کاسبی تحریم با ایجاد ناامیدی
کورش شرفشاهی
روزنامه نگار
وقتی سخن از کاسبی تحریم به میان می آید، دلمان نمی خواهد باور کنیم. مگر می شود کسی مایل به ادامه تحریم و تحت فشار قرار گرفتن مردم کشورش باشد. اما وقتی اظهار نظرهای برخی مسئولان و کارشناسان را بررسی می کنیم، به این واقعیت تلخ پی می بریم که متاسفانه بسیاری از افراد به دلایل مختلف سعی می کنند بر طبل دشمن تراشی بکوبند، حاشیه سازی کنند، بحران بیافرینند یا در قالب بزرگنمایی، بر مشکلات دامن بزنند و خود از این راه به نان و نوا برسند. براستی چرا در برخی اظهارنظرها همچنان تلاش می شود به غرب سیگنال داده شود که با وجود رفتن ترامپ و آمدن بایدن که معتقد به برجام است، همچنان تحریم ها ادامه خواهد یافت؟ یا در تحلیل های برخی صاحب نظران بر این نکته تاکید می شود که حتما در خوشبینانه ترین حالت، تحریمها ۵ سال دیگر هم طول می کشد؟ آیا این آدرس غلط دادن به جهانیان و تحریک دولت جدید آمریکا برای ادامه تحریم ها نیست؟ چرا در شرایط کنونی که می توانیم از منظر قدرت و با استدلال های قدرتمند به حاکمان جدید کاخ سفید نشان بدیهم نمی توانند با تحریم و فشار به هدف های خود برسند و باید در برابر ایران به گزینه ای غیر از تحریم روی بیاورند همچنان بایدن را به دنباله روی ترامپ تشویق می کنیم و با کوفتن بر طبل اختلاف و تفرقه افکنی نمی گذاریم صدایی واحد از حنجره سیاسیون شنیده شود. بی شک کسانی که چنین شیگنال های را به امریکا و همپیمانان آن ارسال می کنند، در سه گروه قابل دسته بندی هستند که تمامی آن ها را می توان به عنوان کاسب تحریم معرفی کرد. گروه اول فعالان سیاسی هستند که منافع جناحی را بر ملی ترجیح می دهند و متاسفانه در هر دو گروه و طیف اصلاح طلب و اصولگرا دیده می شوند. این افراد حاضر هستند وضعیت مملکت در بدترین شکل ممکن بسر ببرد اما جناح رقیب آنها نتواند محبوبیت به دست آورد و مشکلات مردم را حل کند. این افراد که با عنوان کاسب تحریم از نوع سیاسی دسته بندی می شوند، منتظر هر نوع مدیریت مثبت و موثر جریان رقیب هستند و به محض آنکه احساس کنند وضعیت اقتصادی و سیاسی کشور در حال رسیدن به ثبات است، در قالب جریان خبری که با هماهنگی همفکرانشان صورت می گیرد، به تخریب می پردازند که نه تنها احساسات مردم را تحریک کنند، بلکه کشورهای جهان و حتی سازمان های بین المللی را نیز به مخالفت با ایران برانگیزند. این افراد معدود هنگامی که احساس کنند دولتی مسیر غلط و جنجال آفرین را طی می کند یا کشور در مسیر جنگ افروزی قرار دارد، به حمایت از این جریان پرداخته و جریان را تشدید می کنند تا از این آب گل آلود ماهی بگیرند . گروه دوم افرادی هستند که بدنبال سوار شدن بر موج ها و جریان هستند تا از آن طریق خودنمایی کنند. این افراد که بارها شاهد متناقض گویی شان نیز بوده ایم، منتظر می مانند تا ببینند باد از کدام طرف می وزد. آنها به پیروی از فضای حاکم بر احساسات مردم گاهی علیه تحریم و گاهی موافق تحریم سخن می گویند. آنها با این سیاست می خواهند همواره بر موج احساسات مردم سوار شده و با این کار زمینه را برای کسب محبوبیت و ورد به رقابت های انتخاباتی آماده کنند. گروه سوم کسانی هستند که تحریم و آشفته بازار ناشی از آن در عرصه اقتصاد، باعث منافع شخصی آنان می شود. این افراد با مافیاهای اقتصادی ارتباط تنگانگی دارند و بابت جریان سازی و تخریب اقتصاد کشور، سهم خوبی از اقتصاد آشفته می گیرند. کافی است نگاهی به اختلاس ها و افرادی که در دادگاه ها محاکمه می شوند، بیندازیم تا متوجه شویم برخی از مقامات و نزدیکان مسئولان تا چه اندازه در اختلاس ها نقش داشته و تا چه اندازه جریان ساز بحران های سیاسی و اقتصادی بوده اند. اشکال اینجاست که مردم تاوان این همه مشکلات را می دهند. به عبارت بهتر مردم مانند دانه های گندم در بین چرخ دنده های بزرگی له می شوند که برای این دسته سود مالی به ارمغان می آورند. اینکه تا چه اندازه بازی های سیاسی و اقتصادی جدی است، به هیچ عنوان مهم نیست بلکه مهم در این است که بازنده اصلی تمامی بازی های سیاسی، مردمی هستند که همواره از آنها به عنوان فداکارترین اقشار نام برده می شود . نکته مهم اینجاست که ابزار کاسبان تحریم، ایجاد یاس و ناامیدی است. تمامی کاسبان تحریم از مشکلات مردم سخن می گویند، از سفره های خالی و حقوق های ناچیز ابراز تاسف می کنند، از درد و بیماری مردم می گویند، از مدارس بی سقف و خانه های در آستانه ویران شدن خبر می دهند، اما در عمل اقدامی که مانع چنین چالش های تاسف آوری باشد، به عمل نمی آورند. این ها کاسبان تحریمی هستند که به صورت مستقیم و غیر مستقیم بذر یاس و ناامیدی را در دل مردم می پاشند تا شرایط را بیش از پیش بغرنج تر کنند و از این اشفتگی به سود خود برسند. دیدن این قبل رفتارها متاسفانه مردم را می رنجاند و نسبت به همه بی اعتماد می کنند.