جوان، نقطه هدف در جنگ شناختی

بدبین کردن جوانان نسبت به آینده را باید نقطه هدف اصلی دشمنان در شرایط کنونی در مقابله با نظام اسلامی دانست، تحقق این هدف نه‌تن‌ها نیروی محرکه اصلی آینده کشور را منفعل و از پویایی خارج می‌کند بلکه همچون اغتشاشات گذشته می‌تواند از طریق شبکه‌های مجازی و رسانه‌ای، به‌راحتی او را تحریک و به عوامل میدانی جنگ ترکیبی علیه امنیت و استقلال کشور تبدیل کند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار روز سه شنبه خود با دانشجویان ابعاد این عرصه از جنگ دشمن را تبیین و با اشاره به اینکه در شناخت نقشه و راهبرد دشمن باید به‌روز باشیم، راهبردِ به‌روزِ دشمن در قبال ملت ایران را «بدبین کردن به خود» خواندند و با نفی این ادعا که ناامیدی منشأ غالباً داخلی دارد، در بیان مصادیقی از راهبرد بدبین‌سازی یادآور شدند: دانشجوی پرانگیزه را استاد یا فرد بی تعهدی ناامید و بدبین می‌کند که به او می‌گوید «باوجوداین مشکلات با چه دل‌خوشی اینجا مانده‌ای و درس می‌خوانی؟ کشور را ر‌ها کن و برو». معظم له «اصرار رسانه‌های بدخواه خارجی و دنباله‌های آن‌ها در برخی رسانه‌های داخلی به القای رویگردانی ملت ایران از اعتقادات دینی و احساسات انقلابی» را نمونه دیگری از بدبین‌سازی دانسته و تأکید کردند: جوان ایرانی مورد کینه شدید دشمنان است که این واقعیت را باید همه جوانان ما بدانند.  سالیان درازی نیست که واژه جنگ شناختی وارد ادبیات راهبردی در بررسی پدیده‌های مهم دوران معاصر شده است، جنگ شناختی به معنای هدف قرار دادن قوه شناخت عموم مردم، نخبگان و به‌ویژه جوانان به‌عنوان نیروی محرکه جامعه هدف است که با تغییر هنجارها، ارزش‌ها، باورها، نگرش‌ها و رفتار‌ها از طریق مدیریت ادراک و برداشت صورت می‌گیرد. این نوع جنگ شکل تکامل‌یافته‌تر، پیشرفته‌تر، عمیق‌تر و وسیع‌تر جنگ روانی و کار ویژه آن‌تغییر نگرش در جامعه کشور هدف، اختلال و خطا در دستگاه محاسبات تصمیم گیران، اثربخش نمودن جنگ اطلاعاتی، ایجاد گسست عاطفی-ادراکی بین توده‌ها و نخبگان با حاکمیت و نهایتاً تضعیف و زوال سرمایه اجتماعی نظام‌های سیاسی است.  اگرچه هدف اصلی در هر جنگی شکست و از میدان به درکردن رقیب است، اما هدف در جنگ شناختی، شیوه‌های متفاوت‌تری نسبت به همه جنگ‌ها دارد؛ شیوه‌هایی که در نوع خود نشان از پیچیدگی این نوع جنگ دارد شیوه‌هایی مانند اعتماد زدایی، اعتبار زدایی، مشروعیت زدایی، قداست زدایی، ناامید‌سازی و ناکارآمد نمایی یک کشور و جامعه را به افراد آن جامعه تلقین می‌کند و درواقع مردم جامعه را که اصلی‌ترین سرمایه اجتماعی یک کشور هستند به‌راحتی نسبت به جامعه و کشور بدبین می‌کنند و امید به آینده را در آن‌ها از بین می‌برند و مردم نسبت به اعتقادات به چشم خرافات نگاه می‌کنند و حالت رویگردانی اجتماعی به آن‌ها دست می‌دهد.  در یک بررسی میدانی مهم‌ترین عرصه‌های جنگ شناختی دشمن را که در سال‌های اخیر و به‌ویژه در فتنه سال گذشته به اوج خود رسیده است در ابعاد زیر می‌توان فهرست کرد:  -ایجاد یأس و ناامیدی در مردم و مسئولین و به‌ویژه جوانان به آینده. -القای اینکه نظم سیاسی و اجتماعی و به‌طورکلی نظام و ساختار با انقلابی گری در تضاد است و لذا اصرار بر شعار و رفتار انقلابی انحراف و خطاست.  -القای دل‌زدگی و ناامیدی مردم از ارزش‌های دینی و اینکه مردم از کارآمدی ارزش‌های دینی ناامید شده‌اند و ارزش‌های موردنظر نظام لیبرال دموکراسی غربی، هم کارآمدند و هم قابل تحقق.  -القای این‌که نسل جوان کشور کاملاً از شعار‌های ارزشی و اخلاق دینی روی‌گردان شده‌اند. -انقلاب برای ایجاد ساختار و نظام بود، حال که ایجادشده، دیگر نیازی به آن نیست. تفکر، روحیه و رفتار انقلابی را باید کنار گذاشت.  -با بهره‌گیری از تاکتیک فریب و سیاه نمایی این‌گونه القا می‌شود که نظام دینی قدیمی است و پاسخ گوی نیاز‌های فعلی جامعه نیست. القا می‌کند که، چون دین قدیمی است، نظامی که برمبنای باور و اعتقادات و در چهارچوب قوانین دینی شکل یافته است نیز محکوم‌به تحجّر است، به نیاز‌ها و مقتضیات امروزه توجهی ندارد و لذا محکوم‌به شکست است. -القای چهره‌ای خشن و متجاوز و ظالم از نظام جمهوری اسلامی ایران، نظام سلطه تلاش می‌کند با سیاه نمایی و اتهام زنی و دروغ، شیعه هراسی و ایران هراسی ایجاد و سیاست نظام را متجاوزانه و توسعه‌طلبانه القا کند.  -تحریف حقایق گذشته و حال انقلاب باهدف القای ناکارآمدی نظام انقلابی؛ دشمنان انقلاب اسلامی، مخصوصاً معاندین داخلی به‌منظور تأمین هدف مهم زیر سؤال بردن انقلاب و ایجاد شبهه در ذهن و فکر نسل‌های جدید، تحریف حقایق قبل، حین و بعد از انقلاب تا امروز را در دستور عملیات نرم خود قرارداده و این‌گونه القا می‌کنند که انقلاب اسلامی، هیچ دستاوردی نداشته است.  -وارونه‌سازی واقعیت‌ها، کوچک نمایی و حتی وارونه نمایی نقاط قوّت، بزرگ‌نمایی کمبود‌ها و کسری‌ها و مشکلات.  مهم‌ترین و دلهره آمیز‌ترین قسمت این جنگ، تلفات انسانی آن است. در جنگ سخت وقتی یک نفر مجروح یا کشته می‌شود یک نفر از جبهه خودی کم خواهد شد، اما در جنگ شناختی وقتی یک نفر نسبت به اعتقادات و تفکر خود بدبین می‌شود علاوه بر این‌که یک نفر از گروه خودی کم شده، یک نفر هم به گروه دشمن زیاد می‌شود؛ و پیامد آن صحنه‌های تلخی می‌شود که در جریان اغتشاشات و آشوب‌های گذشته بعضاً در کف خیابان‌ها در نحوه شهادت شهیدان آرمان علی‌وردی و عجمیان نظاره‌گر آن بودیم.   حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با دانشجویان در تبیین علت کینه‌توزی استکبار و کارتل‌های صهیونیستی مسلط بر امریکا و اروپا با جوان ایرانی، خاطرنشان کردند: آن‌ها با مسئولان ایرانی خیلی بد هستند، اما با جوانان ایرانی بدترند، چراکه بدون حضور و کار و انگیزه جوانان، کاری از دست مسئولان برنمی‌آید و از اول انقلاب تا به امروز همین جوان‌ها بودند که کار‌های بزرگ را در جبهه‌ها و میدان‌های مختلف پیش بردند. ایشان در نقطه مقابل برنامه و راهبرد دشمنان در جنگ شناختی علیه جوانان، مسئولان کشور را به برنامه‌ریزی برای جوانان و اهتمام و توجه و استفاده از آنان توصیه کردند و با نام بردن از جوانان مؤمنی که در میدان‌ها مدیریتی، نظامی و علمی درخشیدند و به شهادت رسیدند، خاطرنشان کردند: آن رشته نورانی همچنان ادامه دارد و در دوره معاصر شما نیز شهیدان حججی، صدر زاده، علی‌وردی، عجمیان و امروز هم انبوه جوانان ایرانیِ مسئولیت‌شناس موتور حرکت و پیشران کشور هستند.  معظم له در کنار این مصادیق زنده و پویا، آرمان‌خواهی را راه مقابله با آن دانسته و یادآور می‌شوند که احتیاج دارید به آرمان‌خواهی، احتیاج دارید به امید، احتیاج دارید به عقلانیت. آرمان‌خواهی یعنی همان افق‌های دور که اشاره کردم. این اگر نباشد، [حرکت]امکان ندارد؛ «آرمان‌خواهی» موتور پیشران حرکت است؛ «امید» سوخت این موتور است؛ اگر امید نباشد، این موتور حرکت نمی‌کند، «عقلانیت» هم فرمان این موتور است؛ باید با عقلانیت فکر کنید و خردورزی کنید و پیش بروید.