زنگ خطر رشد آمار بیکاری


احسان سلطانی
اقتصاددان

آمار‌ها در خصوص بیــــکاری کامــلاً غیرواقعی است. واقعیت این است که حدود ۳۷ درصد از مردم که بالای ۱۵ سال سن دارند، مشغول به کار هستند. این به شدت آمار ضعیفی است و اگر با باقی کشور‌های جهان مقایسه کنید، می‌بینید که این عدد بسیار پایین است و نشان دهنده آن است که ما در شرایط بحرانی در خصوص نرخ بیکاری قرار داریم. مسئله که این روز‌ها با آن روبرو هستیم این است که طی دو ماه اخیر شاهد آن هستیم که تعداد زیادی از افراد که به دلایل مختلف و به صورت رسمی یا غیررسمی از خانه خودشان مشاغلی را از طریق اینترنت و پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام و واتس اپ ایجاد و هدایت می‌کردند، به طور کلی فعالیتشان تعطیل شده است. به عنوان مثال در حوزه پوشاک که همین چند وقت پیش با تولیدکنندگان صحبت می‌کردم، تولید حدود ۲۰ درصد کاهش پیدا کرده است. از طرف دیگر شاهد این هستیم که به دلیل حذف ارز ترجیحی و افزایش هزینه‌های خانوار که مسکن یکی از علل این افزایش افسارگسیخته است، بخشی از تولید در کشور کاهش قابل توجهی پیدا کند. زیرا وقتی به عنوان مثال هزینه مسکن برای خانوار بسیار سنگین می‌شود و قیمت کالا‌های مصرفی چند ده برابر می‌شود، قاعدتاً آن‌ها دیگر توان هزینه کردن در بخش‌های دیگر را ندارند. یعنی همین مسئله هم طی یک سال گذشته باعث شده تولید آسیب ببینیده و تبع آن برخی افراد از کار بیکار شوند. حتی در بخش‌هایی از تولید مواد غذایی هم دچار آسیب شده‌ایم. زیرا مردم دیگر مثل قبل نمی‌توانند گوشت و برنج و مرغ و امثال این‌ها استفاده کنند. در مجموع این‌ها را گفتم تا بگویم که ما تا پیش از دوماه اخیر در حوزه اشتغال با مشکلات بسیار زیادی مواجه بودیم و عملاً حالا این اتفاقات اخیر و فیلترینگ شرایط را به مراتب بدتر کرده است. البته من معتقدم که این عدد ۱۰ میلیون درست نیست. زیرا ما به طور کلی ۲۳ تا ۲۴ میلیون شاغل داریم و این عدد غیرممکن است که درست باشد، اما فکر می‌کنم درست این است که بگوییم فیلترینگ روی شرایط کاری حدود ۱۰ میلیون نفر تاثیر منفی خواهد گذاشت که با توجه رکود تورمی که در کشور حاکم است، باید آن را یک زنگ خطر تلقی کرد. متاسفانه طی این سال‌ها تلاش شده که رکود تورمی در کشور انکار شود، در حالی که خیلی ساده می‌توان به وجود این رکود پی برد. زیرا این پدیده سه فاکتور مهم دارد. یکی نرخ تورم بالا، دوم رشد اقتصادی صفر یا منفی و سوم کاهش نرخ اشتغال؛ بنابراین نمی‌توانیم مدعی شویم که رکود تورمی ما در کشور از نوعی است که می‌توان اشتغال‌زایی کرد. مشخصۀ رکود تورمی همین نرخ بالای بیکاری است. مسئله سخت و پیچیده‌ای نیست و بسیار ساده است. ما دچار رکود تورمی و نرخ بالای بیکاری هستیم. مسئله این است که دولت می‌خواهد با استفاده تورم مالیاتی، هزینه‌های خود و سازمان‌ها و شرکت‌های وابسته به خود را تامین کند. اما در نظر نگرفته است که تورم مالیاتی منجر به رکود تورمی و این رکود زمینه ساز کاهش نرخ اشتغال می‌شود. ادامه روند فیلترینگ تبعات پراکنده و بسیار متنوعی خواهد داشت. به عنوان مثال از یک سو در نظر بگیرید که یک پژوهشگر برای تحقیقات خود نیازمند دسترسی به اطلاعات و منابع مناسب و ارتباط با موسسات کشور‌های دیگر است. اگر قرار باشد این دسترسی محدود شود، خب ترجیح می‌دهد از ایران برود و در کشور به تحقیق و پژوهش بپردازد که حداقل دسترسی به اطلاعات این همه دردسر و محدودیت نداشته باشد؛ بنابراین یکی از تبعات ادامه این روند، مهاجرت نیرو‌های متخصص و کارآمد در حوزه‌های مختلف است.از سوی دیگر باید در نظر داشت که هزینه تامین فضای مناسب برای کسب و کار بسیار بالا است. الان اگر در شهرستان بخواهید یک فلافل فروشی راه اندازی کنید حداقل نیاز به حدود ۵۰۰ میلیون تومان دارید. این صرفا در شهرستان است و اگر قرار باشد در تهران کاری راه اندازی کنید نیازمند سرمایه چندمیلیاردی است. زیرا هزینه مغازه در تهران بسیار زیاد است. خب در چنین شرایطی اگر مردم نتوانند در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی فعالیت اقتصادی کنند، قطعا با حجم بسیار زیادی از بیکاری مواجه خواهیم شد. نباید فراموش کرد که این پلتفرم‌هایی که این روز‌ها فیلتر هستند، هزینه اجاره ملک را حذف کرده‌اند و شرایط فعالیت اقتصادی به مردم داده اند. وضعیت اقتصاد ایران بسیار نگران کننده است و در یک شرایط بحرانی قرار دارد؛ فیلترینگ و سرعت پایین اینترنت، نرخ بیکاری را بالا خواهد برد، ولی اصلا مسئولان توجه نمی‌کنند که کارشناسان چه می‌گویند.