هوش مصنوعي فناوري نظامي را تغيير داده است؟

هوش مصنوعي همه جنبه‌هاي جنگ‌هاي آينده را دير يا زود تغيير خواهد داد، نخستين‌بار در زمستان سال 1970 در ميانه جنگ ويتنام يك هواپيماي نيروي دريايي ايالات‌متحده از سمت ساحل به سمت جنگل‌هاي پرشمار ويتنام شمالي حركت كرد، چندين بسته از وسايل پيچيده الكترونيكي آن زمان را با چتر به ميانه جنگل و درختان پرتاب كرد، اكثر اين ادوات ميكروفون‌هايي بودند كه به صداي پاهاي چريك‌ها يا حركت لاستيك كاميون‌ها روي جاده گوش مي‌دادند، برخي ديگر سنسور‌هاي لرزه‌اي بودند كه به ارتعاشات كوچك در روي زمين حساس شده و از همه عجيب‌تر يك دسته حسگرهاي بويايي هم همراه آنها بود كه آمونياك موجود در ادرار انساني را استشمام مي‌كرد، در اين عمليات ده‌ها هزار تن از اين حسگر‌هاي الكترونيكي داده‌هاي خود را به هواپيماهاي بدون سرنشين و رايانه‌ها ارسال كردند. در عرض چند دقيقه پس از انجام مرحله اول عمليات، هواپيماهاي جنگي در مسير خود قرار گرفتند تا ميدان شبكه‌اي كه به ‌طور الگوريتمي تعيين شده بود را بمباران كنند، نام اين عمليات «ايگلو سفيد» بود، جايي كه شايد بشر براي اولين‌بار از هوش مصنوعي براي مقاصد نظامي بهره گرفت.  در آن زمان تكنولوژي به‌كار رفته در ساخت مهمات نظامي نسبتا بدوي و ناكارآمد بودند و استفاده از حسگرها براي به دست آوردن اطلاعات روش نويني در شناسايي و نابودي دشمن بود كه رسيدن به چنين فناوري‌اي به هدف اصلي عمليات «ايگلو سفيد» تبديل شد. درنهايت در آن بازه زماني تلاش امريكايي‌ها براي قطع مسير و ترور هوشي مين از لائوس به ويتنام موفقيت‌آميز نبود. حدود يك ميليارد دلار (حدود 7.3 ميليارد دلار به دلار امروزي) براي يك كاميون نظامي كه حامل رهبر جبهه رهايي‌بخش ملي ويتنام بود صرف شد، با وجود اين هزينه‌كرد، عمليات درنهايت به سختي شكست خورد، لكن جذابيت جنگ نيمه خودكار هرگز نه تنها در پستوي تاريخ محو نشد كه همچنان براي حكومت‌ها و نظاميان محبوب ماند. بعد از گذشت دو دهه مجددا در سال 1991 ارتش ايالات متحده از برنامه تجزيه و تحليل پويا و برنامه‌ريزي مجدد (DART) با بودجه DARPA (سازمان پروژه‌هاي پژوهشي پيشرفته دفاعي) كه مسووليت توسعه فناوري‌هاي نوين براي استفاده نيروهاي مسلح ايالات‌متحده امريكا را همچنان برعهده دارد يك برنامه هوش مصنوعي را براي برنامه‌ريزي حمل و نقل تجهيزات يا پرسنل نظامي و براي حل ساير مشكلات لجستيكي توليد كرد.  اين برنامه گامي بود درجهت آغاز يك رويكرد براي طراحي، تاييد و ساخت سامانه‌هاي دفاعي پيچيده، توسعه زيرساخت‌هاي لجستيكي، وسايل نقليه هوشمند و همين‌طور توسعه توليد ربات‌هاي انسان‌نما كه در مناطق حساس و ميدان‌هاي نبرد توانايي حضور داشته باشند. با تمام اين تاريخ طولاني همچنان يادگيري ماشين با گذشته نزديك به شش دهه نتوانسته جايگزين عملكرد اجرايي شود. بنابراين، بسيار بعيد است كه پهپادهاي داراي هوش تصميم‌گيرنده و با قابليت كشتار سرخود يا ربات‌هاي قاتل فعال شده توسط هوش مصنوعي در آينده نزديك ميدان نبرد حاضر شوند. همچنين بعيد است كه فرماندهان نظامي مشاغل خود را از دست داده و ابررايانه‌ها مناصب آنها را به اين زودي‌ها تصاحب كنند. هوش مصنوعي كنوني تنها مي‌تواند شكاف‌هاي دفاعي نظامي را پر كند و همه بخش‌ها را به آساني نمي‌توان به آن سپرد، گرچه امروزه پردازش داده‌ها از منابع مختلف كارآمدتر از دهه‌هاي پيش شده است و با قابليت‌هايي وراي تصور اجرا مي‌شوند، لذا لجستيك نهاد‌هاي نظامي بسيار فعال‌تر شده و مي‌تواند وظايف اداري و ستادي نهادهاي نظامي و غيرنظامي را آسان‌تر كند. اگر اين فناوري با سير كنوني شتاب خودش را در مسير پيشرفت حفظ كند مي‌تواند در آينده بسيار نزديك به لطف رسيدن به تكنولوژي تامين تداركات مستقل، نيروهاي نظامي و همين‌طور امدادي را در معرض خطر كمتري داده و واحد‌هاي ستادي مي‌توانند تمركز را روي توسعه سيستم‌هاي پشتيباني و تقويت روزافزون آنها قرار دهند. خيلي بديهي است كه ارتقاي سطح بهره‌وري هوش مصنوعي ممكن است محل كار ما را تسهيل و جايگاه ما را تقويت كند و همين‌طور توانمندسازي افراد براي انجام كارهاي بيشتر به نفع جوامع توسعه يابد، اما از آنجايي كه در آينده هوش مصنوعي جايگزين وظايف خسته‌كننده يا خطرناك خواهد شد (مثل حضور سربازان در ميدان جنگ يا حضور نيرو‌هاي امدادي در محل وقوع يك فاجعه اتمي مانند چرنوبيل)، نيروي انساني بيشتري در سطح اجتماع بشري آزاد مي‌شود و آنها مي‌توانند تا روي كارهايي تمركز كنند كه براي انجام آن به واسطه بهره‌مندي از همان فناوري‌ها از پيشينيان خود مجهزتر و زبده‌تر شده‌اند، به‌طور مثال كارهايي كه نياز به خلاقيت و همدلي بيشتري دارند (مثل فعاليت‌هاي عام‌المنفعه و داوطلبانه). به گفته «ري كرزويل» آينده‌پژوه نام‌آشنا، هوش مصنوعي تا سال 2030 به توانايي‌اي در سطح هوش انساني دست خواهد يافت. اين اتفاق زماني اثبات مي‌شود كه هوش مصنوعي بتواند آزمون تورينگ را پاس كند (در اين تست لازم است ماشيني محاسبه‌گر طراحي شود تا بدون ورودي بتواند عدد صحيح نامتناهي را محاسبه كند). اخيرا تحقيقات سازمان‌هاي نظامي بيشتر معطوف بر استفاده از حيوانات سايبورگ (موجودات زنده كه با استفاده از تراشه‌هاي سيليكوني عملكرد آنها تغيير كرده يا توسعه يافته‌اند) براي اهداف خاص و در نظر گرفتن مزيت‌هاي تاكتيكي جانوران به عنوان يك فرصت استراتژيك متمركز شده. موسسه دارپا به تازگي علاقه خود را به توسعه «حشرات سايبورگ» براي انتقال داده‌هاي حسگرهاي كاشته شده در مغز حشرات در مرحله شفيره (با استفاده از فناوري نانو و توسعه ريزتراشه‌ها) را اعلام كرده است. حركت اين حشرات از طريق يك سيستم ميكروالكترومكانيكي (MEMS) كنترل خواهد شد و مي‌توانند محيط را با دقتي مثال‌زدني بررسي كرده و مواد منفجره و گازهاي منتشر شده در انواع محيط‌‌ها را شناسايي كنند كه اين انقلابي در دستگاه‌هاي جاسوسي و امنيتي دولت‌ها ايجاد خواهد كرد.