روزنامه آفتاب یزد
1399/07/03
اگر مرهم نهای زخم دلم را...
بابک خطی- اینجا و آنجا وقتی صحبت از کودکان کار میشود هنوزعدهای هستند که اکثریت کودکان کار را وابسته به باندهایی میدانند که توسط اربابان وحشتناک اداره میشوند و نسبت به اظهار نظر افراد مجرب و مسلط به این مسئله بیتفاوت هستند. به این صورت که نظرات افراد آگاهاز جمله فعالان و مسئولان سازمانهای مردمنهاد مربوط به کار کودکان و حتی مصاحبههای انجام شده با خود کودکان کار را که تاکید بر وجود حداقلی پدیده باندی بودن، در عرصه کودکان کار دارد از نظر آنان غیرقابلباور بوده و به طور عجیبی تاکید بر نظر خود دارند.
احتمالا اصرار این افراد بر این فرضیات که با احتمال زیاد غیرعامدانه است،شاید اطمینان خاطری است که این نظریه به صاحبان آن میدهد.
یعنی وقتی به شرایط بسیار دشوار کودکان کار میاندیشند و یا آن را نظاره میکنند، به نظرشان چنین میآید که همهی این کودکان، عضو باندی خطرناک هستند و نه تنها به این خاطر عذاب وجدانی حس نمیکنند، بلکه با ندیده گرفتن آنان چنین میپندارند که چون شهروندی مسئول، هوشمندانه مشغول انجام وظیفه اجتماعی خود در محو پدیدهی کودکان کار هستند.
بدین ترتیب در یک آسیب بزرگ اجتماعی با کمک گرفتن از تفکر وارونه به ذهن و روانشان تسلی خاطر میدهند.
باید دانست نوع رفتار با کودکان کار به اندازه مسئله خرید یا عدم خرید از آنان و گاهی حتی بیشتر از آن اهمیت دارد.
قاعده نوع خرید ایناست: اگر احتیاج به وسیله مورد فروش دارید، آن را میخرید و اگر نه نخواهید خرید و هیچکس کسی را به زور مجبور به خرید نمیکند و نخواهد کرد.
مسئله بسیار بزرگتر از اینهاست؛ اولا کودکان کار فقط به کودکان سرچهارراهها محدود نیستند و طیف عظیمی را دربرمیگیرند: از کودکان چهارراهها، مترو، اتوبوس، زباله گردها تا انواع پنهانتر و کمتر در معرض دید مثل کار در گودها و گاراژهای تفکیک زباله، کورههای آجرپزی و کارگاههای بلوکزنی و... را در بر میگیرد.
پس اول باید بزرگی عرصه را درک کنیم و بدانیم با چه موضوعی طرف هستیم و شاید بهتر باشد قبل از اظهارنظر براساس شنیدهها، مثلا سری به یک گود زباله گردی بزنیم تا واقعیت را به طور ملموس درک کنیم.
مسئله بعدی اینکه اکثریت قریب به اتفاق این کودکان دارای خانواده مشخص هستند،
هر چند ممکن است این خانوادهها کیلومترها دورتر از کودک کار باشند. آنها تامینکنندهی قسمت مهمی از معیشت خانه هستند و مسئله کودکان کار، با جمعکردن آنها یا عدم خرید از آنها به عنوان یک وظیفه اجتماعی! حل نمیشود. راه حل توانمندسازی خانواده و از بین بردن فقر و افزایش ضریب رفاه اجتماعی حل میشود تا کودکان کار هم فقط کودکی کنند.
مسئله مهم دیگر چنانکه قبلا هم اشاره شد،نوع برخورد با کودکان کار به طور کلی و وقتی چیزی برای عرضه پیش میآورند است؛ در این مورد
قبل از هر چیز باید باکودک کار به طور انسانی و با احترام برخورد شود و حضور او انکار نشده یا نادیده گرفته نشود.کودک کار کودکی ناگزیر از کارکردن بوده و هرگز موجود مزاحمی نیست، پس باید با این دید به کودکان کار بنگریم و کرامت انسانی آنان را با آرامش و رعایت ادب پاس داریم. همین حفظ شان و برخورد انسانی - حتی اگر نخواهیم هیچ خریدی کنیم- بسیار ارزشمند بوده و از نظر روانی به حال و آینده آنان کمک میکند.
همه ما میتوانیم با پرهیز از دستآویز کردن مسئله بسیار نادر باندی بودن - برای فرار
غیر عمدی از حقیقت- با برخورد احترام آمیز با کودکان کار و کمک به سازمانهای مردم نهاد حمایت از آنان، به اندازه وسع و توان خودکاری بکنیم و قدمی برداریم.
حداقل این است که مسائل غیر مستند و شنیدههای غیرمستند ترویج نشود.
این یادداشت صمیمانهترین درودها را نثار فعالان بیادعای کودکان کار و کودکان ناگزیر از کار مینماید.
سایر اخبار این روزنامه
شفافیت برج میلاد
مذاکرات با کره جنوبی به تهدید هم کشید
بهتر است آمریکاییها به خلیج فارس بیایند تا در دسترس ما باشند
چرا به شعارها دلخوشیم؟!
تحویل خودرو به نمایندگان به شکل فعلی اتلاف بیت المال است
پسر فال فروش
عامل نازایی در زنان تخمدان پلی کیستیک چیست؟
گلابی آمریکایی و چینی در سبد خریداران ایرانی!
آقای روحانی! در دولت چه خبر است؟
دوگانه تدبیر یا تحریم
صید ترال شایعه یا واقعیت
راهکارهای عارف برای ایستادگی در برابر قلدری آمریکا
اگر مرهم نهای زخم دلم را...