ظلمی آشکار

رضا بردستانی‪-‬ در خبرها می‌خواندم لارنس نورمن، خبرنگار روزنامه وال استریت ژورنال در توئیتی مدعی شده:« ایران با درخواست مدیرکل آژانس برای سفر به ایران و گفت‌وگو درباره همکاری‌ها میان دو طرف مخالفت کرده است.» و همین توئیت کافی است تا صدها حرف و حدیث و تحلیل منتشر شود که این یعنی؛ میانه ی بدِ ایران و آژانس، این یعنی باز هم دردسری به نامِ ارسالِ پرونده به «شورای امنیت» و این یعنی چالشی جدید پیش پای دولت تازه بر سر کار آمده!
کاری به فروعات مسئله نداریم چون در گزارش ـ مصاحبه‌ای به تفصیل بدان پرداخته‌ایم اما این سوال مطرح می‌شود که چرا یک توئیت از یک خبرنگار قادر است «موج» ایجاد کند و نگاه‌ها را به خود معطوف سازد. این درست که پشت سرِ این خبرنگار، رسانه‌ای به نام «وال استریت ژورنال» ایستاده اما تمامِ ماجرا این نیست.
چندی پیش با یکی از سفرای سابق ایران در باره موضوعی صحبت می‌کردیم وسطِ این گفت و شنود ناگهان گفت: چرا این موضوعات را مستقیم در اختیار وزارت امور خراجه قرار نمی‌دهید؟ و من گفتم:‌ای بابا... و ادامه ندادم.
این نگارش برای گلایه از گرانی افسار گسیخته «کاغذ» نیست، قیمت سرسام آور «چاپ» و مشکلات توزیع در میانه ی همه گیری کرونا را هم از سر گذرانیده ایم، دیگر از خیرِ انتقاد به رسانه داری دولتی‌ها نیز گذشته‌ایم گو این که وقتی مدیر مسئول گفت بنویسیم «حداقل قوه قضائیه ارج نهادن به زحماتِ رسانه را آغاز کند و رسانه داری نکند» گفتیم: شما فرض کن ما نوشته‌ایم و آن‌ها نیز خوانده اند!


نوشتیم و نوشتیم که بگوییم ابرقدرت‌ها که فقط با ثروت و قدرت نظامی به جنگ کشورهایی نظیر جمهوری اسلامی ایران نمی‌آیند، آن‌ها نیمی از افغانستان را خالی کرده بودند که رسانه خبر دار شد، چرا چون تصمیم این گونه بود و طالبان هنوز ده درصدِ افغانستان را تصرف نکرده بود که نوشتند کابل سقوط کرد، چرا باز هم چون تصمیم این گونه بود.
اصلا در همین موضوع هسته ای، تمامِ مسائل که پشتِ میز مذاکره حل نمی‌شود، نگوییم بیشترِ لااقل بگذارید بنویسیم نیمی از ماجرا سپرده می‌شود به رسانه و پروپاگاندایی که چنان جای ظالم و مظلوم را عوض می‌کنند که خودمان نیز‌های های می‌گرییم و اشک می‌ریزیم که بیچاره مظلوم!
آن طور که لارنس نورمن، خبرنگار روزنامه وال استریت ژورنال نوشته گویا خبرهایی در راه است یعنی خبرهایی که باز رسانه می‌خواهد زحمت آمریکا و متحدانش برای به گوشه ی رینگ کشانیدن جمهوری اسلامی ایران را بر عهده بگیرد و این یعنی توفانی از اخبار و مصاحبه و تحلیل و گزارش در راه است و ما دل خوش داشته‌ایم به «نادیده انگاریِ بی‌دلیل رسانه» در سایه ی سپردنِ کار به چند رسانه ی لابد خودی و محرم!
حرف ما این است که در این «نادیده انگاریِ بی‌دلیل رسانه» دو ضرر بزرگ و چندین و چند ضرر حاشیه‌ای نهفته است؛ ضرر بزرگِ اول به خاک سیاه نشانیدنِ رسانه است و ضرر دوم تابعی از ضرر نخست و آن محروم ماندن از قدرتِ رسانه در «برهه‌های حساس و خیلی حساس» و این در حالی است که گاه کاری که چندین و چند دیدار و مذاکره پشت درهای بسته نمی‌تواند به انجام برساند یک تیتر به آسانی از پس آن بر می‌آید.سخن و کلام انتهایی این که؛ می‌خواهید رسانه داری کنید صاحب اختیار هستید، می‌خواهید برخی را بیشتر از بعضی تحویل بگیرید باز هم گلایه‌ای نیست ولی بینی و بین‌الله، با برخی رفتارها رسانه را از حیز انتفاع ساقط نکنید که روزِ گیر و گرفتاری همین رسانه باید دستگیر و همراهِ شما باشد که آن روز این رسانه ی نادیده انگاشته شده نه رمقی دارد و نه اعتباری!
به قول مردمان همسایه ی سرقی و شمالی، «کلان» دیده‌ایم و خوانده‌ایم که مردم روزنامه نمی‌خوانند و به رسانه‌های وطنی اعتماد ندارند و از این دست داد سخن دادن‌های باری به هر جهت اما ندیدیم یک نفر از سر انصاف و درد بنویسد: مگر اعتبار و اعتماد به نفسی برای رسانه باقی گذاشته‌اید که چشمداشت توجه افکار عمومی دارید؟! اصلا وقتی بزرگان حاکمیت به رسانه بی‌اعتنا شده‌اند جز در مواردی خاص و شاید خیلی خاص، دیگر از مردم تا خرخره در معضلات فرو رفته چه می‌توان انتظار داشت!؟
عرض ما تمام!