روزنامه آفتاب یزد
1399/09/08
برفرازآسمانها
آفتاب یزد – یوسف خاکیان: «دست بردار از سر مردم این شهر، لعین / که دگر طاقت هجران دگر ما را نیست» باز هم اندوهی دیگر گریبان مردم سرزمین ما را گرفت، باز هم این کرونا نفرین شده یکی دیگر از بهترین بازیگران سینما، تئاتر و تلویزیون ایران را گلچین کرد و جان نازنینش را گرفت و روح او را روانه آسمانها کرد و اینبار آن عزیزی که همه ما دوستش داشتیم و خاطرات بیشماری از هنرنماییهای بینظیرش را در قاب نوستالژیهای زندگی مان قرار داده بودیم کسی نبود جز پرویز پورحسینی. نازنین مردی که دستانم قادر به نگارش گزارش درگذشت او نیستند، چه آنکه هنگامی که به یاد میآورم هرگاه برای گفتگویی هرچند کوتاه تماسی با او میگرفتم، با مهربانی محض پاسخم را میداد و دلم را روشن میکرد و حال آن روزم را خوب. در میان این همه اتفاق ناشکیب که در طول این مدت، همچون بارانی سیل آسا بر سرمان آوار شده، جناب پرویز پورحسینی عزیز اندوه از دست دادن شما را چگونه تاب بیاوریم؟ چگونه باور کنیم دیگر نیستید، چگونه پس از این پای تلویزیون بنشینیم و فیلمهای شما را نظاره گر باشیم درحالی که در دلمان به این حقیقت خوب واقفیم که دیگر شما در این دنیا کنار ما حضور ندارید؟ چه جمعه تلخی را دیروز تجربه کردیم، چه جمعه غمبار و حزن انگیزی. ساعت هنوز ده و نیم نشده بود که خبر پرواز شما بر فراز آسمانها روی درگاه خروجی خبرگزاریها قرار گرفت و ما را در غم و ماتم از دست دادن شما فرو برد و چه هولناک بود این خبر هنگامی که جملگی مردم خیال میکردند حالتان دیگر خوب شده و کرونا را ضربه فنی کرده اید، اما دریغ و درد که اینبار نیز این کرونای بیمروت شاخه دیگری را از گلستان هنر ایران چید و با خود برد. چه میتوانیم بگوییم وقتی مرگ نصیب همه خواهد شد و پرویز پورحسینی نیز یکی از میان اینهمه است؟ اما غریبانه از دنیا رفتن و بر اثر ابتلا به کرونا دار فانی را وداع گفتن مقوله دیگری است که هیچ کسی را طاقت و یارای تحملش نیست. پرویز پورحسینی همیشه در اوج بود، همیشه در قله رفیع بهترین بودن، هنرش آنقدر زیبا و دلنشین بود که تو نمیتوانستی با خود بگویی این مرد حتی دارد مقابل دوربین معمولی بازی میکند، بازیگری پرویز پورحسینی نازنین بسیار فراتر از خوب بود و بهترین بازیها را در طول عمر حرفهای خود مقابل دوربین کارگردانان مختلف و روی صحنه نمایشهای گوناگون ایفا میکرد. از ایفای نقش در فیلمهای سینمایی مانند کمال الملک، مردی که موش شد، طلسم، باشو غریبه کوچک، ایستگاه، کشتی انجلیکا، شب حادثه، روز فرشته، فصل پنجم، کمیته مجازات، خواب لیلا، دوران عاشقی، صدای منو میشنوید؟ جاده قدیم و... گرفته تا بازی در سریالها و نمایشهای صحنهای مانند روزی روزگاری، سرزمین من و نقابداران، خانه عروسک، نظم، پدرزن به سلمانی میرود، خورشید شب، دلیران خلیج فارس، تصویر یک رویا، مریم مقدس، روشنتر از خاموشی، شب دهم، باران عشق، طلسم شدگان، مختارنامه، شب میگذرد، مثل هیچکس، میکائیل، بیگانهای با من است و... همه و همه در بهترین اشل بازیگری ایفا شدند و حتی نمیتوان به اندازه یک پلان از بازی ایشان را در کارنامه هنری شان پیدا کرد که معمولی بازی کرده باشند. اگر به فیلمها و سریالهایی که نامشان در این گزارش آورده شد نگاهی گذرا داشته باشید درمی یابید که هنگامی که از پرویز پورحسینی سخن میگوییم از یک بازیگر سطح بالای سینما، تئاتر و تلویزیون ایران حرف میزنیم که اگر چنین نبود اینهمه کارگردان درجه یک برای ایفای نقشهای مختلف فیلمهایشان به سراغ پورحسینی نمیآمدند. برای نمونه استاد سینماگری مانند علی حاتمی کارگردان بینظیر سینمای ایران در آثار تصویریاش از این بازیگر استفاده کرده و اتفاقا نقشهای کلیدی و مهمی را در فیلمهایش بر عهده او گذاشته است. نقشی که این بازیگر چیره دست در فیلم سینماییکمال الملک مقابل زنده یاد جمشید مشایخی ایفا کرد را به یاد بیاورید. آن صحنهای که کاراکتری که پورحسینی نقشش را ایفا میکرد سعی داشت ماجرای دزدیده شدن آن شیء گرانبها را به گردن کمال الملک بیندازد را به خاطر آورید، آیا جز این است که کاربلدی و دانستن تکنیکهای بازیگری باعث میشود که یک بازیگر به آن صورت در مقابل دوربین نقش آفرینی کند؟ نگاههایی که به کمال الملک میکرد، اصراری که برای پذیرش و به گردن گرفتن ماجرای دزدی میکرد، جایی که او انگشت کمال الملک را گرفته و آن را پیچاند، همه و همه از عهده قَدَری مانند پرویز پورحسینی بر می آمد. بسیاری معتقدند که بازی این بازیگر فقید در فیلم سینمایی «طلسم» داریوش فرهنگ اوج هنر او در بازیگری بود و او در این فیلم بهترین بازیاش را ارائه داد. ما هم قبول داریم که پورحسینی در این فیلم بهترین بازیاش را ارائه داد، اما مگر در فیلمها و سریالهای دیگرش چیزی کم گذاشت؟ پاسخ قطعا منفی است. اگر نقشی در ذهن مخاطب خوب جلوه میکند دلایل مختلفی دارد که یکی از آنها میتواند بازی بازیگر باشد، اما قطعا دلایل دیگری هم هستند که بر جذابیت یک نقش و در خاطره مردم ماندن تاثیر دارند، ممکن است یک نقش کوتاه باشد، اما اثرگذاریاش در کل فیلم آنقدر زیاد باشد که حتی جایزه هم بگیرد و بر عکس ممکن است که نقشی در یک فیلم در تمام صحنهها حضور داشته باشد، اما اثرگذاری چندانی نداشته باشد. بازی خوب بازیگر یکی از دلایلی است که میتواند در خاطرهها ماندن یک نقش را تعیینکننده باشد، اما همهاش این نیست و پورحسینی بسیار خوب بلد بود که بازیاش را آنقدر زیرپوستی انجام دهد که نقش بقیه موارد را اگرنگوییم کلا از بین میببرد، اما میتوانیم بیان کنیم که بسیار کمرنگ مینمود. وقتی پورحسینی مقابل دوربین حاضر میشد و نقش بازی میکرد، آنقدر خوب از عهده این کار بر میآمد که حتی اگر مارلون براندو هم کنارش مینشست نمیتوانست تمام توجه مخاطب را به خود جلب کند، به سخن دیگر پورحسینی آنقدر متبحرانه و زیرپوستی مقابل دوربین نقش آفرینی میکرد که مخاطب نمیتوانست به او توجه نکند و بازیاش را زیر نظر نگیرد. حال ما چنین بازیگر بینظیری را از دست داده ایم، در حالی که 79 سال بیشتر نداشت، در حالی که هنوز برای ایفای نقشهای استثنایی دیگر توان و بنیه و دانش و تجربه و... داشت، اما «کرونا» این موجود ذره بینی و بدذات روزگار ما که خوب و بد، مهربان و نامهربان، عزیز و غیرعزیز، هنرمند و غیرهنرمند نمیشناسد، در بیرحمانهترین شکل ممکن، پرویز پورحسینی را از میان جمعیت خاکیان ربود و او را افلاکیان سپرد. ما هنوز از هنر آقای بازیگر سیر نشده بودیم، هنوز برخی هایمان حتی به اندازه یک جرعه از هنر پورحسینی عزیز را نچشیده بودیم و تازه میخواستیم بنشینیم پای سفره هنر این مرد نجیب و خاکی سینما و تئاتر و تلویزیونمان، خیلی هایمان هم سیراب هنر او شده بودیم اما هنوز میخواستیم پرویز پورحسینی را بر پرده سینما، در جعبه جادویی تلویزیون و روی صحنههای تئاتر ببینیم و آنقدر تماشایش کنیم و آنقدر محو بازیهای بینظیر او بشویم که خودش خسته شود و بگوید «کمی استراحت میکنم.» پورحسینی با ابتلایش به ویروس کرونا به همه ثابت کرد که همانطور که در مقابل دوربین به عنوان بازیگر در ایفای نقشهای مختلف یَلی قدَرقدرت است و هر نقش را به او بدهند به بهترین شکل ممکن آن را ایفا میکند، در روی تخت بیمارستان و در مبارزه با یکی از پلیدترین و منحوسترین ویروسهای تمام تاریخ بشریت هم یک گلادیاتور است و میتواند با این سن و سال مقابل این ویروس بایستد و با او کشتی بگیرد. باید بپذیریم که با درگذشت پورحسینی بر اثر ویروس کرونا او شکست نخورد، او میدان را خالی نکرد و او قافیه را نباخت. بلکه این ویروس لعنتی کرونا بود که در مقابل پرویز پورحسینی شکست خورد و میدان را خالی کرد و قافیه را باخت. این درست که پورحسینی جانش را از دست داد و ما را در اندوه هجرت بیبازگشتش عزادار کرد، اما باید بپذیریم که پورحسینی مردانه جنگید، مردانه دوام آورد و مردانه به ویروس کرونا گفت: «هرچقدر زورداری در مبارزه با من بکار بگیر و از تمام امکاناتت استفاده کن، شاید بتوانی جان منو بگیری اما مطمئن باش ما آدمها بالاخره کار تو را میسازیم و نسخه ات میپیچیم.» درود بر شرف پرویز پورحسینی که مردانه زندگی کرد، از همان لحظه اول ورود و چشم باز کردنش به این دنیا در 20 شهریور 1320، او از کودکی زندگی را جدی گرفت، هنر را جدی گرفت، مردم را جدی گرفت، خدا را جدی گرفت و به بهترین شکل ممکن در عرصه زندگی، زندگی کرد، در عرصه هنر، هنرنمایی کرد و با شکوه بودن را به همه ما آدمها آموخت. پورحسینی سمبل بهترین بودن بود، چه آن زمان که در عرصه زندگی خود برای خانوادهاش نقش فرزند برای پدر و مادرش، نقش برادر برای خواهران و بردارانش، نقش دوست برای دوستانش، نقش همکار برای همکارانش، نقش همسر برای همسرش، نقش پدر برای فرزندانش بود و چه آن زمان که در مقابل دوربین سینما و تلویزیون و در روی صحنه مشغول تجربه کردن نقشهای بینظیری بود که با بازی زیرپوستی و بینظیرش به تک تک آنها جان میداد، زندگی شان میکرد و آنها را در دل تاریخ هنر این سرزمین مانا و ماندگار مینمود. خودش درباره نقش آفرینی در مدیومهای مختلف گفته بود: «تئاتر با تلویزیون و سینما برای من متفاوت است. وقتی تئاتر کار میکنیم برای ما صرفا جنبه معنوی کار مطرح است. در تئاتر درآمدی وجود ندارد. اگر هم دستمزدی وجود داشته باشد صرفا شاید هزینه رفت و آمد بچهها تامین شود. پس کار تئاتر صرفا دلی است و برای عشق به صحنه. ولی در تلویزیون و سینما از بین پیشنهادهایی که میشود آنهایی را که دوست داریم انتخاب میکنیم. یعنی انتخاب میشویم و سپس از بین پیشنهادها یکی را که به تفکر و سلیقه ما نزدیکتر است را انتخاب میکنیم. اولویتها هم بر میگردد اول به متن و دوم کارگردان و سوم بقیه عوامل.» او با خودشیفتگی میانهای نداشت و معتقد بود خودش سختگیرترین منتقد خودش است. دوست داشت بیشتر کارهایش را نقد کنند تا اینکه از او تعریف و تمجید نمایند، چرا که معتقد بود نقد به بهتر شدن کارش کمک میکند. به مردم بسیار توجه داشت و آنها را از بهترین منتقدان و مشوقان خود میدانست. حالا دیگر پرویز پورحسینی نازنین از دنیا رفته و ما اندوهگین هجرت بیپایانش هستیم، او رفت تا به بزرگانی که روزگاری با آنها همبازی بود، بپیوندد. علی حاتمی، جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی، داوود رشیدی، محمدعلی کشاورز و... و چه خوش است بزم آنان که رفتهاند و بیشک امروز در جایی بسیار بهتر از زمین که ظلم و ستم و بیماری جای جایش را فراگرفته، مشغول تجربه طور دیگر زندگی کردن هستند. اینک ما ماندهایم و اندوه سترگ از دست دادن یکی پس از دیگری برزگان هنر و فرهنگ سرزمینمان که به دلیل ابتلا به ویروس کرونا مظلومانه دار فانی را وداع گفتند و غریبانه به خاک سپرده شدند، در حالی که هرکدامشان میتوانستند سالهای سال در این دنیا زندگی کنند و برای ما هنرنمایی نمایند. افسوس که به قول خود پرویز پورحسینی «همیشه یا نمیرسیم یا وقتی میرسیم که دیگه خیلی دیر شده.»
سایر اخبار این روزنامه
وضعیت نابسامان معلمان حمایتی
پشت پرده تصمیم امارات
یک فعال سیاسی اصولگرا با انتقاد از اصلاحطلبان گفته چرا جریان اصلاحات افراد دارای صلاحیت تربیت نکرده است
پاسخ جهاد کشاورزی به آفتاب یزد
در موضوع عدالت حرف بر عمل پیشی گرفته است
سکوت سنگین در بازار خودرو
جزئیات پرداخت کمک هزینه کرونایی ۱۰۰هزار تومانی به خانوارها
ترور ناجوانمردانه فخری زاده
برفرازآسمانها
ترس به جان ثروتمندان افتاد!
تبریک و تسلیت به ملت ایران
رئیس اسبق کانون وکلای مرکز: حرفه وکالت کسب و کار است
پایان ماه عسل اصولگرایان؟
بیان آرزوها کفایت نمیکند
تفاوت وکالت از موضوع مجوز کسب و کار و قوانین مربوط به آن
صبر استراتژیک