استاد داود فیرحی جامع معقول و منقول

استاد داود فیرحی جامع معقول و منقول عباس آخوندی روزگار هر روز شرنگ تلخی به کام ما می‌ریزد. امروز خبر ازدست‌شدن خواجه‌ای بزرگ از عالم علم و فضل و اخلاق ماتم‌زده‌مان کرد. مرگ چنین خواجه نه کاری است خرد. به قول رودکی:
کاه نبد او، که به بادی پرید/ آب نبد او، که به سرما فسرد/ شانه نبود او، که به مویی شکست/ دانه نبود او، که زمینش فشرد/ گنج زری بود در این خاکدان/ کو دو جهان را به جوی می‌شمرد/ قالب خاکی سوی خاکی فکند/ جان و خرد سوی سماوات برد/
او جان و خرد سوی سماوات برد؛ اما خیل دوستان، علاقه‌مندان، دانشجویان، اهل علم و خانواده محترمش را در سوگی بزرگ فروبرد. خدایش رحمت کند و در دریای غفران و رضوان خود غوطه‌ور سازد.
استاد داود فیرحی به‌حق جامع معقول و منقول بود. استاد تمامی برجسته در دانشگاه تهران که همگان به فضل و کمال می‌ستودندش و دانشجویان چون پروانه به گرد او حلقه می‌زدند و فاضلی ارجمند در حوزه که اهل فضل بزرگش می‌شمردند و در حلقه بحث و نقدش شرکت می‌کردند. در این روزگاری که قشری‌گری باب شده و سلفی‌گری جهان اسلام را تهدید می‌کند، او کسی بود که توانایی علمی و شهامت نظری و اخلاقی لازم را برای ورود به بحث و به قول مولی (ع) «ارجاع فروع به اصول» علمی در حوزه دین و دانش مدرن داشت. در این باب عالم، روشن‌بین، منصف، ناقد و سرآمد بود.
فیرحی به‌حق پژوهشگر و نظریه‌پردازی دقیق در حوزه‌ علوم سیاسی و اندیشه‌ سیاسی اسلام بود و گوی سبقت از همگنان ربوده ‌بود. 
کسانی همچون من ارج او را دوچندان می‌دانیم که در حوزه سیاست عملی در نظامی دینی قرار گرفته‌ایم و نیاز به روشنگری داریم که دستی توانا بر علم دین داشته و سری ژرف در عالم سیاست و فهم از دولت مدرن فروبرده باشد. بحث‌های او را مداوم پی‌ می‌گرفتم. چندی پیش کتاب آستانه تجدد او را که در شرح تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله نائینی است، تهیه کردم و در دست گرفتم. هرچه بیشتر می‌خوانم مشتاق‌تر می‌شوم. بازخوانی مشروطه و نحوه‌ رویارویی عالمان دین، متجددان و فعالان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی با پدیده دولت مدرن همچنان برای استاد فیرحی منبع الهام بود؛ از‌همین‌رو او کارشناسی ارشد خود را با رساله‌ای با عنوان «اندیشه سیاسی شیعه در دوره قاجاریه» به پایان برد و در رساله دکترای خود به مفهوم‌های بنیادینی مانند «دانش، قدرت و مشروعیت در اسلام» پرداخت. بحران اندیشه و سیاست در ایران معاصر و بیان دینی از آزادی، دموکراسی و دولت مدرن همچنان دغدغه ذهنی و مسئله او بود. بر همین مبنا، او بر این باور بود که «تنبیه‌المله در مرکز مناقشات معاصر ما، درباره استبداد و مردم‌سالاری از یک سوی و نوگرایی مذهبی و سکولار از سوی دیگر نشسته و در این چهارسوق، هم‌زمان مورد توجه علاقه‌مندان به مذهب، سیاست، تاریخ و ملیت قرار گرفت و جاذبه و دافعه پردامنه‌ای برانگیخت».


در مجموعه سخنرانی‌هایی که درباره اندیشه و تمدن ایرانشهری در سال‌های بین 1394 تا 1397 تدارک می‌دیدیم، از مرحوم استاد فیرحی نیز شخصا دعوت به ‌عمل آوردم. فرمود که به‌دلیل کسالت خانمم معمولا کمتر دعوتی را اجابت می‌کنم، ولی منت گذاشت و دعوتم را پذیرفت. موضوع سخنرانی ایشان «تشیع و مسئله ایران» بود که در 9 بهمن‌ 1397 ایراد کرد و به نقد اندیشه ایرانشهری از منظر اندیشه مدرن و دینی پرداخت. در همان جلسه گفت‌وگویی میان ما درگرفت. نحوه ورودش به بحث و منش و افتادگی علمی‌اش همگان را تحت تأثیر قرار داد. از‌این‌رو برای من، افزون بر وسعت دانشی، اخلاق عملی او نیز سرمشقی ارزشمند بود.
بار دیگر فقدان این عالم وارسته و استاد ارجمند را به خانواده محترمش و تمامی همکاران دانشگاهی، دانشجویان و علاقه‌مندان ایشان تسلیت می‌گویم و از درگاه الهی برای او آرزوی رحمت و رضوان داریم.