روزنامه خراسان
1400/07/21
جهان پُر از شگفتی «سیدعلی قاضی»
جواد نوائیان رودسری – هرچقدر اهل نوشتن باشی و دارای ذوق انجام این کار، یک جاهایی کم میآوری؛ مثلاً وقتی میخواهی درباره شخصیتی بنویسی که اصولاً از درک مقامات او عاجزی. درباره عارف عالیمقام، مرحوم سیدعلی قاضی - که امروز، ششمین روز از ماه ربیعالاول، سالروز رحلت اوست – نوشتن سخت است. چطور میشود درباره کسی قلم به دست بگیری و بنویسی که شاگردان بزرگ و نامدارش، مانند علامه طباطبایی و آیتا...بهجت، خود را در بیان حالات و مراتب وی، ناتوان میدانستند؟ مرحوم سیدعلی قاضی را باید یک الگوی تمامعیار و کمنظیر عرصه عرفان عملی بدانیم؛ الگویی که به سالکان راه حقیقت، چگونگی عبور از جاده نورانی «فناء فیا...» را نشان میدهد. او در مقام عالمی متشرع و فقیهی جامعالشرایط، ورود به مسیر سیر و سلوک معنوی را جز با تمسک به دیانت و رعایت موازین شرعی، ممکن نمیدانست و از این رو، آنان که با سیدعلی قاضی محشور بودند، شیوه تهذیب نفس او را جز در دایره انجام واجبات و اهتمام به انجام مستحبات نمییافتند. این شیوه، الگویی بیبدیل برای زمانهای است که در آن، فرقههای مختلف از صوفیه و غیر آنها، دکان مباحث عرفانی و سیر و سلوک باز کردهاند و بندگان خدا را به بهانه سوق دادن به سمت او، در بیراهه جهل و غرور رها میکنند. هرچند که دایره واژگان برای نقل احوال مرحوم سیدعلی قاضی محدود است، اما به حکم وظیفه و برای یادکرد از شخصیت والای او، با هم فرازهایی از تاریخ حیات پرثمر وی را مرور میکنیم. از تبریز تا نجف عارف کامل، مرحوم سیدعلی قاضی در 13 ذیالحجه سال 1282ق(9 اردیبهشت 1245ش) در تبریز دیده به جهان گشود؛ در ایام حکومت ناصرالدینشاه قاجار. پدرش، سیدحسین قاضی از شاگردان مبرز میرزای شیرازی، صاحب فتوای تنباکو، بود و ضمن فراگیری علوم دینی و رسیدن به مدارج بالای حوزوی، سخت در تهذیب نفس و انجام ریاضتهای شرعی میکوشید. مرحوم سیدعلی قاضی با الفبای تزکیه نفس و عرفان عملی، در محضر پدرش آشنا شد و سپس، زیرنظر امامقلی نخجوانی به تکمیل آن پرداخت. 24 ساله بود که برای تکمیل درس و پیشرفت در تهذیب نفس، راه عتبات را پیش گرفت. در سال 1269ش وارد نجف اشرف شد و البته تا پایان عُمر در همین شهر رحل اقامت افکند. مرحوم سیدعلی قاضی در این دوران، شرکت در درس مراجع و علمای بزرگی مانند فاضل شربیانی، محمدحسن مامقانی، شیخالشریعه اصفهانی و آخوند خراسانی را تجربه کرد و در جلسات درس اخلاق میرزاحسین خلیلی تهرانی حاضر شد و در مدتی کوتاه به درجه اجتهاد رسید؛ اما خودش رسیدن به این مقام علمی را، مقدمهای برای رسیدن به مقامات معنوی میدانست. درست در همین زمان بود که به جمع شاگردان سیداحمد کربلایی و محمد بهاری راه یافت؛ این دو از عرفای بسیار نامدار آن روزگار و از تربیتیافتگان مکتب ملاحسینقلی همدانی، عارف مشهور قرن سیزدهم و چهاردهم هجری بودند؛ عارفانی که سلوک عرفانیشان از مسیر ریاضتهای شرعی و رعایت واجبات الهی عبور میکرد. جلوه آموزشهای این دو استاد بزرگ، افزون بر مشی و سلوک معنوی سیدعلی قاضی، در زندگی شخصی و اجتماعی او نیز، بروز و ظهور یافت؛ وی همواره با ریاضتهای غیرشرعی و جعلیاتی که جماعت صوفی و غیر آنها به عنوان مسیر کسب مقامات معنوی در اختیار افراد سادهلوح میگذاشتند، مخالفت میکرد. آن مرحوم معتقد بود که جسم، مرکَبْ روح است و باید در مسیر زندگی دنیوی، از آن مراقبت کرد؛ آنچنان که معصوم(ع) میفرماید: «فَبادِروا بِصِحَّةِ الاْجْسامِ فى مُدَّةِ الاْعْمارِ». سفرهای که برای شاگردان پهن شد مرحوم آیتا... سیدعلی قاضی در مدت عمر باثمرش، شاگردان بسیاری تربیت کرد که هرکدام از آنها به عرفا و علمای نامدار دورههای بعد تبدیل شدند. از مشهورترین شاگردان وی میتوان به علامه سیدمحمدحسین طباطبایی و برادرش، آیتا... سیدمحمدحسن الهی طباطبایی، آیتا...العظمی بهجت، آیتا...العظمی خویی، سیدهاشم حداد موسوی، سیدعبدالکریم کشمیری، شیخ عباس قوچانی و علامه محمدتقی آملی اشاره کرد. کافی است بدانیم که عارف بزرگ و تازه درگذشته، علامه حسنزاده آملی، پرورشیافته در مکتب دو تن از شاگردان مرحوم سیدعلی قاضی، یعنی آیتا... سیدمحمدحسن الهی و علامه محمدتقی آملی بود. نکته قابل ذکر این است که این شاگردان، تنها در سیر و سلوک از محضر سیدعلی قاضی بهره نمیبردند. علامه طباطبایی دراینباره میگوید: «مرحوم قاضی در تفسیر قرآن کریم ید طولایی داشت و این سبک تفسیر آیه به آیه را ایشان به ما تعلّم داد و ما در تفسیر از مسیر و روش ایشان پیروی میکنیم و در فهم معانی روایات وارده از ائمه معصومین(ع) ذهن بسیار باز و روشنی داشتند و ما طریقه فهم احادیث را که فقهالحدیث گویند، از ایشان آموختیم.» مرحوم سیدهاشم حداد نیز که 28 سال افتخار شاگردی مرحوم قاضی را داشتهاست هم، میگوید: «مرحوم آقا یک عالمی بود که از جهت فقاهت بینظیر بود. از جهت فهم روایت و حدیث بینظیر بود. از جهت تفسیر و علوم قرآنی بینظیر بود. از جهت ادبیات عرب و لغت و فصاحت بینظیر بود.» کوهِ کتمان موضوع دیگری که در زندگی مرحوم آیتا... سیدعلی قاضی شهرت دارد و بلکه باید آن را مشهورترین وجه شناختهشده حیات او برای عامه بدانیم، کراماتی است که از وی نقل شدهاست. قبل از آن باید یادآوری کنیم که آن عارف بزرگ، در میان اهل عرفان به «کوه کتمان» مشهور بود. مرحوم شیخ عباس قوچانی میگوید: «یکبار تا آخر عمرشان کلمهای از ایشان صادر نشد که صراحت بر هیچ مقام و منزلتی داشته باشد. همیشه میفرمودند: من هیچ ندارم.» مرحوم قاضی نه تنها مسائل مربوط به کرامات را کتمان میکرد، بلکه شاگردانش را هم که با طیکردن مدارج معنوی به مقاماتی دست مییافتند، از مشغول شدن به این امور برحذر میداشت و آنان را به طی طریق الیا... تشویق میکرد. با این حال، برخی کرامات مشهور از وی نقل شدهاست که به جهت تواتر در روایت، میتوان به آنها اشاره کرد؛ به عنوان نمونه غیبت عجیب او در دهه پایانی ماه مبارک رمضان که برخی از شاگردانش مانند علامه طباطبایی و شیخ عباس قوچانی به آن اشاره کردهاند. فرزند شیخ عباس، به نقل از پدرش میگوید: «ایشان (مرحوم قاضی) دهه آخر ماه رمضان غایب میشدند و هیچکس هم نمیدانست کجا هستند. همینطور پدرم تعریف میکردند که آقای قاضی زیارت کربلا را خیلی ملتزم بودند. یکبار که من قصد داشتم به کربلا مشرف شوم، وقتی آمدم گاراژ ـ قبلاً به ترمینال گاراژ میگفتند ـ که سوار ماشین بشوم، دیدم آقای قاضی یک گوشهای نشستهاند. هر ماشینی که میآمد جمعیت برای سوارشدن فشار میآورد، چون شلوغ بود. من تأدباً پیش ایشان نشستم. بعد آقای قاضی فرمودند: شما جوانی، بلند شو، برو سوار شو. گفتم: پس شما؟! گفتند: شما برو. با اینکه زیارت کربلا را خیلی ملتزم بودند، اما هیچوقت ایشان را کسی سوار این ماشینها ندید و آخرش هم نفهمیدیم که چگونه به کربلا میرفتند.» رسم کمک به مردم شاید بد نباشد که برای تکمیل بحث، سراغی از زندگی اجتماعی مرحوم سیدعلی قاضی هم بگیریم. آن عارف کامل، زندگی بسیار فقیرانهای داشت و کثرت عائله بر این فقر میافزود. غالباً در حجرهای که در مدرسه علمیه «الهندی» در نجف اشرف گرفته بود، گوشه عزلت میگزید و به عبادت میپرداخت، اما هیچگاه از احوال مردم غافل نمیشد. نسبت به اهالی شهر و همسایگان و نیز، مهمانانی که از راههای دور و نزدیک به دیدارش میآمدند، بسیار مهربان بود. علامه طباطبایی از یکی از دوستانش نقل میکند: «من یک روز به دکان سبزیفروشی رفته بودم، دیدم مرحوم قاضی خم شده و مشغول سوا کردن کاهو است، ولی به عکس معهود، کاهوهای پلاسیده و آنهایی را که دارای برگهای خشن و بزرگ هستند، برمیدارد. من کاملا متوجه بودم، تا مرحوم قاضی کاهوها را به صاحب دکان داد و ترازو کرد. مرحوم قاضی آن را در زیر عبا گرفت و روانه شد. من که در آن وقت طلبه جوانی بودم و مرحوم قاضی مرد مسن و پیرمردی بود، به دنبالش رفتم و جسارت کردم و علت را پرسیدم. ایشان لبخندی زدند و فرمودند: من این مرد فروشنده را میشناسم؛ فرد بیبضاعت و فقیری است، من گاهگاهی به او مساعدت میکنم و نمیخواهم چیزی به او بلاعوض داده باشم، تا اولاً آن عزت و شرف و آبرو از بین برود، و ثانیاً خدای ناخواسته، عادت کند به مجانی کمک گرفتن و در کسب هم ضعیف نشود. برای ما فرقی ندارد کاهوهای لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها. من میدانستم که اینها بالاخره خریداری ندارد و ظهر که دکان خود را میبندد، بیرون خواهد ریخت؛ لذا برای عدم تضرر او مبادرت به خرید کردم.» آیتا... سیدعلی قاضی، آن عارف کامل و الگوی تهذیب نفس در دوران معاصر، سرانجام در روز ششم ربیعالاول سال 1365ق (20 بهمن 1324ش)، در 79 سالگی دارفانی را وداع گفت. پیکر وی پس از تشییعی باشکوه و اقامه نماز توسط آیتا... سیدجمالالدین گلپایگانی، از مراجع نامدار آن عصر و هدایتکنندگان مبارزه با استعمار در عراق، در قبرستان وادیالسلام شهر نجف اشرف، جایی که مرحوم قاضی برای زیارت اهل قبور،زیاد به آنجا میرفت، به خاک سپرده شد.
سایر اخبار این روزنامه
فرمول افزایش 10 درصدی حقوق+یارانه
سقوط بورس در روز خبرسازی عجیب رئیس !
هوای مشهد آلوده تر از تهران!
چرا زنان کمتر تصادف میکنند؟
بازگشت حسن روحانی؟
دوراهی افزایش حقوق و اَبَرتورم یا ...
بدشانسی مقابل۹۰ هزار صندلی خالی!
کسب و کار فقط به شرط واکسن
جهان پُر از شگفتی «سیدعلی قاضی»
بازیگران عراق پسا انتخابات
نسخه زندگی با بیآبی
خانه های چینی در ایران ؟