روزنامه جوان
1401/08/24
هوش مصنوعی برگ برنده درشبکههای اجتماعی
سال ۸۸ بود که نقشآفرینی سیاسی و ایجاد ناآرامی و جهتدهی اجتماعی از طریق فضای مجازی و شبکه اجتماعی فیسبوک ساختار تازهای را در سپهر دنیای سیاست مطرح کرد. بعد از آن هم در ناآرامیهای سال ۹۶ و ۹۸ شبکههای اجتماعی نقشی جدی ایفا کردند. بگذریم از اینکه پیش از ساماندهی به این ناآرامیها، اپلیکیشنهایی همچون تلگرام و اینستاگرام به محفلی برای انواع بزه و حتی خرید و فروش موادمخدر و اسلحه تبدیل شدهبودند، اما در ناآرامیها و اغتشاشات اخیر شاهد نقشآفرینی ویژه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بودیم، به گونهای که در عمل نه فقط خطدهی بلکه ساماندهی تجمعات کف خیابانی از طریق همین شبکهها و حتی با نقشآفرینی میکروسلبریتیها و بلاگرها هدایت میشد. طعمه این بازی سیاسی هم نوجوانان و جوانان دهه هشتادی بودند که از بدو تولد در دنیایی پا گذاشتند که تحت حاکمیت صفر و یکها قرار گرفتهاند و تا خودشان را شناختند پایشان به گیم و شبکههای اجتماعی باز شد. نسل زد یا زومرهایی که بخش مهمی از زیست حقیقیشان در فضای مجازی شکل گرفتهبود، راحتتر به این فضا اعتماد میکردند که ماحصل آن را در کف خیابان مشاهده کردیم. آنچه در پی میآید حاصل گفتوگوی ما با مهدی رضا برنا، پژوهشگر هوش مصنوعی درباره نقش فضای مجازی و هوش مصنوعی در شکلگیری و جهتدهی جامعه در راستای اهداف حاکمان فضای مجازی است. رهبر معظم انقلاب تأکید کردهاند اگر رهبر نبودند مسئولیت مدیریت فضای مجازی را به عهده میگرفتند. چقدر از اتفاقات اخیر در فضای مجازی ریشه داشت و شما نقش فضای مجازی را در اغتشاشات اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟در عمل ما هیچ مدیریت و اعمال قانونی در فضای مجازی نداشتهایم، به همین دلیل فضای مجازی زمینهساز تحمیل عقاید و تغییر ذائقهها خصوصاً در بین اقشاری از جامعه که بیشتر در فضای مجازی حضور دارند به طور خاص جوانها و نوجوانها شدهاست. قشری که از بدو رسیدن به سن تمییز خوب از بد، در فضای مجازی حضور داشتهاند. اینها گروهی هستند که فضای قبل از فضای مجازی را درک نکردهاند و اصطلاحاً به آنها بومیان دیجیتال گفته میشود. بنابراین تأثیری که فضای مجازی روی بومیان دیجیتال میگذارند، تأثیری شگرف است. در گذشته هم رسانهها وجود داشتند، اما میزان اثرگذاری رسانههای قدیمیتر به اندازه فضای مجازی و رسانههای نوین نبود. چرا رسانههای فضای مجازی اثرگذارترند؟
از مهمترین تفاوتهایی که بین رسانههای قدیمیتر و شبکههای اجتماعی و فضای مجازی وجود دارد، این است که رسانههایی که در حال حاضر در فضای مجازی وجود دارند، به خصوص شبکههای اجتماعی میتوانند دادههای کاربر را با استفاده از هوش مصنوعی تحلیل کنند و برای هر فرد به طور شخصیسازی شده ذائقهسازی متناسب را با خود آن فرد انجام دهند؛ مثلاً فرض کنید اگر فردی علاقهمند به ماشین است، شبکههای اجتماعی با تحلیل دادههای این فرد میتواند این علاقه را متوجه شود و متناسب با ذائقه این فرد وی را گام به گام به سمتی پیش ببرد که اهداف خودشان اقتضا میکند. هوش مصنوعی همان تکنولوژی کوکی است یا فراتر از آن است؟
در کوکیها ما میتوانستیم اطلاعات مختصری را از بروزر هر مخاطب جمعآوری کنیم، اما وقتی شبکههای اجتماعی را استفاده میکنیم، میزان دادههایی که شبکههای اجتماعی از مخاطبانشان دارند، به مراتب بیشتر از کوکیهاست؛ مثلاً آنها تمام پیامهای خصوصی را که بین فرد با دوستانش ردوبدل میشود، دارند، بنابراین میتوانند کم و بیش از علایق و سلایق آن فرد سر در بیاورند. همچنین شبکههای اجتماعی به افرادی که هرکس در شبکههای اجتماعی با آنها در تماس است، آنها را دنبال میکند و با آنها دوست است، دسترسی دارند. بنابراین از روی دوستان هم میتوانند علاقه فرد را حدس بزنند. از همه مهمتر تعامل آن فرد با شبکه اجتماعی است؛ مثلاً یکسری از ویدئوها را بیشتر میبیند و برخی پستها را لایک میکند و زیر برخی از آنها کامنت میگذارد. از مجموعه این دادهها میتوانند علایق فرد را تشخیص بدهند و بعد از تشخیص علایق و سلایق فرد، میتوانند یک گام جلوتر بروند و به صورت فعالانه او را به سمت اهداف خودشان نزدیکتر کنند. حالا از میان میلیونها مخاطبی که اینها دارند، کافی است مثلاً از هر هزار نفر یا هر ۱۰۰ نفر روی یک نفر تأثیر مد نظر خود را بگذارند و بتوانند آن فرد را به طور مثال به ایجاد جنجال و آشوب در اجتماع تشویق کنند. یا بتوانند دروغهای طراحیشده را در ذهن فرد واقعیت جا بیندازند. به طور نمونه اگر حادثه تروریستی در کشور صورت گیرد و هموطنان ما در آن حادثه شهید شوند و بخواهند آن را به گردن حکومت بیندازند، کافی است این ذائقهسازی در گذشته شکل گرفته باشد تا امروز بتوانند از آن بهره برداری کنند. در اغتشاشات اخیر شاهد نقشآفرینی زومرها یا نسل زد بودیم. همان دهه هشتادیهایی که طبق صحبتهای شما از وقتی خودشان را شناختهاند، در فضای مجازی و تکنولوژیهای نوین حضور داشتهاند. آیا ما در ایران هم نسل زد داریم و آیا این نسل برای کشورهای غربی است؟ ویژگیها و تفاوتهای نسل قدیم با نسل ضد غرب و امریکا در چیست؟
در اینکه یک نسلی شکل گرفته که خیلی به فضای مجازی وابسته شده، شکی نیست. این در حالی است که نسلهای قدیمتر که سرد و گرم روزگار را چشیدهاند، کمتر تحتتأثیر فضای مجازی و شبکههای اجتماعی قرار میگیرند، اما نسلهای جدید بیشتر از این فضا تأثیر میپذیرند، چون تجربه کمتری دارند و ممکن است جریانسازی که با استفاده از هوش مصنوعی و شبکههای اجتماعی روی آنها انجام میشود، تأثیر بیشتری روی آنها بگذارد. علاوه بر این دو، سه سال گذشته به دلیل بیماری کرونا و اینکه خیلی از خانوادهها و افراد برای انجام کارهای روزمره وابسته شدهبودند و طبیعتاً در کنار انجام کارهای روزمره در این شبکهها هم حضور بیشتری داشتند. این باعث شد به صورت مضاعف وابستگی و تأثیر پذیری بیشتری از فضای مجازی در جامعه شکل گرفت، اما اینکه چه فرقی بین نسل زد ایرانی و نسل زد غربیها وجود دارد، باید بگویم که هدایت نسل زد ما در فضای مجازی به عهده غربیها گذاشته شدهاست! شبکههای اجتماعی فراگیر در کشورما شبکههایی هستند که به طور کامل تحت تسلط کسانی است که در امریکا تحت عنوان شرکتهای تجاری فعال هستند یا آن طور که خودشان افشا کردهاند، شرکتهای غیر تجاری هم در کنترل شبکههای اجتماعی نقش داشتند. نسل زدی که در امریکا و غرب زندگی میکند در آن دسته از شبکههای اجتماعی فعالیت دارد که تحت نظارت و کنترل حاکمیت خودشان قرار دارد. به طور مثال اگر یک نفر از نسل زد ما بخواهد عکس حاج قاسم سلیمانی را در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارد، نمیتواند این کار را بکند. در برابر این پستهایی که مورد تأیید نظام لیبرال اروپا و امریکا هستند، پرموت شده بیشتر و بیشتر به آنها زمینه و بها داده میشود.
در واقع ما میتوانیم بگوییم، چون مدیریت فضای مجازی در دست ما نیست و حکمرانی آن حکمرانی غربی است، نتوانستیم از این فضا برای انتقال ارزشها و باورهایمان به نسل کودک و نوجوان مان استفاده کنیم و این باعث شده مفاهیم غربی با مفاهیم ارزشهای ما جایگزین شود؛ درست است؟
در واقع خواسته مالکان این شبکههای اجتماعی همین نکته است که به آن اشاره داشتید. ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که شبکههای اجتماعی محض رضای خدا هزینه نکردهاند و یک نرمافزاری را در اختیار ما قرار بدهند و هیچ درآمدی از آن نداشته باشد! آنها سودهای ویژهای داشتهاند که این هزینهها را انجام و اجازه دادهاند شبکههای اجتماعیشان در کشور ما فعال باشد. امروز میبینیم که از این سرمایه گذاری برای هدایت اغتشاشات و جریانسازیهای اجتماعی در کشور ما استفاده میکنند.
بله همینطور است. در آشوبهای گذشته مثل سال ۹۶ و ۹۸ هم این شبکهها فعال بودند و این دوره نقش شبکههای اجتماعی مجازی به اوج خودش رسید و تمام پتانسیلی را که داشتند، استفاده کردند. در برخی تحلیلها گفته میشود رفتار نوجوانان و جوانانی که در اغتشاشات حضور داشتند، رفتارهای گیمی و بر مبنای بازیهای رایانهای است. تحلیل شما در این رابطه چیست؟ آیا خشونتی که در اغتشاشات اخیر در سطح خیابان از یک نوجوان دهه هشتادی میدیدیم، ناشی از رفتارهای گیمی و حضور بیش از حد این نسل پای بازیهای رایانهای است؟
اینکه رفتارهای بچهها از بازیهای رایانهای که انجام میدهند، اثر بپذیرد، امری ممکن است، اما بیشتر از آن، مسئله نفرت پراکنی در شبکههای اجتماعی است که اتفاق میافتد. به عنوان مثال ترویج نفرت از روحانیت و نیروهای مذهبی آنقدر در شبکههای اجتماعی روی آن کار شده است و علیه این افراد مفاهیم و دادههای منفی نشان بچهها داده و آنها را در فیلتری حبابی قرار دادهاند که فقط حرفهای مدنظر گردانندگان این شبکهها را میشنوند. وقتی این افراد فقط نفرت میبینند و چیزهای بد میشنوند، خواهناخواه بعد از مدتی که این نفرت انباشته شد، منجر به بروز رفتار خشونت آمیز میشود. این بروز رفتار خشونت آمیز برای تمام نسل نوجوان ما هدفگذاری شدهبود، اما برای اینکه به مرحله بروز و ظهور برسد در درصد پایینی از نوجوانان ما موفق بودهاست، اما همین درصد پایین هم وقتی به خیابان میآیند و این رفتارها را انجام میدهند، بسیار به چشم میآید. آقای برنا! در حال حاضر زندگی ما و به طور خاصتر قشر جوان و نوجوانمان با فضای مجازی و شبکههای اجتماعی گره خوردهاست. با این اوصاف به نظر میرسد راهکار ما برای انتقال مفاهیم و ارزشهای خودمان هم ناگزیر باید از رهگذر فضای مجازی عبور کند. راهکارهای پیشنهادی شما برای مدیریت فضای مجازی در شرایط کنونی چیست؟
طبیعتاً استفاده از فضای مجازی ناگزیر است و گردش سیال و سریع اطلاعات هر روز بیشتر از دیروز میشود. اما برای تأثیرگذاری در فضای مجازی دو دیدگاه در کشور وجود دارد که از طریق آن تأثیرگذاری روی نسل جوان و سایر اقشار جامعه اتفاق میافتد؛ و آن دو دیدگاه؟
یکی از دیدگاهها این است که ما میتوانیم به صورت فعال در شبکههای اجتماعی حضور داشته باشیم و آن چیزی را که مدنظر خودمان هست، تبلیغ کنیم، اما این دیدگاه دیگر نمیتواند مؤثر باشد. چون بعد از گسترش هوش مصنوعی خیلی از این تلاشها در نطفه خفه میشود. چطور؟
ما قبلاً مثالهایی داشتیم مثل همان مسائل مربوط به عکس شهید حاج قاسم سلیمانی یا مثال دیگر در سالگرد حاج قاسم «هشتگ هیرو» سعیشده در شبکههای اجتماعی ترند شود، اما با یک دکمه و به سادگی کل هشتگ را پاک کردند!
دقیقاً معکوس اتفاقی که درباره هشتگ مهسا امینی رخ داد، درباره هشتگ هیرو اتفاق افتاد و آنچه مردم میخواستند ترند شود با یک دکمه حذف شد. در این سمت ماجرا به پیشرفت هشتگ مهسا امینی کمک کردند. نکته بعدی اینکه با تکنولوژیهای جدید همچون هوش مصنوعی، شبکههای اجتماعی برای اینکه افراد مطابق علایق و سلایق آنها در شبکه رفتار کنند، دیگر نیازی ندارند که برای هر فردی یک نفر را برای پایش تعیین کنند، بلکه هوش مصنوعی بخش زیادی از این کار را انجام میدهد. این چالش بسیار بزرگی است و هر روز هم با گسترش و قدرتمندتر شدن هوش مصنوعی این ماجرا جدیتر میشود؛ و دیدگاه دومی که برای مدیریت فضای مجازی و شبکههای اجتماعی وجود دارد، چیست؟
گروه دیگر هم معتقدند شبکههای مجازی که قاطبه مردم از آن استفاده میکنند، باید به طریقی در اختیار کشور خودمان قرار بگیرد. قرار گرفتن حاکمیت این شبکهها در اختیار کشور خودمان باعث میشود که شبکههای مجازی بازتاب واقعی اجتماع باشند. چون مطمئناً به صورت تعمدی دستکاری نمیشوند، چیزی که در شبکههای مجازی غربی اتفاق میافتد!
در شبکههای مجازی غربی آنچه را که میبینیم بازتابی از واقعیت کف جامعه نیست، بلکه ابعاد بزرگتری از آن نمایش داده میشود و این یعنی جوسازی و فضاسازی! اما این شبکهها اگر تحت حاکمیت خودمان باشند، برآیند نظرات مردم میتواند به صورت واقعی اتفاق بیفتد. از سوی دیگر از بزه و جرمها و فروش اسلحه و سایر موارد سالب امنیت و آزادی مردم هم میتواند جلوگیری کند و مردم به فروشگاههایی که در شبکههای داخلی شکل میگیرد، بیشتر میتوانند اطمینان کنند. چون میتوانند نماد اعتماد بگیرند و ثبت و ضبط شدهباشند و کلاهبرداری نکنند.
پس شما با شبکههای مجازی داخلی موافق هستید؟
به نظر میرسد با توجه به پیشرفتهایی که در علم هوش مصنوعی اتفاق میافتد، عملاً برای اینکه ما بخواهیم به صورت اقتضایی عملیاتی را در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی غربی یا دیگر کشورها انجام دهیم و آنها با هوش مصنوعی نتوانند جلوی ما را بگیرند، چارهای جز فعالیت در شبکههای مجازی داخلی نداریم.
سایر اخبار این روزنامه
اروپای یخزده در تقلای گرمشدن با اجاق آشوب
آشکار شدن راهبرد امریکا برای مقابله با ایران قوی
با گستاخی اروپاییها چه باید کرد؟
ترکیب تروریستها تجزیه شد
بیبیسی: قطر خیلی بد است، چون آشوبهای ایران را پوشش نمیدهد!
بیبیسی: قطر خیلی بد است، چون آشوبهای ایران را پوشش نمیدهد!
هوش مصنوعی برگ برنده درشبکههای اجتماعی
ذخیره خون بند ناف کشورهای همسایه و اروپایی در ایران
جمعه با «غیررسمی» ۵
پناه استراتژیک طالبان به «شیطان»!
پرچم را بالا نگه دارید
فرصت تحقق رؤیاها
یک هفته با جهشهای فناوری موشکی و فضایی ایران
حوزه نشر باید از پز فرهنگی خارج و حرفهای شود
سوسنگرد کلید دستیابی دشمن به مرکز خوزستان بود
بلوچ هرگز تجزیهطلب نیست تحریککنندگان باید پاسخگو باشند