روزنامه ابتکار
1400/05/24
چرا هیچ سیاست شفافی درخصوص ممیزی در صدا و سیما و ساترا وجود ندارد؟ دستاورد سانسور!
گروه فرهنگ و هنر – موضوع سانسور در صدا و سیما و شبکه نمایش خانگی که دیگر این روزها کنترلش کاملا با صدا و سیما است، فریاد همه را درآورده. هیچ متر و معیار مشخصی برای ممیزی نیست و هر روز هم دایره موضوعاتی که نمیشود دربارهشان کار کرد یا در فیلم و سریالها به نمایش درآورد بیشتر میشود.مدتها است که سریالسازان و گروههای فیلمسازی خواستار شفاف شدن مصادیق ممیزی هستند. اما این مصادق نهتنها هیچ وقت مشخص نشدند بلکه هر روز هم به آنها افزوده میشود. شاید یکی از دلایل کوچ افراد کاربلد از صدا و سیما به شبکه نمایش خانگی هم همین بود. حالا با گسترده شدن نفوذ صدا و سیما بر ساترا به عنوان نهاد ناظر بر شبکه نمایش خانگی، هفتهای نیست که یک کارگردان یا تهیهکننده یک نامه سرگشاده در این رابطه منتشر نکند. سریال «غورباقه» و «میخواهم زنده بمانم» و «زخم کاری» از قربانیان همین سیاستهای غیر شفاف در چند وقت اخیر بودهاند. اما حالا باز هم کارگردان دیگری نامهای نوشته که در آن به این سیاستها معترض است. قاسم جعفری، نویسنده و کارگردان باسابقه سینما و تلویزیون، در نامهای خطاب به رییس سازمان صداوسیما، با اشاره به حذفیاتی که گریبان سریال آخرش «زندگی زیباست» را گرفته است و همچنین ۱۵ سال دوری اجباری از این رسانه، به رییس سازمان صدا و سیما هشدار داد که در صورت ادامه دادن این رویکرد در قبال هنرمندان و تولید برنامههای تلویزیونی، مردم این سرزمین، برنامههای صداوسیما را تماشا نخواهند کرد.
او در بخشی از این نامه چنین نوشته است: «من قاسم جعفری کارگردان سریال شرحهشرحه شده «زندگی زیباست» هستم، با یک جست و جوی ساده متوجه خواهید شد قاسم جعفری، سازنده پرمخاطب ترین سریالهای تلویزیون از جمله «مسافری ازهند» (با۹۶ درصد بیننده)، «خط قرمز» (با۹۰ درصد بیننده) است. سریال «کمکم کن » (با ۹۴ درصد بیننده) را به عنوان اولین سریال ماورایی تلویزیون ساخته و فقط به دلیل نپذیرفتن ساخت سریالهای سفارشی، امنیتی و شعاری از سال ۱۳۸۵ تا امروز (یعنی ۱۵ سال) حق فعالیت در صداوسیما را نداشتهام و اگر این روزها تکهپارههای «زندگی زیباست» بعد از سه سال توقیف بر روی آنتن شبکه دو رفته، پذیرفتن بیچون و چرای سانسورهای بیرحمانه و بسیار کودکانهای است که در تاریخ سریالسازی این مرز و بوم تازگی دارد. سرنوشت سریال من مثال درختی است که از ریشه قطعش کردهاند و تنه درخت را در خاک خشکی قرار داده و میخواهند بیآب و کود سبز باشد و بار دهد. بیش از ۶۰۰ دقیقه و یا به عبارتی ۱۵ قسمت از سریالم را سانسور کردهاید، عنوانش را از «عشق» به «زندگی زیباست» تغییر داده و هشت قسمت ابتدایی سریال که معرف هویت قهرمانهای سریال بوده را بدون نمایش حتی یک سکانس حذف کردهاید، بدون اطلاع من به عنوان خالق اثر، سریال را تدوین و صداگذاری کرده و بر آن موسیقی گذاشته و بدون اعلام قبلی و به یکباره روانه آنتن کردهاید و کارمند تهیهکنندهتان در تمام رسانهها و سایتها اعلام میکند سریال بدون سانسور در حال پخش است و وقتی دیگر هنرمندان سریال درباره سانسور میگویند، با قدرتی که در اختیار دارید قدیمیترین خبرگزاری مملکت را وادار به حذف مصاحبه از روی سایت میکنید».
او همچنین در بخش دیگری از این نامه نوشت: « آقای علی عسکری... من یک فیلمسازم نه برانداز، کجا کار کنم و حرفم را بزنم؟ کجا از درد و غم مردم سرزمینم، از عشق و از دغدغههای جوانان وطنم بگویم؟ دیگر سریالسازها را با همین رفتار و سانسورها به جایی رساندید که از تلویزیون فرار کنند و به شبکه خانگی پناه ببرند. حالا که صداوسیمایتان آنجا را هم دست گرفته و سانسور را حاکم کرده، تکلیف چیست؟ سالها قبل با «خط قرمز» از همه موانع عبور کردم و روزی با «مسافری از هند» مسلمان بودن شناسنامهای خودمان را نقد کردم و امروز با «زندگی زیباست» (با همه زخمهایی که بر تن دارد) میگویم ما هستیم ولی دلواپسان میآیند و زودتر از آن که فکرش را بکنیم، بیهیچ افتخار و نشانی خواهند رفت، امثال من فریاد مردمی خواهیم بود که شما صدایشان را در رسانهتان خفه کردید و فردایی که خیلی دور نیست، آیندگان درمورد شما که مدیر بزرگترین رسانه این مرز و بوم بودید نظر خواهند داد، کاش قبل ازرفتن کمی به خودتان بیایید و تغییری ایجاد کنید، هرچند اندک اما در فردای جامعه تاثیرش را خواهید دید. فردایی که خیلی دیر نیست، در غیر آن دیگر مردم این سرزمین، رسانه شما را نخواهند دید. شما با تفکر خودتان مظلوم ظلم خویش هستید و با این رفتار و منش به زودی کرکره تلویزیون را باید پایین بکشید. چه دوست داشته باشید و بخواهید و یا نخواهید و دوست نداشته باشید.»
همانطور که کسانی که با صدا و سیما کار میکردند از ممیزیهای بیحد و حساب این سازمان به تنگ آمدهاند، مسئولان وی.او.دی هم نظری مشابه دارند. محمدمهدی عسگرپور، دبیر صنف وی.او.دی روز گذشته در نشستی خبری به این موضوع اشاره کرد و گفت: تفکری که در طول سالها ممیزی کرده است ادامه دارد و میتوان گفت ممیزی در کشور ما انتها ندارد. برای ممیزی آثار مثلاً ممکن است ابتدا روی خروجی کار ممیزی شود و بعد میبینند باید از قبلتر مثلاً در فیلمنامه ممیزی را اعمال کنند و باز به این میرسند که باید به مرحلهای قبل تر بازگردند. سیستم نظارتی به این ترتیب همیشه جلوتر میآید و مثل دهه ۶۰ میشود که حتی تست گریم را هم میدیدند. ممیزی پایان ندارد و شنزاری است که گسترش مییابد ما باید از این موضوع مراقبت کنیم. اگر قرار باشد ممیزیها سرانجامش همان شود که در تلویزیون رخ میدهد مردم انگیزهای ندارند پولی بپردازند یا باید دکمه تلویزیون را بزنند و یا ماهواره ببینند. بحث ما با دوستان حوزه ممیزی همین است که البته درباره آن مذاکره کنیم.
دبیر انجمن اضافه کرد: درباره پدیدهای حرف میزنیم که مردم انتخاب میکنند و برای آن هم پول میپردازند بخش مهمی از کار ما هم این است که مفاهمه شکل بگیرد اینگونه هم نیست که بگوییم تیغ ارشاد کمتر میبرید و ممکن است فرقی بین دو نهاد صداوسیما و ارشاد نباشد. به هر حال ما جزو معدود کشورهایی هستیم که این خدمات و سرویسهای آنلاین وجود دارد و خودمان هم محتوا تولید میکنیم و این مزیت نسبی ماست.
دبیر انجمن درباره آینده ویاودیها افزود: ماجرای ورشکستگی سالنهای سینما در برخی کشورها مربوط به قبل از کروناست و برخی کشورهای اروپایی همان زمان اعلام ورشکستگی کردند و این اتفاق ناگزیر است و ما مجبوریم به این سمت برویم.
او با اشاره به لزوم فعالیت نهاد تنظیمگر گفت: من ساترا را به عنوان سازمان تنظیم مقررات در نظر میگیرم. با این معنا کاری ندارم به کجا وصل است و در این صورت حتماً اداره پلتفرمها نیاز به چنین مکانی دارد که البته باید انجمن صنفی هم در آن حضور داشته باشد. اما نکته بر سر این است که این نهاد تنظیمگر باید کجا باشد و میفهمیم که اگر زیر نظر تلویزیون برود چه معنایی دارد. درباره اصل آن کسی حرفی ندارد اینکه کجا باید باشد یا چه اصولی داشته باشد مهم است.
همچنین غلامرضا موسوی، تهیهکننده سینما و تلویزیون و رئیس هیات مدیره اتحادیه صنف تهیهکنندگان، نیز درباره عملکرد فعلی ساترا گفته است: اخیرا مشخص شد که با رفتارهایی که صورت گرفت و با دستوری که آقای رییس سازمان صدا و سیما داد و با توجه به انتصابها، عملا ساترا یعنی تلویزیون. ساترا قرار بود یک اداره مستقل باشد ولی در این حکم جدیدی که آقای دکتر علی عسکری دادند، دقیقا نشان میدهد که ساترا و تلویزیون یکی هستند.
او افزود: تصمیمگیری و صدور پروانه برای شبکه نمایش خانگی را به رقیبش سپردهاند، معنیاش را میدانید؟ مثل این است که شما داور بیطرفی را در مسابقه فوتبال نگذارید و از همان اول بدانید که آقای حسن که دارد میآید هوادار استقلال است یا هوادار پرسپولیس است و اساسا متعصبانه آن تیم را دوست دارد و یا حقوقش را از آن تیم میگیرد. فکر میکنید نتیجهاش مثبت خواهد بود؟ من فکر میکنم که دوستان اگر در همین مسیر جلو بروند در حقیقت سر سریالهای خانگی را هم بریدهاند و تماشاگر باید فقط سریالها و فیلمهای خارجی آن هم از طریق غیررسمیاش تماشا کند. ما این سیستم را سر ویدئو و ماهواره تجربه کردهایم و جواب نگرفتهایم. ما اگر نتوانیم خودمان خوراک به مخاطبانمان بدهیم، طبیعتا آنها به شیوههای دیگری تامین میشوند و خوراکدهنده هم در دنیا فراوان است.
حالا با یکی شدن ساترا و صدا و سیما و گسترده شدن دایره ممیزیها، احتمال دارد همانگونه که مخاطب از صدا و سیما به شبکه نمایش خانگی کوچ کرد، از شبکه نمایش خانگی نیز به سمت شبکههای ماهوارهای سوق پیدا کند که بدون شک آسیبی غیرقابل جبران به فرهنگ این کشور خواهد بود و آن زمان چه کسی پاسخگو است؟
سایر اخبار این روزنامه
با حضور رهبر انقلاب صورت می گیرد
عزاداری ایام محرم در حسینیه امام خمینی(ره) بدون حضور جمعیت
ژوبین صفاری
بحران واقع بینی
غرب افغانستان را تنها گذاشت
شمارش معکوس برای سقوط کابل
چرا هیچ سیاست شفافی درخصوص ممیزی در صدا و سیما و ساترا وجود ندارد؟
دستاورد سانسور!
برخلاف وعدههای قبلی مسئولان
چرا درمان «کرونا» رایگان نیست؟
«ابتکار» تبعات تنشهای افغانستان برای ایران را بررسی کرد
سایه ناآرامیهای افغانستان بر سر اقتصاد ایران
محدودیتهای جدید کرونایی؛ از دوشنبه تا شنبه هفته آینده تعطیل شد
تعطیلات سراسری در روزهای فاجعه کرونا
رئیسی در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا اعلام کرد
معاون اول رئیس جمهوری:
شفافیت و جلوگیری از فساد با استقرار کامل دولت الکترونیک میسر میشود
سید حسن نصرالله:
حزبالله امروز یکی از بزرگترین احزاب لبنان است
ادعاهای رژیم صهیونیستی اینبار درباره تونلهای حزبالله لبنان
احتمال استعفای اشرف غنی قوت گرفت
هشدار درباره بروز بحران انسانی
تعطیلی بدون برنامه دردی را دوا نمیکند