روزنامه کيهان
1401/07/21
اخبار ویژه
له کردن مردم زیر چرخ توسعه و اشک تمساح پس از آن! پنج کارشناس اقتصادی که اخیرا به بهانه مشکلات اقتصادی از اغتشاش اخیر حمایت کردند، از بانیان افزایش فقر مردم هستند. روزنامه آفتاب یزد در نقد بیانیه مذکور نوشت: اخیراً ۵ اقتصاددان حامی دولت حسن روحانی، در بیانیهای با اشاره به اغتشاشات اخیر، توصیههایی سیاسی برای رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور ارائه کردهاند. مسعود نیلی، محمد طبیبیان، محمدمهدی بهکیش، حسن درگاهی و موسی غنینژاد که سابقه مسئولیت در دولتهای سازندگی، اصلاحات و روحانی را داشتهاند یا سوابق فعالیتهای سیاسی و حمایتهای انتخاباتی آنها از افرادی همچون حسن روحانی در تاریخ به یادگار مانده، در نامه خود ادعاهایی را مطرح کردهاند اما باید روشن شود که چه کسانی و با چه پیشنهادهای سیاستی، چنین وضعیتی را رقم زده و باعث شدهاند تا تعداد خانوارهای زیر خط فقر چند برابر شود. این یک رسم نانوشته در سیره عملی برخی مدرسان اقتصاد در نحله شریف و نیاوران است که ناکامیهای اقتصادی را با تحلیلهایی ماورایی و به دور از واقعیات، به تعبیر ریاضیاتی از چند متغیر اقتصاد کلان تقلیل داده و رندانه از نقش افرادی که با توصیههای خود، مسبب وضعیت آن متغیرهای کلان بودهاند، گذر میکنند، آنها امروز نهتنها نمیتوانند خود را با چهرههای بزککرده، حامی مردم نشان دهند، بلکه میبایست به علت وضعیت نامناسبی که علیه معیشت آحاد مردم (اعم از پیر و جوان، زن و مرد، معتقد یا بیاعتقاد به حجاب و امثالهم) و تابآوری اقتصاد ملی رقم زدهاند، نسبت به عملکرد خود پاسخگو باشند. افراد مذکور برخلاف خطمشی عملیاتی خود، صحبت از مدارا با اعتراضات به زبان آوردهاند و حتی با نمایش «تشکیل زنجیره دفاع از دانشجویان» تلاش کردهاند تا چنین تصویری را از خود در ذهن مردم بسازند اما باید بدانند که اگرچه «مدارا با معترضان» فینفسه نکته صحیحی است اما هیچ سنخیتی با منش سیاستی گویندگان آن ندارد! تاریخ به یاد دارد که نسخۀ تعدیل ساختاری در اوایل دهه هفتاد شمسی توسط برخی از نگارندگان نامه مذکور اجرا شد و با له کردن معیشت اقشار مستضعف و متوسط، خشنترین برخوردها و سرکوبها توسط دولت مطلوبشان در همان برهه صورت پذیرفت. حتی یکی از نگارندگان این نامه که سالها سکاندار دفتر اقتصاد کلان سازمان برنامه بوده، صریحاً در دهه هفتاد بیان داشت که برای توسعه، میبایست ۱۵ درصد از مردم ایران (معادل با ۹ میلیون نفر در آن سال) زیر چرخهای توسعه له شوند. اگر در آن برهه حساس، ورود دلسوزان مردم و انقلاب اسلامی و حتی رهبر معظم انقلاب اسلامی در توقف نسخه تعدیل ساختاری صورت نمیپذیرفت، مشخص نبود که اقتصادخواندههای مسخشده در صندوق بینالمللی پول، در لوای پوشش علمنمای خود، چه بلایی بر سر مردم و اقتصاد ایران میآوردند. به نظر میرسد نگارندگان نامه، یا فراموش کردهاند دولت تدبیر که بدترین عملکرد اقتصادی را بر جای گذاشته، کارگروه تخصصی ستاد هماهنگی امور اقتصادی را در سال ۱۳۹۳ با مشارکت همین آقایان تأسیس کرد و عنان اقتصاد را بهدست آنها سپرد، یا آنکه همچون سبک و سیاق گذشته، شیوه رندانه را برای فراموشی در پیش گرفتهاند. تدوین بسته سالمسازی نقدینگی که اثرات مخرب آن طی دهه ۹۰ در اقتصاد آشکار شد، ازجمله تدابیر آقایان نیلی، درگاهی و سایر شرکاء در ستاد مذکور بوده است. گویا آقایان فراموش کردهاند که طی مصاحبههای آشکارا سخن از آزادسازی بانکها به نام مکانیسم بازار آزاد بر زبان راندند و با شکست نظریه ناقص ایشان، هیچیک از دستاوردهای موهومی به دست نیامد و مردم ایران تاوان سیاست اشتباه ایشان را داده و میدهند. ریلگذاری حرکت دولتهای یازدهم و دوازدهم به سمت انتشار گسترده اوراق بدهی نیز از دیگر توصیههای به اصطلاح علمی آقای نیلی بود که امروز اقتصاد و معیشت مردم را با باتلاق بدهی و تورم ناشی از آن مواجه ساخته است. تاریخ اقتصاد ایران فراموش نخواهد کرد که تئوریسینهای اقتصادی دولت تدبیر چگونه فواید افزایش نرخ ارز و تضعیف ارزش پول ملی را تئوریزه کردند و آنگاه که اثرات مخرب آن آشکار شد، مجدداً به ظاهر از عرصه سیاستگذاری فرار کردند، لیکن شوربختانه رئیسجمهور مطلوبشان بهطور علنی بر نقش آنها در افزایش نرخ ارز و عدم دستیابی به اهداف موهومی اعتراف کرد و تشت رسوایی بر زمین افتاد. هدف آمریکا از اغتشاش براندازی و عقبنشینی ایران است همکار سابق مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری تأکید کرد: رد پای خارجیها در اغتشاشات خیابانی روشن است و غرب با جنگ شناختی و کشاندن آن به خیابان، میخواهد ایران را وادار به عقبنشینی کند. دیاکو حسینی در گفتوگو با روزنامه آفتاب یزد اظهار داشت: ایدهآل کشورهای غربی و به طور خاص ایالات متحده برای ایران «براندازی» یا «تغییر رژیم» بوده است. هیچ وقت این ایدهال از ذهن رهبران آمریکا دور نبوده است. این فرهنگ استراتژیک آنها است که فکر میکنند روش مقابله با دشمنان در درجه اول تغییر رژیم است. آمریکاییها فارغ از اینکه چه به زبان میآورند ایدهال آنها است که رژیم ایران تغییر کند. دیاکو حسینی تأکید میکند: واقعاً تردید دارم که آمریکاییها با کمک سیاستهای مختلفی که بتوانند در حوزه فضای مجازی در حمایت از رسانههای ضد جمهوری اسلامی ایران انجام دهند و دارند به وضوح انجام میدهند نقشی در هدایت غیر مستقیم آشوبها نداشته باشند. باور این مسئله بسیار سخت است. این پژوهشگر در واکنش به پرسشی با این مضمون که: «بسیج رسانههای قدرتها و سطح نفوذ و گستردگی واکنشهای خارجی عجیب نیست؟!» میگوید: با توجه به انقلاب اطلاعاتی که اینترنت و شبکههای اجتماعی در جهان ایجاد کرده و همین طور رسانههای تصویری و اهمیتی که ادراک در جوامع مختلف برای هدایت رفتار انسانها دارد و در عصری که جنگها بسیار گرانقیمت هستند و تحریمها نتایج عدم قطعی دارند بسیار با ارزش است. باید بدانیم بخشی از رقابت بین قدرتها با اهداف سیاسی در فضاهای روایی و خبری صورت میگیرد. این ژئونیوزپلیتیک میتوانند انجیاوها باشند یا افراد شاخص و سلبریتیها. اینها بازیگران و کنشگران بازی ژئونیوزپلیتیک هستند که خواسته یا ناخواسته در مسیری قدم برمیدارند که توسط دولتها آماده و بسترسازی شده و این فضایی که اکنون علیه ایران وجود دارد و تفاوتی که بین گزارشهای خبری و تصویری که از ایران مخابره میشود با آنچه که در خیابانهای ایران به طور روزمره و غالب جریان دارد متفاوت است. یعنی در شهرها عمدتاً فضای آرام را میبینیم ولی شبکههای خارجی بخش خشن ماجرا را گزارش میکنند و خواننده و بیننده فکر میکند که در ایران آشوب است. آنچه که دارد رخ میدهد ادامه سیاست فشار حداکثری بر ایران است. آنچه که برای غرب مهم است این نیست که یک حکومت دموکراتیک در ایران برقرار شود مهم این است که نتیجه این آشوبها منجر به تغییر رفتار ایران در روابط خارجی خود از جمله درباره برجام و سیاستهای منطقهای ایران هم بشود. تشخیص بنده این است که ما در یک «جنگ شناختی» قرار گرفتیم. این جنگ از آن نوع جنگهاست که اسلحهای از طرف دشمنان نمیبینیم اما هدف تغییر ادراک است. وقتی میگوییم جنگ شناختی در جریان است منظورمان این نیست که معترضان سربازان دشمن هستند. یک شهروند حق طبیعی دارد که مطالبه داشته باشد اما در حول آن فضاسازی صورت میگیرد که جوهره آن جنگ شناختی است که دارد اتفاق میافتد. اینکه من به عنوان کارشناس سیاست خارجه وارد این حوزه میشوم در مورد یک امر جامع شناختی و داخلی صحبت نمیکنم درباره سیاست خارجی در خیابانهای ایران صحبت میکنم. حسینی گفت: کارکرد و بعدی را دارم میبینم که مربوط میشود به نیات کشورهای بیگانه برای مداخله در امور ایران و تحت تأثیر قرار دادن جامعه ایرانی در کنار تغییر رفتار دادن نظام سیاسی ایران پس طبیعی است به دنبال رد پای خارجیها در خیابانهای ایران باشم. دیاکو حسینی در پایان گفت: چهرههای شاخص مثل سلبریتیها و هنرمندان، ورزشکاران و متخصصان سایر حوزهها ممکن است به عنوان یک ایرانی و شهروند احساس کنند که دغدغهای دارند و باید در مورد این موضوع اظهارنظر کنند اما در عین حال باید دارای این مسئولیتپذیری باشند که پیامد اظهارنظرهای خودشان در جامعه پیروی که دارند ارزیابی و درک کنند و ببینند آیا کلماتی که استفاده میکنند دقیقا همان کلماتی است که باید برای آرامش جامعه برای خروج از بحران و راهحلهای علمی از آن استفاده شود یا خیر. کسانی باید تز خروج از بحران را بدهند که در آن تخصص دارند. باید بپذیریم که جامعه و تحولات آن حوزههای تخصصی و پیچیده هستند که بدون اشراف نمیشود اظهارنظر کرد. این امر مهمی است و اینجاست که من انتقاد میکنم فلان ورزشکاری که میآید و تز خروج از بحران را میدهد ناشی از عدم مسئولیت این افراد است. این به سایر حوزهها هم مربوط است. مثلا پزشک در مورد تز خروج از بحران بخواهد صحبت کند. یا استاد ادبیات فارسی. ما باید این فرهنگ را در خودمان درونی کنیم که در حوزهای که تخصص نداریم اظهارنظر نکنیم.
سایر اخبار این روزنامه
اغتشاشهای پراکنده طراحی انفعالی دشمن در مقابل پیشرفتهای بزرگ ملت ایران است
نور نبوی خاموششدنی نیست(یادداشت روز)
اخبار ویژه
سود جنگ اوکراین و بحران انرژی در اروپا چگونه به جیب آمریکا میرود؟
اعتراف برخی از دستگیرشدگان به ارتباط با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه
عصبانیت محافل آمریکایی از افزایش صادرات نفت ایران با وجود تحریمها
خاطرهای از آن روزها(نکته)
ضرورت هوشیاری در برابر جریان استعماری حفظ وحدت و انسجام ملی
اغتشاشافکنی آخرین تکاپوی نظام سلطه برای جلوگیری از ایستادن ایران بر قله است
امام صادق(ع) و اهل تسنن
انتشار مقالات علمی واکسن ایرانی «نورا» در 2 نشریه معتبر دنیا
4000 نوجوان آمریکایی قربانی هفتتیرکشی خیابانی طی 10 ماه!