روزنامه آفتاب یزد
1400/10/01
زَلمِی خلیلزاد: حامد کرزی در شکلگیری طالبان نقش سازندهای داشت!
آفتاب یزد - رضا بردستانی: پیگیری رخدادهای چندماه اخیرِ افغانستان میتواند ما را به گوشههایی از تاریخ ۶۰ سالهی افغانستان رهنمون سازد تاریخی که سرشار از اشغالگری، تجاوز، ویرانگری و کشتار است. یک سوی ماجرا افغانستان است و سوی دیگر؛ مثلثِ آمریکا، روسیه و طالبان با زیرمجموعههایی که این روزها تحت عنوان القاعده و داعش در حال جولان دادن در خاک افغانستان هستند.بگو مگوی غیر مستقیم «حامد کرزی» و «عمران خان» باعث میشود تا کنکاشی از جنس زندگینامهها و کتاب خاطرات داشته باشیم و نیز گریزی به روسیهی قبل و بعدِ پوتین تا ببینیم سرنوشت یک کشور چگونه به سرنوشت یک فرد یا گروه گره میخورد.
> سایهی سنگین پاکستان یا داعش؟!
حامد کرزای در اظهاراتی با رد سخنان عمران خان، نخست وزیر پاکستان درخصوص تروریسم در افغانستان گفت که این کشور محصور در خشکی، از سمت پاکستان با تهدید داعش روبهرو بوده است. به گزارش روزنامه تایمز آو ایندیا، عمران خان، نخست وزیر پاکستان در اظهاراتی در جریان نشست سازمان همکاری اسلامی در شهر اسلام آباد، گفت که گروه تروریستی داعش از سمت افغانستان، پاکستان را تهدید میکند و افزود که ثبات در افغانستان ضروری است. او خاطرنشان کرد: ما هدف حملاتی از سوی گروه تروریستی داعش از سمت مرز افغانستان، در داخل خاک پاکستان واقع شدهایم.
به گزارش خبرگزاری طلوع نیوز، حامد کرزای، رئیس جمهور سابق افغانستان در واکنش به اظهارات عمران خان گفت که این ادعاها صحت ندارند. کرزای خاطرنشان کرد که از ابتدا داعش از سمت پاکستان به تهدید افغانستان پرداخته نه بالعکس. کرزای در بیانیهای اظهار کرد: این اظهارات صحت ندارند و پروپاگاندایی آشکار علیه افغانستان هستند. در واقع از همان ابتدا افغانستان بوده که با تهدید داعش از سوی پاکستان مواجه شده است. پیش از آن کرزای در اظهارات جداگانه دیگری به پاکستان هشدار داده بود در امور داخلی کابل مداخله نکند. او بیان داشته بود اسلام آباد نباید به تشویق تروریسم یا افراطگری بپردازد و باید از طریق «اصول مدنی و اصول روابط بینالمللی» روابطش را با افغانستان برقرار کند. رئیس جمهور پیشین افغانستان در یک سلسله توئیتهایی نوشت: تهدید شدن پاکستان از جانب افغانستان در حقیقت یک پروپاگاندای آشکار است، موضوع کاملا برعکس است و تهدید داعش از سمت پاکستان به افغانستان هدایت میشود.
> زلمی خلیلزاد: حامد کرزی در شکلگیری طالبان نقش سازندهای داشت!
زلمی خلیلزاد در کتاب خود: «فرستاده/Envoy» مینویسد: «روز بعد، خداحافظی غمناکی کردم که «اشرف غنی» هم بین آنها بود.» خلیلزاد مینویسد: «من که آدم متفاوتی شده بودم به کابل برگشتم. زمانی هم کلاسیهایم مرا چون یک بچهی سادهی روستایی بودم، دست میانداختند؛ اما حالا به علت این که اینقدر «آمریکایی» شده بودم مرا اذیت میکردند. »
خلیلزاد مینویسد: «افغانستان مسئلهی دیگری بود. برایم عجیب بود که بسیاری از هم صحبتهای ما برای اولین بار میشنیدند که کشور من هم وجود دارد. آنها - لبنانیها - در کمال تعجب میپرسیدند: « افغانستان کجا است؟» ابتدا برایشان روی تکهای کاغذ نقشههای عریض و طویل میکشیدم. بعد از مدتی میفهمیدم که فقط میتوانم به عربی بگویم: «بعدَ ایران»؛ به این معنا که «ما درست بعد از ایران قرار داریم.» و سوال بعدی همیشه این بود که «مردم آن جا چه طور؟ مسلمانند؟» وقتی جواب مثبت میشنیدند، فوراً فریاد «الحمدلله!» بلند میشد.
زلمی خلیلزاد مینویسد: «میان دانشجویان افغانِ دانشگاه آمریکایی بیروت، «اشرف غنی» هم در طرح خدمات میدانی با من به آمریکا سفر کرده بود. او از یک خانوادهی برجستهی افغان بود و پدرش در دولتِ افغانستان سمتِ بالایی داشت. «غنی» بلند همت و درگیر سیاست بود. در آن زمان او یک افغان ناسیونالیست بود، اما به طور قابل توجهی بیش از من به سمتِ چپ این طیف گرایش داشت. »
خلیلزاد مینویسد: «وسط جلسهی من با رهبران مقاومت، به سخنگویی جوان، به نام « حامد کرزی» تلفن زدند، او ناگهان از جا برخاست و شروع کرد به راه رفتن... »
خلیلزاد مینویسد: «زمانی که در سال ۱۹۹۲، پنتاگون را ترک کردم، با رهبران اپوزیسیون ضد طالبان نزدیک بودم. طی این مدت من و کرزی یکدیگر را بهتر میشناختیم. کرزی هم مانند بسیاری از افغانها ابتدا از طالبان، به عنوان نیرویی که به جنگ داخلی و جنگ سالاری پایان میبخشد، استقبال کرد. در واقع، او در اولین گردهماییهای طالبان شرکت کرده بود و به نوعی در تشکیل این گروه نقش سازندهای داشت. یک دهه بعد، حتی وقتی طالبان شورش بیرحمانهای علیه حکومت او به راه انداختند، او مصرانه آنان را «برادران» خطاب میکرد و امید داشت که آنان به عرصه برگردند.»
زلمی خلیلزاد مینویسد: «... وقتی من و کرزی در واشنگتن دیدار کردیم او محرمانه به من گفت که طالبان در نظر دارند او را با سمت فرستادهی خود به ایالات متحده بفرستند. او از من مشورت خواست. من بدون هیچ گونه ملاحظهای جواب دادم: « اگر این مسئولیت را قبول کنی، باید در جهان نمایندهی طالبان باشی، آماده انجام این کار هستی؟» کرزی پاسخ داد: «من این مردان را میشناسم. آنان به من اطمینان میدهند در این اوضاع مشوش، در نهایت تکنوکراتهایشان کار حکومت داری را انجام دهند.» اما از لحنش میتوانستم بفهمم که مردد است یا تمایل ندارد با نام طالبان شناخته شود. سرانجام هم، یا اصلا چنین پیشنهادی به او نشد یا این که او آن را رد کرد. »
> کرزی: «من یک روز رهبر افغانستان خواهم شد.»
خلیلزاد مینویسد: «در این اثنا «کرزی» و سایر تبعیدیان در تدارک یک گردهمایی اپوزیسیون در فرانکفورت بودند. طالبان نگران تلاشهای رو به افزایش مخالفان، وحشیانه انتقام گرفتند. آنها پدر پیر کرزی را روز روشن وقتی داشت از مسجدی در کویته پاکستان خارج میشد به قتل رساندند. کرزی به جای آن که بترسد
جسورتر شد.
زلمی خلیلزاد مینویسد: «کرزی زمانی که رئیس جمهوری بود به من گفت که در همین دوره به این عقیده - اعتقادی به ظاهر خودبینانه - رسیده است: « من یک روز رهبر افغانستان خواهم شد.» کرزی توضیح داد که پس از سقوط رژیم کمونیستی، و پیش از به راه افتادن جنگ داخلی تمام عیار، او معاون وزیر امور خارجه بوده است. یک روز به جرم کمک به یکی از دشمنان رئیس جمهوری، ربانی، دستگیر میشود و به دست فرماندهی خدمات اطلاعات دولتی افغانستان (خاد) میافتد. کرزی به من گفت: «فکر نمیکردم زنده از آن جا بیرون بروم. در مجموع اکثر کسانی که دستگیر شده بودند، زنده نماندند. درست زمانی که بازجویی من آغاز شد ناجی از راه رسید. مشکی به سلول من اصابت کرد، ابتدا حیرت کردم. بعد دیدم بازپرس من از شدت خونریزی رو به موت روی زمین افتاده، دیوارهایی که زمانی مرا محبوس کرده بودند فروریختند و من آنجا ایستاده بودم. دویدم تا جانم را نجات دهم.» او توضیح داد همکاران سابقش در وزارت امور خارجه، به او کمک کردند تا به کابل بگریزد. وی ادامه داد که «از آن زمان فقط
یک بار به افغانستان برگشتهام تا پدر شهیدم را به خاک بسپارم. گوش میکنی چه میگویم؟ از همان روز باور کردم که من به افغانستان باز میگردم؛ اما نه در راس یک کاروان خاکسپاری، بلکه در راس کشور افغانستان.» »
> کرزی، یک افغانِ آمریکاشناس!
جرج بوش پسر در کتاب خود: «لحظات تصمیم» مینویسد: «وقتی شمال افغانستان آزاد شد، توجهمان را به جنوب کشور معطوف کردیم. جرج تنت گزارش داد که یک حرکت ضد طالبانی توسط حامد کرزی یک رهبر پشتون شکل گرفته بود. کرزی یک فرمانده معمولی ارتش نبود. نزدیک قندهار بزرگ شده بود و مدرکش را از هند گرفته بود و به ۴ زبان زنده دنیا صحبت میکرد. قبل از اینکه طالبان به قدرت برسند، در دولت خدمت کرده بود.»
بوش مینویسد: «پس از نُه روز بررسی، نمایندگان حامد کرزی را به عنوان رئیس حکومت موقت انتخاب کردند. وقتی کرزی برای مراسم افتتاحیه شروع دولت موقت در ۲۲ دسامبر ۱۰۲ روز بعد از حملات یازدهم سپتامبر به کابل رسید چند تن از رهبران ائتلاف شمال و محافظینشان در فرودگاه به استقبالش آمدند. وقتی کرزی تنهایی روی سنگفرش راه میرفت یک جنگ سالار تاجیک که شوکه شده بود پرسید که؛ مردانت کجایند؟ کرزی پاسخ داد: « چه میگویید سرهنگ؟ شما افراد من هستید. تمامی شما مردم افغان یاران من هستید.»
جُرج بوش مینویسد: «پنج هفته بعد برای نخستین بار حامد کرزی را از نزدیک ملاقات کردم. کرزی چهل و چهارساله با سیمایی هوشیارانه و ریشی فلفل نمکی، چهرهای ممتاز داشت. عبای سبز براقی روی پیراهن خاکستریاش پوشیده بود به همراه کلاهی از پوست بز که در قبایل افغان در جنوب کشورشان مرسوم بود. من گفتم: « آقای رئیس به آمریکا و دفتر کار من خوش آمدید.» لحظات جالبی را در آن دفتر در طول این دوران، تجربه کردم. باز کردن در برای رهبر افغانستان آزاد، چهار ماه بعد از حملات یازدهم سپتامبر مهمترینشان بود. کرزی گفت: «به نمایندگی از خودم و مردم آمریکا از
شما سپاسگزارم آقای رئیس جمهور. ایالات متحده در دهه ۱۹۸۰، ما را از دست اتحاد جماهیر شوروی نجات داد و حالا هم دوباره ما را از دست طالبان و القاعده آزاد کرد.» وی گفت: «حالا ما مستقل شدهایم و روی پاهایمان ایستاده ایم. ولی به کمک شما نیازمندیم. مهمترین سوال مرسوم میان وزرای من و دیگر افغانها این است که آیا ایالات متحده همکاریاش را با ما ادامه خواهد داد؟» به کرزی اطمینان دادم که میتواند روی آمریکا به عنوان یک شریک حساب کند و این که ما کشورش را دوباره رها نخواهیم کرد. درباره خنثی کردن عاملان باقی مانده طالبان و القاعده حرف زدیم، از نیاز به آموزش ارتش افغانستان و نیروی پلیس و از اهمیت ساخت جاده کلینیکهای پزشکی و مدارس.
وظیفه فوری کرزی این بود که نشان دهد وقتی طالبان رفتند، زندگی بهتر خواهد شد. برای حمایت از او زلمای خلیلزاد، یک آمریکایی افغانی تبار از کارکنان شورای امنیت ملی را برایش فرستادم تا به عنوان نماینده ویژه من و بعدها به عنوان سفیر آمریکا در آنجا خدمت کند. زل و کرزی صدها میلیون دلار کمک آمریکا را صرف ساختارهای زیربنایی، آموزش معلمان، چاپ کتب درسی و گسترش برق و آب شرب برای جمعیت روستایی افغانستان کردند. برنامهای تحت حمایت مالی معاونت ایالات متحده در پیشرفتهای بینالمللی USAID کمک کرد تا بیش از سه میلیون کودک افغان به مدرسه باز گردند. این تعداد سه برابر زمان حکمرانی طالبان بود. حدود یک میلیون از این دانشآموزان جدید، دختر بودند. »
> مورد عجیب «حامد کرزی»، «ولادیمیر پوتین» و «طالبان»
در کتابِ «دموکراسی پوتین» میخوانیم: «ولادیمیر پوتین حقیقتاً فرزند فرهنگ سیاسی شوروی است. به ویژه نسخهای که به خدمت « ک. گ. ب» در آمده بود. ۷ اکتبر ۱۹۵۲ در شهری - لنینگراد - به دنیا آمد و بزرگ شد که کمتر از یک دهه قبل طی جنگ جهانی دوم، وحشت و دلهرهی غیر قابل تصوری را تجربه کرده بود. پدرش، ولادیمیر پوتینِ بزرگ، پس از یکی از ماموریتهای «ان. ک. و. د» خود برای عملیات تخریبی علیه آلمانها معلول شد. ولادیمیرِ معلول و همسرش ماریا به طریقی از محاصرهی لنینگراد جان به در بردند. محاصرهی پایتخت سابق امپراتوری روسیه از سوی ارتش آلمان و آماده نبودنِ «جوزف استالین» برای جنگ و عدم تمایل او برای ارسال تدارکات نیروهای ارتش سرخ برای دو میلیون نفر شهروندِ گیر افتاده در لنینگراد باعث شد این محاصره از ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۴ طول بکشد. محاصره به ۹۰۰ روز قحطی شدید، آدمخواری و بمباران شدید از سوی آلمانیها انجامید و با ۸۰۰هزار کشته، تقریباً یک سوم جمعیت شهر، مرگبارترین محاصرهی تاریخ بود. لنینگراد دچار ویرانی شدیدی شد و حتی تا زمانی که ولادیمیر پوتین به دنیا آمد، سیستم آموزشی آن جا هنوز ترمیم نشده بود. »
طالبان اینک بر افغانستان مسلط است، پوتین قدرت بلامنازعِ روسیه است و کرزی سیاستمداری که آبرومندانه در زندانی بزرگ به نام کابل به سر میبرد. تاریخ تکرار خواهد شد یا نه را نمیدانیم اما به این نتیجه میتوان رسید که سرنوشت و بازیهای آن با یک نفر گاه میتواند سرنوشت میلیونها انسان را دچار تغییر کند.
سایر اخبار این روزنامه
خبرسازیها پیرامون افزایش قیمت بنزین صحت ندارد
تبلیغات وکلا در شبکههای اجتماعی قانونی است؟
زَلمِی خلیلزاد: حامد کرزی در شکلگیری طالبان نقش سازندهای داشت!
گدایی پست عامل بازدارنده در توسعه سیاست محلی است
ناامید سازی مردم
قوه قضائیه و توانمندسازی حقوقی جامعه
تعلل در تعطیلی مدارس استقبال از موج ششم کرونا
اگر نامه شورای نگهبان توسط علی لاریجانی منتشر شده باشد قابل تعقیب است
ناهماهنگی رضایی و خاندوزی
خوشا به غیرت تان آقایان چپ و راستی!
دبیر کمیسیون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات: