روزنامه آفتاب یزد
1400/06/20
حمله به برجهای دوقلو بدون هماهنگی آمریکا امری محال بود!
آمریکاییها در تخریب کردن بسیار موفق بودند اما در سازندگی هیچ توفیقی نداشتند
آفتاب یزد - رضا بردستانی: اگرچه برخی بر این عقیده اند: «اگر اندکی از بالاتر به تحولات جهان از زمان پایان جنگ سرد تا کنون نگاه کنیم، احتمالا حملات یازده سپتامبر و محکومیتهای یکپارچه جهانی و حتی تائید برنامه لشگرکشی به افغانستان و تغییر حکومت یا رژیم چنج در این کشور، نقطه اوج یک روند تاریخی است. ماجرای نظم نوین جهانی و غلبه لیبرال دموکراسی و صلح جهانی ۱۰ سال پس از ۱۱ سپتامبر بیشتر یادآور سناریوهای فیلمهای داستانی دهه ۱۹۹۰ است تا واقعیت جهان برآشفته امروز.» اما ۲۰ سال پس از حوادث «۱۱سپتامبر»، جهان با چالشی جدیتر رو در رو است؛ به رسمیت شناختن یا نشناختن «طالبان»!
حالا که طالبان تشکیل «امارت اسلامی افغانستان» را اعلام کرده، تنها یک گام با ورود به «جامعه بینالملل» فاصله دارند؛ سناریویی که برای مخالفان این گروه در افغانستان حکم کابوسی دشوار را دارد. به رسمیت شناختهشدن نظام سیاسی جدید افغانستان به عنوان حکومت مشروع و قانونی این کشور، عملا «جبهه مقاومت ملی افغانستان» را که به رهبری احمد مسعود در پنجشیر تشکیل شده، به یک گروه شورشی تبدیل میکند. به بیان ساده، اگر «جامعه بینالملل» درهای خود را به روی امارت اسلامی افغانستان باز کند، در نبرد بازماندگان حکومت مرکزی افغانستان با یک گروه شبهنظامی قدرتمند، جای حکومت و شبهنظامیان، در چشم برهمزدنی عوض خواهد شد. در چنین حالتی رژیم طالبان به حکومت مشروع تبدیل میشود که بر اساس عرف بینالمللی حق دارد انحصار خشونت را به دست بگیرد و «جبهه مقاومت ملی» هم حکم شبهنظامیان مسلحی را پیدا میکند که علیه یک حکومت قانونی دست به شورش زده است؛ مسئلهای که همچنان در یک بلاتکلیفی نه چندان پایدار به سر میبرد!
ده سال تا ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱
ده سال پیش از حملات یازده سپتامبر با پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق، دو مفهوم «نظم نوین جهانی» و «پایان تاریخ»، پارادایم نگاه به جامعه جهانی را شکل داده بود. مفهوم نظم نوین جهانی، بهعنوان یک دکترین امنیتی جدید از سوی جورج بوش پدر، رئیس جمهوری وقت آمریکا و در آستانه لشکرکشی به عراق مطرح شد. جانشین رونالد ریگان در سپتامبر سال ۱۹۹۱میلادی، عصر جدید بدون جنگ سرد را فرصتی بزرگ برای گسترش صلح و امنیت بینالمللی و برقراری یک نظم نوین جهانی توصیف کرد. عملیات طوفان صحرا و اخراج ارتش عراق از کویت، احتمالا نمونه بینظیری از یکپارچگی قدرتهای بزرگ و بازیگران کوچک جامعه جهانی در برابر یک بحران بینالمللی بود.
در همان برهه زمانی «تئوری پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما» نگرش به جهان را دگرگون کرد. فوکویاما، در مقاله «پایان تاریخ؟!» با ارجاع به مفهوم پایان تاریخ هِگل، پیروزی لیبرالیسم بر دو ایدئولوژی رقیب در قرن بیستم (فاشیسم و کمونیسم) را بهعنوان چیرگی انسان بر روند تاریخ توصیف کرد؛ جایی که انسان آگاه بر روند ناآرام تاریخ افسار میزند. این اندیشمند پرآوازه آمریکایی در سال ۱۹۹۲ این اندیشه را در کتاب «پایان تاریخ و آخرین انسان» بسط داد و لیبرال دموکراسی را به مثابه آخرین مرحله رشد اندیشه و ایدئولوژی انسان معاصر معرفی کرد.
گرچه از آن تاریخ یعنی دو مفهوم «نظم نوین جهانی» و «پایان تاریخ»، سه دهه گذشته اما همچنان جهان در اوضاعی نا به سامانتر از آن تاریخ به سر میبرد آن هم در زمانهای که طالبان، زمامِ امور تمامِ یک کشور را به دست گرفته و مصرانه خواهانِ به رسمیت شناخته شدن هستند!
۱۸ شهریور ۲۰ سال قبل
قرارِ ما با علی بیگدلی دو روز مانده به رخداد جهانیِ «۱۱سپتامبر» است تا گاه شماری بیستساله و دقیق از آن روزگار تا به امروز مرور شود یعنی درست از زمانی که احمد شاه مسعود ترور شد. آن چه در ادامه میخوانیم حاصل این گفتگو است که از ترور احمدشاه مسعود شروع و بیست سال بعد با محاصر احمد مسعود به پایان میرسد.
امروز ۱۸ شهریور علاوه بر اینکه دو روز به بیست سالگی ۱۱ سپتامبر مانده دقیقا بیستمین سالی است که احمد شاه مسعود به دست نیروهای القاعده ترور شد. به نظر شما این دو حادثه چقدر به هم ارتباط دارند و چرا؟
فکر نمیکنم ارتباطی به هم داشته باشد. مسئله حمله به برجهای دو قلو در هالهای از ابهام قرار داشته و هنوز هم این هاله وجود دارد. شاید یک هفته ده روز بعد این حادثه در مرکز استراتژیک ریاست جمهوری در نیاوران که روحانی رئیس آن بود جلسهای تشکیل دادند که حدود۱۲-۱۰ نفر از اساتید دانشگاه بودیم و همه در حوزه علوم سیاسی فعالیت داشتیم. هر کسی ۵ دقیقه فرصت داشت در مورد این موضوع صحبت کند. من تنها کسی بودم که اشاره کردم این کارِ خود آمریکاییها است. همه با تعجب نگاه کردند و قبول نکردند ولی من بعدِ گذشت بیست سال همچنان بر همان عقیدهام و دلایل خودم را دارم.
جامعه آمریکا یک جامعه کنترل شده است خودِ رئیس جمهور هم از درون همین سازمان هدایت شده بیرون میآید. نهادها و لابیهای پنهانی دارد که این جامعه را اداره میکند و هر کسی نمیتواند دست به هر کاری بزند. بنابراین آنچه که در آمریکا رخ میدهد ساخته و پرداخته یک ذهن واحد نیست بلکه در پنهانِ جامعه آمریکا نهادهایی وجود دارند که جامعه آمریکا را هم در سیاست داخلی هم در سیاست خارجی اداره میکنند. رئیس جمهور هم مجری چنین تصمیماتی است. خود رئیس جمهور توان این را ندارد که بخواهد دست به اقداماتی بزند. جالب این است که سه ماه بعد یک نویسنده فرانسوی کتابی منتشر کرد که درست همان نظر بنده را داشت و عنوان کرد این کار توسط خود آمریکاییها انجام شده است. گرچه به گردن القاعده و در بخش پنهانِ ماجرا به طالبان ارتباط پیدا میکرد اما من هنوز هم این تصور را دارم که خود آمریکاییها در این کار بیدخالت نبودند. حتی داعش را هم خود آمریکا پدید آورد. اما اینکه چه ارتباطی بین ترور احمد شاه مسعود با سقوط برجهای دو قلو وجود دارد؟ به عقیده بنده ارتباطی وجود ندارد. اولا خود طالبان دو جوان مراکشی را انتخاب کرده بود و به عنوان خبرنگار برده بود چون آنها به زبان فرانسوی مسلط بودند. لذا ارتباطی بین این دو مسئله وجود ندارد. آمریکاییها به دنبال یک دست شدن افغانستان بودند. کاری که الان هم اتفاق افتاد یعنی بیشتر جانب طالبان را گرفتند تا احمد مسعود را. برای آنکه اعمال قدرت یکپارچهای در افغانستان اتفاق افتد. لذا ارتباط چندانی بین ترور احمد شاه مسعود و فروپاشی برجهای دو قلو وجود ندارد.
شما همیشه صراحتاً اشاره کردهاید که تاریخ هیچ گاه تکرار نمیشود. از حادثهای که تبعات آن تمام جهان را در برگرفت بیست سال گذشته است. دقیقا بیست سال بعد در همان وضعیتی است که بیست سال قبل بود. شرایط شرایطی است که گویا آمریکا میخواهد ۱۱ سپتامبر را به عنوان یک مقطع تاریخی در تاریخ بینالملل معرفی کند. به نظر شما بعد از بیست سال میشود ۱۱ سپتامبر را قضاوت کرد که آمریکاییها تلاش کردند یک مقطع تاریخی به وجود آورند؟
به فرض به عنوان یک مقطع تاریخی میخواهند سوار یک موج شوند. مصاحبه طولانی با نیویورک تایمز دو سال پیش داشتم. به آنها گفتم آمریکاییها اشتباهات زیادی کردند. هم بهار عرب را به وجود آوردند هم حمله به افغانستان کردند و هم حمله به عراق که نتایجش مطلوب نبود. آمریکاییها در تخریب کردن بسیار موفق بودند اما در سازندگی هیچ توفیقی نداشتند. یکی از نتایج سوریه بود که بیفایده بود و الان بشار اسد سر کارش است. در مورد افغانستان وضعیت تفاوت میکرد. آمریکاییها میخواستند در افغانستان حضور داشته باشند که هم یک نظارت به ایران داشته باشند و هم در همسایگی چین باشند و هم در نزدیکی روسیه. یعنی پایگاهی قدرتمند به وجود آورند اما این اتفاق نیفتاد. هم سیاستهای آمریکا خیلی صحیح و دقیق عمل نکرد و هم جامعه آمریکا از جامعه افغانستان شناخت درستی نداشت که یک جامعه در هم آمیخته غیر قابل تفکیک است. یعنی پر از آیینها و قومیتهای بسیار است که هیچ وابستگی و هم گرایی با یکدیگر ندارند. یعنی به این زودیها نمیتوان ناسیونالسیتی و و طن پرستی در افغانستان به وجود آورد. در افغانستان چیزی به اسم وطن وجود ندارد قومیت جای ملیت را گرفته است و حالا حالاها ملیت پدید نمیآید. شروع حرکت برای طالبان حتما مشکلاتی به وجود خواهد آورد چون جامعه افغانستان یک جامعه غیر قابل پیشبینی است. آمریکاییها خیلی سخاوتمندانه در افغانستان فعالیت کردند. عراق را رها کردند. اگر چه عراق هم دچار تعارض قومیتها و آیین است اما به هر حال پیشرفتهتر از افغانستان است و توانست خودش را جمع و جور کند. اما در افغانستان این توفیق نصیب آمریکاییها نشد. همان طور که نصیب روسیه هم نشد. آنها فکر میکردند اگر رئیس طالبان و القاعده را از بین ببرند همه چیز تمام میشود اما اندیشه و ایدئولوژی هیچ گاه از بین نمیرود. مگر اینکه از درون خود بپوسد. آمریکاییها بسیار تلاش کردند مارکسیست را از بین ببرند نتوانستند تا اینکه از درون خود دچار پوسیدگی و تخریب شد. در مورد تمام قضایای منطقه اعم از بهار عرب، سوریه، افغانستان و عراق مجموعا میتوانیم بگوییم آمریکاییها ناموفق بودند. حمله به عراق کاملا ناموفق بود زیرا به آسانی به حیاط خلوت ایران تبدیل شد. حکومت ایران از دو سازمان وحشت داشت یک سازمان مجاهدین و دیگری صدام حسین. که هر دو اینها را آمریکایی متلاشی کردند که شاید بتوانند از این طریق به ایران تسلط پیدا کنند اما این عمل صورت نگرفت. همه فکر میکنند هر کاری آمریکاییها میکنند دقیق و روشن است در حالی که این چنین نیست آنها هم گاهی اشتباه میکنند و مصداق اشتباهاتشان را ذکر کردم.
در بخشی از پاسختان حمله به افغانستان، اشراف به ایران، نزدیکتر بودن به روسیه و چین را اشاره کردید. آمریکاییها در منطقه ترکیه، عربستان، آذربایجان و پایگاههایی در ازبکستان و دیگر جاها دارند آیا این سرمایهگذاری یا اتفاقی که در افغانستان افتاد با هزینه کمتر و تبعات کمتر نمیتوانست در ترکیه، ازبکستان یا ترکمنستان و آذربایجان بیفتد و همه آن معادلاتی که شما میگویید را به نفع آمریکا تمام کند؟
ترکیه از همان ابتدا تا الان روابط نزدیکی با طالبان داشته است. ترکیه بسیاری از مدارس طالبان را با سخاوتمندی بنا کرد. بیمارستان ساخت. چون اینها از اصول اخوان المسلمین تبعیت میکنند و به دلیل اینکه پایگاه اصلیشان در دوحه است و قطر هم از حامیان اصلی اخوان المسلمین است. بنابراین این مثلث قدرتی را به وجود آورده بودند که آمریکا را قبول نداشتند. مسائل آیینی همین گونه است ما هم در قبال شیعیان یمن و عراق و لبنان همین کار را کردیم. در این میان آمریکاییها کاری که کردند این بود که پاکستانیها را پنهانی حمایت کردند تا از طالبان حمایت کنند. تقریبا جمعیت قابل توجهی از پاکستان پشتون هستند لذا این روابط را خیلی پنهانی نگه داشتند که پاکستان بتواند طالبان را تقویت کند. الان دیگر این حمایت پنهانی آفتابی و هویدا شده است. آمریکاییها نمیتوانستند این را به عهده ترکیه، قطر و کشورهای آسیای مرکزی و دیگران بگذارند خودشان به دنبال این کار افتادند و به نظر من کار اشتباهی کردند. از سال ۱۹۹۶تا ۲۰۰۱ که طالبان قدرت را در دست داشتند بسیار قدرتمند بودند و مردم هم دوستشان داشتند و الان هم دارند. در جمعیت ۲۴ و ۲۵ میلیونی افغانستان اکثریت طرفدار طالبان هستند و به این راحتی هم طالبان کشور را گرفت. دو حکومتی که طی این بیست سال روی کار آمدند هم کرزی هم اشرف غنی موفق نبودند. اگر چه هر دو پشتون بودند اما دلبستگی نداشتند و هر دو پولهایی به جیب زدند و رفتند. بهتر است که در افغانستان
امنیت به وجود آوریم بحث آزادی و این مسائل بماند. آمریکاییها خیلی دنبال آزادی نیستند دنبال امنیت هستند و تنها کسی که میتواند امنیت را برقرار کند طالبان است. به همین دلیل باید بپذیریم در حمله به پنجشیر، پاکستان بدون نظر موافق آمریکا قطعا این کار را نخواهد کرد. طالبان هنوز جایگاه خود را پیدا نکردند تا بتوانند اعمال قدرت کنند. اکنون در این بیست سال نسل جوان امروزی مدرن و به روز شده است و با شبکههای اجتماعی آشنایی کامل دارند که سختیهایی را برای طالبان به همراه خواهد داشت اما مطمئنا طالبان موفق خواهند شد چون این آخرین راه آمریکاییها است و هیچ کس دیگری نمیتواند این کار را تمام کند. از طرف دیگر مردم افغانستان باید بدانند در پناه امنیت رشد بیشتری خواهند کرد. با آمدن طالبان دیگر درگیریها و حملات انتحاری متوقف میشود. تنها طالبان است که میتواند داعش و القاعده زمینگیر کند چون جمعیت آنها بسیار محدود است. این همان چیزی است که آمریکا به دنبال آن بود. بنابراین نمیآید خود را اسیر دست احمد مسعود کند. هدف آمریکا ایجاد امنیت در افغانستان است چین و روسیه هم خواهان ابجاد امنیت هستند. ما هم همین گونه عمل کردیم دنبال آزادی نبودیم و حکومت همه شمولی را تشکیل ندادیم. پیشبینی من این است که طالبان یک ضرورت برای افغانستان بود و در آینده هم موفق خواهد شد. آنها بعد از استقرار حکومت نمیتوانند به شیوه گذشته عمل کنند.
بیست سال از حادثه ۱۱ سپتامبر گذشت افکار عمومی آمریکا با توضیحات مقاماتشان متقاعد شد یا خیر؟
خیر نشده است. حق هم دارند در ان حادثه سه هزار نفر کشته شدند.
مطالبه واقعی آمریکاییها در مقابل حوادث ۱۱ سپتامبر بعد از ۲۰ سال چیست؟
مردم آمریکا بسیار اعتراض و تظاهرات کردند. از طرف کنگره به دولت این اجازه داده شد که به افغانستان حمله کند و همه جا این خبر درز پیدا کرده بود که مرکز القاعده افغانستان است.
آیا مردم پذیرفتند حمله کار غیر آمریکاییها بوده یا همچنان مرددند؟
خیر. آنها هم مرددند و برخی از آنها هم نظر با بنده هستند. دنبال حل مسائل فنی هستند که این افراد چگونه توانستند دست به چنین اقدامی بزنند. مردم آمریکا با این سوالات روبه رو هستند اما کاری از دستشان بر نمیآید. با گذشت زمان و اتفاقات مکرر که رخ داد جریان کم رنگتر شده است و مردم خیلی دنبال دلیل آن نیستند.
پس در مجموع آمریکاییها هم چنان سوالاتی دارند؟
دارند اما کسی پاسخگو نیست و به فراموشی سپرده شده است. البته دلجوییها شد غرامتهایی پرداخت شد اما این چیزی نبود که راضی شوند حتما القاعده این کار را کرده و دولت آمریکا غافلگیر شده است.
بعضی اتفاقات فرقی ندارد که به وجود آورنده آن که باشد، آن اتفاق میافتد. در مورد ۱۱ سپتامبر میتوانیم به جبر تاریخی تن در دهیم که مسائل به گونهای ترتیب داده شده بود که در آن برهه اتفاق عظیمی که جریانات سیاسی دنیا را تحت الشعاع قرار بده حتما باید اتفاق میافتاده است؟
از جهت جامعه سیاسی اعتقاد بر این است که امپریالیسم زائده بحران است و اگر بحران نباشد میمیرد. آمریکا هم همین طور است. یعنی یک روز اینجا جنگ راه میاندازد یک روز آنجا. در پناه این بحرانسازی میتواند دخالت کند حضور پیدا کند بازار پیدا کند و دیگران را به جان هم بیاندازد.. حتی بزرگان انقلاب فرانسه - نظیر ژرژ لوفور - همگی فراماسون بود که پشت قضیه اتقلاب بودند. جامعه آمریکا ذاتا یک جامعه بر آمده از بحران است. از ابتدا هم همین طور بوده یعنی بحران طلب بوده و بسیار از آن استفاده کرده است. بعد از آنکه فرانسویها در دره «دن بین فو» سقوط کردند. سالها بعد جالب است که اکنون ویتنام اکنون از دست نشاندههای آمریکا در شرق آسیا است. هم یهودیها هم فراماسونها هم بهاییها سه ضلع مثلثی هستند که بر آمریکا حکومت میکنند و موافق ایجاد بحران هستند.
بارها و بارها که به ۱۱ سپتامبر نزدیک میشویم یک مسئله گل میکند و آن این است که پرونده عربستان باز میشود آیا حوادث ۱۱ سپتامبر همان شمشیر داموکلس معروف است بالای سر حکام عربستان که نتوانند تکان اضافه بخورند؟ یعنی ممکن است آمریکا روزی پرونده ۱۱ سپتامبر را با عنوان عربستان در جامعه جهانی باز کند؟
حزب جمهوری خواه آمریکا خیلی خود را پایبند مسائل حقوق انسانی و بشری نمیکند و هیچ کدام از شیخ نشینان خلیج فارس از جمله عربستان جرات نمیکند از زیر چتر اروپا و آمریکا خارج شود و سرنوشت خود را به دست کشورهایی چون چین و روسیه دهد. چون بنیان این کشورها غربی است. بنابراین همان طور که اشاره کردید شمشسر داموکلس را همیشه و همچنان بالای سر اینها میگیرند.
اگر روزی به عنوان معلم تاریخ یکی از دانشجویان از شما سوال کند که حوادث ۱۱ سپتامبر در تاریخ نظیر داشته است در پاسخ چه خواهید گفت؟
خیر. به هیچ عنوان چنین چیزی نداشتیم. این شیوه بسیار دلخراش و عجیب و غریب کلا شیوه تروریسم را عوض کرد و تفکر تروریستی را تغییر داد. بنابراین آنها دست به کار بسیار خیره کنندهای زدند که قطعا در طول زندگی بشر سابقه نداشته و به قدری کار بزرگ بود که دنیا را دچار وحشت کرد. این اتفاق در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی رخ داد و ایشان هم مثل بسیاری از کشورها تسلیت گفتند. هر چه این حادثه بزرگتر بود آمریکا در سایه این بزرگی میتوانست امتیازات بیشتری دسترسی پیدا کند که البته در این کار نتوانست به اهدافش دست پیدا کند. به همین دلیل است با آن همه هزینهای که کرده افغانستان را از دست نخواهد داد. به همین اعتبار عراق را هم از دست نخواهد داد. سوریه هم از ما فاصله گرفته و در پناه روسها دارد حرکت میکند. لذا این حادثه نظیر نداشت اگر آمریکا نتوانست از آن خیلی استفاده کند اما این طور هم نبود که این فرصت را هدر داده باشند. آمریکا به هیچ عنوان افغانستان را رها نخواهند کرد مخصوصا که همسایه ایران است برایشان بسیار اهمیت دارد.
تلویحا میگویید این معمای ۱۱ سپتامبر حل نخواهد شد چون به نفع آمریکا نیست؟
معما روشن نخواهد شد. در خود کتابهایی که در آمریکا هم منتشر شد بیان شد که این کار ساخته و پرداخته خود آمریکاییها بوده است. اما مقامات رسمی هیچ گاه زیر بار این قضبه نرفتند. میخواهند پرچم این موضوع را هم چنان برافراشته نگه دارند. اگر قبول کنند که این کار توسط خودشان انجام شده جایگاهشان را در آمریکا و حتی جهان از دست خواهند داد. ولی فضای پنهان جامعه جهانی معتقد است که کار خود آمریکاییها بوده است و الان بسیار واضح شده که خود آمریکاییها در این امر دخالت داشته اند.
سایر اخبار این روزنامه
۱۵ سال دیگر یک میلیارد تومان ارزشی دارد؟
سربازان طبیعت حق استفاده از تیر دارند یا خیر؟!
سعی داریم تصویر سازی واقعی از زندان داشته باشیم
با همت دولت و همراهی مردم، مشکلات قابل حل خواهند بود
محکومیت مدیر یک موسسه حقوقی و وکیل همدستش
بررسیها نشان میدهد احمدینژادیها عهده دار پستهای مهمی شده اند، داستان چیست؟
حمله به برجهای دوقلو بدون هماهنگی آمریکا امری محال بود!
امیدهای تازه
رسانه بهترین پل ارتباطی مردم و رئیس قوه قضائیه
یک میلیارد وام مسکن در ۱۵ سال بعد یعنی چقدر؟
انتخاب استانداران مهمتر از سفر استانی
این واکسنها وسرمها کجا بودند؟
ماجرا چیست؟
اصول اخلاقی در فعالیتهای اقتصادی
از «تله خرس» تا «تله عقاب»
روش باراک اوباما برای خروج از حباب ریاست جمهوری
بارقه امید در دل محبوسین