیده شد و خبرنگاران درخواست کردند ویدیوی صحبتهای سپنجی پخش شود که درنهایت نشد. ماجرای انتقادات به تغییر ناگهانی در پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و تکثیر در اسارت آن برمیگشت که با انتقاد خبرنگاران و انتشار گزارش، درخواست حضور نمایندهای بیطرف و درنهایت انتشار بیانیهای انتقادی خطاب به سازمان به حاشیه کشیده شد. خبرنگاران از توضیحات روابطعمومی قانع نشدند و یکی از میانشان گفت: «لفظی را به کار بردهاید که باید هر چه زودتر دربارهاش توضیح دهید. گفتهاید خبرنگارانی که نامه انتقادی را امضا کردهاند بودجه بیگانه گرفتهاند، هر چه زودتر این ادعا را اثبات کنید.» معاون محیط طبیعی برای به پایان بردن جلسه با صدای بلند از میان همهمه گفت: «به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقی است.» بگومگوها بعد از سه ساعت، همچنان ادامه داشت.
پربازدیدترینهای روزنامه ها