منفعت طلبان، ابزار دست آمریکا


مجید گودرزی

کارشناس اقتصادی

شش ماه قبل از سیزده آبان سال گذشته، دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا اعلام کرد در سیزده آبان یعنی ۶ ماه بعد، تحریم ها علیه ایران بر می گردد. هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده بود، تحریمها اعمال نشده بود، برای فروش نفت مشکل نداشتیم، بانکهای ما در لیست تحریم قرار نگرفته بودند و برای انتقال ارز مشکل نداشتیم و خلاصه اینکه هنوز هیچ تحریم و به تبع آن کمبودی ایجاد نشده بود که بازارها شروع به نوسان شدید کرد، اتفاقی که برای همه کارشناسان اقتصادی و سیاسی به غیر از روانشانسان جای تعجب و البته تاسف داشت، چرا که روانشناسان به ویژه روانشناسان کشورمان با تفکرات هیجان زده مردم ایران به اندازه کافی آشنایی داشتند. نکته دیگر فرهنگ استقبال از تهدید در بین مردم کشورمان است. اگر امروز با هزار و یک دلیل اعلام کنند وضعیت اقتصادی بهبود می یابد، مردم آنقدر ذوق زده نمی شوند که اگر اعلام شود با یک بدبختی و فلاکت رو به رو می شویم. همین تفکر باعث شد آنقدر تهدیدهای ترامپ را باز نشر دادیم که خود آمریکاییها ندادند و آنقدر که ما سخنان ترامپ را جدی گرفتیم و در جهت اهداف آنها حرکت کردیم، آمریکاییها نکردند. اگرچه ترامپ تهدید و تحریم را در دستور کار قرار داد و از مردمانش انتظار همراهی داشت، اما ما از آمریکاییها گوش بفرمان تر شدیم و بحران آفرینی را دامن زدیم و این در حالی بود که آمریکاییها به سخنان رئیس جمهور احمق خود میخندند و در رسانه های رسمی خود، ترامپ را روانی معرفی می کردند که می بایست تحت درمان قرار گیرد. با نگاهی به اظهار نظرهای مسوولان و فضای مجازی، مردم ما با تمام توان سیاست بحران آفرینی را علیه اقتصاد خود به اجرا گذاشت. وقتی ترامپ یک فرصت شش ماهه تعیین کرد، با هدف ایجاد جو روانی منفی این فرصت را اعلام کرد و تاسف آور اینکه کسی غیر از خود ما این جو را به راه نیانداخت و هنوز هم نمی اندازیم. به عبارت بهتر ما قبل از مرگ، خودکشی می کنیم.

تفکرات منفعت طلبانه شخصی و ضربه زدن به اقتصاد کشور برای کسب سود بادآورده به قیمت بدبختی بخش بزرگی از جامعه، نشان می دهد که بسیاری از مردم اصلا ایرانی نیستند، چرا که یک ایرانی هرگز به بازارهای کشورش با هدف احتکار حمله نمی کند. این یک واقعیت انکار ناپذیر است که نه تنها دولت روحانی، بلکه هیچ دولتی قادر به پاسخگویی به این حجم از تقاضا در بازارهای ارز، سکه، خودرو، مسکن و... نیست، بخصوص آنکه اقتصاد یک کشور در معرض تحریم باشد. این یک واقعیت تاسف آور است که بخش اندکی از جامعه که سرمایه های کلانی در اختیار دارند هجومی بوفالو گونه به بازارها می آورند تا بحران آفرینی کنند و بدتر اینکه با این سفته بازیها و دلالیها، برای بیش از ۹۹ درصد مردم که مخالف شدید گرانی و تورم هستند، دردسر درست می کنند. متاسفانه بسیاری از این افراد سواد و تجربه اقتصادی دارند و این سوال مطرح می شود که آیا این با سوادی وتجربه برای جامعه مضر است یا مفید؟ و آیا برای جامعه کمترین ارزشی دارد؟ این سفته بازان، دلالان و بحران آفرینان باید به چند سوال پاسخ دهند و بگویند آیا نمی دانند دارند تیشه به ریشه خود می زنند و شاخه زیر پای خود را می برند!؟ آیا نمی دانند اگر حتی در خرید دلار، سکه، خودرو، مسکن، لوازم خانگی و... ۱۰۰ درصد هم سود کنند، تنها در یک کالا سود کرده و بزودی خودشان و هم وطنانشان هزاران کالا و خدمت را با بیش ۱۰۰ درصد افزایش قیمت خواهند خرید؟ براستی این بالانشینان بی فرهنگ نمی دانند سرمایه گذاری در دلار، ارزش افزوده صفر مطلق دارد؟