روزنامه آفتاب یزد
1399/09/08
یک فعال سیاسی اصولگرا با انتقاد از اصلاحطلبان گفته چرا جریان اصلاحات افراد دارای صلاحیت تربیت نکرده است
این درحالی است که محمود احمدینژاد شناخته شدهترین نیروی تربیت شده محافظه کاران استچالش صلاحیت چپ و راست در ترازوی مردم
آفتاب یزد-گروه سیاسی: داستان دو جریان سیاسی در ایران در نوع خود منحصر به فرد است. اصلاحطلبان و اصولگرایان برای چندین دهه است که برسر هم میکوبند و هرکدام اعتقاد دارند جریان خودی کارآمدتر، دارای نیروهای بهتر، تفکر و گفتمان ایده آلتر است. از سوی دیگر وقتی از هر دو جریان پرسیده میشود که برآیند و خروجی کارتان چه بوده است با این میزان از ادعایی که دارید؟ پاسخی معمولا داده نمیشود بلکه تلاشها به این سمت میرود که هر کدام دیگری را عامل مشکلات معرفی کنند. یکیاز بارزترین نمونهها این است که با توجه به نزدیکی اصولگرایان با سلسله مراتب ساختار سیاسی در ایران، وقتی به این جریان نقدی وارد میشود آنها اعتقاد دارند این جریان اعتدالی و اصلاحطلبی بوده که همواره نهادهای اجرایی را بعد از انقلاب دراختیار داشته و تنها استثنا دولت هشت ساله احمدینژاد است. در واقع اصولگرایان به نوعی میگویند به نام ما و به کام اصلاحطلبان بوده است. آنها معتقدند در دوره جنگ نخست وزیر همه کاره امور اجرایی بوده و بعد از آن نیز دولتهای سازندگی، اصلاحات و روحانی همگی از یک جریان فکری بودهاند پس وضعیت کنونی نتیجه اقدامات اصولگرایان نیست! اما سوالی که در این زمینه ایجاد میشود این است اگر جریانی برای حدود 40 سال همواره شکست خورده آیا نباید به توان آن شک کرد؟ عجیبتر آنکه همین دیروز یک فعال سیاسی اصولگرا و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به اصلاحات تاخته و گفته اصلاحطلبان ناتوان از تربیت نیرو هستند.
> چالش صلاحیت
غلامرضا مصباحی مقدم درباره فضای رقابت انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و احتمال رقابت درون جریانی اصولگرایان در غیاب اصلاحطلبان، گفت: از جریان اصلاحطلب به دلیل رعایت نکردن مصالح ملی واقعا گلایه دارم. آنها با القائات خود از رد صلاحیت نامزدهای خود سخن میگویند. «آخر نه به دار است نه به بار چرا چنین حرفی میزنید و مرتب میگویید و واگویه میکنید؟ خود این از نظر مصالح ملی غلط است.»این فعال اصولگرا ادامه داد: «نامزدی را معرفی کنید که صلاحیت لازم برای مدیریت کشوررا داشته و پیشینه منفی نداشته باشد. دائما میروند سراغ کسانی که از گذشته زخم خوردهاند و میگویند اگر فلانی نامزد شود رای میآورد. چرا کادر و افراد مناسبی را تربیت نکردید؟» مصباحیمقدم از اصلاحطلبان پرسید: وقتی فردی را به عنوان نامزد معرفی میکنید ببینید سابقه منفی نداشته یا قبلا رد صلاحیت نشده باشد. «بعد میگویید آقا ما همین را میخواهیم و شورای نگهبان هم بگوید که تایید نمیکنیم [بعد بگویید] چون نامزد ما رد شد شرکت نمیکنیم. این نوع برخورد غلط است.» معتقدم انتخابات آینده رقابتی میان دو جریان سیاسی کشور خواهد بود. سید محمد خاتمی در چه شرایطی انتخاب شد؟ سال ۷۶ همه تصور میکردند که علی اکبر ناطقنوری رای میآورد ولی این گونه نشد. حسن روحانی در چه شرایطی با همراهی اصلاحطلبان رای آورد؟
وی افزود: وقتی چنین تجربههایی داریم آنرا ادامه دهیم نه اینکه القا کنیم که انتخابات آینده انتخابات با مشارکت پایین، یک سویه و یک قطبی است. البته تعبیر دوقطبی مناسب نیست چون جامعه را دوقطبی میکند. امریکا در انتخابات دوقطبی شد و دچار خسارت شد. معتقدم انتخابات ۱۴۰۰ میتواند رقابتی میان دو جریان باشد.
در واقع این سخنان از این منظر جالب است که جریان اصولگرا برای رقیب خود نسخه پیچی میکند که کدام کاندیدا را به میدان انتخابات بفرستد و عجیبتر اینکه نقد دارد که چرا جریان اصلاحطلب نیرویی دارای صلاحیت تربیت نکرده که برای انتخابات به میدان بفرستد.
اصولگرایان درحالی به تربیت نیروی اصلاحطلبان خرده میگیرند که مهمترین چهره تربیت شده در گفتمان اصولگرایی محمود احمدینژاد است که حالا خود به چالشی تبدیل شده و در میان جریان راست بر سر نخواستن آن دعوا است. به عبارت بهتر اگر اصولگرایان یک طرفه به قاضی نروند روشن است که هر دو جناح در تربیت نیروی کارآمد موفق نبوده اند! اما جناح اصولگرا به دلیل قدرتی که در بخشهای غیرانتخابی دارد و تریبونهای متعددی که در اختیار گرفته است تلاش دارد القا کند که مشکل از جناح اصلاحطلبان است. این درحالی است که در سمت مقابل نیز اصلاحطلبان خود را مبرا میدانند و مشکلات را ناشی از سنگ اندازیهای اصولگرایان میدانند. در این زمینه نیز شواهد مختلفی را مطرح میکنند از جمله اینکه محافظه کاران با سنگ اندازیهایی که برسر برجام داشتند یکی از عللی بود که این توافق راه به جایی نبرد! البته اصلاحطلبان نیز این سوال را با خود مطرح نمیکنند که مگر محمدجواد ظریف در زمان اجرای برجام در مقابل دوربینها اعلام نکرد دولت بعدی آمریکا هرکه باشد نمیتواند از برجام خارج شود! بنابراین در این زمینه نیز به نظر میرسد اصلاحطلبان نیز تلاش کردند نقصهای به وجود آمده را متوجه طرف مقابل خود کنند. این بازی به قدری ادامه یافت که در انتخابات مجلس 1398 رمق و شور مردم برای حضور در صندوق رای را گرفت و برخلاف همیشه با مشارکتی پایین انتخابات برگزار شد. علت این موضوع را باید در این بازی «کی بود کی بود من نبودم» در میان دو جریان اصلاحطلب و اصلوگرا دانست. در شرایط فعلی به نظر میرسد هیچ یک از دو جناح در جایگاهی نیست که دیگری را موعظه کند یا خود را بهتر بداند. مردم در هشت سال ریاست جمهوری احمدینژاد طعم تلخ اصولگرایی را چشیدند و در دوره روحانی نیز ترکیب اصلاحات و اعتدال طعم بهتری را برای جامعه رقم نزد.
> افراد یا روندها؟
درباره این موضوع با یک فعال سیاسی اصلاحطلب گفتگو کردیم. حمید قزوینی به «آفتاب یزد» گفت:«آنچه به عنوان جریانهای سیاسی ایران میشناسیم طبیعتا چهرههایی از داخل ایران را در برمیگیرد و ما در ارزیابی این جناحها به سراغ افراد خارج از کشور نمیرویم، در واقع قصد از بیان این موضوع این است که آنچه که در صحنه سیاسی کشور هم اکنون موجود است خروجی ساختار سیاسی کشور است که افراد با برعهده گرفتن نقشهای اجتماعی و سیاسی متفاوت به یکی از این دو جناح منتسب هستند و تلاش میکنند در این زمینه نقش آفرینی کنند و در راستای اهداف مختلف تاثیرگذار باشند.» او افزود:«بنابراین اینکه موضوع را جناحی کنیم که یک جناح افراد با صلاحیتی دارد و دیگری ندارد این در واقع فرافکنی است. درباره صلاحیت داشتن به لحاظ تاییدیههای نهادهای نظارتی نیز چون استانداردهای روشن و ممیزی شدهای در این زمینه وجود ندارد که روشن کند چه کسی به معنای واقعی کلمه صلاحیت دارد یا ندارد، بنابراین نمیتواند مبنایی باشد که یک جناح نیروهایی با صلاحیت تربیت کرده اما دیگری نه! کما اینکه شاهد هستیم رد صلاحیتها در مواردی اصولگرایان را هم در بر گرفته است، و حتی افرادی بودهاند که یک دوره تایید شدهاند اما بیآنکه فعالیت خاصی داشته باشند دوره بعدی رد شده اند! از سوی دیگر در این زمینه مهمترین مثال همان محمود احمدینژاد است که برای به قدرت رسیدن، حفظ و رشد او هزینههای بسیاری از سوی جریان اصولگرا انجام شد اما خود او در دورهای دیگر رد صلاحیت شد. بنابراین اصل مطرح کردن تربیت نیروی دارای صلاحیت نوعی فرافکنی است.» این فعال سیاسی اصلاحطلب در ادامه بیان داشت:«لازم است یکبار به این موضوع توجه جدی شود تا مشخص شود آیا مشکلاتی که در موارد مختلف کشور با آن مواجه میشود ناشی از عملکرد افراد است یا برخی روندها یا ساختارها نیاز به اصلاح دارند؟ تجربه نشان داده هرکدام از دو جناح وقتی در دولت به قدرت میرسند تلاش میکنند مشکلات را متوجه دیگری کنند.» قزوینی گفت:«اصولگرایان همواره تلاش کردند مشکلات را به اصلاحطلبان ارتباط دهند این درحالی است که چالشها تنها به دولت مربوط نیست. آیا در برخی دیگر از دستگاهها که انتخابی نبوده و همیشه در اختیار یک جناح خاص قرار میگیرد چالشی وجود ندارد و مردم کاملا احساس رضایت دارند؟ بنابراین لازم است یک واکاوی درباره اینکه مدیران یا روندها کدام یک نقش بیشتری دارند مورد توجه قرار گیرد.» از او درباره این موضوع که هر دو جناح مهمترین برنامه خود را در زمان به دستگیری قدرت بر نفی طرف مقابل قرار میدهند و تلاش میکنند دیگری را عامل مشکل بدانند پرسیدیم که قزوینی پاسخ داد:«به نظر میرسد بخشی از مشکل فرهنگی است، در واقع به طور کلی مسئولیت پذیری در کشور نهادینه نشده است، اینکه هرجناحی که میآید مسئولیت کارهای خودش را برعهده بگیرد، مواردی متعدد در بخشهای مختلف وجود دارد که افراد حاضر نیستند مسئولیت آنچه اتفاق افتاده را خودشان برعهده بگیرند و همیشه مشکلات را به شکلی به دیگری ربط میدهند در این صورت طبیعی است که یک راهکار اصولی و دقیق برای حل مشکلات به وجود آمده به دست نخواهد آمد و به عبارتی در روی همان پاشنه سابق میچرخد، به نظر میرسد روحیه و فرهنگ پاسخگویی و مسئولیت پذیری وجود ندارد، وقتی فرهنگ گفتگو و تعامل وجود نداشته باشد فرقی ندارد کدام جناح برسر کار است روش یکی است. البته این ضعف فرهنگی در طول چند دهه اخیر تشدید شده است». از این فعال سیاسی درباره انتخابات 1400 درحالی که هرکدام از دو جناح تلاش میکنند خود موجه نشان دهند و مشکلات را متوجه دیگری کنند پرسیدیم. او گفت:«ارزیابی اوضاع و اینکه اساسا مردم چه واکنشی به1400 نشان خواهند داد هنوز زود است. حتی جناحها نیز از ورود با قاطعیت در برنامه ریزی و اعلام کاندیداها برحذر هستند، به ویژه اینکه تحولات بینالمللی بسیار تاثیرگذار است و هر یک از دو جناح منتظر هستند تا مشخص شود چه تغییراتی با چه سمت و سویی در فضای بینالملل رخ خواهد داد.» به نظر میرسد اگر موضوع صلاحیت را فراتر از بحث رسمی آن در نهادهای نظارتی به دیدگاه مردم بسط دهیم در این صورت هر دو جناح با چالش صلاحیت مواجه خواهند شد و دست کم در شرایط موجود از این نظر جامعه فرقی میان آنها
قائل نیست.
در نقد یک ادعا
حسین انصاری راد- درحالی که حدود هفت ماه تا انتخابات ریاست جمهوری 1400 باقی مانده است گمانه زنی درباره گزینههای احتمالی افزایش یافته است. در این زمینه اصلاحطلبان به نظر میرسد بار دیگر با اما و اگرهای تایید صلاحیت مواجه خواهند شد. در این میان نکته قابل تامل این است که برخی اصولگرایان با انتقاد از جریان اصلاحات از اینکه اصلاحطلبان افراد دارای صلاحیت تربیت نکردهاند گلایه میکنند! این انتقاد در نوع خود جای شگفتی دارد. اگر نگاهی به گذشته و ادوار مختلف بیاندازیم به عنوان نمونه در مجلس ششم شاهد رد صلاحیت شمار بسیاری از نمایندگان وقت بودیم که برخی از آنها چهرههایی سیاسی بودند اما حتی برخی سیاسی نیز نبودند از حوزه انتخابیه شهرهای کوچک به مجلس آمده بودند اما به لحاظ گفتمانی همراه با اصلاحطلبان بودند. بدون شک همه آنانی که ردصلاحیت شدند دغدغهای جز اعتلای نظام نداشتند. اصولگرایان
چهرههایی را فاقد صلاحیت میدانند که بچههای جمهوری اسلامی هستند، برای انقلاب زندان رفته اند، در سالهای جنگ حضور داشته اند، برای دفاع از نظام فداکاری کرده اند! در بدنه اصلاحطلبان افرادی با ویژگیهای مذکور بسیارند که از قضا در موارد مختلف نیز تایید صلاحیت نشده اند. بنابراین، این موضوع که اصلاحطلبان در تربیت نیرو ضعیف بودهاند و نتوانستهاند افرادی دارای صلاحیت تربیت کنند از اساس سخنی سست و بدون تفکر است. نیروهای اصلاحطلب همه وجودشان را از جمهوری اسلامی گرفتهاند و با همه توان نیز تلاش کردهاند از نظام در سطوح داخلی و بینالمللی دفاع کنند. اگر نگاهی به فداکاریهای گذشته در این کشور بشود روشن است افرادی از کدام جریان در روزهای سختی نظام در خط مقدم بوده اند. اما در عوض جریان اصولگرا چه دستاوردی در زمینه تربیت نیرو داشته است؟ نیروهای این جریان چه اقداماتی را انجام داده اند؟ نمایندگانی که اعدام رئیس جمهور را مطرح میکنند یا در مجلس آن برخورد نامناسب را با وزیر خارجه کشور انجام میدهند همان نیروهایی است که اصولگرایان تربیت کرده است؟ مجلس هفتم که در پی رد صلاحیتهای مجلس ششم تشکیل شد یکی از اقداماتی که انجام داد مقدمه چینی برای پیروزی محمود احمدینژاد بود. نیروهای تربیت یافته و با «صلاحیت» اصولگرا با نزدیک به هزار میلیارد دلار درآمد نفتی و غیرنفتی کشور در دهه هشتاد چه کردند؟ این نوع تک رویهای جریان اصولگرا و نگاهی که براساس درک خودشان دارند چندان با واقعیتها همخوانی ندارد و بنده نیز پیش از این در نامهای نسبت به فضای حاکم بر جریان اصولگرایی، تریبونها و رسانههای آنها نوشتهام که چگونه تلاش میکنند واقعیت را براساس نگاه خود روایت کنند.
سایر اخبار این روزنامه
وضعیت نابسامان معلمان حمایتی
پشت پرده تصمیم امارات
یک فعال سیاسی اصولگرا با انتقاد از اصلاحطلبان گفته چرا جریان اصلاحات افراد دارای صلاحیت تربیت نکرده است
پاسخ جهاد کشاورزی به آفتاب یزد
در موضوع عدالت حرف بر عمل پیشی گرفته است
سکوت سنگین در بازار خودرو
جزئیات پرداخت کمک هزینه کرونایی ۱۰۰هزار تومانی به خانوارها
ترور ناجوانمردانه فخری زاده
برفرازآسمانها
ترس به جان ثروتمندان افتاد!
تبریک و تسلیت به ملت ایران
رئیس اسبق کانون وکلای مرکز: حرفه وکالت کسب و کار است
پایان ماه عسل اصولگرایان؟
بیان آرزوها کفایت نمیکند
تفاوت وکالت از موضوع مجوز کسب و کار و قوانین مربوط به آن
صبر استراتژیک