بی‌پولی سناریوی نخ‌نما شده فوتبال!

بار اولی نیست که می‌شنویم مدیرعامل هنوز از راه نرسیده از بی‌پولی ناله می‌کند و انتظار دارد همه برای حل مشکلات مالی آن باشگاه بسیج شوند. قطعاً آخرین بار هم نخواهد بود، چراکه مدیران تکراری فوتبال ایران، این سناریوی تکراری را از حفظ هستند به محض اینکه بر مسند قدرت جلوس می‌کنند بر طبل بی‌پولی می‌زنند تا به خیال خود با این روش نخ‌نما شده از مسئولیت شانه خالی کنند.
جز این هم از فتح‌الله‌زاده انتظار دیگری نداشتیم، مدیری که پس از سال‌ها به تیم محبوبش برگشته و همه‌کاره آبی‌ها شده است. قاعدتاً با این سن‌وسال و تجربه فتح‌الله‌زاده اگر می‌خواست هم نمی‌توانست ترک عادت کند و در نخستین گفت‌وگوی تلویزیونی‌اش حرف از مشکلات مالی نزند. مدیرعامل استقلال در اظهاراتش به هر دری زد تا بگوید در این باشگاه یک ریال هم پول نیست و کفگیر به ته دیگ خورده است. او طوری از بدهی سنگین به استراماچونی حرف زد که انگار یکی، دو روز است این خبر را شنیده، درحالی‌که حتی کم‌سن‌ترین هوادار آبی‌ها نیز می‌داند نزدیک به ۵/۱ میلیون یوروی ناقابل را باید بابت دستمزد و تأخیر در پرداخت آن تقدیم مربی ایتالیایی کنیم. البته این تنها بدهی استقلال نیست و پرونده‌های زیاد دیگری هم وجود دارد.
کسی که علاقه زیادی به عدد ۴ دارد و چهارمین حضورش را در رأس مدیریت استقلال در حد یک بمب پرسروصدا تلقی می‌کند باید بداند چه مسئولیت مهمی را به گردن گرفته و نباید در همین ابتدای کار با گفتن این جمله که «در حساب باشگاه پولی نیست» از خودش سلب مسئولیت کند. قطعاً مدیری که همواره به سال‌ها حضور در فوتبال کشور افتحار کرده از حال و روز باشگاه محبوبش خبر داشته است و اگر نداشته نیز باید از طرق مختلف تحقیق و بررسی می‌کرده و همه جوانب را می‌سنجیده، نه اینکه چند روز بعد از مدیرعاملی از صفر بودن حساب‌ها بگوید. اگر واقعاً اینگونه است که شما می‌گویید باید بگوییم این حرف‌ها برای کسی نان و آب نمی‌شود. هر چقدر هم که از مشکلات مالی ناله کنید باز هم ریالی به حساب باشگاه واریز نمی‌شود، مگر اینکه برخلاف مدیرعامل قبلی که فقط شعار درآمدزایی چندین میلیاردی می‌داد، راهی برای درآمدزایی و سوددهی پیدا کنید.
با این حال مدیران سرخابی‌ها سال‌هاست عادت کرده‌اند با گلایه از نداشتن بودجه دست‌شان را پیش این و آن و به‌ویژه وزارت ورزش دراز کنند و روی بدهی‌های سنگین مالی سرپوش بگذارند. نفر بعدی هم که می‌آید همه تقصیرات را به گردن مدیر قبلی می‌اندازد و با قیافه حق به جانب منتظر کمک‌های دولتی است. این وسط حرف از جذب اسپانسر، تبلیغات و درآمدزایی نیز در حد کشک باقی می‌ماند. آقایان دیگر یاد گرفته‌اند هر انتقادی را در خصوص مسائل مالی به گردن صداوسیما بیندازند و همه چیز را به عدم پرداخت حق پخش ربط دهند. البته نمی‌توان حق پخش را هم که رقم چشمگیری است نادیده گرفت، ولی با این سطح از بدهی و نوع مدیریت، حتی اگر حق پخش را بگیرند همه آن صرف گرفتن رضایت شاکیان خارجی و خرید بازیکنان بی‌کیفیت می‌شود. در نتیجه این هنر مدیر باشگاه است که اولاً جلوی ضرر و زیان‌های جدید را بگیرد، دوماً راه درآمدزایی را بلد باشد و در نهایت هم به جای مقصر جلوه دادن نفرات قبلی به فکر مدیریت چالش‌ها باشد.