روزنامه جوان
1402/04/01
عامل ترکتحصیل کیفیت پایین آموزشی است
جامعهای که عدالت آموزشی نداشتهباشد، در میان قشر ضعیف آن «ترکتحصیل» و «بازماندگی از تحصیل» اتفاق میافتد و اگر برای این افراد، آموزش باکیفیت و در دسترسی وجود نداشتهباشد، سال به سال تعدادشان نیز بیشتر خواهد شد. متأسفانه شاهد آن هستیم که آموزش در مدارس دولتی کشورمان از کیفیت آموزشی کافی برخوردار نیست، در نتیجه آن، دانشآموز درگیر افت تحصیلی و بعد از آن نیز دچار بیانگیزگی میشود. آن وقت ممکن است این دانشآموز رغبتی به ادامه تحصیل نداشتهباشد و برای همیشه آن را ترک کند. مسئلهای که موسی بیات، مدیر کل دفتر مطالعات آموزش و فرهنگ مرکز پژوهشهای مجلس در گفتگو با «جوان» به آن اشاره کردهاست. در ادامه مشروح گفتگو با ایشان را میخوانید. آمارهای مختلفی از ترکتحصیلیها و بازماندگان از تحصیل منتشر میشود که با هم تناقض دارد. کدام یک از آنها دقیقتر است؟آمار مرجع همان آمار منتشر شدهای است که در سالنامه آموزش و پرورش قرار دارد. هر چند که انتشار این آمار از سال تحصیلی ۹۴- ۹۳ آغاز شده، اما آموزش و پرورش مرجع مستند این کار است. مناقشات مطرح شده در انتشار آمار مربوط به محاسبات فنی آن میشود. اینکه جمعیت پایه، کامل محاسبه شده است. یا اینکه آیا جمعیت لازمالتعلیم را به درستی در نظر گرفتهاند. آمار منتشرشده توسط وزارت آموزش پرورش نیز حکایت از افزایش ترکتحصیلیها و جاماندگان از تحصیل دارد که نشان میدهد هنوز نتوانستهایم مشکلات مربوط به آن را حل کنیم. این موضوع را تأیید میکنید؟
بله درست است. طبق آمار منتشرشده در این وزارتخانه در سال تحصیلی ۱۳۹۵- ۱۳۹۴ تعداد بازماندگان از تحصیل ۷۷۷ هزار و ۸۶۲ نفر بوده که اصلاً این تعداد دانشآموز در آن سال ثبتنام نکردهاند. این آمار در سال تحصیلی ۱۴۰۱- ۱۴۰۰ با افزایش ۲۶ درصدی به ۹۱۱ هزار و ۲۷۲ نفر رسیدهاست. همچنین تعداد دانشآموزان ترکتحصیلی در سال تحصیلی ۱۳۹۴- ۱۳۹۳ برابر با ۳۴۷ هزار و ۲۰۳ نفر بودهاند که در سال تحصیلی ۱۴۰۱- ۱۴۰۰ به ۲۷۹ هزار و ۱۹ نفر رسیدهاست. با اینحال، آمار دانشآموزان ترکتحصیل دوره متوسطه اول در همین بازه زمانی رو به رشد بودهاست؛ به نحوی که در شاخص مذکور از ۶۰ هزار نفر به بیش از ۱۵۴ هزار نفر افزایش یافتهاست. برخی علل و عوامل ترک تحصیلی و بازماندگی از تحصیل مشخص است و بارها و بارها نیز درباره آن صحبت شده، اما چرا نتیجه مؤثری نداشتهاست؟
چون فرایند اتخاذشده برای حل مسئله اشکال دارد و حتی بر سر عوامل بازمانده از تحصیل نیز منازعه وجود دارد. برخی میگویند فقر اقتصادی و فرهنگی مهمترین عامل این مسئله است و برخی هم عدم دسترسی به فرصتهای آموزش را مهم میدانند. شما کدام عامل را مهمتر میدانید؟
به نظر من «عدم دسترسی به امکانات آموزشی» از همه عوامل مهمتر است. زیرا اگر فضای آموزشی و بستر مناسبی در دسترس همه کودکان و نوجوانان وجود داشتهباشد، بدون شک حتی افرادی که درگیر فقر فرهنگی یا فقر اقتصادی هستند نیز وارد این فضا میشوند. علاوه بر آن در تمام این سالها «چیستی» سیاست را مشخص کرده و گفتهایم که «ریشهکنی بیسوادی» و «پوشش کامل تحصیلی» باید اتفاق بیفتد، اما چگونگی تحقق سیاست را به درستی مشخص نکردهو نگفتهایم از چه مسیری و با چه ابزاری حرکت کنیم تا بیسوادی ریشهکن شود. بنابراین وقتی متون سیاستگذاری را مرور میکنیم، میبینیم که جای «چگونگی» تحقق این سیاست خالی است و به عبارات توصیهای که الزامآور شدهاند، بسنده کردهایم، اما به سمت این نرفتهایم که از چه مسیری این کار را انجام دهیم. در نتیجه شاهد آن هستیم که آموزش در مدارس عادی و دولتی کشور از کیفیت آموزشی کافی، برخوردار نیستند. مسئله کیفیت آموزش در مدارس دولتی کشور مورد انتقاد کارشناسان بسیاری قرار گرفتهاست. چرا کیفیت آموزش در کشورمان رو به افول رفتهاست؟ و این موضوع چه تأثیری در ترک تحصیل دارد؟
کیفیت آموزش چندین بعد دارد. یک بعد مربوط به «کیفیت معلم در مدارس» میشود؛ یعنی وقتی قرار است معلمان در مناطق مختلف توزیع شوند، آنهایی را که آموزشدیده و با صلاحیت هستند به مدارس خاص میفرستند، اما در مدارس دورافتاده و مناطق کمبرخوردار از معلمانی استفاده میشود که از روشهای نامتعارف، تأمین نیروی انسانی شدهاند، مثل سربازمعلمها، خرید خدماتیها یا حتی در یک سطحی، معلمان فاقد تخصص را میفرستند. بعد دیگر مربوط به «سرانه آموزشی» است؛ یعنی در مدارس دولتی ۴۵ دانشآموز را در یک کلاس با فضای اندک میگذارند که اگر یک ساعت آموزشی را ۴۰ دقیقه حساب کنید در بهترین حالت سهم هر دانشآموز برای آموزش کمتر از یک دقیقه میشود. حالا حساب کنید که در این ساعت آموزشی، زمان هدر رفته هم وجود دارد که بخشی از زمان از دست معلم خارج میشود. اینها از مسائلی است که کیفیت آموزشی را زیر سؤال میبرد که در نتیجه آن دانشآموز درگیر افت تحصیلی و بعد از آن نیز دچار بیانگیزگی میشود. در نهایت ممکن است این دانشآموز تحصیل را ترک کند و اصلاً رغبتی به ادامه آن نداشته باشد.
بنابراین افت تحصیلی و عدم دسترسی به معلم با کیفیت از موارد بازماندگی از تحصیلی پنهان است؛ یعنی دانشآموز سر کلاس درس میرود، اما از کیفیت تحصیلی بالایی برخوردار نیست و عملاً فرصت یادگیری رخ نمیدهد. بازماندگی از تحصیل پنهان منجر به بازماندگی از تحصیل آشکار میشود؟
بله. طی یک تا دو سال بازماندگی از تحصیلی پنهان میتواند به بازماندگی از تحصیلی آشکار بینجامد. وقتی دانشآموز احساس سرخوردگی کند و درس خواندن را بیهوده بداند. خصوصاً در مناطقی که دانشآموزان، شغل هم داشته باشند، میان فرصت کار در بیرون از مدرسه و فرصت تحصیل، کار را مهمتر میشمارند و اصلاً تحصیل را دلیلی برای رشد و پیشرفت خود نمیبینند.
عوامل دیگری نیز مثل یکنواختی و تمرکز شدید در برنامه درسی در بازماندگی از تحصیل پنهان اثرگذار است. متأسفانه در تمام کشور برنامه درسی یکسان است و هیچ انعطافی ندارد. در صورتی که سند تحول بنیادین به صراحت آمدهاست که متناظر با اقتضائات فرهنگی، بومی، محلی و تفاوتهای جنسیتی باید تا ۲۰ درصد در برنامههای درسی انعطاف ایجاد شود. بحث کتابهای درسی از جمله تأکیدات مقام معظم رهبری بودهاست و ایشان هم فرمودند که باید به سمت تولید کتابهای درسی متنوع و جذاب برویم، اما در حال حاضر کتب درسیمان نه در محتوا و نه در شکل، تنوع و جذابیت لازم را ندارد. اینکه میگویید برنامه درسی در تمام کشور نباید یکسان باشد و باید انعطافی داشته باشد، یعنی باید چطور باشد؟
یعنی اینکه نباید همه جغرافیای ایران با یک برنامه درسی یکسان پیش بروند. یک برنامه درسی را مشخص کردهایم که مربوط به زندگی شهری است که دانشآموز روستایی هیچ تجربهای از آن ندارد، اما باید همان درس را بخواند. یعنی یک رخداد و واقعیت را برای همه درنظر گرفتهایم که این باعث عدم ارتباطگیری بسیاری از دانشآموزان شدهاست.
حتی در شکل و نحوه اداره مدارس هم تنوع قائل نشدهایم. بخشی از دانشآموزان بازمانده از تحصیل، کودکان کار هستند که در چنین شرایطی اگر ۱۰ بار دیگر به مدرسه آورده و ثبتنام شوند، باز هم مدرسه را رها میکنند و میروند. چون از آنها توقع میرود که مانند سایر دانشآموزان با میل و رغبت در مدرسه حاضر شوند و همانطور درس بخوانند و کتاب را یاد بگیرند که دانشآموزان دیگر یاد میگیرند. بنابراین یکی از مسائل مهم این است که در برنامههای درسی برای مخاطبان انعطاف به خرج بدهیم؛ و این سؤال را بپرسیم که آیا دانشآموز کار به همان حجمی که سایر دانشآموزان، ریاضی میخوانند به درس ریاضی نیاز دارد؟ اینها سؤالات مهمی است که باید روی آن فکر شود و سازمان پژوهش و مطالعات آموزش و پرورش به آن پاسخ دهد. راهکار شما در خصوص مسائلی که مطرح کردید، چیست؟
اول اینکه سیاستگذاریهایمان را به سمت عملیاتی شدن سوق دهیم. همانطور که گفتم «چیستی» مشخص است و باید به سمت «چگونگی» تحقق اهدافمان برویم و برای آن تصمیماتی بگیریم.
علاوه بر آن باید در کتب و برنامههای درسی، انعطافپذیری ایجاد کنیم. کتابهای درسی متنوعی داشتهباشیم. تفاوتهای فرهنگی و جنسیتی را در کتاب درسی ببینیم.
همچنین آموزش و پرورش باید به جذب کودکان بازمانده از تحصیل مکلف شود. نه اینکه بگوید در مدرسه را باز گذاشتهایم هر کسی که از تحصیل بازماندهاست، به مدرسه بیاید. این کار به تنهایی کفایت نمیکند. اصلاً بخشی در وزارت آموزش و پرورش وجود دارد که اقداماتی را که مطرح کردید، انجام دهد و پیگیر بازگرداندن ترکتحصیلیها و بازماندگان از تحصیل به مدرسه باشد؟
اینطور نیست که بگویم هیچ کاری انجام نمیشود. یکی از این اقدامات شاید بخش نهضت سوادآموزی باشد که متولی باسواد کردن افراد ۱۰ تا ۴۹ ساله است و متولی سوادآموزی شدهاست، اما به صورت مشخص بخشی در این وزارتخانه مسئول بازگرداندن کودکان بازمانده از تحصیل و ترک تحصیلیها نیست. در واقع این هدف میان بخشهای مختلف سازمان به صورت ذره ذره توزیع شدهاست، اما هیچ بخشی صاحب آن و مسئول پاسخگویی در این خصوص نیست. وقتی دانشآموز بازمانده از تحصیل وارد مدرسه میشود نباید خودش را عقبتر از سایر همکلاسیهایش ببیند. همچنین باید مدرسه برای این دانشآموز جذاب باشد تا برای ادامه تحصیل انگیزه داشته باشد. در خصوص جذابیت مدرسه چه اقداماتی باید انجام شود؟
دانشآموز وقتی به مدرسه میآید با چند مؤلفه مواجه است. یکی فضای فیزیکی مدرسه که اگر باید فضای دوستدار کودک باشد و مؤلفههای مختلف در آن دیده شود، اما متأسفانه به دلیل ضعف زیرساختی در آموزش و پرورش چنین اتفاق نیفتادهاست. در همین تهران سرانه فضا و تجهیزات به شدت پایین است. یعنی مدارس بسیار فشرده و بدون امکانات بازی، ورزش، تفریح و سرگرمی فعالیت میکنند که دانشآموز را کلافه کردهاست. متأسفانه در مدارس عادی و دولتی با فرسودگی فضا و تجهیزات رو به رو هستیم. در مدارس غیردولتی نیز با فضاهای غیرآموزشی مواجهیم؛ چراکه اکثر این مدارس در ساختمانهای مسکونی ایجاد شدهاند. یکی از زیرنظامهای سند تحول بنیادین به فضا و تجهیزات مدارس اختصاص داده شدهاست و پراهمیت بودن این مؤلفه را نشان میدهد.
پس از آن دانشآموز با کتاب درسی سروکار دارد که متأسفانه با چالشهایی مثل حجم بالای آن یا انتخاب متون حافظهمحور، یکنواخت و بدون تنوع مواجه میشود. در صورتی که در این خصوص نیز سند تحول بنیادین بیان کردهاست بسته آموزشی به جای کتاب درسی در اختیار دانشآموز قرار گیرد و در بسته آموزشی طیفی از ابزارهای یادگیری مثل «بازی»، «سرگرمی»، «فیلم» و هر آن چیزی که میتواند با جذابیت بیشتری محتوا را به دانشآموز انتقال دهد، استفاده شود، اما چنین اتفاقی نیفتاده و اصلاً هوشمندسازی مدارس مشاهده نمیشود.
یکی از چالشهای اصلیمان، فضای پرورشی و تربیتی است. مثل اردو بردن دانشآموزان که یک ظرفیت بینظیر برای آنها به حساب میآید. در بسیاری از کشورهای دنیا، اردو بردن از ابزار پرورشی دانشآموزان به حساب میآید، اما در کشور ما مقررات سخت و دست و پاگیری برای اولیا و مدیران مدرسه تعیین شدهاست که اصلاً آنها جرئت بردن دانشآموز به اردوی نیمروزه را هم ندارند. این در حالی است که ما اماکن اردوگاهی و کانونهای پرورشی بسیاری داریم، اما شرایط به گونهای است که نتوانستهایم امکان استفاده دانشآموزان از آنها را فراهم کنیم.
سایر اخبار این روزنامه
ساحل غربی نتانیاهو را به زانو درخواهد آورد
فصل مقابله دشمنان با نظام تمام شده است
ابعاد جدید خیانت علی کریمی به خانوادهاش
ماجرای حبس یک طلبه در مسجد مکی چه بود؟
ساحل غربی نتانیاهو را به زانو درخواهد آورد
عامل ترکتحصیل کیفیت پایین آموزشی است
افزایش وام مسکن با اقساط ۲۰ میلیونی!
۳ راهکار مهار قیمت مسکن
گرهگشایی میکنیم
وحشت نتانیاهو از مقاومت کرانه باختری
تلآویو در جولان «توربین بادی» کاشت طوفان درو کرد
دلیل چرخش ۱۸۰ درجهای ولیعهد جوان به سمت تهران
فاجعه ست سوم!
وقتی سلیقه جای تدبیر را میگیرد
گلهای دنیایی بهشت چرا ناخلف میشوند!
جلسه سازنده باقری کنی با مورا در دوحه
مشاغل خاص، بازندگان استقرار نظام مالیاتی هوشمند