روزنامه اعتماد
1399/09/12
هنرمندي كه با دل پر از اين دنيا رفت
گروه هنر و ادبيات |آيين يادبود مجازي زندهياد كامبوزيا پرتوي كارگردان و فيلمنامهنويس فقيد سينماي ايران به همت كانون كارگردانان سينما و با صحبتهاي رخشان بنياعتماد، رسول صدرعاملي، محسن اميريوسفي، بهمن فرمانآرا، فرهاد توحيدي، مازيار ميري، فرشته طائرپور و جمعي ديگر از سينماگران برگزار شد.
در اين مراسم ترحيم، رخشان بنياعتماد خطاب به پرتوي گفت: «نميدانم به غم از دست دادن عزيزاني مثل تو فكر كنم يا به موهبت رها شدن تو از اين دنياي عفوني؟ با شيوع كرونا غافل از ابعاد فاجعه فكر ميكردم جهان بعد از كرونا حداقل براي نسلهاي بعد، جهان بهتري خواهد شد. كرونا ماند ولي انسان دوپا درسي از اين شرايط نگرفت. جنگ و كشتار بيرحمانه و ترورهاي وقيحانه ادامه پيدا كرد. ما فقط نظارهگر رد شدن قافله عزيزاني مثل تو بوديم كه از جلوي چشمانمان ميگذرند و ما در انتظار رسيدن نوبت خودمان هستيم. كاش بنويسي... كاش با همان قلم روانت بنويسي كه دنيا ميتوانست چگونه شود و نشد. يادت گرامي. همچنين نسرين مرادي، همسر زندهياد پرتوي با اشاره به جايگاه اين فيلمساز، از اين گلايه كرد كه او با دل پر از دنيا رفت و به خاطر اكران نشدن آخرين فيلمش با عنوان «كاميون» مدتها دوندگي كرد و دست آخر به نتيجهاي نرسيد. او همچنين به تلاش بيوقفه پرتوي در عرصه فيلمنامهنويسي تا آخرين لحظههاي حيات اشاره كرد.
رسول صدرعاملي، كارگردان سينماي ايران كه بيشترين همكاري را با كامبوزيا پرتوي داشته است، بيان كرد: هيچكدام از خانواده سينما نيست كه كامبيز را نشناسد و جزييات رفتار و كردار دوستداشتني و دلبريهاي درخشانش در همه زمينهها را نديده باشد. او يك سينماگر تاثيرگذار بود و در اين واقعيت، ترديد نكنيد. او فقط يك فيلمنامهنويس ساده يا يك فيلمساز نبود. بدون اغراق هر شب خانه او محل رفت و آمد فيلمسازان جوان بود. بچههايي كه از شهرستانها فيلمنامه به دست نزد كامبيز ميآمدند و از او مشورت ميگرفتند. او سعي ميكرد به همه كمك كند. ما فيلمنامهنويس خوب كم نداريم اما تفاوت او با همه آنها اين بود كه كامبيز فقط براي خودش كار نميكرد و خودش را نسبت به هر كسي كه علاقهمند جدي سينماست، مسوول ميدانست و چيزي را دريغ نميكرد. او يك شخصيت جامع داشت.
تورج اصلاني، كارگردان و مدير فيلمبرداري سينماي ايران نيز گفت: او دوست داشت در كارگرداني سادگي را معيار قرار دهد و بيشتر ميخواست از زبان سينما براي بيان قصههايش بهره ببرد. تكنيك سينما را تا جايي دوست داشت كه در خدمت احساس باشد و نه فراتر از آن. براي همين آثارش ماندگار است و در ذهن ما هم به عنوان مخاطب ثبت شده است. ساده برخورد كردن و در عين حال عميق بودن، تركيبي از شخصيت آقاي پرتوي بود. ايشان به نظرم به شفافي يك كودك و به پختگي يك فيلسوف بود.
فرشته صدرعرفايي در اين مراسم مجازي با ابراز تاسف از اينكه در اين شرايط نميتوانيم مراسمي درخور نام اين فيلمساز برپا كنيم، اين ضايعه را به جامعه سينماي ايران و همسر زندهياد پرتوي (نسرين مرادي) تسليت گفت و ضمن برشمردن ويژگي غيرقابل تغيير و كامل بودن فيلمنامههاي اين فيلمساز در فيلمهاي «دايره» و «كافه ترانزيت» كه با بازي او ساخته شد، گفت: به ندرت پيش ميآيد فيلمنامهاي دست بازيگر باشد و نتواني جملهاي از آن را عوض نكني و معمولا نادرند فيلمنامهنويساني كه اينقدر ساختمان فيلمنامه آنها درست باشد كه بازيگر نتواند پيشنهادي براي تغيير ديالوگ يا چيزي از آن ارايه بدهد. من به بهترين شكل شاهد بودم وقتي كامبوزيا پرتوي فيلمنامه مينوشت، چگونه آن را بازي ميكرد. وقتي او در اتاق كارش در خانه كار ميكرد، من صداي ايشان را ميشنيدم و ميديدم كه چگونه تكتك نقشها را بازي ميكند. او دوست داشت چيزي را كه مينويسد، براي ديگران بخواند و از ديگران نظر بگيرد. صدرعرفايي گفت: اميدوارم كه فيلمنامههاي ناتمام يا كار نشده آقاي پرتوي به تصوير كشيده شود و مطمئنم اين چيزي است كه او ميخواست.
همچنين عليرضا تابش، مديرعامل بنياد سينمايي فارابي با اشاره به توانايي كامبوزيا پرتوي در ساخت فيلمهاي موفق با شاخصههاي معرف سينماي نوين ايران در دنيا و فيلمهاي پرمخاطب براي كودكان و نوجوانان، گفت: آثار ايشان، تجسم غايي هدف سينماي كودك در دهه ۶۰ و ۷۰ بود. او عاشق سينما بود. با ساختن فيلم «كاميون» كه با مشاركت بنياد سينمايي فارابي به انجام رسيد، اين نظرگاه را ارايه داد كه در پناه عشق، هيچ آوارگي وجود ندارد. اين عشق در حيات او بارز بود و زندگي سرشار از محبتي داشت، ضمن آنكه شور و حال نوجوانانه و شناخت دقيقش از نسل نوجوان، به خلق آثاري چون «من ترانه ۱۵ سال دارم» و «فراري» براساس فيلمنامههاي او انجاميد. كاوه پرتوي و كسري پرتوي فرزندان اين فيلمساز فقيد نيز در اين مراسم مجازي به وجوه ديگري از شخصيت اجتماعي، خانوادگي و سينمايي او اشاره كردند.
سایر اخبار این روزنامه