ازدواج به شرط خدمت به بیماران نیازمند
فاطمه عسگرینیا| همه زوجهای جوان، هنگام ازدواج با هم عهد میبندند تا در خوشی و ناخوشی و غم و شادی کنار هم باشند، اما زوجهای گزارش ما یک عهد و پیمان دیگر هم با هم بستهاند؛ همراهی و همدلی با یکدیگر در راه خدمت به بیماران نیازمند. با هم قول و قرار گذاشتهاند که خمس علمشان، حضور در مناطق محروم و خدمت به بیماران نیازمند باشد. صحبت از زوجهایی است که در قالب طرح نذرآب4 همراه با تیم اعزامی از جمعیت هلالاحمر تهران به استان سیستانوبلوچستان سفر کردهاند و در طول اقامت چند روزهشان، مرهمی بر زخم بیماران این استان بگذارند. درست است کارشان داوطلبانه است اما چنان عاشقانه دل به آن دادهاند و برایش زمان و انرژی میگذارند که گاه تعداد بیماران ویزیتشده از دستشان خارج میشود و تا پاسی از شب همچنان مشغول کارند.
هوا تاریک شده، اغلب پزشکان و داوطلبان هلالاحمری، خسته از کار روزانه، به محل استراحت برای صرف شام آمدهاند. اما خبری از دکتر «افشین همتپور» متخصص و جراح چشم نیست. همسرش دکتر «نوشین کتابی» متخصص اورولوژیست مانند همیشه در گوشهای از سالن غذاخوری به انتظارش نشسته است. در میان هیاهوی پزشکان جوان و جمعیت حاضر در سالن دکتر همتپور با کولهپشتی مشکی رنگ و چشمهای خسته از کار وارد سالن میشود. صدای کفزدنهای همسرش در فضای سالن میپیچد. لبخندی گرم بر چهره دکتر مینشیند، انگار تمام خستگیهای روز با این استقبال گرم از تنش بیرون میرود. همه به تبعیت از همسرش با تشویق از او استقبال میکنند. ساکت است و صبور. با دقت به همه اتفاقات اطرافش توجه میکند، اما در سکوت کامل. تمام تمرکزش بر شغل و حرفه تخصصیاش است و سالهاست که همراه با همسرش در اردوهای داوطلبانه و جهادی مناطق محروم شرکت دارند: «ما حدود 11 سال پیش در همین منطقه سیستان طی گذراندن دوره طرحمان همدیگر را برای اولینبار ملاقات کردیم. گرچه بین این دیدار و آشنایی سه سالی وقفه افتاد، اما وقتی مجدد همدیگر را در تهران ملاقات کردیم، دیگر اجازه ندادیم تا این وقفه و جدایی تکرار شود و سریعا مقدمات خواستگاری و ازدواج را فراهم کردیم.»
مرور خاطرات قدیمی لبخند گرمی را هم بر لب همسرش مینشاند. نوشین کتابی میگوید: «خدمت به خلقالله و کمک به بیماران نیازمند اولویت نخست همسرم در کار حرفهای است. من هم به این تفکر احترام میگذارم و سعی میکنم در اغلب سفرها همراهش باشم.»
پزشکان بدون مرز
بلافاصله بعد از خواستگاری و عقد خصوصی همراه با هم راهی سفر داوطلبانهای به عراق و خدمت در بیمارستان نجف میشوند: «6 ماه نجف بودیم و بعد از آن یک دوره 45 روزه به سوریه سفر کردیم. درواقع سنگبنای زندگی مشترک ما برمبنای همین فعالیتهای داوطلبانه و خیرخواهانه گذاشته شده است.»
حضور آنها در عراق باعث میشود تا تعدادی از بیماران نیازمند برای درمان راهی تهران شوند: «فعالیتهای داوطلبانه ما مرز نمیشناسند، هرجا احساس کنیم به کمک ما نیاز دارند، در اولین فرصت اعزام میشویم.»
این زوج نسبتا جوان تهرانی ترجیح میدهند حتی در پایتخت هم از بیماران نیازمند غافل نشوند، بنابراین به همین منظور است که خدمت در مناطق محروم شهر تهران را به فعالیت در سایر بخشها ترجیح میدهند.
از زندگی مشترکشان راضی هستند و معتقدند هر کدام برای دیگری حکم مربی و الگو را دارد، البته آنها میگویند هر آنچه امروز در زندگیشان دارند، به برکت دعای خیر مردمی است که بیهیچ چشمداشتی نسبت به درمان و تأمین هزینههای درمانشان اقدام کردهاند.
به خاطر همسرم پزشک شدم
حضور زوجهای پزشک داوطلب جوان در تیم پزشکی طرح نذر آب جمعیت هلالاحمر هم در کنار زوجهای میانسال جالب و دیدنی بود. زوجهایی که هنوز یکسال از زندگی مشترکشان نمیگذشت و آمده بودند تا از همان ابتدای زندگی، مسیر خدمت خالصانه به مردم نیازمند را تجربه کنند. دکتر «شروین فامیلی» متخصص جراحی عمومی و همسرش «زهره کنی» از جمله این زوجهای جوان داوطلب بودند. دکتر فامیلی 9 سالی میشود که عضو جمعیت هلالاحمر شده و از بودن کنار مردم مناطق محروم و خدمت به آنها لذت میبرد: «همه ما پزشکان روزی که در رشتههای خود فارغالتحصیل شدیم، سوگند یاد کردیم خدمت به این گروه از جامعه را فراموش نکنیم و من برای اینکه همیشه به این سوگند پایبند باشم، فعالیتهای داوطلبانه را در پیش گرفتم و خوشحالم که همسرم نیز در این مسیر با من همعقیده و همراه است.»
هر دو جوانند و پر شور و شوق و البته خستگیناپذیر. هوای همدیگر را در کاروانهای سلامت حسابی دارند و سعی میکنند همدیگر را در ارایه خدمات به نیازمندان یاری کنند. دکتر کنی میگوید: «خدمت به بیماران نیازمند و تحمل شرایط سخت هر منطقه برای عمل به این قول و قراری که با هم بستهایم، برای ما نوعی تمرین زندگی است. ما در این فضا در درجه نخست دیدگاهمان به زندگی و توقعاتمان از آن تغییر پیدا میکند و در درجه دوم یاد میگیریم که همیشه حواسمان به افراد ضعیف جامعه باشد.»
عمر ازدواج آنها کمتر از 9 ماه است، اما تجاربی که در این سفر کنار هم آموختهاند، آنقدر زیاد است که هر دو را تشویق کرده تا در صورت دعوت از طرف گروههای داوطلب در مناطق محروم کشور حاضر شوند: «ما از روز نخست زندگی مشترک برای خود اولویتها و اهدافی را تعریف کردیم و با خود عهد بستیم از تخصصمان در مناطق محروم به نفع مردم نیازمند استفاده کنیم، به همین علت اولا دوره طرحهای خود را مناطق محروم انتخاب کردیم و ثانیا بعد از دوره طرح نیز این مسیر را با جدیت ادامه دادهایم.»
قصه زندگیشان شیرین است؛ درست مانند کاری که برای مردم انجام میدهند. راستش را بخواهید همین فعالیتهای داوطلبانه دکتر فامیلی باعث شد تا همسرش که در رشته کارشناسی ریاضی محض درس میخواند بعد از اخذ مدرک لیسانس وارد رشته پزشکی شود و این رشته را ادامه دهد. او میگوید: «من دانشجوی رشته ریاضی محض دانشگاه امیرکبیر بودم و دکتر دائما در فعالیتهای داوطلبانه شرکت میکرد، چنان با آب و تاب از فعالیتهای خود تعریف میکرد که من عاشق کار پزشکی شدم.»
یکی پزشک دیگری پرستار
یکی دیگر از زوجهای حاضر در طرح نذر آب 4، دکتر «داود بهرامی» پزشک و همسرش «سکینه طالبی» پرستار بودند. زوجی میانسال و البته سرحال و خستگیناپذیر. سابقه فعالیتهای داوطلبانه دکتر بهرامی با جمعیت هلالاحمر به حدود 23 سال پیش برمیگردد: «قبل از اجرای طرح نذر آب عمدتا در مأموریتهای حج و عتبات عالیات همراه با هلالاحمر بودیم، اما در این چهار دوره در مناطق محروم کشور حاضر شدیم و تفاوت این مأموریتها با هم از زمین تا آسمان است. »
او و همسرش این روزها میکوشند تا در هر فرصتی در بخش درمان بیماران مناطق محروم فعالیت داشته باشند، آنهم دوشادوش هم. سکینه طالبی میگوید: «همراهی و همکاری ما با یکدیگر در چنین مأموریتهایی هم بنیاد خانوادهمان را گرمتر کرده، هم حسن انساندوستی و نوعدوستی را در ما شکوفاتر کرده است. حسی که باعث شده هر لحظه حواسمان به همنوعانمان باشد.»
آنها قرار است هر دو با کولهباری از تجارب شیرین از استان سیستانوبلوچستان راهی تهران شوند: «ما وقتی در یک شهر یا منطقه محروم با مردمانی که فرهنگ متفاوت دارند، روبهرو میشویم و سعی میکنیم فارغ از هر اندیشه و تفکر اقتصادی مرهمی بر دردهایشان باشیم، حال دلمان خوب میشود. سبکبال و راحت به تهران برمیگردیم.»دکتر بهرامی روزانه 120 بیمار را در طرح نذرآب4 ویزیت کرده است: «تعداد بیمارانی که در تهران روزانه میبینم از نظر تعداد کمتر و از نظر اقتصادی مقرون بهصرفهتر است، اما در طرح نذرآب4 درست است روزانه تعداد بیماران بیشتری بدون دریافت هیچگونه هزینهای ویزیت کردهایم، اما واقعا این کار خستگیناپذیر بود و همهاش با عشق و علاقه دنبال شد. حسوحالی که بیشک هدیه توجه خدا به ما است.»