روزنامه ایران ورزشی
1399/09/08
نابغه از قفس پرید
درباره آقای دیهگو آرماندو مارادونا زیباترین هیولا یادداشت حمید سلیمی یک/ اولین تصویر جهانی از دیهگوی مخوف؛ پاکوب آزتک است. پسربچه دیوانهای که پاسارلای بزرگ را حذف کرده، رهبری تیمش را به عهده گرفته و آرژانتینیهای بیغرور مانده و عادت کرده به شکست را بدل به گروه شیاطین سرسخت کرده. سرخوشی دیوانهوار او، به والدانو و بوروچاگا و بقیه سرایت میکند و آرژانتین در فینال هشتاد و شش، سرمستترین تیم تاریخ فینالهای جام جهانی است. با بازیکنانی که هرگاه توپ به دستشان میرسد، مستانه میرقصند و انگار دارند توی خاکیهای حاشیه بوینوسآیرس بازی میکنند. زیباترین تیم تاریخ جام جهانی؟ شاید نه. دیوانهترینش؟ حتماً. این خصلت دیوانههای بزرگ است، رقصاندن دیوانههای کوچک. آن جوکرهای خندان، هرگز فراموش نشدند. رهبرشان، جاودانه شد. دو/ این چندمین مرگ مارادونا بود؟ یعنی آن وقت که از دوپینگ برگشته بود و بعد از شادی گل دیوانهوارش جلوی دوربینها، دوباره محرومش کردند، نمرد؟ آخر فینال نود، وقتی زور تیم یک نفرهاش به آلمانیها نرسید نمرد؟ آن وقت که مربی شد و نتیجه نگرفت و هواداران در فرودگاه آرژانتین منتظرش بودند نه برای شماتت که برای بیعت دوباره، نمرد؟ آنگاه که در کشورهای عربی نوشخواره و بیخویش به عروسک دست شیخها بدل شد، نمرد؟ آنگاه که دید از زندگی شخصی او، دستمایهای برای تیترهای زرد رسانههای اروپا ساختهشده، نمرد؟ میبینید؟ مارادونا به مرگ عادت داشت و شاید برای همین بود که دیوانهوار زندگی میکرد. سه/ زندگی اسطوره، به افسانه آغشته است. این اصل ناخوشایندی است که دوران احاطه رسانه بر روزمرگی، تثبیتش کرده. مارادونا، شاید سردمدار آغشتگی حقیقت به افسانه باشد، مردی که دربارهاش آنقدر قصه ساخته شده که حالا دیگر زندگی پسربچهای که با پرتقال روپایی میزد و از شاه ناپل بدل به مردی شد که خودش را ویران کرد، در سیل قصههای دروغ گم شده. اما محبوبیت پیگیری روند زندگی و حتی مرگ مارادونا وامدار همین افسانهها هم هست، چرا که بدبختانه تماشای خودویرانگری یک انسان بزرگ، روح متوسطها را خوشحال میکند. چهار/ نه فرشته بود، نه شیطان. انسان بود. با گرگ سپید و گرگ سیاه درون. حقیقیترین تصویر از او، شاید در همان ویدئوی معروف بازی کردنش با پسربچه معلول دیده شود، نخست او را حسابی سر شوق میآورد، و یکی دو بار هم مغلوبش میکند تا بفهمد دنیا جای چندان دلچسبی نیست. این ویدئو به صورت تقطیع شده در فضای مجازی پخش شده، بسته به این که بخواهی از مارادونا متنفر باشی یا عاشقش شوی، میتوانی قسمتهای مختلفی از آن را ببینی. اما مارادونا، یک کل منسجم به هم پیوسته از نور و تاریکی بود، درست مثل همه ما. جاودانگی دیهگو، ثمره شهامت او در پذیرش تاریکیهای روح بیقرارش بود. بله، خود ویرانگری تضمین جاودانگی است.
سایر اخبار این روزنامه
محرمی: به عشق مارادونا، دو تا ساعت دستم میبستم
برخورد به صخره
پرسپولیس از کرونایی شدن قبل از فینال
عبدی باید مثل بازی النصر احیا شود
و ناگهان وار به ایران رسید!
شروع آزمایش دوپینگ در لیگ برتر
نابغه از قفس پرید
سوریان هم محبوبترین فرنگی کار جهان شد
تراکتور همچنان در حسرت برد
فوتبالیست کردن نوهها تفریح تازه پدربزرگهای فوتبال
حسینی به مظاهری: باید پشت من تمرین کنی!
ایران - عربستان باز هم در زمین بی طرف
بی توجهی به مدالی که بعد از 8 سال رسید
مساوی با جنجال داور
تراکتور همچنان در حسرت برد
اساسنامه جدید تأیید شد؟
انهدام تفکرات استراماچونی بازی اقتصادی فکری
شجاعیان: روزهای بد را فراموش کردم
زرینچه: فکری و مظلومی ازاستراماچونی یاد بگیرند
به پرسپولیس آرامش بدهید برایش نسخه نپیچید
پیروزی ملوان، وچان و ذوبآهن