روزنامه کيهان
1399/07/02
تحریف عقلانیت برای توجیه حماقت قطعنامه 598 چه ربطی به مذاکره دارد؟!
سرویس سیاسی- رهبر معظم انقلاب روز دوشنبه در مراسم تکریم و تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس ضمن تبیین ابعاد فرماندهی امام خمینی(ره) در جنگ تحمیلی هشت ساله، به مسئله «عقلانیت» در دفاع مقدس اشاره و فرمودند: دفاع مقدّس از اوّل تا آخر مدبّرانه و عُقلایی بود... حتّی قبول قطعنامه هم در پایان کار، در آن شرایط که امام از آن تعبیر کردند به «نوشیدن جام زهر»، این هم مدبّرانه بود. در آن مقطع، این کار، کار مدبرانهای بود، باید انجام میگرفت. اگر مدبّرانه نبود، اگر عاقلانه نبود، امام انجام نمیداد. ما از نزدیک شاهد بودیم و میدیدیم که چه دارد میگذرد؛ کار، بسیار عاقلانه بود. بنابراین، از اوّل تا آخر، مسئله دفاع مقدّس یک پدیده عُقلایی و یکی از عقلانیترین حرکات ملّت ایران بود و تحریفها را در این مورد بایستی مراقب بود.»جریان تحریف و وارونهنمایی از
«عقلانی بودن قطعنامه 598»
همین بخش از بیانات ایشان، از سوی برخی مدعیان اصلاحات و جریانات اپوزیسیون و معاند دستمایه تحریف قرار گرفت تا فرصت را غنیمت شمرده و با وارونهنمایی و فضاسازی رسانهای القا کنند که تأکید رهبر معظم انقلاب بر «عقلانی بودن قطعنامه 598» نشاندهنده چراغ سبز جمهوری اسلامی برای مذاکره با آمریکاست!
این در حالی است که رهبر معظم انقلاب، در سخنرانی اخیرشان ضمن هشدار دادن به خطر «تحریف»، بر «تقویت ادبیّات دفاع مقدّس، برای مقابله با دستهای تحریفگر» تأکید کردند و با ذکر مقدمهای مبنی بر اینکه «دست تحریف با انگیزه بهدنبال شبههافکنی است» زیرفصل مقابله با شبههافکنیها، به موضوع عقلانیت در دفاع مقدس و قطعنامه 598 پرداختند. اما جریان تحریف که روسیاهتر و موذیتر از این حرفهاست، هشدار درباره تحریف را هم تحریف میکند!
نکته قابل تأمل آنکه اتفاقاً رهبر معظم انقلاب ضمن شرح مختصر چرایی و چگونگی دفاع مقدّس و بیان چند نکته در مورد دفاع مقدّس جهت جلوگیری از تحریف و شبههافکنی به «خیانتها وجنایتهای آمریکاییها در همراهی با صدّام» اشاره کردند و «برملا شدن ذات و واقعیّت بزکشده تمدّن غرب» را یکی از نکات مهم در باب دفاع مقدس دانستند.
مواضع رهبری در نفی
و طرد مذاکره با آمریکا
درخصوص برداشتِ تحریفی و غرضورزانه از بیانات رهبری (مبنی بر چراغ سبز مذاکره)، نکته قابل تأمل دیگری که هر ذهن تحلیلی مبتنی بر منطق، بر این واقعیت صحه میگذارد، این است که رهبر معظم انقلاب بارها و بارها بر نفی و طرد مذاکره با آمریکاییها تأکید کردهاند. مگرنه این است که ذات تفکر، سیر ذهنی از «معلوم» به «مجهول» و از «محکمات» به «متشابهات» است؟ از اینروست که مرور مختصری به مواضع و بیانات واضح و محکم رهبری درخصوص مسئله مذاکره با آمریکا، ادعای شبههافکنان را کاملاًً رفع میکند؛
- با آمریکا مذاکره نمیکنیم. دلیلش این است که مذاکره یعنی اینکه همه قدرت منطقهای، صنعت هستهای و بازدارندگی نظامی را کنار بگذاریم... این پیرمردی که در آمریکا بر سر کار است از این مذاکره سود خواهد برد یا برای خودش یا انتخابات میخواهد از این مذاکره استفاده کند... علاج تحریمها، عقبنشینی و مذاکره با دشمن نیست (گفتوگوی تلویزیونی با مردم- 10/5/99)
- اینها (آمریکا و کشورهای اروپایی) مذاکره هم که میکنند، مذاکرهشان آمیخته با دغل و فریبکاری است؛ این کسانی که پشت میز مذاکره ظاهر میشوند، آن جنتلمنهای پشت میز مذاکره، همان تروریستهای فرودگاه بغداد هستند، اینها همانها هستند؛ تفاوتی نمیکنند؛ لباس عوض میکنند؛ این دست چدنی است که پوشش مخملی و دستکش مخملی را بیرون میآورد و خودش را نشان میدهد، و الّا باطن، همان باطن است؛ هیچ تفاوتی ندارد. اینها نمیتوانند کسانی باشند که انسان به اینها اطمینان پیدا کند. (خطبههای نماز جمعه تهران- 27/10/98)
- برخی که مذاکره با آمریکا را حلّال مشکلات میدانند، صددرصد اشتباه میکنند و هیچ نتیجهای از گفتوگو با آمریکاییها حاصل نخواهد شد، چرا که آنها یقیناً و قطعاً هیچ امتیازی نخواهند داد... اگر به مذاکره میرفتیم، آمریکاییهای متوقع پای موشکها را به میان میکشیدند و مثلاً میگفتند «باید موشکهای ایران حداکثر 150 کیلومتر بُرد داشته باشد» که اگر مسئولان ما این را میپذیرفتند، پدر کشور درمیآمد و اگر نمیپذیرفتند همین آش و همین کاسه تکرار میشد (در دیدار دانشآموزان و دانشجویان- 12/8/98)
- هیچگونه مذاکره و در هیچ سطحی بین ایران و آمریکا اتفاق نخواهد افتاد
(جلسه درس خارج فقه - 26/2/98)
- مذاکره با دولت کنونی آمریکا سمّ مضاعف است (دیدار مسئولان و کارگزاران نظام- 24/2/98)
اینها فقط چند نمونه از دهها موضعگیری رهبر انقلاب درباره موضوع مذاکره با آمریکا طی چند سال اخیر است.
نکته دیگر آنکه حضرت آیتالله العظمی خامنهای در بیاناتشان در مراسم تکریم و تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس هم در بخشهایی به خیانتهای آمریکاییها اشاره کردند و در مورد حمایتهای بلوک غرب و شرق از رژیم بعثی فرمودند: فقط آمریکا نبود، شورویِ آن روز هم بود، ناتو و کشورهای اروپای غربی [هم] بودند؛ حتّی کشورهای اروپای شرقی هم در این عرصه در مقابل ما قرار داشتند.
معظمله همچنین در تبیین این گزاره که «دفاع مقدّس، مظهر بُروز هویّت والا و برجسته ملّت ایران بود» فرمودند: در جمهوری اسلامی، کشور سربلند ایران توانست در مقابل دنیای قدرتمند مقابل خودش، یعنی شرق و غرب و اروپا و آمریکا و شوروی و مرتجعین و همه بِایستد و بر اینها پیروز بشود. این یک نکته بسیار مهم و بخشی از هویّت ملّی ما است.
حالا کدام عقل سلیمی، تحلیل و ادعای معاندان و غرضورزان مبنی بر چراغ سبز مذاکره به آمریکا را میتواند قبول کند؟
قطعنامه 598 را تحریف میکنند
تا فاجعه برجام را تکرار کنند
فارغ از پاسخ روشن به سؤال فوق، نکته دیگری که جریان تحریف از آن غافل بوده این است که اساساًً مقایسه «قطعنامه 598» با «مذاکره با آمریکا» قیاسی معالفارق است. چون؛
1. قطعنامه 598 همچنان که رهبر انقلاب فرمودند کار مدبّرانه و عاقلانهای بود، در آن برهه توانست کف مطالبات جمهوری اسلامی را برآورده کند و به عبارتی پایان جنگ نظامی، پیروزی ایران بود. این در حالی است که مذاکره امروز با آمریکا، معنایی جز تسلیم در برابر نظام سلطه نداشته و ندارد. آمریکا در اردیبهشت 97 ضمن خروج از برجام، 12 شرط غیرممکن را برای جمهوری اسلامی تعیین کرد و این شروط چیزی جز خلع سلاح جمهوری اسلامی و تسلیم محض نیست. تا جایی که حتی برخی تحلیلگران آمریکایی نیز به این موضوع اشاره و دولت آمریکا را برای چنین شروطی شماتت کردند.
قطعنامه 598 اگرچه مطالبات جمهوری اسلامی ایران را کاملاً برآورده نکرده بود اما در مقایسه با قطعنامههای قبلی سازمان ملل متحد از ویژگیهای خاصی برخوردار بود. مخصوصاًًً بند 6 قطعنامه که در باب تعیین آغازگر جنگ بود، برای جمهوری اسلامی ایران پیروزی بزرگی به حساب میآمد. از اینرو قطعنامه «تسلیم» و «ترس» نبود اما مذاکره با دولت ترامپ یعنی «تسلیم».
در واقع نتیجه مشابهتسازی قطعنامه 598 و مذاکره امروز با آمریکا آن است که گویی قطعنامه 598 را میدادند به صدام بنویسد! همانگونه که مقصود آمریکا آن است که مفاد مذاکره را آنها دیکته کنند و جمهوری اسلامی فقط بنویسد و امضا کند. کجای چنین حرکتی عقلانی است؟!
2. نکته دیگر آنکه قطعنامه 598، پایان درگیری ما و نظام سلطه نبود. این قطعنامه فقط فاز نظامی درگیری را پایان داد. حضرت امام خمینی(ره) در بخشی از پیام تاریخی که در بیانیه ۲۹ تیرماه 67 صادر شد ضمن تأکید بر اینکه «قطعنامه را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم» فرمودند: «ما میگوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم لا اله الا الله را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم.» پُر واضح است که آمریکا، رژیم اسرائیل و حامیان آنها در طول سه دهه گذشته، جنگ نابرابر نظامی را در فازهای فرهنگی و اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه دادهاند و ما نیز با تمام توان در برابر دنیای آنها ایستادهایم و ضربات بینظیر و ویرانکنندهای به آنها وارد کردهایم.
این در حالی است که جریان تحریف که اساساًً ماهیت جنگ را نفهمیدهاند، بعد از برجامی که سراسر خسارت محض بود، برجام 2 را تجویز میکنند و میگویند حتی اگر شده موشکی و هستهای را هم بدهیم، با آمریکاییها کاملاًً سازش کنیم!
3. علاوه بر این، درخصوص میزان حماقت و بلاهت جریان تحریف همین بس که شرایط دهه 60، با شرایط کنونی کاملاًً متفاوت است؛ در زمان جنگ، ساختارهای کشور نظاممند و تثبیت نشده بود، اوضاع سیاسی با ترور، اغتشاش، گروهکهای منافقین، بحرانها و ناآرامیهای مرزی و... عجین شده بود، اقتصاد ایران در ضعیفترین حالت ممکن بود، با تحریمها و مشکل فروش نفت و توطئه دشمنان خارجی در بازارهای نفتی مواجه بودیم، بسیاری از کشورهای بلوک شرق و غرب بصورت تمامعیار در تقابل با جمهوری اسلامی قرار داشتند، وضعیت نظامی ایران شکننده و بههمریخته بود و.... علاوه بر وضعیت نظامی ایران در زمان جنگ، حمایت تمامعیار کشورهای بلوک شرق و غرب از رژیم بعث هم یکی از معضلاتی بود که جمهوری اسلامی ایران بایستی با آن دستوپنجه نرم میکرد.
حالا که بعد از گذشته چهار دهه از انقلاب اسلامی، ایران قوی شده و در تمامی حوزهها به پیشرفتها و بالندگی رسیده، جریان تحریف در پی تسلیم در برابر نظام سلطه است. آن وقت که ما ضعیفتر بودیم، قطعنامه 598 را صادر کردند که کف مطالبات ما برآورده شد. اگر میخواستیم تسلیم بشویم که همان موقع تسلیم میشدیم! حالا که دشمن ضعیفتر شده و ما قویتر، مضحک نیست که نسخه تسلیم میپیچند؟!
هدف جریان تحریف چیست؟
حال سؤال مهمی که مطرح میشود این است که چرا جریان تحریف، نسخه تسلیم میپیچد؟ بدون تردید آنها میدانند که جمهوری اسلامی اهل مذاکره با آمریکا و تن دادن به گستاخیهای آن نیست، بنابراین هدفشان چیست؟ مگر نه این است که در سال 92 هم همین راه رفتیم و نتیجه نگرفتیم؟ مگر نسخه جدیدی مطرح شده؟ چرا آنها درصدد این هستند که هرطور شده حتی با توسل به وارونهنمایی بیانات رهبر انقلاب، اینگونه القا کنند که باید مذاکره کنیم؟
اما در پاسخ به سؤالات فوق باید گفت هدف جریان تحریف جز آدرس غلط دادن، نعل وارونه زدن و اساساًً فرار از پاسخگویی، چیز دیگری نیست. آنها بهتر از هر کسی میدانند که مشکلات اقتصادی و تورمهای طاقتفرسا در حوزه کالاهای اساسی، خودرو، مسکن و... که برآمده از سیاستهای غیرمدبرانه و غلط دولت مورد حمایت آنها است، ستاره بخت اصلاحات را بیفروغ کرده و حیات سیاسی آنان را به اضمحلال کشانده است.
بنابراین تلاش آنها این است که در افکار عمومی هم که شده القا کنند که کلید حل مشکلات کشور در «مذاکره» است و اگر مشکلی در کشور وجود دارد بهخاطر عدم مذاکره با آمریکاست! در حالی که واقعیت آن است که علت بخش عمدهای از مشکلات و مصائب امروز دقیقاًً بهخاطر پیوند زدن اقتصاد کشور به مذاکرات منتهی به برجام است. چند سال کشور و بهخصوص اقتصاد معطل نتیجه مذاکرات بود و پس از آن هم چشمها ملتمسانه به غرب دوخته شده بود که آیا لطف میکنند و گشایشی حاصل میشود یا نه!
جریان تحریف، امروز هم سعی دارد حل مشکلات داخلی را به خارج گره بزند. همین هفته گذشته یکی از روزنامههای اصلاحطلب نوشته بود «با پیروزی بایدن، بحران اقتصادی کنونی ایران به تدریج فروکش خواهد کرد، قیمت مسکن و اجارهبها نیز پایین خواهد آمد و درآمد مردم افزایش و فقر و فاصله طبقاتی کاهش مییابد!»
«اگر برجام موشکی را امضا کنیم، گرانی رفع میشود»، «اگر با ترامپ مذاکره کنیم تحریمها خنثی میشود!»، «باید با ترامپ مذاکره کنیم تا مشکلات اقتصادی حل شود!»، «اگر ترامپ دوباره رأی بیاورد، باید با او کنار بیاییم و مذاکره کنیم!» و... موضوعاتی است که این روزها در رسانههای زنجیرهای مدعی اصلاحات مطرح میشود؛ همان رسانههایی که بعد از ترور ناجوانمردانه شهید سلیمانی توسط آمریکاییها گفتند «بالاتر از شهادت حاج قاسم هم نباید مانع مذاکره با آمریکا بشود».
روزنامه سازندگی بهمنماه 98 در یادداشتی به قلم عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نوشت: «نه کسی منکر اهمیت شخصیت شهید سلیمانی است و نه از خون او گذر شده و کوتاهی صورت گرفته است... در کنار این مسئله ارتباط ایران با دنیای بیرون از مرزها بهخصوص غرب است. باید به خاطر داشت که دیپلماسی مفاهیم خود را دارد و موضوع مذاکره بین کشورها به شهادت یا کشته شدن افراد و یا حتی بروز و ظهور جنگها و درگیری نظامی ارتباطی ندارد... این مهم (مذاکره) تنها به خواست و توافق طرفین بازمیگردد. اساساًً ضایعهای حتی در سطح جنگ مانع دیپلماسی نمیشود.»
«تحقیر» را هم بزک میکنند!
جالب آنکه بلندگوهای داخلی ترامپ در این راستا بعضاً تحقیر را هم بزک میکنند و هرگونه توهین و تهدیدآمیز ترامپ را هم توجیه و القا میکنند «حتی اگر مجبور بشویم زانو بزنیم موجب سرافرازی است!» بهطور مثال، چندی پیش که عکس تحقیرآمیز رئیسجمهور صربستان در دیدار با ترامپ در کاخ سفید در شبکههای مجازی دست به دست میشد، نشریه «صدا» وابسته به طیف کارگزاران و حزب اتحاد ملت در اینباره نوشت: «آیا اقداماتی از جنس کنش رئیسجمهور صربستان را باید مایه شرمساری او دانست؟ فرض کنیم سیاستمدار صرب همچون متهمی در اتاق بازجویی و حتی یک برده در مقابل همتای آمریکایی خود نشسته است؛ اگر منافع صربستان چنین اقتضایی کند، باید اقدام رئیسجمهور این کشور را تمسخر کرد یا باید آن را عقلانیتی سیاسی خواند؟! وی در بلندمدت سیاستمداری خواهد بود سرافراز و متعهد به منافع ملی، حتی اگر در کوتاهمدت، بیهنران مدعی، او را به باد تمسخر گیرند!»
لازم به ذکر است جریان تحریف از روز دوشنبه (حتی هنوز بیانات رهبر انقلاب به پایان نرسیده!) عملیات رسانهای خود را آغاز و سعی کرد با وارونهنمایی از بیانات رهبر معظم انقلاب و جهتدهی سیاسی به سمت اهداف مغرضانه خود، القا کند که جمهوری اسلامی به آمریکا برای مذاکره چراغ سبز داده است. این در حالی بود که چند ساعت بعد از فرمایشات رهبر انقلاب، دشمنان شروع کردند به بیانیه دادن و خطونشان کشیدن علیه جمهوری اسلامی.
جریان تحریف در حالی با حقارت و زبونی از دروغ «چراغ سبز مذاکره» و «نرمش قهرمانانه2» میگوید که آمریکاییها شامگاه دوشنبه با صدور بیانیه و اذعان و اظهار خوشحالی از ترور ناجوانمردانه شهید سلیمانی، فاز دیگری از تهدید و تحریم را کلید زدند. بدون شک، همین انفعال و حقارت است که دشمن را تشجیع و همین تحریف است که شمشیر تحریم را تیزتر میسازد.
رهبر انقلاب در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید قربان امسال (10/5/99) با اشاره به جنایت تحریم آمریکا علیه ملت ایران از جریان تحریف نیز نام بردند و فرمودند: «به موازات تحریم یک جریان تحریف هم هست؛ تحریف حقایق، واژگون نشان دادن واقعیّات؛ چه واقعیّات کشور ما، چه واقعیّات مرتبط با کشور ما.»
معظمله تأکید فرمودند: «امروز، اگر جریان تحریف شکست بخورد جریان تحریم نیز حتماً شکست خواهد خورد.»
سایر اخبار این روزنامه
تحریف عقلانیت برای توجیه حماقت قطعنامه 598 چه ربطی به مذاکره دارد؟!
مردم ایران را نمیشناسید (یادداشت روز)
اخبار ویژه
شرکتهای آمریکایی فعال در عراق، رسماً در حال جاسوسی هستند
رکورد ابتلا به کرونا در کشور شکسته شد
جو بایدن: شاهد یکی از بزرگترین تلفات تاریخ آمریکا هستیم
چند راهکار موثر برای کنترل نقدینگی2/7 تریلیون تومانی
خلبانان پیشکسوت حاضر در عملیات کمان 99 تقدیر شدند
آمریکا نه میتواند مذاکره را بر ما تحمیل کند و نه جنگ را
تحریمهای جدید دولت ترامپ علیه ایران تماماً نمایشی است
ظریف: با آمریکا بر سر برجام مذاکره مجدد نمیکنیم
حکایت جنگ تحمیلی از آن سوی خاکریزها
انفجار مهیب و مشکوک این بار در جنوب لبنان
مردم گرفتار معیشت بانیان وضع موجود مشغول کاسبی با حصر!
تحریف عقلانیت برای توجیه حماقت قطعنامه 598 چه ربطی به مذاکره دارد؟!
تحریف عقلانیت برای توجیه حماقت قطعنامه 598 چه ربطی به مذاکره دارد؟!