‌نقش ما در پلتفرم جهانی اقتصاد

‌نقش ما در پلتفرم جهانی اقتصاد عیسی منصوری برای تولید یک نرم‌افزار کدنویسی می‌کنند. محصول یک فرایند کدنویسی می‌تواند یک اپلیکیشن باشد. اپلیکیشن را می‌توان در کافه‌بازار یا اپ‌استور و‌... عرضه کرد. اگر پلتفرم موبایل ما ios باشد، اپلیکیشن مد‌نظر خود را تنها می‌توانیم از اپ‌استور برداریم و اگر اندرویدی باشیم، از بازارهایی که او تعیین می‌کند، خرید می‌کنیم. به‌این‌ترتیب، این پلتفرم است که تعیین‌کننده قواعد و نحوه تعامل بین خریداران و فروشندگان است. اسنپ در ایران پلتفرمی کوچک است که بر اساس قواعد خود امکان تعامل مسافر، راننده مسافربر و تبادل پول را فراهم می‌آورد. راننده عضو اسنپ امکان استفاده از نرم‌افزارهای راه‌یاب به‌جز آن را ‌که مورد تأیید اسنپ است، ندارد. اقتصاد دنیا متناسب با جهانی‌شدن، اینک روی یک پلتفرم فراگیر کار می‌کند. کشوری که خود را روی پلتفرم فراگیر جهانی تعریف نکند، بازیگر صحنه اقتصاد نیست و در بهترین حالت می‌تواند به سبک قدیم، به صورت محلی و خودگردان کار کند. استانداردهای برتون‌وودزی، WTO و FATF مصادیقی از قواعد تعریف‌شده در پلتفرم اقتصاد جهانی هستند. به همین ترتیب‌اند استانداردهای حوزه تکنولوژی؛ در صنعت قطعات مهندسی، رعایت استاندارد CE و در ساخت تجهیزات نفت داشتن مونوگرام API به‌عنوان یک قاعده برای پذیرفته‌شدن در بازار جهانی شناخته می‌شود. اگر این قواعد را نپذیریم، حتی اگر بهترین شرکت‌های دانش‌بنیان را داشته باشیم، امکان عرضه محصولات آنها در بازارهای جهانی فراهم نخواهد بود.‌طراحان و صاحبان پلتفرم‌های دیجیتال معمولا به صورت یکباره پلتفرم را پیاده‌سازی نمی‌کنند، بلکه ابتدا از برنامه‌نویسی، تولید اپلیکیشن، وب‌سایت و‌... آغاز می‌کنند و به تدریج رشد کرده و با دستیابی به دانش پیچیده‌تر و بنیان‌گذاری قواعد اختصاصی مطلوب برای طرف‌های تعامل، به مرحله ایجاد پلتفرم می‌رسند. به‌این‌ترتیب، تا آنجا که پلتفرم نیستند، روی پلتفرم‌های موجود مستقر می‌شوند؛ به عبارتی در دوره کوچک‌بودن، در اتصال به واحدهای پیشرو رشد می‌کنند.‌بازیگری خوب در پلتفرم در گروی اتصال و تعامل با سایر بازیگران و مهم‌تر از آن، داشتن محصول منحصربه‌فرد مورد نیاز دیگران است. داستان تحریم حداکثری ایران، بیش از آنکه از منظری چپ‌گرایانه نشان‌دهنده وجود کدخدا و مانند آن باشد، بیانگر آن است که ایران چیزی در تکنولوژی و اقتصاد ندارد که نبود آن مایه بروز مشکل برای پلتفرم جهانی اقتصاد شود. در شرایط فعلی، نبودن ایران در صحنه اقتصاد جهانی، چالش مهمی ایجاد نمی‌کند یا به‌راحتی قابل مدیریت‌شدن است. بدون وجود نفت کشورهایی مثل ایران نیز کل پلتفرم و بازیگرانش به منافع خود می‌رسند. بدیهی است در این میان بازیگران دیگر مثل آمریکا، با طراحی مکانیسم‌های مطلوب خود به‌گونه‌ای عمل کنند که به قیمت از دور‌ خارج‌شدن ایران، نفت خود را بفروشند.‌اصل پذیرفته‌شده دیگر در جهان، آن ‌است که هرگونه تعامل بین بازیگران فعال در عرصه پلتفرم، برای پلتفرم و صاحبان آن منفعت به همراه دارد. هر مسافر جابه‌جا‌شده از طریق یک تاکسی عضو، برای اسنپ سود به همراه دارد، هر تعامل مالی جهانی بر پایه یورو، برای اتحادیه ‌اروپا و بر پایه دلار برای آمریکا منفعت دارد. بازی سیاسی-اقتصادی موسوم به پترودلار نیز مؤید همین موضوع است؛ بازیگر بدون مزیت به صورت خودبه‌خود کنار گذاشته می‌شود.‌دو موضوع در این حوزه شایان توجه است؛ اول آ‌نکه خوب است یک بار برای همیشه با خود کنار بیاییم که آیا اساسا می‌خواهیم تعاملات اقتصادی و تکنولوژیک خود را روی پلتفرم جهانی موجود انجام دهیم یا خیر؟ اگر پاسخ بله است، قاعده آن روشن است؛ اتصال و تعامل و اگر پاسخ خیر است، چه قاعده جایگزینی برای آن داریم؟ یادمان باشد که در داخل کشور هم افرادِ همیشه فقط ‌منتقد، هیچ‌گاه با اقبال مواجه نمی‌شوند.‌ دوم، برای اتصال و تعامل موفق، یا باید داشته منحصربه‌فردی ارائه کنیم یا منفعت بزرگ اما ارزان‌تری برای دیگران ایجاد کنیم. 
داشته‌های ایران منحصربه‌فرد نیست، اما این اجازه را می‌دهد که منفعت بزرگی برای بازیگران جهانی ایجاد کند و در مقابل سهمی از اقتصاد جهان بردارد و سپس آن را دستمایه شروع تولیدات منحصربه‌فرد کند. بازیگران جهانی در مواقع تنگنا، کشورهایی را برای تعامل ترجیح می‌دهند که منافع بیشتری برای آنها ایجاد کنند. اتحادیه اروپا و حتی روسیه و چین در زمان تعارض بر سر برجام، بین ایران و آمریکا، عملا دومی را انتخاب کرده‌اند.
ما در مگاپلتفرم اقتصاد جهانی چه اپلیکیشنی را عرضه یا انتخاب می‌کنیم؟