روزنامه جوان
1399/08/20
چرایی استقبال زودهنگام اروپا از شکست ترامپ
درحالیکه مقامات ذیصلاح امریکایی هنوز در مورد نتیجه انتخابات ریاست جمهوری امریکا اعلام نظر نکرده و پیروزی بایدن در انتخابات این کشور رسماً تأیید نشدهاست، اما در روزهای اخیر سران کشورهای اروپایی در یک اقدام نامتعارف با تبریک زودهنگام به بایدن گوی سبقت را از هم ربوده و ریاستجمهوری وی را تبریک گفتهاند که در میان آنها، «امانوئل ماکرون» رئیسجمهور فرانسه، «آنگلا مرکل» صدراعظم و «هایکو ماس» وزیر خارجه آلمان، «بوریس جانسون» نخستوزیر و «دومینیک راب» وزیر خارجه انگلیس، «جاستین ترودو» نخستوزیر کانادا و «اورسولا وندرلین» رئیس کمیسیون اروپا دیده میشوند و این در حالی است که بسیاری از کشورها نظیر چین و روسیه که از سوی ترامپ متهم به دخالت در انتخابات امریکا به نفع بایدن بودند، هنوز در مورد نتیجه انتخابات امریکا از خود واکنشی نشان ندادهاند.طبعاً این استقبال به دلیل ناراحتی آنها از جنایات ترامپ علیه مردم منطقه یا فشار حداکثری علیه مسلمانان در منطقه نیست؛ چراکه این کشورها در همراهی با امریکا در این تحریمها و فشارها کاملاً هماهنگ بوده و بر آنها میافزودند و دلیلی ندارد که بخواهند از آن تبری بجویند.
این استقبال به دلیل نگرانی از جنایات ترامپ علیه مردم یمن، عراق و دیگر کشورهای منطقه هم نیست که باعث رسوایی ائتلاف غربی، عربی و صهیونیستی علیه مردم این کشور شدهاست؛ چراکه کشورهای سبقت گیرنده در ارسال پیام تبریک، در همه این جنایات، همراه امریکا بوده و هنوز هم از منافع مشترک آنکه رونق کارخانههای تسلیحاتی آنهاست، بهره میبرند و منافع مشترکی در سرکوب مردم یمن دارند. این استقبال به دلیل رسوایی نسبت به نادیده گرفتن حقوق بشر و تضییع حقوق اولیه مردم در کشورهای زیر سلطه غرب نیست؛ چراکه آنها هم در حمایت از جنایات افرادی نظیر محمد سلمان و سکوت در برابر آن شریک بوده و همراه ترامپ از این جنایات حمایت کردهاند و اتفاقاً اروپاییها هم با سکوت در برابر جنایات این گاوهای شیرده علیه مردم منطقه شریک هستند و اگر اینگونه نباشد منافع منطقهایشان به خطر میافتد.
ممکن است گفته شود که خوشحالی آنها به دلیل خروج ترامپ از بسیاری از تعهدات و پیمانهای بینالمللی است، اگرچه ممکن است این دولتهای غربی با عضویت در این پیمانها برای خودشان منافعی را تصویر کردهباشند، اما در عمل بسیاری از آنها به این پیمانها وقعی نمینهند، طبعاً خروج ترامپ از آنها نیز نباید دغدغه اساسی آنها باشد.
به نظر میآید آنچه به استقبال آنها از حذف ترامپ از مسئولیت ریاست جمهوری امریکا مردم امریکا بازمیگردد در واقعیتهای زیر نهفته است:
۱- این کشورها احساس میکنند تداوم حضور ترامپ در عرصه اداره نظام امریکا بیش از همه موجب افول تفکر لیبرال دموکراسی شده و حذف ترامپ میتواند فرصتی را برای این کشورهای مدعی، برای بازسازی آن تفکر و ادامه فریب بشریت فراهم کند.
۲- غرب بیش از ۴۰۰سال تلاش کردهبود با به تصویر کشاندن یک تصویر فریبکارانه از لیبرال دموکراسی و تمدن غرب ملتهای مستضعف را در شرق و غرب عالم به زیر سلطه بکشد. این تمدن اگر وجاهت خود را از دست بدهد، که ازدستداده است، غربیها دیگر چه پیامی میتوانند برای دیگر ملل و جلب آنها داشته باشند.
۳- هانتینگتون، نظریهپرداز معروف امریکایی آینده جهان را در جنگ تمدنها تصویر کردهبود، از منظر او سرنوشت آینده جهان در تقابل میان تمدن اسلام و لیبرال دموکراسی رقم میخورد. اگر تمدن غرب ماهیت و توان خود را در مقابله با تمدن اسلامی از دست بدهد، بهطور طبیعی این تمدن اسلامی است که آینده جهان را تعیین میکند. این نگرانی را بهویژه در روند اسلامستیزی ماکرون بهتر میتوان دید.
۴- انتخابات اخیر امریکا و حجم تقلبها و رأی دادن مردگان، پوشالی بودن دموکراسی غرب را در این انتخابات آشکار کرد. هنوز دو ماه از انتخابات بلاروس نمیگذرد که این کشورهای غربی با همین ادعاها عملاً آن کشور را دچار بحران کردهاند و حال با این ادعاهای ترامپ چگونه میخواهند بر ماهیت رسوای دموکراسی غربی سر پوشش بگذارند. طرح مباحثی نظیر تقلب و رأیگیری از مردگان که بهعنوان مستنداتی توسط ترامپ و جمهوریخواهان بهعنوان دولت مستقر در انتخابات اخیر مطرح میشود، عملاً نشاندهنده دروغ بودن آن دموکراسی است که غرب طی سالهای اخیر برای مردم جهان تصویر کرده و اکنون در پی آن است که امروز بهعنوان فرهنگ حاکم تحمیل کند.
۵- ادامه جنجالها چالشهای خیابانی تعمیق شکاف در جامعه امریکا بهعنوان قطب تمدن غرب را در پی خواهد داشت. این روند اگر ادامه یابد و به درگیریهای خیابانی کشیده شود، عامل دیگری برای نگرانی اروپاییهاست. این رسوایی و تقابل میدانی دموکراتها و جمهوریخواهان تا همینجا هم آبرو برای غرب باقی نگذاشتهاست و اگر به جنگ خیابانی منجر شود، بیشاز پیش این تابو شکسته خواهد شد.
۶- تحولات بیشازپیش حقانیت نظام اسلامی در مورد چرایی ایستادگی در برابر سلطه غرب را آشکار ساختهاست و همانگونه که مقاومت مردم ایران در جنگ تحمیلی گسترش فرهنگ انقلاب در سهدهه گذشته را در پی داشت، این تحولات نیز حقانیت نظام اسلامی در برابر جنگ همهجانبه کنونی غرب علیه انقلاب اسلامی را در پی خواهد داشت؛ نکتهای که از دید نشریه نیویورک پست هم مغفول نمانده و تأکید میکند که ایران ثابت کرد دوره ابرقدرتی امریکا تمامشده است. این نشریه امریکایی در تحلیلی آمیخته با ناراحتی و سردرگمی مینویسد: ایرانیها روزبهروز در حال گسترش نفوذ خود در نقاط مختلف جهان هستند، آنها در عراق، سوریه، لبنان، بحرین، یمن، ونزوئلا و آفریقا و چندین کشور دیگر حضور دارند و نفوذ بسیار محکمی دارند. ایران به دنیا نشان داد که دوران ابرقدرتی و سلطه امریکا به پایان رسیده و علناً نفتکشها و کشتیهای خود را به هر جای جهان که نیاز باشد، جلوی چشم امریکاییها خواهد فرستاد، بدون اینکه کسی برای آنها مزاحمتی ایجاد کند.
ایران به امپراتوری دریایی انگلیسیها و فرانسویها پایان داد و اکنون این ایران است که سرنوشت امنیت دریاها را در منطقه تعیین میکند. نیویورک پست ادامه میدهد: سوریه نقش بسزایی در احیای امپراتوری ایران دارد، ایران نشان داد که هیچ قدرتی در دنیا نخواهد توانست سرنوشت سوریه و بشار اسد را تعیین کند، جز خودش. ایران در سوریه مقابل دهها کشور ایستاد و اجازه نداد آنها به اهدافشان برسند و این موضوع را دیکته کرد که در منطقه هیچچیز تغییر نخواهد کرد، مگر به خواست ایران. ایران نشان داد دورانی که امریکا ناوها یا هواپیماهایخود را اعزام و حکومتها را تغییر میداد و سرنوشت ملتها را تعیین میکرد، تمامشده و اکنون کشور قدرتمندی مثل ایران مقابل او ایستاده است. ایران نشان داده که امریکا دیگر ابرقدرت نیست. هیچ کشوری و هیچ ارتشی در دنیا وجود ندارد که به دنبال درگیری نظامی با ایران باشد، زیرا میدانند شروع هر جنگی باعث میشود، ایران به اهداف خودش برسد و به بهانه آن کشورهای حاشیه خلیجفارس و اسرائیل را مستقیم هدف قرار بدهد و تمام دنیا هم از این جنگ ضربه خواهند خورد. این ایرانیها خواهند بود که مدتزمان جنگ و گسترش درگیریها را مشخص خواهند کرد. همهچیز نشاندهنده این است که روزهای پیروزی ایران در تمامی جنگهای نیابتی و حتی اقتصادی بسیار نزدیک است و نفوذ آنها به زودی گسترش خواهد یافت.
سایر اخبار این روزنامه