حلقه وصل ایران با اسلام‌شناسان دنیا


احمد مسجد جامعی
عضو شورای شهر تهران
در خیابان امیریه، پایین‌تر از خیابان فرهنگ، ساختمانی قدیمی قرار دارد، با حوض و حیاطی مصفا و زیرزمینی چشم‌نواز و زیبا و تالارهای آیینه با سقف‌های رفیع و درهای چوبی بلند و تالار اصلی را، تابلویی بزرگ از سوره حمد به خط ثلث استوار مرحوم استاد احمد نجفی‌زنجانی ‌رحمةالله علیه آراسته است و دو مجسمه برنزی از دو شخصیت برجسته ایرانی، کمال خجندی و کمال‌الدین بهزاد، ساخت ایتالیا، زینت‌بخش ورودی این بناست. این فضا خود به اندازه کافی بیننده را به دل تاریخ و گذشته این خانه می‌برد و اگر بدانیم این خانه از آن یکی از نام‌آوران تاریخ معاصر است، شاید به سفر در دل تاریخ بیشتر هم میل داشته باشیم. این خانه بزرگ، بخشی از باغ امیر بهادر بوده که به واسطه پلی در همین محله، هنوز هم به‌نام پل امیربهادر معروف است. امیربهادر پس از قتل ناصرالدین شاه، از جمله اطرافیان مظفرالدین شاه بود که از تبریز به تهران آمد. او سمتی نظامی داشت، اما یکی از معروف‌ترین چاپ‌های سنگی شاهنامه به سرمایه و کوشش او منتشر شده است و آن چاپ اکنون از جمله نفیس‌ترین نسخه‌های چاپ قدیم شاهنامه در دوره قاجار محسوب می‌شود. تصاویر شاهنامه امیربهادر، سخت جلب‌نظر می‌کند و با توجه به دشواری چاپ سنگی می‌توان حدس زد که برای تهیه آن چه رنج و کوششی به کار رفته و گفته‌اند که چاپ آن هفت سال زمان برده است. در اوایل دوره پهلوی انجمن آثار ملی تأسیس شد تا هزاره فردوسی را برگزار و سپس ساخت آرامگاه فردوسی، حافظ، سعدی، خیام، ابن‌سینا، عطار و نادرشاه را سرپرستی کند. کارنامه انجمن آثار ملی را با ریز مخارج و هزینه‌ها، زنده یاد دکتر حسین بحرالعلومی، در کتابی به‌همین نام و بسیار خواندنی، به تفصیل نوشته است. از جمله می‌دانیم که ساختمان امیربهادر در دهه ۳۰ خریداری شد و پس‌از بازسازی در اختیار انجمن قرار گرفت. ویژگی همه این آثار و بناهای ارزشمند در تلفیق معمارانه و هنرمندانه جدید و قدیم اسلام و ایران با دریافت‌های درست از تحولات هنر و معماری امروز است. آثار این انجمن فقط به بناها و یادبودها مربوط نمی‌شد و انتشارات آن هم یکی از پرافتخارترین فرازهای نشر کتاب در ایران محسوب می‌شود. در واقع بسیاری از متونی را که بخش خصوصی از چاپ و انتشار آن ناتوان بود، این انجمن به بهترین وجه چاپ و منتشر می‌کرد؛ از جمله پاره‌ای از متون مهم شیعی، مانند الغارات ابراهیم بن محمد ثقفی و نقض عبدالجلیل رازی قزوینی که هر دو به تصحیح و با تعلیقات مفصل مرحوم استاد جلال‌الدین محدث ارموی منتشر شده است که در آن سال‌ها اداره اوقاف از آن می‌خرید و به اهل علم و تحقیق هدیه می‌داد. از اعضای مؤثر این انجمن، دکتر غلامحسین صدیقی، وزیر کشور دکتر مصدق و پایه‌گذار جامعه‌شناسی نوین در ایران بود که خوشبختانه خانه مسکونی وی کمابیش به‌همان صورت همچنان در اطراف دانشکده الهیات دانشگاه تهران باقی مانده است. دکتر صدیقی در زندگی و فعالیت‌های سیاسی و علمی سلوکی خاص داشت و بی‌گمان یکی از شخصیت‌های پرجاذبه تاریخ ایران محسوب می‌شود.


خوشبختانه انجمن آثار ملی در همه این سال‌ها، با‌وجود فراز و فرودها، بر پا ماند و کمابیش به خدمات خود ادامه داد. در جریان جنگ تحمیلی و در اثر حملات موشکی، به ساختمان آسیب جدی وارد شد و پس از جنگ، انجمن آثار ملی، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی خوانده شد و با اساسنامه مصوب در شورای عالی انقلاب فرهنگی کار خود را آغاز کرد. در نخستین قدم، بازسازی بنا را در دستور کار قرار داد و آن را بخوبی به سامان رسانید. از جمله مدیران آن نهاد سودمند در سال‌هایی که مسئولیت‌هایی در ارشاد بر عهده داشتم، آقایان مهندس محمد دشتی، دکتر سید کمال حاج سیدجوادی و دکتر مهدی محقق بودند که هریک در بخشی ازکارهای مربوط به‌حفظ و تکمیل بنای انجمن و استرداد بخشی از اموال آن و چاپ و انتشار آثار قدیم و جدید و برگزاری نشست‌های علمی و فرهنگی کوشیدند. از میان همه مدیران پیش و پس از انقلاب، دکتر محقق جایگاهی بلند داشته است. دکتر محقق از معدود بازماندگان همان نسلی است که سنت‌های آموزشی کهن و جدید را در خود گرد آورده‌اند. او از خانواده‌ای روحانی برخاست و پدرش مرحوم محقق خراسانی از جمله وعاظ فاضل و مشهور مشهد و تهران بود و در خانه‌باغِ بازرگانی خوشنام، به‌نام آقای اخوان در خیابان امیریه، کوچه بهبودی (شهید خضرابی)، کوچه باغ اخوان به منبر می‌رفت. بخشی از این باغ برای درمان کودکان کاربرد یافته و موقوفه شده بود که در سال‌های اخیر کوشک آن به کلی ویران و درختان آن قطع شد و قرار است به پایانه ایستگاه مترو تبدیل شود. خود آقای دکتر محقق در حوزه‌های مشهد و تهران علم اندوخت و از محضر بزرگانی مانند ادیب نیشابوری، سید کاظم عصارتهرانی، میرزا مهدی آشتیانی، میرزا ابوالحسن شعرانی و شیخ محمدتقی آملی بهره برد و بویژه در حوزه‌های حکمت و ادب از محضراستادان و بزرگان عصر، نکته‌ها آموخت.
حوزه تهران در آن سال‌ها به علوم حکمی شهرت داشت و کسانی که در این حوزه تحصیل می‌کردند از این جهت ممتاز بودند. آقای محقق از همان دوران‌ها خاطرات شنیدنی بسیار دارد. از جمله با میرزا‌مهدی‌آشتیانی که در حکمت و فلسفه قدیم بسیار صاحبنام بود. به گفته آقای دکتر محقق یک بار مرحوم آشتیانی را به سبب کسالتی که داشت به بیمارستان رضا نور، در خیابان جمهوری فعلی، برده بودند و چون آقای محقق و یکی، دو تن دیگر از شاگردان برای اطلاع از وضع استاد به آن بیمارستان رفتند، او را کنار حوض وسط بیمارستان و روی لنگه دری خوابیده دیدند. آقای محقق نقل می‌کرد که ایشان سرش را از زیر ملحفه بیرون آورد و به ما گفت سرنوشت مرا ببینید و دنبال علم نروید! نصیحتی که دکتر محقق اصلاً نشنید، هرچند که گوینده هم ظاهراً چندان جدی نگفت! آقای محقق بعدها وارد نظام جدید آموزشی شد و در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه تهران تا دکتری و استادی پیش رفت. در این مرحله یکی از مشهورترین استادهای او مرحوم بدیع‌الزمان فروزانفر بود. حوزه فعالیت علمی دکتر محقق در آن سال‌ها کمتر از الان مشتاق داشت، از جمله تاریخ علم در فرهنگ ایرانی اسلامی و بویژه تاریخ طب قدیم و آثاری که ایشان در این زمینه تصحیح و ترجمه و تألیف کرده‌اند موجب پیشرفت‌های درخشان در شناسایی مفاخر علمی ما بوده است. کتاب فیلسوف ری ایشان از معتبرترین آثار درباره محمد بن زکریای رازی است.
انصاف این است که دکتر محقق را باید یکی از نقطه‌های اتصال میان ایران و اسلام‌شناسان دنیا دانست و نام ایشان را در میان بنیانگذاران چندین مؤسسه تحقیقاتی در جهان می‌توان سراغ گرفت. از جمله مؤسسه مطالعات اسلامی مک‌گیل در کانادا، آن هم در سال‌هایی که کمتر کسی در پی چنین فعالیت‌هایی در امریکای شمالی بود. ایشان نخستین بار منظومه حاج ملاهادی سبزواری را به انگلیسی ترجمه، شرح و تدریس کرد. ایزوتسو، خاورشناس و قرآن پژوه ممتاز ژاپنی، به معرفی و کوشش ایشان در ایران شناخته شد و از این قبیل باز هم می‌توان یافت. آقای دکتر محقق با وجود تَرک لباس روحانیت همچنان ارتباط خود را با دوستان و هم‌لباسان و هم دوره‌های سابق حفظ کرده و از جمله به خاطر دارم که در ایام محرم از همان سال‌های دور و گاهی همراه مرحوم استاد شیخ عبدالله نورانی نیشابوری، در مجالس روضه در منزل ما حاضر می‌شد و در همان ردیف علما از او پذیرایی می‌کردند و مرتبه علمی حوزوی او را می‌ستودند. از جمله مهم‌ترین کارهای مدیریتی او برگزاری کنگره قرطبه و اصفهان بود و پیوند این دو شهر تاریخی با یکدیگر که مجموعه‌های ارزشمندی به این واسطه انتشار یافت. تحقیقات او درباره ناصرخسرو بالاخص شرحی که بر ابیات دشوار او نوشته است هنوز هم طراوت و تازگی دارد و هیچ پژوهشگری بی‌نیاز از مراجعه به آثار او نیست. از جمله، مجموعه مقالات علمی ایشان که ذیل عنوان بیست گفتار منتشر می‌شود و تاکنون 100 مقاله در پنج کتاب انتشار یافته است.
دکتر محقق در سراسر دوره دولت اصلاحات مسئولیت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی را بر عهده داشت و پس از آن این مسئولیت خطیر را از ایشان گرفتند و دیدیم که چه آسیب‌هایی به آنجا وارد شد. از اقدامات درخشان ایشان برگزاری مراسم و تجلیل از مقام دانشمندان مشهور ایران، از گذشته تاکنون بوده است. زیر نظر ایشان برای هر یک از این دانشمندان، مجموعه‌ای ارزشمند انتشار می‌یافت و خود مقدمه‌ای بر آن می‌نگاشت که مجموعه همه آنها در شناخت بیشتر و بهتر آن دانشمندان بسیار مؤثر بوده است. بخصوص خاطرات شخصی ایشان از وقایع و رجال معاصر بسیار ارزشمند است که پشتوانه آن حافظه توانای ایشان است و حاصل سال‌های سال معاشرت با علما و دانشمندان برجسته روزگار.
دکتر مهدی محقق، بی‌شک از مفاخر تراز اول علمی امروز ایران است، با کوله‌باری از فضل و علم و تجربه و مدیریت و این صفت اخیر در عموم کسانی که از نظر علمی در چنین موقعیتی بوده‌اند، کمتر دیده شده است. اینک که ایشان از مدیریت انجمن آثار و مفاخر علمی جدا شده‌اند، امیدواریم با فراغتی که یافته‌اند به فعالیت‌های علمی خود ادامه دهند. مانند استاد ایشان، مرحوم فروزانفر، که شرح و تفسیر مثنوی حاصل دوران بازنشستگی اوست و مرحوم استاد ایرج افشار تفصیلی خواندنی از ماجرای عزم آن استاد برای تألیف این شرح به دست داده‌اند.
از جمله موضوعات مورد علاقه دکتر محقق مسأله تعلیم و تعلم در فرهنگ اسلامی است و خود ایشان از بهترین تربیت شدگان آن فرهنگ است. خوب و شایسته است که مسئولان، امر مهم تربیت و تعلیم توصیه‌های ایشان را به گوش جان بشنوند و در اصلاح ساختارهای آموزشی به کار بندند. استاد اینک در آستانه دهه نهم عمر پربرکت خویش است و حضور ایشان طی مدتی حدود شش، هفت دهه در فرهنگ این کشور، تجربه اندکی نیست و می‌باید از آن به نحو احسن بهره‌مند شد. از خداوند متعال برای ایشان صحت و سلامتی و عزت تمام مسألت داریم.