روزنامه خراسان
1399/03/18
طنازان باشگاه «توفیق»
جواد نوائیان رودسری – ورود به مقوله طنز در ایران، کاری بس دشوار و حساس است؛ ایرانیان عموماً طنّاز و طنزشناساند و میتوانند کالای مرغوب را از جنس ناجور تشخیص دهند. به همین دلیل، ماندگار شدن یک فعال عرصه طنز و تأثیرگذاری او در این عرصه، خبر از توانمندی و استعداد شگرف وی میدهد. هفته پیش، روز 11 خردادماه، مردی از تبار هنرمندان و طنّازان بزرگ ایران، چهره در نقاب خاک کشید. زندهیاد حسن توفیق در 11 اسفندماه سال 1304 متولد شد؛ در خانوادهای اهل قلم. داییاش، حسینخان توفیق از اجلّه فضل و هنرِ دوران خود بود و هم او، روزنامهای منتشر کرد به نام «توفیق» که بین سالهای 1301 تا 1318 منتشر شد و بیشتر رویکردی ادبی و اخلاقی داشت؛ به دیگر سخن، در نسل نخست جریده توفیق، اثری از کار طنز به چشم نمیآمد. اما وقتی در سالهای پس از شهریور 1320، «توفیق» دوباره و اینبار با مدیرمسئولی محمدعلی توفیق به بازار مطبوعات آمد، سه پدیده جدید را به دنیای مطبوعات طنز و فکاهی معرفی کرد؛ مثلث طلایی برادران توفیق: حسن، حسین و عباس.محبوب عام و خاص
حسن دوزنده (توفیق)، برادر بزرگتر بود و دانشآموخته حقوق. بیش از آنکه نویسنده آثار طنز باشد، دوست داشت حرفش را با طراحی و کاریکاتور بزند. حسن توفیق از نخستین کاریکاتوریستهایی بود که برای همه مردم دست به قلم میشد. در سال 1322، اولین کاریکاتور او با الهام از طراحی نشریه «کشکول» در دوره قاجار، روی صفحه نخست جلد «توفیق» آمد و نشان داد که دوران تازهای برای این هنر جدیدالورود آغاز شدهاست. البته تا پیش از ورود حسن توفیق، کاریکاتوریستهایی مانند داوری، دولّو، یاسری، خرسند، میربابایی و محصص، با توفیق همکاری میکردند، اما وقتی حسن پایش را وسط میدان گذاشت، دیگران را عقبراند و در 20 سالگی، کاریکاتوریست اصلی جریده توفیق شد؛ آنقدر که در سال 1323، به خواست خوانندگان، کاریکاتوری از خودش کشید و در توفیق چاپ کرد.
طراحیهای حسن توفیق فقط در میان عوام طرفدار نداشت؛ خواص و نخبگان هم هواخواه کارهایش بودند. زندهیاد ابوالقاسم حالت در سال 1326، در وصف حسن توفیق 22 ساله سرود: «توفیق آن که هست حسن نام کوچکش/ نقاش چیرهدست و جوانی هنرور است». این دوره از زندگی توفیق، مصادف با دوران ملی شدن صنعت نفت است؛ زمانی که شعار کاریکاتوریستهایی مثل توفیق، «بسی رنج بردم در این سال سی / که بیرون کنم وارث دارسی!» بود. با این حال، کودتای 28 مرداد، وضعیت را برای فعالیت افرادی مانند او، بغرنج کرد. او تاوان همراهی با مردم را داد؛ در جایی گفتهاست: «مخالفان چهار بار دفتر توفیق را غارت کردند و دفعه پنجم، آنجا را به آتش کشیدند.»
عصر تربیت طنّازان نوین
حسن توفیق در سالهای پس از کودتا، نه تنها کمکار نشد، بلکه عرصه فعالیتش را گستردهتر کرد. او را باید پرچمدار طنز سیاسی و اجتماعی در عصر اختناق پهلوی دوم بدانیم. دقیقاً در همین دوره است که حسن توفیق، نخستین دوره کلاسهای آموزش کاریکاتور را در ایران برگزار کرد تا هم توانمندی خود را به دیگران نشان دهد و هم نسلی از کاریکاتوریستهای جوان را برای مطبوعات ایران بار بیاورد. او با روش خاص خودش، ابداعکننده «طنز مصور» در ایران بود. این دوره، دوره شکوفایی جریده توفیق با مدیر مسئولی «حسن توفیق» هم محسوب میشد؛ دوره سوم فعالیت این نشریه تاثیرگذار. زندهیاد توفیق در این سالها، تا 1350 که رژیم شاه انتقادات نیشدار او را تاب نیاورد و به لطایفالحیل، درِ مجله توفیق را بست، به سراغ همه میرفت و هیچکس از طراحیهای گزنده و نیشدار او مصون نبود. مردم، از هر تیپ و قماشی، کاریکاتورهای او را دوست داشتند. حسن توفیق که گاه با اسم مستعار «اسدا...» کارهایش را امضا میکرد، همه را به باد انتقاد میگرفت؛ برای هر کدام از نخستوزیران، اسمی ساخته بود؛ مصدق: «صدراعظم پتویی»، علی امینی: «صدراعظم کمربندی»، اسدا... علم: «صدراعظم کلنگی» و امیرعباس هویدا: «صدراعظم عصایی»! مردم که کُدهای طنز توفیق را میشناختند، به راحتی میتوانستند معنای کنایههای او را بفهمند و لذت دیدن طنازی توفیق با توضیحات چند خطی کاریکاتوری که برای نخستین بار توسط او در ایران باب شد، همهفهم و همهپسند بود. توفیق پس از سال 1350، دیگر مجال انتشار مجله را پیدا نکرد؛ اما تربیتیافتگان کاریکاتوریست صاحب سبک ایرانی، همه جا را با رایحه دلپذیر طنز ایرانی، آکنده میکردند که یک نمونهاش، زندهیاد کیومرث صابری فومنی و جریده دلنواز «گلآقا» بود؛ جریدهای که به نوبه خود، راه را برای نسل بعدی کاریکاتوریستها و طنزنویسان توانمند ایرانی باز کرد.
راز ماندگاری توفیق
راز موفقیت و ماندگاری حسن توفیق و کارهایش را باید در مردمی بودن و مناعت طبع او بجوییم. روانشاد عمران صلاحی، طنزنویس مشهور معاصر و از تربیتشدگان مکتب توفیق، درباره حسن مینویسد: «سبکش خیلی جالب بود. خیلی ایرانی بود. فضاهای به شدت ایرانی. گاهی برای اینکه منظرهای را بکشد یا بعضی تیپها را، به کنار خیابان میرفت و مینشست و یواشکی از قیافههای افراد یا از محلها طرح میزد.» او حاضر به قبول کمک از مقامات نبود؛ به دیگر سخن، قلمش را به قدرت حاکم نمیفروخت. سعیدی سیرجانی که با داریوش همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی هویدا در ارتباط بودهاست، از قول همایون در کتاب «تهبساط، 1370» مینویسد: «در یکی از جلسات، پولی برای توزیع میان روزنامهنگاران تهیه شد. من آن را در پاکتهایی گذاشتم و بنابر اعتبار و اهمیت روزنامهها، مدیران جراید را تکتک صدا کردم و پولها را به دستشان دادم. همه گرفتند و چاپلوسی کردند، عدهای هم گفتند کم است و ما بیشتر خدمت کردهایم. فقط یک نفر بود که گفت اگر این پول را به ما میدهید که ما اسائه ادبی به مقامات مربوط در ایران نکنیم که این کار خلاف قانون است و این کار را نمیکنیم؛ اگر هم میدهید که کمکی به روزنامه ما باشد، روزنامه ما را مردم میخرند و خرج و دخلش هم انجام میشود و چیزی هم اضافه میماند. این مرد، مدیر روزنامه توفیق بود.»
سایر اخبار این روزنامه
اصلاح حقوق بازنشستگان در برزخ شورای عالی کار
نقش دوست سلطانیفر در انتخاب ویلموتس!
«شیطان پیر» اعدام شد
رکورد شکنی بورس با حرکت 2 ضرب
این هفته، بررسی نهایی طرح راهبردی توس
نکات کرونایی استفاده ایمن از اتوبوس و مترو
مجلس یازدهم سراغ کدام چالش های اقتصادی برود؟
جعل کردم،شاهکار کردم!
ادعای مذاکره با ارائه پیش نویس تحریم!
طنازان باشگاه «توفیق»
آتش سوزی ها، مشکوک یا طبیعی؟!
بخشنامه دستگاه قضا برای جرایم سیاسی
احتمال بازگشت محدودیتهای کرونایی