روزنامه جوان
1400/10/04
آموزش برافروختن آتش است
آموزش، پرکردن ظرف نیستبرافروختن آتش است. (ویلیام ییتس)
در این ایامی که کرونا دانشآموزان را خانهنشین کرد و والدین را به نوعی با استماع ناخواسته صدای معلم و بچهها، بر سر کلاس نشاند، فرصتی شد با زیباییها و برخی ناگواریهای تدریس مدارس هم آشنا شویم. در یک نگاه کلی، اصلیترین تفاوت آموزش جدید با قدیم یعنی عبور یا کاستن از مشقشب و مشقت حفظکردنهای بیپایان مشهود است. اینکه معلمان در مقطع ابتدایی تلاش نمیکنند تا ظرف دانشآموز را هرطور شده پر کنند و به جای آن سعی میکنند مقابل دانشآموز، چراغی و در روح او آتشی و انگیزهای برافروزند، پیشرفت بزرگی در نهاد تعلیموتربیت ماست. شاید اگر نظام بیشازحد بروکراتیکشده آموزشوپرورش ما گرفتار این آفت نبود و آنچه برخی کارشناسان از آن به عنوان «مافیای درون نظام تعلیموتربیت» یاد میکنند هم نبود، خیلی زودتر از اینها «پیکشادی» را که پیک غم بود، کنار میگذاشتیم و خیلی زودتر نظام نمرهدهی و رفوزگی در مقطع ابتدایی تغییر میکرد. چیزی که هنوز برخی سنتیها برنمیتابند و مترصد فرصتی برای بیدارکردن اژدهای خفته نمره و رفوزگی و چوب خشک فلک هستند!
نظام تربیتی ما دو، سه دهه است که «چوب خشک» را از دست معلمان و ناظمان گرفته و در سالهای اخیر به این سمت حرکت کرده است که نرمی و انعطاف به شیوه تدریس و تعلیم هم اضافه شود و چوبخشک تعلیم نیز کنار گذاشته شود. شاید سیچهلسالهها باورشان نشود که سه دهه پیش یک چوب خشک بلند در دست ناظم و برخی معلمان، پرستیژی
جدانشدنی بود.
در تاریخ مکتبخانههای ما ثبت است که والدین برای یافتن بهترین مکتبخانه دنبال آنجایی میگشتند که بچهها را بیشتر فلک کند، زیرا مقبولتر بود و والدین برای فلککردن بچهها، پول بیشتری میدادند! اما خشکی اصلی در همان زمان و در ادامه تا زمان حاضر در خود مفهوم تعلیم بود و باقی ماند. اینکه گمان کنیم نباید از عیار و ترازو و اندازهگیریهای تعلیموتربیتی در نزد هیچ دانشآموزی کوتاه آمد، نظام تعلیمی را تاریک و چراغ روشن آن را خاموش میکند. دانشآموزان سنگ و جماد نیستند که آنان را با جسم سخت تراش دهیم و به شکل دلخواه درآوریم. قصه آن باغبان است که شاخههای خشک را میبرید و با اعتراض شاخهها روبهرو شد. شاخه خشک، راست است و محکم، اما هر محکمبودنی، فرخندگی و سعادت نیست: «خشک گوید راستم، من کژ نیم/تو چرا بیجرم میبری پیام؟ /باغبان گوید اگر مسعودییی/کاشکی کژ بودییی،تر بودییی»
آموزش باید «رقصدانش» باشد و فرخندگی در انعطاف است. شاخ و شجری که به رقص درمیآید، شاخ خشک نیست و کجبودن شاخهی تر، حسن آن است.
ای شاختر بهرقصآ! از شاخه دنبال میوه هستیم وگرنه شاخه بدون میوه را باغبانها از بن میبرند! هنر تعلیم و تربیت، به میوه رساندن است نه شاخهبرکشیدن و میوه تعلیم، روشن کردن چراغ معرفت است «در زمان، شاخ از ثمر سابقتر است/در هنر از شاخ او فایقتر است/چونکه مقصود از هنر آمد ثمر/پس ثمر اول بود، آخر شجر»
آموزشوپرورش ما در مرتبه بعد باید چنان باشد که دمبهدم وجود نونهالان علم و تربیت را با مبدأ و معاد و آغاز و انجام خویش پیوند بزند. پرکردن ظرف تعلیمی بچهها بدون آنکه عشق را در آنها زنده کنیم، انبان کاه افزودن است. در چنین تعلیماتی باید تعلیمجو بداند که برای چه یاد میگیرد و با یادگرفتههای خویش چه باید بکند؛ و این مهم نیاز دارد که نظام تعلیموتربیت ما رابطهای عاشقانه بین مدرسه و دانشآموزان بسازد و آنها را با مفاهیم فراتر از علم صرف آشنا سازد. اینکه در پایان وقت مدرسه، گویی چنان است که جان بچهها رها شده، یعنی این جان در طول کلاسها در حصار بوده است! بچهها گل و ریحانهاند و باید مدارس ما در عشق به بچهها هزاردستان باشد، وگرنه همین حالا هزاران ویدئوی آموزشی و کتاب خودآموز هست که میآموزند، اما عاشق نمیکنند: «لحن مرغان را اگر واصف شوی/بر مراد مرغ کی واقف شوی؟ /گر بیاموزی صفیر بلبلی/ تو چه دانی او چه دارد با گلی.»
اگر به آینده دین و سرزمینمان علقهای داریم، باید هرچه توان داریم در بالابردن کیفیت تعلیموتربیت هزینه کنیم؛ و این یکی از حسرتهای سالهای اخیر است که در این هدف متعالی، کندی و موانعی را شاهد بودهایم.
سایر اخبار این روزنامه
یک چرخش تا موشکباران تلآویو
روسیه: امریکا بداند چیزی غیر از توافق روی میز نیست
امریکا در جستوجوی ردپای موشکی چین در متحدان عرب
فتنه ۸۸ عامل تحریمهای همهجانبه غرب شد
گزارش «جوان» از جشنهای وارداتی جلب توجه و لایک با کاج کریسمس!
آموزش برافروختن آتش است
اصلاح نرخ ارز و قدرت خرید مردم
استقلال به تنهایی در صدر