روزنامه آرمان ملی
1400/09/09
فهميديد كه «لغو تحريم» از آتش زدن برجام مهمتر است
عکس: آرمانملی / فاطمه فتاحی/آرمانملی- مطهره شفیعی: این روزها سیاست در پشت پرده قرار دارد و وحدت نانوشتهای در میان دلسوزان برای کمک به دولت و سایر نهادهای تصمیمساز ایجاد شده که مهمترین آن تلاش برای لغو تحریمهاست. در دوره فعالیت دولت آقای روحانی سنگاندازیهای سیاسی از سوی مخالفان برای موفق نشدن دولت در لغو تحریمها صورت میگرفت اما اکنون بخشی از همان جریان در صف مذاکره کنندگان برای لغو تحریمها هستند. اصلاحطلبان هم بهرغم تحمل سالها تخریب و تهمت تاکید دارند منافع ملی برایشان در اولویت است و حاضرند اگر کمکی از سوی دولت خواسته شود، پاسخ مثبت دهند. از سوی دیگر همین اصلاحطلبان که میگویند دولت هیچ کمکی از آنها نخواسته است، وظیفه خود میدانند به ارائه راهکارهایشان برای حل مشکلات از طرق دیگر اقدام کنند مانند یک معاون سیاسی وزارت کشور در دولت اصلاحات که مشارکت مردم را راهکار حل مشکل آب اصفهان میداند. در راستای وضعیت کشور و راهکارهای برونرفت از مشکلات، سیدمصطفی تاجزاده با «آرمانملی» گفتوگو کرده است که متن آن را در ادامه میخوانید. مشکلات اقتصادی و فشار معیشتی سبب ناامیدی و نارضایتی اقشار مختلف جامعه شده که قابل کتمان نیست. البته این ناامیدی و وضعیت نامساعد معیشتی، معترضان را به سمت اقدامات غیرقانونی سوق نداده است. از سوی دیگر برخی معتقدند فقر و فشار اقتصادی یکی از دلایل وقوع انقلاب است و انقلاب از فقر آغاز میشود. در چه جوامعی مشکلات معیشتی و اقتصادی منتهی به وقوع تغییر ساختار شده است؟ پرسشی که مطرح کردید، شامل دو بخش میشود؛ در بخش نخست به وضعیت نامساعد معیشتی اقشار زیادی از مردم اشاره شده و بخش دوم درباره احتمال تغییر ساختار یا وقوع انقلاب ناشی از فشار اقتصادی است. بهطور طبیعی این دو مقوله به صورت همزمان رخ نمیدهد، چراکه مردم برخی جوامع دیگر هم بهرغم اینکه ناامید هستند و شرایط معیشتی آنها هم هر روز نامساعدتر میشود، به ندرت به سمت انقلاب میروند. باید به این نکته توجه داشت که وقوع انقلاب تنها محدود به وجود نارضایتی و اعتراض از سوی مردم نیست، بلکه این فقط یکی از عوامل بروز مشکلات اساسی است. مؤلفههایی مانند وجود رهبریت، سازماندهی جامعه خواهان تغییر، امید به بهبود شرایط و... که برای وقوع تحول ضروری است نیز باید وجود داشته باشد. فشارهای اقتصادی و معیشتی موجب وقوع تغییر بنیادین در ایران نمیشود، چراکه دیگر مؤلفههای مورد نیاز وجود نداشته و مؤلفه موجود، یعنی نارضایتی و ناامیدی مردم به تنهایی نمیتواند زمینهساز تغییرات بنیادین شود. اگر سؤال این باشد که آیا اکثریت مردم جامعه از وضعیت معیشتی ناراحت هستند، پاسخ مثبت و این نارضایتی عیان و مشهود است. همچنین اگر سؤال این است که آیا چشمانداز مثبتی پس از سپری شدن سه ماه از شروع به کار دولت مشاهده میشود که پاسخ فعلا منفی است. دلیل آن هم این است که اساسا هنوز برنامهای از سوی دولت ارائه نگردیده و امیدوارم که در آینده نزدیک این برنامه ارائه شود. اشاره داشتید وقوع هر غییر بنیادین نیاز به مولفههایی است که سایرین از او تبعیت داشته باشند. این درحالی است که امروزه در بسیاری از موضوعات، بهویژه در عرصه سیاسی شاهد آن هستیم که جامعه دیگر در انتظار مواضع احزاب به عنوان مراجع سیاسی نیست و به نوعی این احزاب و سیاسیون هستند که براساس تصمیمات اتخاذشده از سوی جامعه حرکت میکنند. آیا موافق هستید که جامعه از احزاب جلوتر حرکت میکند و به نوعی شاهد سردرگمی و سرگشتگی احزاب هستیم؟ علاوه بر احزاب، این سرگشتگی در میان مردم عادی هم قابل مشاهده و درک است، چراکه از وضعیت موجود ناراضی هستند و تصور میکنند وضع موجود در کوتاه مدت اصلاحپذیر نبوده و هرروز مشکلات جدیدی افزوده میشود. ضمن اینکه هیچ چشمانداز مثبتی برای حل مشکلات وجود ندارد، زیرا مطمئن نیستند که اگر دوباره در وضعیت کشور تغییر بزرگی رخ دهد، شرایط خوبی در انتظارشان است. بیشک اگر جامعه چنین اطمینانی داشت، به سمت ایجاد آن تغییرات بزرگ حرکت میکرد. برای درک بهتر موضوع میتوان به بهارعربی اشاره کرد که در تمام کشورها با شکست مواجه شد. مردم ما وضعیت نامساعد کشورهای همسایه را مشاهده میکنند و تجاربی مانند شکست بهار عربی را نیز در ذهن دارند. فقدان چشم انداز مثبت برای ایجاد تحولات بزرگ، تنها درباره ایران صدق نمیکند و چنانکه شاهد بودیم برخی کشورهای منطقه، با چه مشکلات و معضلاتی مواجه شدند. به عبارت دیگر از آنجایی که چشم انداز انقلاب در کشورهای منطقه مثبت نیست، بنابراین حرکت در این مسیر اشتباه است. البته شکست بهار عربی و به نتیجه نرسیدن اعتراضات مردمی، یک روی سکه است. شاهد هستید که برخی کشورهای همسایه و منطقه پیشرفت چشمگیر اقتصادی داشتهاند؟ درست است. اتفاق مهمی که رخ داده و توجه نخبگان و مردم را به خود جلب کرده، رشد اقتصادی جهشوار برخی از کشورهاست. بدین معنا که پس از آنچه در شرق آسیا رخ داد و کشورهای زیادی مانند چین، کرهجنوبی، اندونزی، مالزی و حتی بنگلادش به سمت توسعه حرکت کردند، برخی کشورهای عربی و آفریقایی هم به سمت توسعه اقتصادی رفتند. این پدیده حکایت از آن دارد که در دوره کنونی، جهش اقتصادی کاملا اقدامی ممکن و قابل دستیابی است. یکی از اعتراضات نخبگان ایران به تصمیمگیران، همین موضوع است که چرا ایران در مسیر توسعه قرار نمیگیرد. عدم تحقق این مطالبه به تحریمهای وضع شده برای کشور گره خورده است. چنانکه بارها شاهد بودیم مسئولان، توسعه مطلوب و جهش اقتصادی را منوط به لغو تحریمها کردهاند. لغو تحریمها، خواستهای نیست که تحقق آن ممکن نباشد. حدود ۲۰-۳۰ کشور طی ۳۰ سال گذشته دارای جهش اقتصادی بودند. تمامی این کشورها به سمت تنشزدایی با دنیا و توسعه روابط خود با کشورهای تاثیرگذار مانند روسیه، آمریکا، چین و دیگر کشورهای توسعه یافته به لحاظ اقتصادی حرکت کردند. آنها تلاش داشتند که رابطه دوستانهای با جهان برقرار کنند تا در مسیر جهش اقتصادی خود از همراهی آنها بهرهمند شوند. جامعه ما هم از تصمیمسازان انتظار دارد که همین مسیر را طی کنند. اخیرا آیتا... صافی گلپایگانی، بهرغم آنکه میدانست قطعا مورد انتقاد و هجمه گروههایی که توسعه اقتصادی به ضررشان است؛ قرار میگیرد، از لزوم ارتباط ایران و برقراری رابطه مثبت و تاثیرگذار با جهان برای بهبود شرا یط اقتصادی کشور صحبت کردند. مطالبات جامعه که در ابتدای گفتوگو به آن اشاره داشتید، در یک قاب گنجانده میشود یا در چند بخش قابل تعریف است؟ مطالبات به دو بخش تقسیم میشود. یک بخش از مطالبات در حوزه حقوق شهروندی است که از جمله آنها میتوان به فعالیت آزاد احزاب و سیاسیون بدون اعمال محدودیتهای ذکر نشده در قانون، سبک زندگی دلخواه، انتشار مطالبی که درج آن در نشریات منع قانونی ندارد و بازکردن میدان برای روزنامهنگاران جهت خبررسانی بدون دغدغه به جامعه و... اشاره کرد. بخش دیگر مطالبات در حوزه حقوق اجتماعی افراد جامعه است که شامل از بین رفتن فقر، ارتباط مؤثر و دوستانه با جهان، فراهم کردن نیازهای طبیعی هر شهروند مانند اشتغال، تغذیه، بهداشت، آموزش و... است. این دو مطالبه به عنوان خواسته اصلی اصلاحطلبان پیگیری شده و سعی داریم تا آنجا که میتوانیم در مسیر تحقق این مطالبات تلاش کنیم. این مطالبات که به نام «مطالبات دموکراتیک» مطرح و به این معناست که جامعه همزمان با پیشرفت اقتصادی، به گشایشهای سیاسی نیز دست یابد. آنچه در این مقطع اهمیت داشته و میتواند به تشکیل ائتلافی فراتر از اصلاحطلبان منجر شود، این است که همگی بر این نکته تاکید کنیم ایران نیز باید یکی از کشورهایی باشد که در مسیر توسعه اقتصادی حرکت میکند و باید با فقر، فلاکت و تورم مقابله جدی کند. آیا به تاثیرگذاری روندی که اشاره کردید، اطمینان دارید؟ سالهاست این مطالبات از سوی گروههای مختلف بهویژه سیاسیون مطرح میشود، اما نتیجهای ندارد و همین موضوع سبب بیاعتمادی بخشی از جامعه به وعدههای سیاسیون شده است. شک نکنید که حتما نتیجه دارد. به عنوان نمونه آیا معتقدید دولت سیزدهم و مجلس یازدهم که برخی از اعضایش در گذشته، شعارهای زیادی علیه برجام دادند و حتی آن را آتش زدند، به خواست مردم و کارشناسان توجه و با آمریکا و دیگر کشورهای عضو برجام مذاکره میکنند؟ پاسخ کاملا روشن است، چرا اکنون به مذاکرات وین رفتند. میتوانستند در مذاکرات 8 آذر حضورنداشته باشند، اما رفتند تا حاضر باشند و مذاکره کنند. درست است که هدف ایران رسیدن به توافق مطلوب است، اما بسیاری از کارشناسان معتقدند این شرط که بازگشت آمریکا به برجام منوط به لغو همه تحریمهاست، سبب خواهد شد که بازگشت آمریکا به برجام و دستیابی به یک توافق خوب آسان نباشد. این طور فکر نمیکنید؟ مشخص است که این شرط محقق نمیشود. حتی آقای باهنر هم که جزو اصولگرایان و از همان طیف است، اخیرا تاکید کرد «اینکه ما بگوییم باید همه تحریمها برداشته شود تا ما مسائل هستهای را حل کنیم، فکر نمیکنم به نتیجه برسد». مگر نمیگفتند برجام خسارت محض و ترکمنچای است که باید آن را آتش زد. پس چرا آتش نمیزنند. بخشی از این تغییر برنامه، از سوی مخالفان سازماندهی شده بود تا در مسیر مذاکرات دولت قبلی سنگ اندازی کنند. اما اکنون نیازی به مخالفت ندارند و در این مقطع خودشان همان مسیر را طی میکنند. پر واضح است هر آنچه که توانستند برای جلوگیری از موفقیت آقای ظریف و تیم مذاکرهکننده انجام داده و منافع ملی کمترین اهمیتی برایشان نداشت. اکنون لیدرهای آنها در قوه مجریه و تصمیمگیر هستند و مردم پاسخ مطالباتشان را از آنان میخواهند. از طرفی هم باید دانست که ترس و هراس آنها از چیست. اکنون از ترس مردم است که دیگر برجام را خسارت نمیخوانند و آن را آتش نمیزنند. حتی اگر مذاکرات به نتایج مطلوبی منجر نشود هم، به مردم خواهند گفت که با آمریکا، اروپا و دنیا مذاکره کردیم، ولی آنها توافق نکردند. اشتباه است که تصور شود مطالبه مردم تاثیری ندارد، چراکه قدرت مردم تاثیر زیادی در تصمیمگیریها مسئولان دارد. به همین جهت نقشآفرینان در عرصه مذاکرات، باید پاسخی برای این سؤال مردم داشته باشند که چرا در مسیر لغو تحریمها حرکت نمیکنند. اگر آنان حتی در دل به نعمت بودن تحریمها معتقد و درعمل به آن تداوم بخشیده تا همچنان از منافع اقتصادی آن بهره ببرند، هرگز به دلیل هراس از مردم این خواست قلبی خود را عیان نمیکنند، حتی اگر به قیمت کنترل فضای سیاسی و ممانعت از فعالیت منتقدان باشد. مردم خواهان لغو تحریمها هستند و بارها این مطالبه را با صدای بلند اعلام کردهاند. افرادی که در گذشته میگفتند تحریم نعمت است، اکنون برای لغو تحریمها به مذاکره مینشینند. اگر آنان واقعا اعتقاد داشتند که تحریمها نعمت است، چرا اکنون برای از بین رفتن این نعمت در حال تلاش هستند؟ ضمنا زمانیکه از افکار عمومی صحبت میکنیم، منظور اکثریتی از جامعه است که به فکری متمایل شوند؛ نه اینکه تنها اصلاحطلبان در موضوعی مطالبه داشته باشند. ظاهرا برخی دلسوزان جریان اصولگرا هم با اصلاحطلبان در لزوم مذاکره برای لغو تحریمها همنظر هستند و به نقدتندروهای جریان خودشان میپردازند که مذاکره را نفی میکنند. درست است. تحریم تنها مشکل من و جناح سیاسی من نیست، بلکه همه مردم را با هر گرایشی دچار مشکل کرده است. بنابراین نباید آن را به موضوعی سیاسی و جناحی تقلیل داد، بلکه موضوعی ملی است که همه باید جهت بهبود شرایط برای لغو آن تلاش کنند. همچنین این نگاه که در کوتاهمدت و طی ۱۰-۲۰ سال آینده میتوانیم جامعهای توسعه یافته شویم، در حال تبدیل به نگاه غالب بر کل نخبگان است. اگر تمام اصولگرایان، اصلاحطلبان و حتی مخالفان با صدای بلند این خواسته را بر زبان بیاورند، تصمیمگیران توان مخالفت با آن را نداشته و باید این مطالبه را تحقق بخشند. چراکه درغیر اینصورت باید به جامعه توضیح دهند که به چه دلیل در مسیر حل مشکلات اقتصادی گام برنداشتهاند. آنها میدانند که از یکسو بحران بیآبی مشکلات زیادی را برای کشور پدید آورده و از سوی دیگر مولفههایی همچون خاک، کشاورزی ، آلودگی هوا و برق و... در شرایط مطلوبی نیست. در این مقطع با انواع مشکلات مواجه هستیم و اگر تدبیری برای حل مشکلات اقتصادی نشود، طبیعی است که اعتراضها بیشتر میشود. نمیتوان با این مردم که خواهان برآورده شدن نیازهای اولیه خود مانند آب، برق و... هستند، برخورد قهری کرد. دولت و تصمیمگیران باید بدانند در صورت عدم تحقق خواستههای مردم وقوع هرج و مرج ممکن میباشد. در سوی دیگر جامعه هم باید بداند که تنها گزینه موجود در این مسیر، رسیدن به جامعه ایدهآل و دموکراتیک نیست، بلکه آنارشیسم و بیدولتی گزینه دیگری است که ممکن است خدای نکرده دچار آن شویم. بنابراین هردو طرف باید متعهدانه به گونهای عمل کنند که جامعه در مسیر توسعه و حل مشکلات قرار گیرد. این روند باید به نحوی ساماندهی شود که هر دو طرف احساس رضایتمندی حداقلی داشته باشند و آن تنها در فضای توسعهای پدیدار میشود یعنی تصمیمگیران باید بپذیرند که بعد از 24 سال به تورم سالانه ۲۰ درصد پایان دهند، چون جامعه دیگر تحمل این میزان تورم را ندارد. رشد اقتصادی در دوسال نمیتواند کمتر از رشد سالانه در طول 24 سال گذشته باشد، آن هم در دورهای که کشورهای دیگر در حال جهش اقتصادی هستند. یکی از مشکلات مطرح، خروج سرمایه از کشور و صرف آن برای آبادانی کشورهای دیگر است. نمونه آن را میتوان خرید انبوه مسکن از سوی ایرا نیان در ترکیه دانست. از طرفی آمار مهاجرت نخبگان به میزان نگران کنندهای افزایش یافته است. به عنوان نمونه دکتر پزشکیان اخیرا با اشاره به سیل مهاجرت پزشکان، دلیل آن را کاهش درآمد و تفاوت آن با کشورهای خارجی و نیز نحوه برخورد جامعه با پزشکان دانسته است. همانطور که اشاره کردید مهاجرت و به ویژه مهاجرت نخبگان و متخصصان، مشکل بزرگی برای کشور است. اما باید توجه داشت که در درجه اول حفظ نخبگان، پزشکان و متخصصانی که هنوز در کشور باقی ماندهاند اهمیت بیشتری دارد. اگر درایت به خرج داده شود، میتوان علاوه بر حفظ نیروهای موجود و پرورش نیروهای جدید، راه بازگشت را برای آنانی که مهاجرت کردهاند، گشود. اما اگر قرار به عدم تغییر و تداوم مسیر فعلی باشد، ضربه سنگینی به مؤلفه نخبگی در کشور وارد میشود و شرایط به نحو ی خواهد شد که مجبور به مداوای شهروندان در خارج از کشور شویم. جامعه باید به سمت اجماع درباره مسایل مهم کشور حرکت کند. اکنون همه ارکان از یک طیف سیاسی هستند، یعنی تصمیمسازان اصلی دارای دیدگاه مشترکند. این یکدستی را مفید میدانید یا به آن انتقاد دارید؟ یکدست شدن ارکان تصمیمگیری را نه تنها مفید ارزیابی نمیکنم، بلکه معتقدم ضررهای زیادی برای کشور دارد. یکی از این خطرات، مهاجرتی بود که اشاره شد اما در کنار ضررهای ناشی از یکدست شد ارکان قدرت، باید دانست که از درون این مولفه فرصتهای بزرگی هم ایجاد میشود که همه باید به آن توجه داشته باشند. در شرایطی که همه ارکان تصمیمساز یکدست هستند، دیگر بهانهای برا ی حل نشدن مشکلات جامعه وجود ندارد. اگر نتوانند مشکلات را حل کنند، مشخص میشود که سیاستها و راهبردهای اتخادشده نادرست بوده است و چنانچه این یکدستی منجر به حل مشکلات گردد، درستی ادعایشان مبنی بر اینکه مسئولان قبلی دلیل وجودی مشکلات بودهاند، تایید میشود. اگر دولت جوان و انقلابی فعلی بتواند مشکلات را حل کند، ما دعاگویش هستیم و اگر موفق نبودند، خواهیم گفت حالا که شکست خوردید، راه چاره در تغییر سیاستهاست. باید توجه جامعه را به این موضوع جلب کرد که میزان شعارها و وعده جریانها و افرادی که دولت قبل و اصلاحطلبان را همواره متهم به حرکت در مسیری برخلاف خواست ملت میکردند، تا چه اندازه واقعی بوده و هست. به عنوان نمونه اکنون شرایط خوبی برای مذاکره فراهم شده و حتی آمریکا اعلام کرده که حاضر به لغو تحریمها و بازگشت به برجام است. بنابراین اگر نتوانند در مذاکرات موفق شوند، باید اعلام شود حداقل 50 درصد مشکل از طرف تصمیمگیران کشور است، اما اگر موفقیتی حاصل شد، میتوان موج مهاجرت را مهار کرد و نخبگان را به کشور بازگرداند. با فقر، تورم و بیکاری مبارزه کرد و کشور را در ریل جهش اقتصادی قرار داد. معاون سیاسی وزارت کشور در دولت اصلاحات بودید و به خوبی با اعتراضات مردمی به مقولاتی مانند بیآبی، یعنی همین مشکلی که اکنون اصفهان با آن درگیر است، آشنا هستید. تحلیلتان از این موضوع چیست و چه تدبیری باید اندیشیده شود؟ مشکل بیآبی بسیار مهم است و بخشهای مهمی از کشور را درگیر کرده و خواهد کرد. این مشکل منحصر به ایران هم نیست، چنانکه در آیندهای نزدیک بخشهای مهمی از منطقه را در برمیگیرد. یعنی شاهد جنگ آب در داخل و عرصه بینالملل خواهیم بود. بهعنوان نمونه زمانیکه ترکیه اقدام به ساخت و راهاندازی سد میکند، بخشهایی از ایران و عراق را تحت تاثیر قرار میدهد. همینطور سیاستهای افغانستان درباره رود هیرمند، ایران را تحتتأثیر قرار میدهد. اینگونه نیست که این تصمیم مربوط به یک کشور باشد و کشورهای دیگر با مشکل کم آبی مواجه نباشند. بحران کمآبی موضوعی است که برای کاهش آسیب ناشی از آن، نیازمند دولت قوی هستیم تا بتواند از حق ایران دفاع کند. باید توجه داشت به سبب توسعه نامتوازنی که در داخل کشور شکل گرفته، اکثر مردم ناراضی هستند. چنانکه هم خوزستان پرآب ناراضی است و هم چهارمحال بختیاری، یزد، کرمان و دیگر استانهای کشور. مشکل آب جدی و مربوط به زندگی مردم است. بنابراین به غیر از تصمیمات کلان فنی، تنها راهی که میتواند مشکل آب را مرتفع کند، جلب رضایت، همکاری و مشارکت مردم است. اگر این راهکار محقق نشود، کشور مدام درگیر مشکل است. برخی اظهارنظرهای غیرکارشناسی شده اخیر درباره مشکل آب، ناراحتی مردم نگرانی را افزایش داده؛ مانند توصیه اقامه نماز باران بجای بیان مطالبات آبی مطرح شد. این افراد تا پیش از این مدعی بودند، رأی بد مردم عامل مشکلاتی مانند بیآبی است و اکنون که مردم بهزعم آنان خوب رأی دادهاند، به دنبال بهانههای دیگری هستند. آقای کاظم صدیقی عنوان کرده بود که مشکلات به دلیل بیتقوایی و بیایمانی مردم است و حالا هم آقای علمالهدی مطرح کرده که خداست که باران نازل میکند. جامعه هیچگاه به این اظهارات توجهی ندارد، چراکه میداند راهکار حل مشکل کمآبی آنچه نیست که این افراد مطرح میکنند و آگاه هستند بسیاری از کشورهای کمآبتر از ایران بودهاند که توانستهاند بر این مشکل غلبه کنند. از مواردی که سبب تقویت دموکراسی در کشور میشود، مشکلاتی است که فقط با تصمیمات دولتی حل نشده، بلکه نیازمند مشارکت مردمی است. در غالب جوامع دنیا دو دسته مسأله و مشکل وجود دارد. برخی از مشکلات تنها با اراده دولت قابل حل است و مردم نقش زیادی جز اینکه به دولت برای حل آن فشار وارد کنند ندارند. بهعنوان نمونه ۹۰درصد تحقق لغو تحریمها به دولت ارتباط داشته که با اتخاذ سیاستی مناسب به مذاکره بپردازد. اگر این دولت بتواند تحریمها را لغو کند، بدین معناست که وضع اقتصادی جامعه ۲۰-۳۰ درصد بهبود پیدا میکند. در مقابل برخی مشکلات و مسائل تنها با تصمیم و اراده دولت قابل رفع نیست و اگر دولتها نتوانند رضایت مردم را جلب کنند، در برابر آن از سوی مردم مقاومت جدی وجود دارد و به سادگی قابل حل نیست. به عنوان مثال اگر برای رفع مشکل کمآبی استان اصفهان، دولت تصمیم بگیرد ذوبآهن یا فولاد مبارکه را به استان دیگری منتقل کند، حتما مردم اصفهان مانع خواهند شد؛ مگر اینکه پیش از آن و در ازای این جابهجایی، تسهیلات اقتصادی مناسبی برای اصفهان در نظر گرفته شده باشد. در مورد مشکل آب هم باید اینگونه عمل کرد، یعنی اگر مردم رضایت داشته باشند و مشارکت کنند، مشکل کمبود آب یا بیآبی قابل حل است. باید برای حل مشکلات جامعه به طرق مختلف و بهصورت مدنی رضایت مردم را جلب کرد. اگر به کشاورزان اصفهانی گفته میشود که نباید برنج بکارند، باید در پیش روی آنان آلترناتیوی قرار داد که مطمئن شوند با درآمد بیشتری میتوانند زندگی خود و خانوادهشان را تامین کنند. همچنین چنانچه ممنوعیت کاشت برنج به صورت دستوری ابلاغ شود، مردم نیز به اقداماتی چون شکستن خط لوله انتقال آب به یزد دست خواهند زد، چراکه تصور میکنند از حق و حقوق خود محروم شدهاند. بنابراین راه حل این دست از مشکلات نیازمند مشارکت مردم است و آن هم تنها از طریق جلب رضایت مردم فراهم میگردد و راه دیگری وجود ندارد. حل مشکلاتی چون بحران آب، آلودگی هوا یا فرونشست زمین نیاز به توجیه شهروندان داشته و هرکس باید به وظایف خود آگاه باشد. لازم به ذکر است مشارکت مردم هنگامی محقق خواهد شد که دولت تصمیم ملی و راه صحیحی را در پیش گرفته باشد، زیرا درغیراینصورت توجیه شهروندان هم نتیجه خاصی را در پی نداشته و آنان اقدامات دولت را ناعادلانه و غیرمنصفانه میپندارند. اصلاحطلبان در مقطع فعلی هیچ مسئولیتی را برعهده نداشته و مدیریت تمام ارکان قدرت بهویژه دولت در اختیار جناح مقابل است. به هرحال برخی افراد که اکنون به دولت و مجلس راه یافتهاند، پیش از این اتهامات زیادی را به شما و دیگر اصلاحطلبان وارد کرده بودند. اینک با توجه به این موضوع آیا حاضرید به دولت برای عبور از سد مشکلات کمک کنید؟ همکاری و کمک به دولت را چنانچه به پذیرفتن پست دولتی تعبیر کنیم؛ مطلقا قبول ندارم اما اگر منظور ارائه راهحل باشد حتما این کار را خواهیم کرد، زیرا پای منافع ملی در میان است. قطعا اگر دولت برای حل مشکلات کشور نیازمند همکاری و همفکری باشد، محال است که اصلاحطلبان دست رد به سینه آنان بزنند، چراکه این مشکلات به جریان و گروه خاصی تعلق نداشته و این عدم همکاری موجب ورود آسیب و خسارت جدی به کشور میشود. درصورتیکه وضعیت بیدولتی در کشور حاکم شود، همه از جمله اصلاحطلبان بازنده هستند، زیرا امنیتی وجود نخواهد داشت تا فرزندانمان دراین جامعه زندگی کنند. بنابراین حتما حاضر به کمک هستیم. از ابتدای آغاز به کار دولت سیزدهم، شعارهای زیادی درباره استفاده از نظرات کارشناسان و سیاسیون داده شد، اما ظاهرا چندان توجهی به این پیشنهادات نبود. آیا هیچگونه تماس و ارتباطی از سوی دولت برای اخذ دیدگاهها و ارائه راهکارهایتان با شما برقرار شد؟ متاسفانه اقدامات نمایشی همچون اعلام شماره تلفنی برای اخذ نظرات مخالف، به معنی جلب همکاری منتقدان نیست. ما اعلام کردهایم که اگر در موضوعاتی مثل احیای برجام و لغو تحریمها موفق شدید از شما حمایت میکنیم، زیرا منافع کشور است. ایرادی هم ندارد که بگویید دولت آقای روحانی عرضه نداشت و ما عرضه داشتیم و توانستیم تحریمها را لغو کنیم. تمام تلاش خود را برا ی لغو تحریمها از طریق احیای برجام به عمل آورید و ما هرگز یادآوری نخواهیم کرد که برجام را خیانت محض دانسته و میگفتید که حق مذاکره با آمریکا را ندارید. به هرحال سهوا به منافع ملی از دریچه رقابتهای سیاسی مینگریستید و برای تضعیف رقیب و دولت روحانی چنین شعارهایی را میدادید، اما حالا که دولت روحانی وجود ندارد و خودتان در مصدر امور هستید، پس مشکلات را حل کنید. برای حل مشکلات کشور حتما همکاری خواهیم کرد. بهعنوان نمونه اگر درخواست ارائه راهکاری ملی برای حل مشکل آب کشور را داشته باشند، حتما در خدمتشان هستیم و راهکارهایی برای حل این بحران در اختیارشان قرار خواهیم داد. من حتی زمانی که در زندان بودم، به بازجوها میگفتم تا جلساتی با کارشناسان ترتیب دهند که در موضوعات مختلف با آنان به بحث پرداخته و برای حل مشکلات کشور راهکارهایی بیابیم. پس چنانچه منظور از همکاری پذیرفتن پست دولتی باشد، نه آنها حاضر به دادن پست هستند و نه ما حاضر به پذیرش آن هستیم؛ زیرا پست گرفتن در این حالت مرزها را مخدوش میکند، اما حتما باید همه به دولت کمک کنیم تا به حل مشکلات داخلی و خارجی بپردازد. مجلس یازدهم بیش از ارائه طرحهایی که مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم را حل کند، به موضوعاتی مانند طرح صیانت از فضای مجازی مشغول است که در اولویت جامعه نبوده و انتقادات زیادی را برانگیخته است. باتوجه به اینکه در فضای مجا زی فعال هستید، تحلیلتان از اصرار مجلس برای طرح چنین موضوعاتی چیست؟ اصولگرایان پس از فوت آقای هاشمی و بهویژه در طول دولت دوم آقای روحانی، مسیر خود را تغییر دادند. پیش از آن در موضوعات مختلف و در طرحهای ارائه شده مانند انتخابات، اندک ملاحظاتی وجود داشت که پس از فوت ایشان این اندک ملاحظات را نیز کنار نهادند. رفتارشان بهگونهای است که در توصیف اش نمیتوان از واژههای معمول استفاده کرد و قطعا این رفتارها خوشایند جامعه نیست. آنان نه تنها هیچ زمانی از ما برای حل مشکلات کمک نخواستند، بلکه با رفتار و اقدامات خود سبب عصبانیترشدن مردم گشته و همین نیز سیل مهاجرت، بهخصوص مهاجرت نخبگان را فراهم ساخته است. مردم احساس میکنند جایگاهی در کشور ندارند و تنها افراد مشخصی صاحب حق و جایگا ه هستند که آنان هم با مردم غریبهاند. اخیرا روزنامه کیهان در مطلبی نقل کرده بود که آمریکا بهطور مرتب از ایران گل میخورد و نتیجه گرفته بود که این کشور پیر شده پس در آستانه فروپاشی است! اینکه چگونه از مقایسه این دو کشور به یک چنین موضوعی دست پیدا میکنند، مسألهای درخور توجه بوده و تنها میتوان اینگونه آن را توجیه کرد که کمترین اطلاعی از وضعیت کشور خود و موقعیت جهانی آمریکا ندارند که چنین ادعاهایی را مطرح و همه را متحیر میکنند! برخی از اظهارات و ادعاهای این افراد چنان ناامید کننده است که بیم آن میرود هر لحظه مشخص شود طراحان این قبیل ادعاهای پوچ و بی اساس، همگی نفوذی بوده و قصد داشتند که با اقدامات خود، موجبات عصبانیت روزمره و خشم بیش از پیش مردم را فراهم سازند. نباید از خاطر برد که هنوز هم از این قبیل افراد در بسیاری از کشورهای دنیا مانند انگلیس، آمریکا، سوئد و... وجود دارد، ولی هرگز از وجود آنان در مشاغلی که مستقیما با زندگی مردم ارتباط دارد، استفاده نمیشود. به عنوان مثال در آمریکا هنوز هم افرادی از گروه « آ میشها» زندگی میکنند که اعتقادی به تکنولوژی نداشته و آن را شیطانی میدانند. حال تصور کنید که چنانچه هدایت آمریکا به اینان سپرده شود، چه نتیجهای جز برهم خوردن نظم و نظام جهان بر اثر مدیریت آنان حاصل میشود. یکی از حقوق شهروندی آ میشها عدم استفاده از برق است و تا آنجا که دایره این حق محدود به خودشان باشد، هم بلااشکال است اما آیا میتوان متصور شد در جهانی که همه امور آن از طریق برق و به وسیله تکنولوژیهای پیشرفته و اینترنت اداره میشود، گروهی تمام جامعه را از داشتن نعمت برق محروم سازد؟ خیر. بر همین اساس ما نیز میپذیریم که بخشهایی از جامعه دیدگاههای خاص خود را داشته باشند، به شرط آنکه هرگز در مصادر امور کشور قرار نگیرند، زیرا بهواسطه دیدگاههای خاص خود ضربات جبران ناپذیری را به کشور وارد میکنند. واقعا مضحک است که این دسته از افراد وقتی که در همه دنیا از زندگی صحبت میشود، با افتخار اعلام مینمایند که درصدد تبدیل بهشت زهرا به قطب فرهنگی ایران هستند! کجای جهان سراغ دارید که قبرستان را به قطب فرهنگی تبدیل کرده باشند؟ مرگ کمترین نسبتی با قطب فرهنگی ندارد. البته در شرایط جنگی و برای تشویق مردم به جنگ، از این دست موضوعات مطرح میشود اما درزندگی عادی طرح چنین موضوعاتی منطقی نیست. برخی افراد در رقابت با یکدیگر از این قبیل موضوعات را مطرح میکنند و متاسفانه بخشی از این اقدامات به نام دین و روحانیت تمام میشود. البته روحانیت مظلوم واقع میشوند، چون چنین اقداماتی را به آنها منتسب میکنند. درست است. روحانیونی که چنین اقداماتی را قبول ندارند، باید به میدان آمده و مانند آقایان منتظری، صانعی و صافی گلپایگانی انتقاد خود را در فضای دلسوزانه بیان کنند. سایر مراجع و روحانیون هم باید در حد خود کمک کنند.
سایر اخبار این روزنامه
مذاكـره زرد براي توافـق سبز
فهميديد كه «لغو تحريم» از آتش زدن برجام مهمتر است
تاثیر واکسن نزدهها در پیک ششم کرونا با «اُمیکرون»
بالاخره آیتا... جنتی استعفا داد
جبهههای ژلهای ما را به جایی نمیرساند
سکته ناقص بازار خودرو؛ خریدار و فروشنده در کما
سوآپ گازي سه گانه؛ بزرگترين قرارداد سودآور
بفرماييد تا كي بايد«مازوت» را تحمل كنيم؟
لجبازي مجلس و دولت در صيانت!
برجام و مناسبات منطقهای ایران!
خطر طغیان جهانی کرونا
«اُمیکرون»در کمین جوانان