روزنامه اعتماد
1402/03/18
اسلحه، اينترنت و تحريف يك حق عمومي
سخنگوي دولت در توجيه اينترنت طبقاتي سخني را گفته و مثالي را پيش كشيده كه طرح آن از طرف هر مسوولي تاسفبار است و از طرف مسوولي كه خود را حقوقدان هم ميداند، تاسفبارتر. آقاي بهادريجهرمي در پاسخ به انتقاد دانشجويان دانشگاه تهران مبني بر حضور و فعاليت برخي مقامات و فرزندان آنها در پلتفرمهاي فيلتر شده اعلام كرد: «عموم مردم به سلاح دسترسي ندارند، اما پليس به آن دسترسي دارد يا براي سلاح شكاري نيز ميتوان تحت شرايطي مجوز گرفت. در خصوص سكوها و پلتفرمها هم اينگونه است و در عموم كشورها اين موضوع وجود دارد.» اول از هر چيز يك ايراد حاشيهاي به اين سخن آقاي بهادريجهرمي عرض ميكنم؛ منظور ايشان از «عموم كشورها»يي كه چنين سياستي دارند، چيست؟ مدتهاست رويهاي در كشور معمول شده كه مسوولان و مقامات در برابر انواع انتقادات ميگويند در «عموم كشورها» هم چنين است و همين كارها را ميكنند. اما هيچ وقت به صورت مصداقي و عيني منظورشان از اين «عموم كشورها» را مشخص نميكنند. كاش آقاي بهادري در اين زمينه پيشقدم شوند و توضيح دهند در كدام كشورها سياستهاي فيلترينگ و اينترنت طبقاتي مانند ايران است و اين كشورها چقدر در دسته كشورهاي دموكراتيك و توسعهيافته قرار ميگيرند؟ اما اصل مساله، قياس دسترسي عمومي به اينترنت با دسترسي شهروندان به اسلحه، آن هم توسط يك حقوقدان چيزي حتي فراتر از يك مغالطه است. مشكل استدلال سخنگوي حقوقدان دولت اين است كه قواعد مسلط بر يك ابزار خاص يعني اسلحه را به يك حق عام يعني اينترنت تسري ميبخشد. به عبارتي اسلحه و اينترنت از نظر ماهيتي به هيچ عنوان داراي يك جنس و يك كاركرد نيستند كه بتوان قواعد مسلط بر آنها را با هم مطابقت داد. هر چند در حقوق و قوانين ايران هنوز بحث اينترنت و حق مردم نسبت به آن بهطور شفاف تعيين تكليف نشده، اما در زيست عمومي و عرف اجتماعي و واقعيت جامعه ايران، اينترنت داراي موقعيت يك حق عمومي به مثابه ابزاري عمومي است كه عموما در دو حيطه گردش آزاد اطلاعات و همينطور كسب و كار مردم داراي كاراييهاي متعددي است. به عبارتي اگر حتي قانون هم در اين زمينه اقدام به ايجاد طبقهبندي در دسترسيهاي مختلف و افزايش محدوديتها كند، اين قانون به سبب مغايرت و عدم تطابق با عرف عمومي جامعه مشروعيت لازم را ندارد. يعني مساله مانند آن است كه دسترسي به آب و برق و گاز و نان را در سطح جامعه طبقهبندي كنيم و بدون توجه به نيازهاي واقعي مردم، به هر طبقه امكان متفاوتي از دسترسي به اين امكانات اوليه بدهيم. آقاي بهادريجهرمي به عنوان يك حقوقدان حتما بايد مطلع باشند كه در اسناد بينالمللي و همينطور حقوق اساسي بسياري از كشورها، اينترنت آزاد به عنوان يك حق اساسي عمومي و در رده نيازهاي اوليه شهروندان شناسايي شده. مضافا اينكه به عنوان سخنگوي دولت هم بايد به خاطر داشته باشند كه آقاي رييسي هم سال 1400 اعتراف كرد كه اينترنت براي مردم مانند آب و گاز و برق است. بر پايه استدلال سخنگوي دولت ميتوان هر نوع حق عمومي را در جامعه طبقهبندي و مردم را از نظر نوع دسترسي به آن حق به درجات مختلف تقسيم كرد و اين چيزي نيست جز ايجاد رانت طبقاتي. رانتي كه هر چند در لوا و ظاهر قانون هم بستهبندي شود باز هم چيزي از مذمت آن كاسته نخواهد شد. به اعتبار همين نوع استدلال ميشود بسياري از امكانات و حقوق عمومي جامعه، از حق دسترسي به تسهيلات و زيرساختها گرفته تا حق استفاده از موقعيتهاي اجتماعي را طبقهبندي كرد. مثلا ميشود گفت همانطور كه همه مردم حق حضور در پادگان نظامي را ندارند پس ميتوان حق دسترسي به مكانهاي عمومي مثل مترو يا پارك را هم براي جامعه طبقهبندي كرد. اينترنت طبقاتي از منظر حقوق و آزاديهاي اساسي شهروندان مصداق نقض بند 9 اصل 3 قانون اساسي است كه «رفع تبعيضات ناروا و ايجاد امكانات عادلانه براي همه، در تمام زمينههاي مادي و معنوي» را وظيفه دولت ميداند. براي اينكه متوجه باشيم كه اينترنت يكي از مصاديق اين «امكانات» عمومي است و اسلحه، خير. نياز به دانش حقوقي خاصي نيست. ضمن اينكه بسياري بر اين باور هستند كه اصول 25 و 79 قانون اساسي هم در جريان طبقاتي كردن اينترنت و فيلترينگ شبكههاي اجتماعي نقض ميشود. از منظري ديگر با توجه به اشتغال حدود 10 ميليون نفر از ايرانيان تنها در اينستاگرام و ارتزاق آنها از اين طريق، محدود كردن دسترسي اين افراد به پلتفرم ياد شده حداقل نقض اصل 28 قانون اساسي است كه گفته: «هر كس حق دارد شغلي را كه بدان مايل است و مخالف اسلام و مصالح عمومي و حقوق ديگران نيست، برگزيند. دولت موظف است با رعايت نياز جامعه به مشاغل گوناگون، براي همه افراد امكان اشتغال به كار و شرايط مساوي را براي احراز مشاغل ايجاد كند.» بر پايه اين استدلالها بايد پرسيد سخنگوي حقوقدان دولت چطور ابزاري را كه طبق تمام قواعد حقوقي و واقعيت زندگي اجتماعي مردم بخشي جداييناپذير از امكانات عمومي اشتغال، تحصيل، پژوهش و آزادي بيان است با اسلحه مقايسه كرده و به دنبال تشبيه قواعد آنها به يكديگر است؟ آيا اين جز بدان دليل است كه ايشان و دولت متبوعشان خطر اينترنت و اسلحه گرم را در يك سطح ميبينند و از اين دو به يك اندازه بيم دارند؟
سایر اخبار این روزنامه
اينترنت به مثابه اسلحه
همكاري عليه دشمن مشترك
ورود دولت به قيمتگذاري املاك مسكوني
واكنش مثبت دلار به اخبار گشايشها
اگر از تجربيات تلخ «ديپلماسي التماسي» عبرت گرفته نشود ملت ناچار به تكرار آن خواهد بود
قطار اعتراض مهمانداران
پاس گل سازمان هواپيمايي به دلالان
رونق فعاليتهاي توليدي در دوران نوسانات قيمتي
اسلحه، اينترنت و تحريف يك حق عمومي
در انتظار آزادسازي منابع ارزي
زمان طلايي براي شكستن سكوت
فوت كوزهگري ظریف براي ديپلماتها
نقش معادن در بحران زيست محيطي ديار مارليك-2
شهادت برای تاریخ
به ظریف گفتم حسادت یک مشکل ریشهای در میان مسوولان ما است