تكيه بر عدالت بايد افزايش پيدا كند

گفت‌وگو با فیض‌الله عرب‌سرخی تكيه بر عدالت بايد افزايش پيدا كند امیرحسین جعفری: با وجود شرایط فعلی و كاهش میزان مشاركت در انتخابات، سؤالاتی جدی روبه‌روی جریانات سیاسی داخل كشور وجود دارد كه در موقعیت كنونی كه طبقه متوسط جامعه از نظر اقتصادی به سمت طبقه فرودست سقوط كرده است و دغدغه معیشت نقطه اوج مطالبات مردم قرار گرفته، چه برنامه مشخص و قابل اجرائی در انتخابات ریاست‌جمهوری از سوی جریان‌ها مطرح است. كاهش سرمایه اجتماعی و سطح مشروعیت جریان‌ها میان جامعه نیز بحث مهم دیگری است كه منجر به دلزدگی از سیاست‌ورزی شده است. برای پاسخ به این مسائل با فیض‌الله عرب‌سرخی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، عضو سابق سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، عضو سابق سپاه و معاون اسبق وزارت بازرگانی گفت‌وگویی کردیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.
‌اهمیت صندوق انتخابات در میان مردم با توجه به تجربه انتخابات اسفند 98 به شدت كاهش یافته و این شائبه در میان مردم ایجاد شده است. به‌ نظر شما با این كاهش سرمایه اجتماعی چه باید كرد؟
صندوق رأی به عنوان آخرین روش و تجربه بشر برای به‌كارگرفتن رأی و نظر مردم در اداره کشور است. این اولین نكته در باب اهمیت صندوق رأی و انتخابات است. دومین نكته اینكه در کشور ما جریاناتی موانعی در راه کارکرد صحیح صندوق رأی ایجاد کرده‌اند و از جمله آن نهادهایی به موازات نهادهای قانونی شکل گرفته یا اختیارات به گونه‌ای دستکاری شده که نهادی مثل مجلس فشل، منفعل و ناکارآمد شده و نظارتی بر انتخابات و مجلس اعمال می‌شود که اثر رأی زائل شده است، اما در مقام عمل باید دید کدام روش می‌تواند جایگزین شود و وقتی صندوق رأی را كنار می‌گذاریم تكیه خودمان را بر كدام شیوه‌ها و روش‌ها مستقر خواهیم كرد. ضمن اینکه در هر صورت محور و مدار انتخابات و صندوق‌های رأی مردم هستند و حق دارند كه اگر انتظاراتشان برآورده نشد، موضع انتقادی نسبت به صندوق رأی داشته باشند اما به نظر من راهكار رفع موانع و تأثیرگذارتركردن صندوق رأی و نه كنارگذاشتن آن را باید پیدا كنیم؛ بنابراین آنچه امروز من فكر می‌كنم، این است كه تلاش كنیم تا از یك سو صندوق رأی را كارآمد كنیم و از سوی دیگر مردم را نسبت به آن كارآمدی قانع كنیم.
‌اصلاح‌طلبان در انتخابات ١٤٠٠ با چه رویكرد و برنامه‌ای حضور پیدا می‌كنند؟ گفتمان مطرح در این دوره چیست؟


به‌ نظر من در شرایطی كه مشكل اصلی جامعه به دلیل تحریم‌های خارجی و وضعیت خاص كشور و كرونا مشكل اقتصادی است، تمركز ما هم باید بر راهكارهای اقتصادی باشد كه بتواند وضعیت معیشت مردم را بهبود بخشد، اما عنایت به این نكته ضروری است كه با توجه به اینكه بخش مهمی از مشكلات اقتصادی ما برآمده از رویکرد ما در سیاست خارجی است، بنابراین برای حل معیشت مردم تأكید و تكیه بر اصلاح سیاست خارجی و تعاملی‌كردن آن با جهان باید جزء الزامات برنامه‌ای باشد كه هر نیروی سیاسی در انتخابات پیش‌روی مردم قرار می‌دهد. درون‌زابودن و استقلال در اقتصاد یک موضوع است و نادیده‌گرفتن همکارهای بین‌المللی که امروزه منشأ رشد و توسعه همه اقتصادهای دنیاست، امری دیگر؛ اولی مفید و دومی نه مفید است نه ممکن.
‌كاركرد آقای خاتمی در انتخابات چیست؟ آیا باز هم شاهد نقش مؤثر ایشان در انتخابات هستیم یا جامعه دیگر روی خوشی به ایشان نشان نخواهد داد؟
آقای خاتمی به عنوان یك شهروند مسئول، به عنوان كسی كه سال‌ها تجربه كار مدیریت در سطوح مختلف از نمایندگی مجلس و وزارت گرفته تا ریاست‌جمهوری را دارد، تجربیات خودش را در قالب آرا و نظراتش در اختیار مردم قرار می‌دهد و نسبت به انجام این كار همواره خودش را مسئول می‌داند؛ اما اینكه مجموعه شرایط كشور به این‌گونه باشد كه در دوره‌ای حرف ایشان كمتر یا بیشتر شنیده شود، حق جامعه است كه آرا و نظرات خیرخواهان و پیش‌كسوتان را مدنظر قرار دهد و به نحوی كه صلاح می‌داند به آن توجه كند؛ بنابراین آقای خاتمی به نظر من باز هم در دوره پیش‌رو با توجه به درس‌ها و تجربیاتی كه از انتخابات دارد، جامعه را از صلاح‌اندیشی و خیرخواهی‌های خودش محروم نخواهد كرد. البته این به آن معنا نیست که ایشان حتما از نامزد معین یا لیست خاصی حمایت خواهد کرد ولی حتما بر اساس شرایط تصمیمی را که به صلاح مردم و کشور بداند، اتخاذ خواهد کرد.
‌اصلاح‌طلبان خاستگاه طبقاتی خود را طبقه متوسط شهری می‌دانند؛ با وجود چالش اقتصادی و وسعت‌گرفتن طبقه فرودست و حاشیه‌نشینی، اصلاح‌طلبان چه گفتمان و ادبیاتی برای ارتباط با این قشر خواهند داشت؟
طبعا در چنین وضعیتی كه جامعه از نظر اقتصادی به سمت دوقطبی‌شدن پیش رفته، آمارها و گزارش‌ها حكایت از رشد اقلیت پرقدرت و ثروت در بالا و یك اكثریت فرودست در پایین دارد، طبیعتا باید تكیه بر روش‌هایی كه می‌تواند این شكاف را كاهش دهد و شرایط را در اقتصاد بهبود بخشد، افزایش یافته و تمركز و تكیه بر عدالت نیز افزایش پیدا كند و به موضوع بازتوزیع ثروت نگاه دقیق‌تری شود و از تجربه‌ای كه دنیا و سایر كشور‌ها در این زمینه دارند، بهره گرفته شود تا این شكاف كاهش پیدا كند؛ چون وجود این شكاف طبقاتی و تشدید آن می‌تواند منشأ ناآرامی و خطرآفرینی برای كشور و مردم باشد.
‌آیا مردم را می‌توان دوباره قانع به جریان‌های سیاسی كرد؟
اینكه آیا می‌توانیم مردم را به حضور دوباره پای صندوق رأی امیدوار كنیم و اعتمادشان را به دست بیاوریم، به برنامه‌ها و مجریانی كه ما معرفی می‌كنیم مربوط است. باید برنامه‌ای ارائه کنیم که پاسخ‌گوی مطالبات جامعه و مردم باشد و مدیرانی كه چه به عنوان رئیس‌جمهور و چه به عنوان نماینده مجلس معرفی می‌کنیم، باید ظرفیت و قابلیت اجرای آن برنامه‌ها را داشته باشند. اگر اجرای برنامه‌ها با موانعی روبه‌رو می‌شود، باید آن موانع با جامعه در میان گذاشته شود و اگر نامزدهایی كه معرفی می‌شوند مورد تأیید قرار نمی‌گیرند و از صحنه انتخابات كنار گذاشته می‌شوند باید با روشنی و شفافیت با مردم در میان گذاشت، اما از خواست و مطالبه واقعی مردم فروگذار نبود. وقتی با اجرای برنامه‌ای به مردم تعهد می‌دهیم یا باید آن را اجرا کنیم یا عوامل و دلایلی را که مانع اجرا هستند، به‌روشنی با مردم در میان بگذاریم و اگر مفید یا لازم است با استعفا از صحنه کنار برویم.
‌این‌طور به ‌نظر می‌رسد كه اصلاح‌طلبان موفق به كادرسازی نیرو در سال‌های اخیر نشده‌اند. كاركرد احزاب اصلاح‌طلب چیست؟ چرا عمده احزاب این طیف در شب‌های انتخابات بروز می‌كنند؟
كارآمدشدن احزاب و حضور مؤثر آنها و در حقیقت حضور حداكثری آنها در عرصه سیاست و انتخابات نیازمند جدی گرفته‌شدن احزاب در عرصه سیاسی از سوی حاكمیت و در قوانین است؛ در حالی که اساسا انتخابات ما هیچ نسبتی با احزاب ندارد. توجه داشته باشید كه در بسیاری از كشور‌ها و به‌خصوص كشورهایی كه نظام انتخاباتی توانمندی دارند احزاب محور انتخابات هستند، اما شما می‌بینید در كشور ما اساسا هیچ حقی برای احزاب در انتخابات بیش از حقی كه یك فرد در انتخابات دارد، وجود ندارد. همان‌طور كه یك فرد می‌تواند نامزد و برنامه داشته باشد یا نسبت به برگزاری انتخابات انتقاد داشته باشد، حزب هم همین‌قدر حق دارد. اینكه دامنه انتظارات از احزابی را كه عملا از منابع شخصی خودشان تغذیه می‌كنند و در قوانین هم جایگاهی ندارند، بیش از حد نباید بالا برد.در عین حال به طور عمومی آنچه به عنوان نقد در سؤال شما درباره کارکرد احزاب مطرح شده، دور از واقعیت نیست.
‌یكی از مسائل مبهم درباره اصلاح‌طلبان، دیدگاه‌های طبقاتی و ایدئولوژیك آنهاست كه دقیقا اصلاح‌طلبان چه تعریف می‌شوند و برنامه آنها برای بهبود وضعیت جامعه چیست؟ كدام طبقه را رهبری می‌كنند؟
اصلاح‌طلبان یك طبقه خاص اجتماعی- اقتصادی نیستند؛ اصلاح‌طلبان و اصلاح‌طلبی یك جریان گسترده اجتماعی و یك روش سیاست‌ورزی است كه در بین آنها از همه طبقات جامعه حضور دارند. احزاب متمایل به همه طبقات اجتماعی ممكن است در میان اصلاح‌طلبان یافت شوند؛ بنابراین اینكه ما بگوییم اصلاح‌طلبان به یك قشر و طبقه اجتماعی تعلق دارند، واقعی نیست. شما خود شاهدید که بخش مهمی از طبقات فرودست جامعه در مواجهه با حكومت به روش‌های اصلاح‌طلبانه اعتقاد دارند، حتی در میان صاحبان سرمایه هم كسانی یافت می‌شوند كه در این مواجهه به روش اصلاح‌طلبی توجه ویژه دارند. شما این نکات را به این حساب بگذارید كه اصلاح‌طلبی یك حزب نیست، بلكه یك جریان و جنبش اجتماعی است كه از تمام طبقات جامعه در آن حضور دارند؛ هرچند در گذشته نه‌چندان دور بخش مهمی از این جریان را طبقه متوسط تشكیل می‌دادند، ولی امروزه شرایط اقتصادی جامعه به نحوی تغییر کرده که عملا بخش مهمی از این طبقه اجتماعی به گروه فرودست سقوط کرده است.