این نهالها ریشه در صلح دارند
40هزار نهال در گوشهوکنار دنیا به نام صلح و بشردوستی و برای نشان دادن دغدغههایش کاشته است. از جمله مقابل ساختمان سازمان ملل.
داوطلب هلال احمر است و عضویت در گروههای داوطلبانه و حمایتی مثل محک را هم در کارنامه خود دارد. از 20 سال پیش تا امروز در کشورهای زیادی از اروپا، آسیا و شهرهای مختلف دنیا رکاب زده است.
چند باری سفر به دور ایران را تجربه کرده و هربار توجه مردم را به مشکلات و دغدغههای مختلفی جلب کرده است. کرامت عزیززاده میگوید:«رکابزنی در کشورهای مختلف را با هدف فرهنگسازی انجام میدهم. مردم وقتی من و همراهانم را در جاده درحال رکاب زدن میبینند کنجکاو میشوند. در حین سفر از آنچه با آن مواجه میشویم عکس و فیلمهای مختصری در فضای مجازی منتشر میکنیم. مثلا آلودگیهای زیست محیطی، بهخصوص الان که زمستان است و درختان و دشتها خشک هستند، زبالهها بیشتر به چشم میآیند؛ چیزی که مردم در سفرهای تابستانه و بهاره کمتر به چشم میبینند و ممکن است به آن توجه نکنند. زمستان و پاییز از هر دشتی که عبور میکنیم زبالههای بسیاری را میبینیم که طبیعت را به نابودی میکشانند.»
خانهام را برای هزینه سفر فروختم
شهربهشهر، به بیمارستانها، مراکز نگهداری از کودکان بیسرپرست و… سر میزند. مسئولان هر شهر را به دوچرخهسواری نمادین دعوت میکند تا فرهنگ دوچرخهسواری به جای استفاده از خودرو را گسترش دهد.
عزیززاده میگوید:«مردم شهرها از ما استقبال میکنند و از دیدن گروهی که ایران را با دوچرخه سفر میکنند ذوقزده میشوند. وقتی در جاده از کنار پایگاههای امدادونجات رد میشویم به سراغ امدادگران میرویم و خسته نباشید و خدا قوت به آنها میگوییم.
تمام هزینه سفرها را خودم تأمین میکنم و آنقدر عاشق این کار هستم که خانهام را برای تأمین این هزینهها فروختم. فکر میکنم هر آدمی در زندگی خود هدفی دارد و من هدف خودم را پیدا کردهام؛ میخواهم پیامآور صلح و بشردوستی باشم.
برای اینکار هم دوچرخه را انتخاب کردهام که وسیلهای سبز است و هیچ آلودگی را به طبیعت اضافه نمیکند
کمی در کنارشان استراحت میکنیم و با هم گپ میزنیم. سفر با دوچرخه در جاده کار سادهای نیست اما وجود امدادگران در جادهها دلگرممان میکند.»
بیرون از مرزهای ایران که رکاب میزند سراغی هم از مراکز صلیبسرخ هر کشور میگیرد. نهالی به نام ایران میکارد و از دغدغههایش صحبت میکند. او میگوید: «تمام هزینه سفرها را خودم تأمین میکنم و آنقدر عاشق این کار هستم که خانهام را برای تأمین این هزینهها فروختم. فکر میکنم هر آدمی در زندگی خود هدفی دارد و من هدف خودم را پیدا کردهام؛ میخواهم پیامآور صلح و بشردوستی باشم. برای اینکار هم دوچرخه را انتخاب کردهام که وسیلهای سبز است و هیچ آلودگی را به طبیعت اضافه نمیکند.»
فرهنگیای که فرهنگ میسازد
سفر عزیززاده از آستارا آغاز شد و به تهران که رسید، دو دوچرخهسوار دیگر با او در جاده همراه شدند؛ «کیوان حقشناس» و همسرش «پروین حیدری» که هر دو از فرهنگیان شهرستان اندیشه هستند. دغدغههای مشترک محیط زیستی و بشردوستی، آنها را به همراهی با عزیززاده مشتاق کرده است.
حقشناس میگوید: «این اولین باری است که با دوچرخه سفر میکنم. با اینکه این وسیله را بهعنوان وسیله نقلیه پاک بسیار دوست دارم اما به دلیل آرتروز زانو، این سفر برایم سفر چندان راحتی نیست. با اینحال شعارها و دغدغههای عزیززاده باعث شد تا با همسرم برای همراهی با ایشان مشتاق شویم.» سالها پیش با هلال احمر آشنا شده و گذراندن دورههای کمکهای اولیه هیچوقت به اندازه این روزها که به جاده زده است به او کمک نکرده.
حقشناس میگوید: «میدانیم که در یکسال گذشته به دلیل شیوع کرونا و همچنین مشکلات اقتصادی، حمایتهای مردمی از مراکز نگهداری از کودکان بیسرپرست یا انجمنهای حامی بیماران خاص و همچنین مراکز سالمندان و … کمتر شده است. این مراکز هم با مشکلات زیادی روبهرو شدهاند. ما به این مراکز سر میزنیم. گرچه توان مالی آن را نداریم که آنطور که دلمان میخواهد به همه آنها کمک کنیم، اما سعی میکنیم توجه مردم را به این مراکز بیشتر جلب کنیم.
کار ما فرهنگسازی برای توجه به این مراکز است و همچنین دغدغههای محیط زیستی در شعارهای این سفر تعریف شده است.» فعالیتهای عزیززاده را در فضای مجازی دنبال میکرد و با ورود او به اندیشه در همایش دوچرخهسواری با هم بیشتر آشنا شدند و همسفر.
برای دغدغههایمان رکاب میزنیم
پروین حیدری هم از فرهنگیان شهرستان اندیشه است و نایبرئیس هیأت دوچرخهسواری این شهرستان. سالهاست در زمینههای مختلفی بهخصوص برای ارتقای فرهنگی و سلامت دانشآموزان تلاش میکند. ترویج فرهنگ دوچرخهسواری و استفاده از این وسیله بهعنوان وسیله نقلیه پاک از مهمترین دغدغههای او است.
حیدری که در این سفر به همراه همسرش در تیم سه نفره دور ایران رکاب میزند، میگوید: «سالهاست در زمینههای مختلف مثل محیطزیست، ورزش و کمک به اقشار خاص مثل جامعه معلولان کارهای داوطلبانه میکنم. سعی میکنم بهعنوان یک فرهنگی، شاگردانم و خانوادههایشان را هم در این راه همراه خود کنم. خوشبختانه اداره آموزشوپرورش هم همکاری خوبی با ما دارد و کمکها و اقدامات راهگشایی در این زمینه انجام میدهد.»
معاون اجرایی مرکزی آموزشی است و میان کوله و وسایل سنگینی که همراه دارد لپتاپی هم به چشم میخورد برای رسیدگی به کارهای مدرسه. او میگوید: «دوچرخهسواری ورزشی است که پرداختن به آن وجوه مثبت زیادی دارد. یکی از مهمترین این وجوه، ورزش است. این روزها به دلیل مجازی شدن مدارس شاهد کمتحرکی بسیار در خانوادهها و بهخصوص دانشآموزان هستیم. از طرفی استفاده از این وسیله بهعنوان وسیلهنقلیه میتواند بسیاری از مشکلات ترافیکی و آلودگی را برطرف کند. هزینه کمتری دارد و وسیلهای پاک بهشمار میرود. ترویج فرهنگ دوچرخهسواری بهخصوص برای زنان هدف مهمی است که در این سفر دنبال میکنم.»
زنان که کمتر مواجههای با دوچرخهسواران زن داشتهاند در این سفر با او از چندوچون سفر با دوچرخه حرف میزنند و او دوستان زیادی در گوشهوکنار کشور برای خود پیدا میکند.
حیدری میگوید:«ما با سفر شهربهشهر، توجه مردم را به موضوعات مختلف جلب میکنیم. با آنها از دغدغههای خودمان حرف میزنیم و آنها را به مسألهای مثل کمک به حفظ محیطزیست و حمایت از همنوعان خودمان حساس میکنیم. شاید روزی هرکدام از این زنان، سفیر صلح و بشردوستی دیگری در حین رکاب زدن دور ایران شود.»