تقابل نو اصولگرایان و جبهه پایداری

آرمان‌ملي- حميد شجاعي: بررسي روند تحولات سياسي و اجتماعي در جامعه ايران بعضا مي‌تواند در تحليل بسياري از اتفاقات و علل و عوامل بروز آنها کمک شاياني کند. در همين راستا امروز که صحبت از نارضايتي جامعه از روندهاي موجود مطرح مي‌شود نيز اگر نوعي بازگشت و بازخواني از روند تحولات سياسي که طي چند سال گذشته در جامعه رخ داد داشته باشيم به‌راحتي مي‌توان به علل و دلايل بروز چنين شرايطي پي برد. شايد اگر از هر چهره اصولگرا يا حاميان اين جريان پرسيده شود که کدام انتخابات برايشان بيشتر قابل قبول و خوش يمن بوده است آنها به دو انتخابات مجلس يازدهم در اسفند 98 و رياست‌جمهوري سيزدهم در خرداد 1400 اشاره مي‌کنند. جايي که در غياب رقيب سنتي انتخاباتي يعني اصلاح‌طلبان به‌راحتي توانستند کرسي‌هاي مجلس و در ادامه رياست جمهوري را از آن خود کنند. چنانکه پس از پيروزي سيدابراهيم رئيسي در انتخابات 1400 همگان بر اين نکته متفق‌القول بودند که با گرفتن دولت ديگر پروژه حاکميت يکدست کامل و کليد خورده است. از همين رو عده‌اي معتقد بودند که شايد با اين يکدستي امورات کشور در حوزه‌هاي مختلف به‌راحتي و سهل‌الوصول‌تر انجام شود و مسائلي که در آن شاهد اختلافاتي ميان دستگاه‌ها و قوا بوديم با هماهنگي بيشتري پيش برود. اما دولت و مجلس اصولگرا و انقلابي که انتظار مي‌رفت چند سال با يکديگر تعامل مثبت داشته باشند و يکديگر را حمايت کنند ؛ ماه عسل‌شان 6 ماه بيشتر طول نکشيد و پس از آن اختلافات سر باز کرد. اختلافاتي گاه عملکردي و کارکردي در بدنه دولت و مجلس مثل عملکرد نه چندان موفق برخي وزرا که منجر به سؤال يا استيضاخ آنها مي‌شد يا اختلافات درون جرياني که بعضا نمود بيروني پيدا مي‌کرد و نمود عيني خود را در تقابل مجلس و دولت نشان مي‌داد. چنانکه طي چند ماه اخير شاهد افزايش انتقادات بهارستان‌نشينان به ساکنان پاستور بوديم و بارها صحبت‌هايي از لزوم تغييرات در دولت و استيضاح برخي از وزرا مطرح شد. هر چند که به نظر مي‌رسد اختلاف نظر ميان دولت و مجلس بيش از اختلاف‌نظر دو قوه؛ يک اختلاف درون اصولگرايي ميان طرفداران پايداري که اين روزها در دولت کم هم نيستند و نواصولگرايان به رهبري قاليباف باشد.
تقابل نواصولگرايان- جبهه پايداري
بروز تحولات اجتماعي و ناآرامي‌هاي اخير در جامعه باعث شد تا شاهد رويکردهايي اصلاح‌گرايانه و گفت‌وگومحور از سوي برخي مقامات همچون محمد باقر قاليباف رئيس مجلس باشيم. امري که اساسا به مذاق پايداري‌چي‌‌ها خوش نيامده و همراه با رسانه‌‌هايشان به قاليباف و ساير مقامات و چهره‌هايي که از لزوم اصلاح روندها سخن گفتند حمله کرده‌اند. اين در حالي است که اگر نگاهي به بيشتر دستگاه‌ها داشته باشيم مي‌بينيم که از دولت گرفته تا مجلس و ... چهره هاي منتسب به جبهه پايداري در آنها حضور داشته و همين اتفاق باعث شده تا روندها و عملکردها بر مبناي رويکردهاي آنها پيش برود. چنانکه برخي با پرداختن به تاثير سعيد جليلي در پشت پرده دولت معتقدند که گرچه او در دولت نيست؛ اما تاثيراتش در تصميم‌گيري‌ها مي‌توان به وضوح احساس کرد. چه اينکه شايد همين نفوذ محسوس پايداري‌ها در دولت باشد که برخي نواصولگرايان و اصولگرايان اعتدالي را به ميدان آورده تا نسبت به برخي تاکتيک‌ها و رويکردهاي دولت خصوصا در جريان اعتراضات اخير را متأثر از اين جبهه تندرو سياسي است هشدار دهند. آنچنان که طي روزهاي اخير نه‌تنها چهره‌هايي چون قاليباف از ضرورت بازنگري در روش‌هاي حکمراني سخن گفته‌اند که حتي ضرغامي وزير ميراث فرهنگي دولت نيز که از قضا مغضوب اين طيف نيز هست از ضرورت اصلاح و بازنگري در روش‌ها حرف زده است. نوع برخورد اخير رئيس مجلس با برخي وزراي دولت همچون فاطمي امين (زير صمت)، اوجي(وزير نفت)، خاندوزي (وزير اقتصاد) و ميرکاظمي (رئيس سازمان برنامه و بودجه) به‌خوبي نشان مي‌دهد که قاليباف و نواصولگرايان درصدند که دولت را از سمت‌وسوي برخي تندروي‌هاي پايداري‌چي‌ها به‌سمت روند اصلاح امور بکشانند. به‌‌نظر مي‌رسد اصولگرايان از هم اکنون به تکاپو افتاده‌اند تا دولت رئيسي را در مسيري متفاوت از مسير فعلي قرار دهند يا در حالتي بدبينانه اگر چنين اتفاقي رخ نداد فضا را به‌سمت تغيير در مجلس و دولت آينده ببرند و تندروهاي اين جريان را به حاشيه برانند.
جريان اصولگرا ناگزير از پوست‌اندازي است


يک فعال سياسي اصولگرا در خصوص اختلافات داخلي در اين جريان اظهارداشت: اختلاف بين اصولگرايان ، اختلاف امروز و ديروز نيست و اين اختلاف به صورت جدي از سال 84 و جريان آقاي احمدي‌نژاد شروع شد. محمد مهاجري به «آرمان‌ملي» گفت: آقاي احمدي‌نژاد يک بمبي وسط جريان اصولگرا منفجر کرد و کل جريان اصولگرا در 17سال گذشته نتوانسته خسارت‌‌هاي ناشي از آن انفجار را جبران کند. احمدي‌نژاد عده‌اي را طرفدار خود کرد و کاري کرد که جنگي بين جريانات اصولگرا شکل گرفت. اما دولت آقاي رئيسي و تفکرات و تصورات ايشان و روش‌هايي که اجرا مي‌کند کاملا روش‌هاي جبهه پايداري است. وي افزود: طبيعي است که بخش ديگر اين جريان يعني جريان آقاي قاليباف هم با دولت و هم با جبهه پايداري مخالف است. مخالفتش با دولت نيز از اين باب است که دولت را نزديک به جبهه پايداري مي‌بيند. اين فعال رسانه‌اي بيان کرد: بنابراين مي‌بينيد که آقاي قاليباف نيز در چند برخورد اخيرش با وزرا خيلي تند برخورد کرده است. حال ببينيد که به صورت غير علني خيلي بيشتر است. در واقع يک رقابتي بين آقاي قاليباف از يک طرف و دولت آقاي رئيسي به اضافه جريان جبهه پايداري از طرف ديگر در جريان است و بالاخره تصور مي‌کنند که در جريان اصولگرا به جز اين دو مجموعه کس ديگري نيست. مهاجري اظهار کرد: من برخوردهاي آقاي قاليباف را حتي آنجا که مي‌گويد ما دنبال اصلاحاتيم بيشتر انتخاباتي مي‌بينم. گرچه بعيد هم نيست که آقاي قاليباف اقداماتي هم بکند و دنبال آن هم باشد. حتي شايد يک موفقيت‌هاي نسبي هم به‌وجود آيد. وي در خصوص تاثيرات سعيد جليلي در دولت نيز بيان کرد: روشي که آقاي جليلي در برجام داشت در اين دوره هم همان روش‌ها را به آقاي رئيسي گفت. مهاجري تصريح کرد: اتفاقات حدود 50 روز اخير قطعا در آرايش سياسي کشور تاثير خواهد گذاشت. اگر سيستم سياسي به اين نتيجه برسد که در انتخابات آينده مشارکت گسترده باشد؛ قطعا جريان اصولگرا ناگزير از يک پوست‌اندازي براي کشاندن مردم پاي صندوق راي و حضور با راي بالا در مجلس است.