گدایی پست عامل بازدارنده در توسعه سیاست محلی است

آفتاب یزد: به عقیده بسیاری از فعالان مناطق پیرامونی استان‌های کشور سیاست‌های معطوف به مرکز و مرکزگرایی تاکنون کمتر بستر را برای بروز کنشگری و جریان‌سازی استعدادها از دل سیاست محلی در عرصه ملی فراهم کرده. محمد بلوچ زهی که هم اکنون بخشدار مرکزی نیکشهر است در طول سال‌های اخیر به دلیل جنس مواضع، عملکرد و دیدگاههای متفاوت و مترقی‌اش او را از بطن محرومیت استان سیستان و بلوچستان به چهره‌ای موثر و شناخته شده در سطح کشور بدل ساخته است.
این فعال بلوچ که خود از منتصبین دولت نخست روحانی است با شروع بکار دولت ابراهیم رئیسی در واکنش و نقد به رایزنی‌ها و تحرکات برخی از مدیران قبل بر اصرار تداوم مسئولیت پذیری و ابقاء در دولت جدید گفته بود که «تکدی گری» پست و سمت و مسئولیت با آغاز هر دولت بدون کوچک‌ترین قبح و شرمی شیوع پیدا می‌کند که همین اظهارات و در کنار آن پرداختن به سیاست محلی بهانه برای گفتگو با وی شد.
بلوچ زهی در حوزه تحلیل مسائل سیستان و بلوچستان هم در مطبوعات و رسانه‌های کشور دستی در کار دارد. یک ساعت پای صحبت‌های وی در محل دفتر کارش نشسته‌ایم که بیان دیدگاه‌ها و شرح حال چالش‌ها و تجارب سال‌ها سیاست ورزی محلی و فعالیت فرهنگی و اجتماعی می‌تواند خواندنی و آموزنده باشد.
در جایی به شیوع بالای «تکدی گری» پست و مسئولیت اشاره کرده بودید؛ می‌شود بیشتر توضیح دهید؟


باید خدمت‌تان عرض کنم که تکدی‌گری و یا به بیان دیگر گدایی پست و سمت شیوه رایج کسب منصب در عرصه سیاست بویژه سیاست محلی شده و البته منحصر به یک دولت نبوده و نیست. بطور معمول با آغاز هر دولت تکدی‌گری پست و مسئولیت به صورت یک اپیدمی شیوع پیدا خواهد کرد. بنده معتقد به طی نمودن روند و پروسه طبیعی انتصاب‌ها و واگذاری پست و مسئولیت در دولت‌ها هستم یعنی اینکه باید به دولت‌ها اجازه داد تا بر اساس رویه و راهبرد مد نظر خودو مطابق با سیاست‌ها و نوع نگرش و گرایش خویش اقدام به عزل و نصب کنند. اینگونه خود را تحمیل نمودن به بدنه دولت‌ها می‌تواند در مدیریت آسیب‌زا باشد و در توسعه بازدارندگی ایجاد کند.
بنابراین ریشه بخشی از ناکارآمدی‌ها و آسیب‌ها در مدیریت را باید در همینجا جست؟
مسلماً وادادگی دلبستگی و وابستگی به پست و منصب ریشه خلاقیت را که عاملی مهم برای کارآمدی است خواهد خشکاند و راه را بر روی تغییر که پیش شرط توسعه است خواهد بست. شیفتگان پست و منصب همواره به جای اینکه دغدغه جامعه را داشته باشند دلهره از دست دادن مسئولیت خود را دارند و به هر شیوه‌ای چنگ خواهند زد به پست تا آنرا از دست ندهند. همینطور یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت در مدیریت اقتدار است که با این رویه وابستگی و دلبستگی به مقام و منصب اقتدار را از مدیر خواهد گرفت و او را فردی توسری خور، شکننده و تسلیم پذیر به بار خواهد آورد.
عامل اجتماعی این پدیده را در کجا می‌بینید؟
هر وقت پایبندی به اخلاق در عرصه‌ای و یا در کل جامعه اساس و اولویت نباشد بدون تردید آفت‌های مختلفی گریبان آن جامعه را خواهد گرفت که شکستن قبح گدایی پست و سمت تو از همه مهمتر فروپاشی بنیان اخلاق مداری در جامعه و سیاست محلی باید از جمله عواملی دانست که ریشه در شیوع این ناهنجاری سیاسی و اجتماعی دارد.
بپردازیم به فعالیت‌های جنابعالی؛ ایده برگزاری سلسله نشست‌های گفتمانی و اندیشه‌ای «پنج شنبه‌های دورهمی» که با حضور کنشگران و فعالان فرهنگی اجتماعی استانی برگزار شد، مراسم سالانه بانوی شایسته سال، تمرکز بر فعالیت‌های محیط زیست محور و کتاب و کتابخوانی، جذب گردشگر و معرفی پتانسیل‌های حوزه گردشگری و بسیاری دیگر از قبیل برنامه‌های توسعه‌ای بازخورد قابل توجهی در عرصه ملی داشت و نشان داد با ایده و خلاقیت می‌توان حتی در پایین‌ترین سطوح سیاست محلی موثر و مفید واقع شد. اگر اشتباه نکنم از اوایل سال‌های دهه ۹۰ نام شما در عرصه فرهنگی و اجتماعی شنیده شد گمان نمی‌کنید که این دیده شدن به انتصاب‌تان در عرصه سیاست محلی برگردد؟
با بخش نخست سوال‌تان موافق هستم اما این را نمی‌پذیریم که دیده شدنم در عرصه فرهنگی و اجتماعی بیشتر به پذیرش مسئولیتم در بخشداری مرکزی نیکشهر برگردد چرا که طی سال‌های پیش از آن نیز بنده به عنوان روزنامه نگار و فعال فرهنگی و اجتماعی به فعالیت در این زمینه مشغول بوده‌ام ولی این را می‌پذیریم که پس از پذیرش مسئولیت بر حجم و نوع فعالیت‌هایم افزوده شد.
با این حساب انتصاب‌تان به عنوان بخشدار و فعالیت و عملکرد متفاوت‌تان در این بخش به بیشتر دیده شدن تان کمک کرد؟
در طول دولت‌ها چند صد بخشدار و فرماندار و استاندار در سراسر کشور انتصاب شده‌اند شما در این میان نام و فعالیت چه تعداد از منتصبین دولت‌ها را در عرصه سیاست محلی به یاد می‌آورید؟ اینها را به این جهت عرض نمی‌کنم که سیاست محلی را کم اهمیت جلوه بدهم و بگوییم این عرصه تعیین‌کننده و موثر و کارساز نیست نه اتفاقا اگر برنامه و ایده باشد بسیار هم اثربخش و جریان ساز خواهد بود در موفقیت و شکست سیاستگذاری‌ها و این را در تکمیل فرمایشات جنابعالی عرضه می‌کنم اما اصلاح می‌کنم دیده شدن نه؛ موثر واقع شدن بسته به نوع نگاه و دیدگاه افرادی دارد که در این پست و مسئولیت‌ها گمارده و انتصاب خواهند شد.
من این مسئولیت را برای حفظ پرستیژ و نام و نشان و اینها نپذیرفته‌ام و هرگز خود را محدود به پست و سمت ننموده‌ام با مطالعه رفتارهای بنده در طول این سال‌ها همانطور که جنابعالی نیز اشاره کردید چه در عرصه اجتماعی و یا فرهنگی در خواهیم یافت که مدت‌ها برای گستره فعالیت‌ها و دامنه اثربخشی بیشتر آن از قالب و چارچوب یک مقام بخشی و حتی دولتی فراتر رفته و به مطالبه و کنشگری و رایزنی درباره مباحث توسعه‌ای پرداخته‌ام که البته این خود می‌تواند آسیب و حساسیت‌ها را نیز دو چندان کند.
به این مهم نیز باید توجه داشته باشید که چون بنده پیش از پذیرش مسئولیت به عنوان یک کنشگر و فعال عرصه فرهنگی و اجتماعی شناخته شده‌ام اغلب رسانه‌ها و فعالان فرهنگی و اجتماعی سوای مسئولیت دولتی توانسته‌اند با بنده ارتباط بیشتری برقرار کنند و بهتر مرا بپذیرند و یا برعکس من راحت‌تر بتوانم به دلیل پیشینه حضور خود با فعالان این عرصه به ارتباط‌گیری و فعالیت مشترک بپردازم.
بنابراین به این نتیجه می‌رسیم که سیاست محلی ظرفیت‌های فراوان و تجربه نشده‌ای از فعالیت‌ها را به روی‌تان باز کرد؟
بله. عرصه سیاست محلی باب تازه و تجربه متفاوتی را پیش و روی فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی من گشود و همین امر سبب شد تا هم بر وسعت و جنس فعالیت‌هایم افزوده شود و هم اینکه حجم فعالیت‌ها و سطح تاثیرگذاری بیشتر و متفاوت‌تر از قبل داشته باشم.
به باور من سیاست محلی این ظرفیت و توان را پیش و روی سیاستمداران محلی و کارگزاران استانی و شهرستانی دولت‌ها قرار خواهد داد تا بتوانند ابزارهای لازم توسعه‌ای و زمینه تاثیرگذاری کافی را به واسطه حضور خود در مناصب اینچنینی فراهم کنند.
پس شما این ضعف توسعه نیافتگی در استان‌هایی چون سیستان و بلوچستان را بیشتر متوجه کارگزاران سیاست محلی می‌دانید؟
مگر سیاست محلی جدای از سیاست ملی است؟! این‌ها هم کارگزاران همان دولت‌هایی هستند که به دلیل همسویی با سیاست‌ها و قرابت در نگرش به انتصاب دولت هادرآمده‌اند من بیشتر ضعف را در نداشتن زبان مطالبه‌گری و وضعیت فلاکت بار آموزش در مناطق کمتر توسعه یافته می‌دانم چرا که آگاهیم آموزش مهم‌ترین رکن توسعه و البته انسان نیز محور توسعه است. بنابراین تا انسان با ابزاری به نام آموزش به سمت توسعه سوق داده نشود ترقی و رشد در جامعه‌ای دارای ضعف مفرط آموزش رویایی دست نیافتنی و محال خواهد بود.
خب در اینجا خطای دولت‌ها چگونه است؟
منظورتان را شفاف‌تر بیان بفرمایید متوجه نشدم.
یعنی اینکه خطای دولت‌ها در انتصابات محلی باعث به وجود آمدن این وضعیت و باز ماندن آموزش، تولید، فرهنگ و سایر بخش‌های توسعه محلی شده؟
مسلما عدم توجه کافی به این مهم بی‌تاثیر نخواهد بود. عرض کردم که انسان محور توسعه است اگر منصوبین محلی دولت‌ها فهم درستی از توسعه نداشته باشنددولت‌ها در سیاستگذاری و اجرای مطلوب برنامه‌های خود در سیاست محلی موفق عمل نخواهند نمود اما مهم‌تر از آن سیاستگذاری و اولویت‌گذاری‌های دولت هاست برای مثال دولت‌ها می‌آیند و می‌روند و هر کدام با شعارها و برنامه‌های مختلفی و مدل توسعه‌ای متفاوتی یعنی هیچ دولتی در تداوم ریل اولویت سیاست‌گذاری‌های دولت قبل از خود برای تکمیل پروسه توسعه حرکت نکرده و ما با پایان هر دولت شاهد بلاتکلیفی طرح‌ها و برنامه‌ها و ریل‌گذاری توسعه‌ای تازه‌ای نه در تکمیل سیاست‌های گذشته بلکه در تقابل و تعارض با برنامه‌های دولت‌های قبل بدون توجه به اسناد و برنامه‌های تدوین شده توسعه‌ای هستیم که این نقیصه در سیاست‌های فرهنگی و برنامه‌ریزی بیشتر قابل مشاهده است.
شما فکر می‌کنید که سیستان و بلوچستان و سایر مناطق محروم قربانی این بی‌ثباتی دولت‌ها و بلاتکلیفی و نافرجام ماندن برنامه‌های توسعه‌ای شده اند؟
مسلماً اگر تاکنون هر کدام از دولت‌ها برای رسیدن به توسعه سیستان و بلوچستان و سایر مناطق توسعه نیافته بر روی بهبودی چند شاخص مهم توسعه‌ای از جمله آموزش، راه، آب و بهداشت بصورت مستمر تا رسیدن به وضعیت مطلوب و ایده‌آل تمرکز و تکیه می‌کردند اکنون حال و روز مردم این استان اینگونه نبود و ما در قرن ۲۱ همچنان سالیانه شاهد چند ده هزار نفر بازمانده از تحصیل، کودکان سوءتغذیه‌ای، قربانیان ناشی از بحران آب، مرگ و میر مادران باردار به دلیل وضعیت فاجعه‌بار راههای روستایی و افزایش آمار تلفات جاده‌ای نمی‌بودیم.
اما دولت هابی توجه به شاخص‌های توسعه‌ای محلی مدل‌ها و نسخه‌های سلیقه‌ای را از بالا و بصورت کلان برنامه ریزی و در دستور کار قرار می‌دهند برای مثال یک دولت صرفا روی توسعه فضای فرهنگی و اجتماعی تمرکز کرده و دولتی نیز مسکن روستایی و پرداخت سوبسید و یارانه‌های نقدی را در عرصه ملی در دستور کار قرار داده و دولتی دیگر نیز بر پرداخت وام‌های کم بهره و توسعه فضاهای درمانی تکیه کرده که باید در کنار این سیاست‌گذاری‌های ملی در عرصه محلی نیز مدلی از برنامه‌های توسعه‌ای را مطابق با نیازمندی‌های هر استان بویژه مناطق محروم تهیه و تدوین می‌کردند.
یا بروید بودجه۱۴۰۰ را بررسی کنید به چرایی این عمق محرومیت مناطق توسعه‌نیافته بیش از پیش پی خواهید برد در بودجه امسال سهم هر نفر از مردم سیستان و بلوچستان و استان‌های محروم دیگر چون کردستان، خراسان جنوبی، ایلام، آذربایجان می‌شود ۲۰۰ هزار تومان اما در همین بودجه امسال استان‌های توسعه یافته‌ای چون تهران، یزد و بوشهر به ازای هر نفر یک میلیون تومان از بودجه امسال سهم دارند؛ خب با این مدل نظام ناعادلانه بودجه ریزی در کشور و رقابت نابرابر توزیع ثروت تا هزار سال دیگر استان‌های محروم به گرد پای استان‌های توسعه یافته برای رسیدن به وضعیت مطلوب و بهبود شرایط متعادل نخواهند رسید.
گفتید که دیده شدن در سطح ملی آسیب‌ها و حساسیت‌ها را دو چندان می‌کند؛ شما که در این سطح دیده شده‌اید چه آسیب‌هایی متوجه‌تان بوده و است؟
اجازه بفرمایید برای پاسخ گفتن به این پرسش از آن مثل معروف بهره بگیریم که می‌گوید: «هر که بامش بیش برفش بیشتر» خب مسلماً همین حجم بالای توجهات و دیده شدن‌ها انتظارات و سطح توقع و حتی احتمال تمرکز بر خطاها را در کنار مزایایی که دارد بیش‌تر می‌کند.
خوانش‌های نادرست از مصاحبه ها، توئیت‌ها و یادداشت‌ها بارها مرا ناچار به توضیح نموده و یا اینکه فعالیت در شبکه‌های اجتماعی و پرداختن به مسائل روز واکنش‌هایی مختلف و متضادی را در پی داشته. فقط می‌توانم این توضیح را خدمت‌تان بدهم که در چند مورد معاونین وزیر کشور از فعالیت‌های من حمایت نموده‌اند و بسیاری دیگر از مقامات دولت از جمله معاونین رئیس جمهور فعالیت‌های مرا دنبال نموده‌اند و حمایت‌هایی بخشی از دولت در بسیاری از جهات با بنده بوده است.
جریان‌ها و گروه‌های مختلف نسبت به موضع گیری‌ها و فعالیت‌های بنده در عرصه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی واکنش‌های متفاوتی داشته اندکه گاهاً موجب دردسر نیز شده تاکنون به جز واکنش گروههای مختلف سیاسی هرگز از سوی سیستم رسمی و حاکمیت محدودیتی برای فعالیت‌های بنده بوجود نیامده. خلاصه اگر وقت یار باشد به محض فراغت از مسئولیت فعلی تجربه هفت سال فعالیت در عرصه سیاست محلی که برد ملی داشت و چالش‌ها و قابلیت‌های پیش روی آن را در قالب کتاب منتشر خواهم نمود.