روزنامه شرق
1399/04/01
آتشسوزی زاگرس و خطر نگاه مکانیکی به توسعه
آتشسوزی زاگرس و خطر نگاه مکانیکی به توسعه حمید شجاعی-کارشناس مسائل اداری و مدرس دانشگاه جنوب زاگرس چند روزی در لهیب آتش برخاسته از خشم طبیعت و انتقام علیه بیمبالاتی انسان، گرفتار آمد و هکتارها از جنگل، مرتع و گونههای نادر گیاهی و جانوری آن منطقه، مظلومانه و بیرحمانه دود شد و به هوا فرستاده شد و میلیاردها تومان خسارت به طبیعت و محیط زیست وارد شده است. دریاچه ارومیه بر اثر سدسازی و مهار بیرویه آب، در خطر است؛ دولت هم پس از بروز این فاجعه زیستمحیطی، برای حل مشکل، چاره را در بازپسدادن حقابه دریاچه میبیند تا از خروش و طغیان آن جلوگیری کند. اگر آن روزی که قرار بود خط لوله گاز عسلویه به مناطق شمال و شمال غربی کشور کشیده شود و بر اثر این اقدام فقط در یک مورد و به فاصله سه کیلومتر لولهگذاری، بیش از 25 هزار اصله از درختان کهنسال بلوط منطقه دنا به نابودی کشیده نمیشد و به نظر کارشناسان و اعتراض مردم محلی توجه میشد و اینچنین بیباکانه به جان طبیعت بیزبان نمیافتادند، امروز آن منطقه از لحاظ اکولوژیک و تنوع زیستی گونهای دیگر میبود. تخریب محیط زیست، ازدسترفتن گونههای نادر گیاهی و جانوری، خشک، کم یا آلودهشدن آب رودخانهها، تالابها، دریاچهها و دریاها، افزایش ریزگردها، کوچ اجباری مردم از مناطق، گرمشدن زمین و افزایش امراض و مشکلات روحی و روانی، ناشی از کمتوجهیهاست. هرچند هیچ اقدام و حرکت توسعهای وجود نخواهد داشت که بدون هرگونه ضرر، زیان یا آسیب و یکسره منفعت باشد؛ اما انتظار میرود برنامهریزیهای توسعهای به نحوی انجام شوند که وضعیتی بهینه یابند و با حداکثر نفع و حداقل ضرر طراحی و اجرا شوند. بیش از 70 سال است که سازمانهای برنامهریزی و توسعهای در کشور تأسیس شده و تاکنون 12 برنامه توسعهای یا اجرا شده یا در حال اجراست اما این برنامهها نهتنها به نتیجه مطلوب دست نیافتهاند، بلکه مسائل و مشکلات جدیدی بر مشکلات قبلی افزودهاند. در بیان چرایی عدم دستیابی یا ناموفقبودن اهداف برنامهها، برخی بیانگیزگی نظام اداری وکمکاری کارکنان دولتی را اصلیترین موانع دستیابی به آنها میدانند؛ اما آیا واقعا چنین است و برنامهها واقعی و مبتنی بر خواست عمومی طراحی میشود و این نظام اداری است که توان و تمایل لازم را برای اجرای برنامهها ندارد یا ریشه مشکل را باید در جای دیگری جستوجو کرد؟ به بیانی آیا میتوان ناکامی برنامهها را نه به توان و تمایل کارکنان دولت، بلکه به الگوها و شیوههای طراحی و اجرای برنامههای توسعهای ربط داد؟ توسعه دارای دو وجه مادی و ظاهری و همچنین وجه غیرمادی و کیفی است. به بیانی، یک بخش از توسعه با مواردی مانند ایجاد زیرساختها و تولیدات صنعتی مانند احداث جادهها، پلها، بزرگراهها و تأسیس صنایع کارخانهای مانند پتروشیمی، ذوب فلز، سیمان، ماشینسازی و... سروکار دارد که وجه کمیتگرا، تکنولوژیک و مادی توسعه است و بعد دیگر شامل روابط خاصی است که بر اثر توسعه بین جوامع و افراد پدید میآید که همان وجه نرم، کیفی، اخلاقی و اجتماعی توسعه است. وقتی مسائل اجتماعی صرفا از زاویه دید مدیران تکنوکرات یا بوروکرات طرح و درباره آنها تصمیمگیری میشود، توسعه وجهی سخت، مکانیکی و بدون انعطاف و متصلب مییابد و به ابعاد انسانی و اجتماعی تصمیم و اقدام توجهی ندارد. رویکرد تکنوکراتیک و فنی، خصیصهای آمرانه، بالابهپایین و دیکتهشده دارد و راهحل مشکلات مردم را در وجه ظاهری و مادی توسعه تعریف میکند. نگاهش به توسعه صرفا گسترش زیرساختها و تولیدات صنعتی است و رفاه عمومی را بر اساس کمیتهایی مثل تعداد تعریف میکند و فاقد راهحلی برای افزایش کیفیت و آرامش در زندگی شهروندان است و در اندیشه توسعهگرایانه خود جایی برای انسان بهعنوان مرکز هستی در روابط ملموس زندگی و هدف نهایی و غایت آن قرار نمیدهد. بر اساس همین رویکرد تکبعدی انعطافناپذیر و پیشبینیناپذیر از قبل است که سیستم اداری لخت و کند به وجود میآید و سریعترین واکنشش به بحران زیستمحیطی و فاجعه آتشسوزی اخیر در مناطق گچساران و دهدشت به نحوی است که بعد از گذشت یک هفته و پس از آنکه دیگر جز سرزمینی سوخته چیزی باقی نماند، به فکر تأمین (نه تخصیص) 15 میلیارد تومان هزینه مهار آتش و پرواز بالگردهای آبپاش و کمکرسان میافتد.
اما در سوی دیگر که شوربختانه تاکنون به دلیل غلبه رویکرد «دولتمحور» به محاق رفته و اجازه عرضاندام نیافته است، پارادایم و دیدمان توسعهای «جامعهمحور» قرار دارد که «انسان» در محور آن است و علوم انسانی و اخلاق ابزار فرهیختگی و کمال آن. این رویکرد، تکنیک را از جایگاه سروری به زیر میکشد و آن را بهعنوان وسیله و ابزاری در خدمت امور انسانی و رفاه اجتماعی قرار میدهد. رویکردی مشارکتجو، توانمندساز، شکوفاگرا، متنوع و متکثر، تدریجیگرا (بهجای آرمانگرایی تکنوکراتیک) و طبیعتمحور دارد. سبز میاندیشد و همهجا را سبز میخواهد. توسعه را برای رشد و پیشرفت انسان میخواهد و تکنیک را مخدوم انسان میکند، نه انسان را خادم تکنیک. توسعه را چندوجهی و در عرصههای خرد، میانه و کلان میبیند و عرصههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و البته اقتصادی را بهموازات هم فعال میکند. معتقد است راهحلهای اجتماعی باید از دل جامعه و با همکاری و مشارکت اجتماعی طراحی و اجرا شود و ادعایی نسبت به همهچیزدانی و مغزمتفکربودن نظام اداری ندارد. در رویکرد جامعهمحور، دموکراسی سازمانی و نظام مشارکت شهروندی برقرار میشود و جامعه مدنی بهعنوان بخش سوم در کنار دو بخش دیگر دولتی و خصوصی قرار میگیرد و قدرتمندانه خلأهای این دو بخش را پوشش میدهد و خدماتی ازجمله توسعه مناطق محروم و روستایی، توانمندسازی زنان و کودکان، ارتقای آگاهی و آموزش شهروندان، حفظ محیط زیست، ارائه اطلاعات و مشاورههای فنی و تخصصی به دولت و بخش خصوصی و جهتدارکردن سرمایهگذاریها و جلوگیری از اتلاف سرمایه و منابع ملی به عمل میآورد و موجب شکوفایی اجتماعی و رونق اقتصادی بهویژه برای طبقاتی که فاقد زبان گویا و قدرت نفوذ و لابی هستند، میشود.
در این حالت، حس همدلی، انسجام و همکاری بین افراد جامعه و بین جامعه و دولت افزایش مییابد و فرهنگ عمومی به سمت مسئولیتپذیری، نیکاندیشی و دگرخواهی سوق پیدا میکند و شهروندمحوری بر تمامی عرصهها حاکم خواهد شد. بنابراین اگر هنوز دولت فکر میکند که با رویکرد سخت، تمرکزگرایی و استفاده از تکنوکراسی و مدیران کارآزموده میتواند مسائل عمومی را حلوفصل کند، به دلیل بحران کارایی اقتصادی و مدیریت، دیگر چشمانداز روشنی نخواهد داشت، بلکه باید با استفاده از رویکرد خودانگیختگی و مشارکتجویانه گروههای اجتماعی و تقویت فعالیت جامعه مدنی با استفاده از روش توسعهای «نرم» مسائل و مشکلات اجتماعی را حلوفصل کند.
سایر اخبار این روزنامه
احمدینژادیها در پرونده طبری؟
وکیل قاضی منصوری: اسرار نهان یک قاضی
شما در موضع توصیه به ایران نیستید
بازگشایی فعالیت اقتصادی منوط به رفتار عمومی است
تخریب طبقه غیرمجاز ملک نهاد ریاستجمهوری
لباسشخصیهای آمریکایی چه کسانی هستند
روایت جلسه عزل بنیصدر
دفاع برجامی تروئیکا بعد از حمله در آژانس
«آپ تو دیت» با کفاشیان!
امنیت در گرو معیشت
آتشسوزی زاگرس و خطر نگاه مکانیکی به توسعه
راه بیبازگشت خامفروشی