روزنامه خراسان
1399/09/13
98 دقیقه چالش درباره سریال های شبکه 3
بیش از دو سال است که سکان مدیریت سریالهای نمایشی شبکه سه سیما، به مهدی آذرپندار سپرده شده است. او که 31 سال دارد، از مدیران جوان و تازهنفس تلویزیون محسوب میشود و از نخستین روزهایی که به این شبکه کوچ کرد، با حواشی مختلفی که طبیعت کار در پربینندهترین شبکه تلویزیون است، دستوپنجه نرم کرده؛ اتفاقاتی از جمله توقیف دو سریال، حواشی «سرباز» و قرارداد طولانیمدت با علی صبوری. در این گفتوگوی 98 دقیقهای، مهم ترین انتقادها و ابهامات را درباره سریالهای شبکه سه سیما با آذرپندار مطرح و تلاش کردیم تا پاسخهایی صریح از وی بگیریم. آن چه میخوانید، چکیدهای از این گفتوگوست.
از بهمن 98 تا تیرماه 99، سریالهای شبکه سه، دوره افولی را تجربه کرد که در آن چند سریال تکراری مثل «مرد هزارچهره» و «پروانه» یا با مخاطب نسبی پایین مثل «سرباز» پخش شد. درباره این دوره توضیح میدهید؟
قبل از جواب دادن به این سوال، ابتدا باید توضیحی درباره سیمافیلم بدهم. دلیل این که سیمافیلم گروه فیلم و سریال مستقل داشته باشد و خودش علاوه بر جایگاه ستادی و نظارتی که دارد، جداگانه تولید کند، این است که اگر شبکهها با مشکل پیشبینینشدهای مواجه شوند، به واسطه تولیداتش کمکشان کند. من از شما میپرسم، در این دو سال که من مسئولیت گروه فیلم و سریال شبکه را بر عهده دارم، کدام کار تولیدشده در سیمافیلم را میشناسید که به شبکه سه آمده؟
موردی در خاطرم نیست.
تنها یک طرح بوده به نام «نیوجرسی» که بنا به دلایلی، آن هم گرفتار مسائلی بود و آقایان انصاری و رضویان بارها و بارها تا مرز انصراف از پروژه پیش رفته بودند و به تازگی به نام «021» از شبکه سه پخش شد. ولی روال سیمافیلم با بقیه شبکهها این طور است که سریال را کامل میسازند و به پخش میفرستند، مثل «زیرخاکی»، «از یادها رفته»، «ترور خاموش»، «پناه آخر»، «خانه امن»، «ایلدا» و «حکایتهای کمال». شما ببینید این که ناگهان سریالی مثل «خانه امن» 50 قسمتی، از سیمافیلم به شبکهای برود، کمک بزرگی به آن شبکه است. ما هم گاهی تلاش کردهایم که این سریالها بیایند و گرهی از آنتن ما باز کنند، اما نشد. در دورهای که ما میدانستیم «سرباز» سریال ماه رمضانی نیست و تناسبی با آنتن رمضان ندارد، خیلی تلاش کردیم که «زیرخاکی» را به شبکه سه بیاوریم. ولی وقتی تیزر سریال «نون. خ 2» که قرار بود ماه مبارک رمضان از شبکه یک پخش شود، به عنوان سریال بین نوروز و ماه رمضان این شبکه پخش شد، فهمیدیم که باید برای رمضان فکر دیگری بکنیم. «سرباز» آماده نبود و عوامل به سختی قبول کردند که کار را به اتمام برسانند تا جمع شود. غیر از اینها، در اواخر سال 98 که بعضی سریالهایمان نرسید، تصمیم گرفتیم دو سریال «کتونی زرنگی» و «آخر خط» را که در گروه اجتماعی شبکه سه ساخته شده بودند ، روی آنتن بفرستیم که هردو توقیف شدند. در نتیجه آنتن شبکه از برههای دچار مشکلات جدی شد و لطمه دید. با این که پیشبینی شده بود سیمافیلم به کمک شبکهها بیاید، اما در دوره آقای میرباقری، هر سریالی که متقاضیاش بودیم، آن امضا برای شبکه سه زده نشد.
دلیل اش چه بود؟
بالأخره این موضوع چیزی نیست که پنهان مانده باشد. اختلافاتی بین شبکه و معاونت وجود داشت و آن امضای آخر را که همیشه باید آقای میرباقری می زد، هیچ وقت روی کاغذ نمیآمد. این موضوع را هم در نظر بگیرید که بعضی از سریالها که بودجه بیشتری میطلبند یا حساسیتهای موضوعی دارند، در سیمافیلم تولید میشوند. مثلا ساخت سریالهای امنیتی در بعضی حوزهها به طور کلی در انحصار سیمافیلم است. میخواهم بگویم سریالهای سیمافیلم، سریالهای ویژه هستند و این مسئله ماجرا را از زاویه دید ما، کمی بغرنجتر میکند، چون احتمال دیده شدن آنها به دلیل برخورداری از موضوعات ویژهتر و امکانات گستردهتر از بقیه سریالها بیشتر است.
خودتان گفتید سیمافیلم برای کمک به شبکههاست. به طور منطقی وقتی سیمافیلم میبیند شبکه سه سریال انباشت شده بیشتری دارد، به شبکههای دیگر کمک میکند. اینطور نیست؟
درست است. در مواقعی مثل همین حالا، ممکن است اینطور باشد، ولی در ماه مبارک رمضان این اتفاق نیفتاد. میشد «نون خ 2» تا شبهای قدر در شبکه یک پخش شود و «زیرخاکی» در شبکه سه. همان طور که «زیرخاکی» که طولانیتر از «نون خ» بود، در شبهای قدر پخش نشد، دو شب بعد از شبهای قدر، تمام شد و به پایان ماه مبارک نرسید. حالا فرض کنید همین دو شب هم نبود و «نون خ» تا شبهای قدر تمام میشد. برای شبکه یک تفاوت چندانی نداشت. اتفاقا اگر بخواهیم همه شبکهها موقعیت مناسبی داشته باشند، این روال بهتر و منطقیتر به نظر میآید.
شبکه یک سریال «نون خ» را بین نوروز و رمضان پخش کرد. آیا برای آن برهه، این شبکه سریال دیگری داشت که جایگزین کند؟
نمیدانم. ولی ما که هفت شب سریال تکراری پخش کردیم.
ولی «دوپینگ» شبکه سه طولانیتر از «پایتخت» بود و شما زمان خیلی کمتری سریال تکراری پخش کردید.
بالأخره میشد برای آن هم چارهای اندیشید. گاهی درباره باکس ماه رمضان که انتظارات از آن خیلی بالاست، تصمیمگیری میشود و گاهی درباره زمان دیگری مثل بین نوروز و رمضان. جدیتر از آن، در باره اواخر سال 98 اسنادش موجود است که از زمستان 97 یا حداکثر بهار 98، نامه زدیم و گفتیم در دو ماه آخر 98، احتمالا به مشکل میخوریم، ولی بنا به تصمیم معاون سابق سیما کمکی به ما نشد و مجبور شدیم «کتونی زرنگی» و «آخر خط» را که برای باکس ساعت 8 و نه باکس اصلی 8:45 ساخته بودیم، پخش کنیم که آن هم نشد.
از ماه رمضان گفتید. با وجود این بازخوردها، اگر به ماه رمضان برگردید، «سرباز» را پخش میکنید؟
قبل از آن هم میدانستیم که این اتفاق میافتد.
میدانستید و پخش کردید؟ «سرباز» نابود شد!
بله. این تصور را داشتیم که «سرباز» سریال خاصی است و نیاز به پستولید جدی دارد. ذرهای شک نداشتم که برای ماه رمضان مناسب نیست، اما سریال دیگری نداشتیم. ما حتی به گزینه «آخر خط» هم فکر کردیم، اما مسئله یکی دو بازیگر مشکلدار این سریال از جمله «امیر نوری» هم در آن برهه حل نشد و نتوانستیم آن را پخش کنیم.
سریال «نجلا» که به تازگی پخش شد، سریال اربعینی بود، ولی قسمتهای مربوط به پیادهروی در مسیر کربلا، بعد از ماه صفر پخش شد. چرا این اتفاق افتاد؟
از ابتدا هم قرار نبود «نجلا» در ایام اربعین با پخش قسمتهای آخرش که فضای اربعینی داشت به اتمام برسد، ولی قرار بود این سریال در ماه صفر تمام شود و با آغاز ماه ربیع سریال طنز روی آنتن رود. از نظر کنداکتوری هم درست نیست که سریالی در روز اربعین تمام شود، چون 10 روز بعد از آن هم آنتن به اصطلاح سنگین است و باید یک سریال 10 قسمتی دیگر در همین حال و هوا پخش شود. وقتی سریال اربعینی میسازیم، منظورمان این است که باید ماه صفر تمام شود.
پس چرا این اتفاق نیفتاد؟
سریال «زمین گرم» قرار بود از دهه اول محرم روی آنتن برود، اما به علت مصائبی که کرونا برای این پروژه ایجاد کرد، به زمان مقرر نرسید و حدود 10-11 روز در کنداکتور وقفه افتاد. به طور مثال یک بازیگر این سریال کرونا گرفت؛ آن هم در حالی که خودش به جای بازیگر دیگری به سریال پیوسته بود که 15 روز جلوی دوربین رفته بود، ولی با شیوع کرونا، دیگر از ترس حاضر نشد ادامه بدهد! ما هم مجبور شدیم بخشهای مربوط به ایشان را دوباره بگیریم که کار را عقب انداخت.
یک نکته مثبت که سریال «نجلا» داشت، خروج از تهران بود. اما این نکته مثبت در دیگر سریالهای تولید شما خیلی دیده نمیشود.
ببینید این همان به نوعی فاصله آرمان تا عمل است. من هم از قبل همین اعتقاد را داشتم که سریالها بهتر است به خارج از تهران برود. چنان که وقتی این مدل سریالها روی آنتن رفتند، مطمئنتر شدم که مردم هم اینها را بیشتر دوست دارند و علاقهمندند که سریالها فضای متفاوتی داشته باشند. اما بخش تلخ ماجرا این است که ما تقریباً هیچ سریال شهرستانی نداشتیم که به آن اعتراض قومیتی نشود! حتی در بعضی سریالها که یک قسمت یا یک دیالوگ ما مربوط به گوشهای از کشور است، صدای اعتراضی بلند میشود.
شاید این که سازمان صداوسیما یک بار در «سرزمین کهن» در برابر اعتراضات کوتاه آمد، به این بحث دامن زده باشد.
بله، ممکن است. آن کار خاطره تلخی شده است.
از «سرزمین کهن» خبری نیست؟
ما در این مدت خیلی تلاش کردیم که مشکل «سرزمین کهن» را حل کنیم، ولی مجموعه شرایط کشور طوری است که هنوز سازمان صداوسیما به این قطعیت نرسیده این سریال را پخش کند. با این که در یکی دو سال اخیر رایزنیهای متعدد و مثبتی صورت گرفته، امیدوارم روزی برسد که این سریال که بدون شک یکی از درخشانترین کارهای تاریخ صداوسیماست، مجال پیدا کند روی آنتن برود. با این که خودم توفیق نداشتم در این سریال همکاری داشته باشم، اما صفر تا صد از آن دفاع میکنم. جزو کارهایی است که روزی اگر بخواهیم برای تولید آن با چنین بازیگران و پروداکشنی دورخیز کنیم، نمیگویم نشدنی است، ولی واقعا خیلی سخت است.
در یکی دو سال اخیر، تعداد زیادی سریال با کارگرداناولیها کار کردید، نظیر «نجلا»، «زمین گرم»، «آخر خط»، «سرباز»، «دوپینگ»، «کتونی زرنگی» و... فکر نمیکنید این رویکرد به تضعیف آنتن میانجامد؟
البته چهرههایی مثل احمد کاوری، سروش صحت، برزو نیکنژاد، جواد افشار و سعید سلطانی هم بودهاند، اما راهبرد استفاده از کارگرداناولیها را تأیید میکنم. دو دلیل دارد. یکی سیاست گذاری بنده است و شخصا به این مدل اعتقاد دارم و از مدت ها قبل دغدغهام این بود و دنبال آدمهای مستعد بودم. چنان که با آقای تقیانیپور کارگردان «نجلا» از سالها پیش به واسطه تئاتر آشنا هستم و سه چهار سال قبل با ایشان یک تلهفیلم دفاع مقدسی ساختیم که وقتی حاصلش خوب شد، به این نتیجه رسیدیم که می توانیم سریال کار کنیم. اما دلیل دیگری که این ماجرا پررنگتر شده، این است که ما جماعت محدودی سریالساز داشتیم که در این برهه زمانی، همین معدود سریالسازهای کشور بین تلویزیون و نمایش خانگی تقسیم شدهاند و واقعا ضرورت جدی ورود آدمهای جدید حس میشود. در خود تلویزیون هم چهار گروه فیلم و سریال به صورت جدی کار میکنند و هرکدام به دنبال کارگردان، نویسنده و تهیهکننده برای پروژههای مصوب خود هستند. در چنین شرایطی من به این نتیجه رسیدهام که باید یک گروه فیلم و سریال برای رسیدن به استقلال تولیدی، کارگردانهای خودش را پیدا کند. به دورههای موفق سریالسازی در سازمان که نگاه میکنم، میبینم مدیرانی موفق بودهاند که توانستهاند گروههایی را برای خودشان خلق کنند. البته در تمام این مدت این جور نبوده که با اشخاص صفر کیلومتر کار کنیم و همه از قبل، فیلم سینمایی یا تلهفیلم در کارنامه داشتند، اما ممکن است در برخی موارد ببینیم اشتباه کردیم و این موضوع را میپذیریم.
یک قرارداد نسبتا پرسروصدای 10 ساله هم با علی صبوری بستید. درباره آن توضیح میدهید؟
ببینید ما بالاخره در جایگاهی هستیم که میتوانیم به شهرت و دیده شدن آدمها ضریب بدهیم و آنها را در معرض نظر مخاطب قرار دهیم. در نتیجه درباره این که چه کسانی پررنگ شوند، تکلیف داریم. این قرارداد هم بر مبنای همین تکلیف منعقد شده است. البته قرارداد اینگونه نیست که آقای صبوری اگر بخواهد استوری بگذارد، قبل از انتشار آن را با ما چک کند. اما دوستانی هستند که صفحه ایشان را چک میکنند و اگر احساس کنیم چیزی گذاشته شده که با مسائل کلان سازمان مطابقت ندارد، حتما تذکر داده میشود. در ویدئوهای طنزی هم که تولید میکند، چه در مرحله متن و چه پس از ساخت، نظارت وجود دارد.
پس ویدئوهای ایشان را قبل از انتشار تایید میکنید.
بله. البته تایید آنها به این معنا نیست که محتوای شان صددرصد مورد قبول سازمان است. نه! ولی بررسی میکنیم که در حد فضای اینستاگرام، مسئله مضری نداشته باشد و فکر میکنم در این مدت، این ویدئوها به لحاظ محتوایی، مشکل جدی و حادی ندارند.
درباره جزئیات و مبلغ قرارداد هم بگویید.
هیچ مبلغی ردوبدل نشده و این قرارداد هیچ بخش مالی ندارد. سرویسی که تلویزیون داده، همین در اختیار قرار دادن آنتن به یک جوان جویای نام در جایگاه بازیگری است و تعهدات بابت این است که شبکه سه صرفا اجازه داده از طریق آنتن این چهره در معرض دید عموم به عنوان بازیگر قرار گیرد. این مزیت تلویزیون را اصلا نباید نادیده گرفت و بدیهی است در قبال چنین امکانی، تلویزیون نه تنها پولی نمیدهد که حتی تعهد سفتوسخت هم میگیرد.
ممکن است از این قراردادها باز هم ببندید؟
بله، ممکن است، اگرچه سیاست ما بازیگر آوردن از اینستاگرام نیست، ولی ممکن است از این قراردادها باز هم ببندیم. این سریال هم در میانه کار به ما واگذار شد و ما فکر میکردیم باید بین اینستاگرام بعضی از این چهرهها و فعالیتشان در تلویزیون، ارتباطی برقرار شود که این قرارداد 10 ساله، محصول این ماجراست. این نکته را هم بگویم که در سنوسال علی صبوری، بازیگران کمدی کمی در کشور داریم. تا جایی که اگر دقت کنید میبینید هنوز از علی صادقی و اشکان اشتیاق که به رغم میان سالی به خاطر چهرهشان میتوانند نقش جوان را بازی کنند، برای چنین نقشهایی استفاده میشود.
در سریال نوروزی «دوپینگ»، تعدادی چهره سینمایی مثل هادی حجازیفر و شبنم مقدمی حضور داشتند. این رویه در برنامههای غیرنمایشی شبکه سه مثل «برنده باش» هم دیده میشود. برای حضور ستارههای سینما در سریالهای شبکه برنامهای دارید؟
حتما، به شرط این که ارقام دستمزد با حسابوکتاب ما همخوانی داشته باشد. ما دستمزد معمول تلویزیونی را به آقای حجازیفر و خانم مقدمی ندادیم، ولی رقم نجومی هم ندادیم. به خصوص آن که سریالهای نوروز 3-4 ماهه تصویربرداری میشود و برای ما میصرفد که در این مدت کوتاه، این اتفاقات بیفتد، چون مردم هم دوست دارند. چنان که اطلاع دارم پژمان جمشیدی هم در «زیرخاکی» که سریال ما نبوده، دستمزد سریال نمایش خانگیاش را نگرفته است. ستارهها هم میدانند در تلویزیون باید مقداری آنها کوتاه بیایند و مقداری ما، تا توافق صورت بگیرد. اگر تناسبی وجود داشته باشد، در آنتنهای ویژه حاضریم این کار را انجام دهیم. شرایط با دستمزدهای شبکه خانگی طوری به هم ریخته که گاهی بازیگرها دستمزدهایی را طلب میکنند که خیلی عجیب است و اصلا به آن بازیگر نمیخورد.
ممکن است حضور چهرههای سینمایی به زودی اتفاق بیفتد؟
بله، ممکن است ما سریالی داشته باشیم که چهرهای داشته باشد، ولی نه لزوما از بین ستارههای درجهیک سینمای ایران. همین سریال «صفر بیستویک» را ببینید. آقایان رضویان و انصاری، چندین سال در تلویزیون حضور نداشتهاند و بازگشتشان به تلویزیون اتفاق تازهای است.
حسام منظور چند سریال برای شبکه سه بازی کرده. با او قرارداد بستهاید؟
اتفاقاً میخواستم بگویم که حسام منظور، یک مصداق موفق از این است که تلویزیون شخصی را به ستاره تبدیل کرده. فعلا ستاره تلویزیون است و مردم هم دوستش دارند. اما نه، با او قراردادی بسته نشده است چرا که تولید «بانوی عمارت» قبل از بنده شروع شده بود.
شایعه شد که برای فصل دوم «بانوی عمارت»، دستمزد بالایی درخواست کرده است.
نه، اتفاقاً در کارهایی که بوده، خیلی رفتار حرفهای و خوبی داشته است. هنوز اصلا تکلیف کارگردان «بانوی عمارت 2» مشخص نشده و مذاکرهای صورت نگرفته است.
شبکه سه در یکی دو سال اخیر، سریال بالای 50-60 درصد مخاطب خیلی کم داشته؛ شاید فقط «ستایش» که آن هم در دوره شما تولید نشده. به نظر میرسد همه سریالها متوسط است و سریال درخشانی ندارید. درست است؟ نظرتان درباره افت کیفیت مجموعههای نمایشی شبکه سه چیست؟
غیر از «ستایش» که مخاطب 70 درصدی داشت، سریال «برادرجان» بالای 50 درصد مخاطب داشت که پربینندهترین سریال ماه رمضانی پنج سال قبل از خودش شد. «گاندو» را هم داشتیم که نزدیک به 50 درصد است. توجه کنید سریالهای شبکه سه، دو فصل دارد و مخاطب ما به خاطر شرایط فصلی و تغییر ساعت، معمولا در شش ماه دوم خیلی بیشتر است.
بله، اما همچنان سریال درخشان نداشتید.
شرایط تلویزیون طوری است که به سختی به مخاطب 70-80 درصدی میرسیم، مگر این که معمولا سری چندم یک مجموعه باشد. برنامههای قدیمیتر همیشه مخاطب بیشتری دارد و بخشی از علت آن به تصویر ذهنی مخاطب برمیگردد. ما هم ساخت ادامه سریالهای موفق و برندهایمان را پیگیری میکنیم. «فوق لیسانسهها» جزو همین موارد است و با این که کمدی خاصتری داشت، مخاطب آن نسبت به دو فصل قبلی بالاتر رفت. البته من معتقدم این اشکال در زمینه کمدی هست. شاید به این دلیل بوده که بعضی کمدیسازهای شبکه سه، کوچ کردند و راغب نیستند در تلویزیون کار کنند.
اتفاقا خوب شد این مسئله را مطرح کردید. مخاطبان دوست دارند بعضی سریالسازهای باسابقه مثل رضا عطاران، مهران مدیری و حسن فتحی را در قاب تلویزیون ببینند.
آقای عطاران واقعا خودش مایل نیست سریال بسازد. هیچ منعی برای سریالسازی ایشان در تلویزیون وجود ندارد.
در غرب مرسوم است از چهرههایی که نمیتوانند سریال بسازند، در مقام دیگری مثل تهیهکننده استفاده میشود.
آقای عطاران اول باید رغبت داشته باشد با تلویزیون کار کند و بعد به این بحثها برسیم.
آیا از طرف تلویزیون تمایل نشان داده شده؟
بله دورهای به آقای مهام مأموریت سازمانی داده شده بود که آقای عطاران را به تلویزیون بیاورند. حتی آقای میرباقری در جلسهای از ما خواست که سراغ آقای عطاران برویم. میدانم آقای پورمحمدی هم خیلی تلاش کرد که این اتفاق بیفتد، ولی آقای عطاران خودش به دلایلی مایل نیست با تلویزیون کار کند.
برنامهای برای ادامه یا بازسازی سریالهای موفق قدیمی شبکه مثل تولید «زیر آسمان شهر 4» دارید؟
ادامه بعضی از سریالهای موفق، مثلا ناظر به حضور نویسنده یا کارگردان یا هردوی آنهاست. مثلا الان نمیشود گفت اصغر فرهادی بیاید «خانه به دوش 2» را بنویسد یا رضا عطاران آن را بسازد. اگر منظور استفاده از برند، بدون استفاده از عوامل است، من به آن اعتقادی ندارم و مخاطب هم زیاد نمیپسندد. همان فصلی از «زیر آسمان شهر» که رضا عطاران نویسندهاش نبود، اگر یادتان باشد لطمه جدی خورد. حتی دورهای درباره «آوای باران 2» نیز صحبت کردیم، اما فهمیدیم آقای مهران احمدی در آن زمان نمیخواهد در ادامهاش بازی کند. البته این شخصیت در فصل یک کشته شده بود، اما مرگش طوری بود که میشد برگردد. تیم سازنده نتوانسته بود ضدقهرمان مناسبی برای جایگزینی او بیاورد و ما به این نتیجه رسیدیم که ادامه دادن این سریال توجیهی ندارد.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
موسیقی پاپ، گرفتار پاندمی «شش و هشت»!
برخورد قاطع و بدون اغماض در انتظار مقصران احتمالی
توضیحات پلیس درباره جریمه خودرویی محدودیت کرونایی
سیگنال نجات از مخفیگاه مخوف !
دعوای اصلی بودجه 1400 کجاست؟
98 دقیقه چالش درباره سریال های شبکه 3
پاکبان عاشق کتاب و سینما
چراغ سبز شورای نگهبان به مصوبه هستهای بهارستان
بایدن: دنبال بازگشت به برجام و تشدید محدودیت ها هستیم
جذابترین بیمههای جهان
بودجه متورم به امید نفت
سهم خراسان رضوی از بودجه بازهم آب رفت
جنجال غیبت ادامه دار روحانی در مجلس
سر بی کلاه کیفیت آموزشی از بودجه ۱۴۰۰
رشد 37 درصدی بودجه صداوسیما