روزنامه جوان
1402/09/12
نبرد شبکه نمایش خانگی با خانوادهها!
جوان آنلاین: برعکس خواب زمستانی زودهنگام تلویزیون، کارخانه سریسازی شبکه خانگی فعالانه در حال کار و تولید سریالهای آبکی است و همچنان که مسئولان و ناظران رسانه سر در برف کردهاند، شبکه خانگی بیمحابا با دو تیغ تیز خشونت و ابتذال با تابلوی طنز و هیجان به جنگ خانوادهها رفته است، بهگونهای که اغلب با بچهها نمیتوان مجموعههای آن را تماشا کرد. این یعنی اصالت همچنان با سرمایه است و تجارت فرهنگی جولان میدهد. به عنوان مثال به تازگی مجموعه تازهای به نام «دفتر یادداشت» به کارگردانی کیارش اسدیزاده در شبکه نمایش خانگی شروع شده است، سریالی که چند ماه پیش پوستر آن با تصویر عطاران مشابهسازی شده بود و یک فیلم مبتذل خارجی را تداعی میکرد. این سریال برخلاف تصور بهخاطر حضور عطاران که کارنامه جذابی در خنداندن مردم دارد، نهتنها در همان گام اول نشان داد در کمدی ضعیف است، بلکه بیشتر هزلی در مباحث جنسیتی است و فقط برای فروش ساخته شده است، آن هم بدون اینکه مفهوم و معنای خاصی را به مخاطب ارائه دهد. «دفتر یادداشت»، شروع مبهم و پوچی دارد که در آن بیشتر از جذابیتهای جنسی و خط قرمزها استفاده شده است. از قرار کارگردان جوان و جویای نام این مجموعه با ابتذال به دنبال خنده زورکی مخاطب است. آسایشگاهی که مددجویانش مرد و پرستاران آن دخترهای جوان با پوششهای بلوز و شلواری هستند و آقای مددجو در این جمع محشور! هر جملهای که در این سریال گفته میشود همراه با ناسزا و بیادبی است. در نصف بیشتر سریال نیز مردان برهنه یا نیمهبرهنه هستند (برای رفتن به سونا از در آپارتمان حوله به تن دارند) و محوریت داستان روی شلوار متوقف مانده است. ماهگرفتگی آقای مددجو با بازی عطاران در شرمگاه اوست. در کل یک افتضاح به نام طنز در سایه بیخیالی مدیران و بخشهای فرهنگی را در «دفتر یادداشت» شاهد هستیم. معلوم نیست این جنگ شبکه خانگی با خانوادهها تا به کجا ادامه دارد! همزمان با «دفتر یادداشت»، مجموعه «هفت» کار دیگری از کیارش اسدیزاده بعد از مدتها جلوگیری از پخش، مجوز گرفته است. متأسفانه آن مجموعه هم شروعش دستکمی از «دفتر یادداشت» ندارد. یک کپی از فرهنگ و سبک زندگی غربی که به خورد خانواده نگونبخت ایرانی داده میشود. دانشجویانی که با هم بازی و شادی میکنند، آواز میخوانند و به راحتی با شکستن خط قرمزهای اخلاقی و عرفی به صورت مختلط درهم میلولند. دخترها حجاب را کنار گذاشتهاند و در حال عادیسازی پوششی خلاف عرف هستند! اردلان در فروشگاه و جلوی همه برای دوستدخترش آواز میخواند، جلویش زانو میزند و حلقه به او میدهد! هرچند این مجموعه تمی معمایی، اجتماعی و تراژیک دارد، اما فضای کار شلوغ و گمراهکننده است. هفت دانشجوی مختلط گرفتار باند مافیایی خطرناکی میشوند و شادی آنها گرفته میشود. شروع آشنایی عاشقانه آنها هیچ سنخیتی با فرهنگ، عرف و شرع جامعه ایرانی-اسلامی ما ندارد و گویی اسدیزاده، کارگردان مجموعه زیادی در فضای غربی نفس کشیده و تلاش میکند اینگونه فضای به اصطلاح مفرح با سبک زندگی غربی را برای جوانان دانشجو پشت ویترین قرار دهد! این موضوع نهتنها برای این دو مجموعه، بلکه برای سایر مجموعهها هم صادق است، ولی «هفت» به واقع خط قرمزها را بیش از پیش شکسته و نمادی از ولنگاری عرصه فرهنگ و هنر است. متأسفانه عدم نظارت و مدیریت بر تولیدات فرهنگی بسیار مشهود است. گاه باید شاهرگهای تزریق پول به ترویجدهندگان فساد را مسدود کرد تا ریشه این سرطان خشکیده شود، اما مسئولان فقط به سخن بسنده میکنند و خانوادههای بیدفاع را در این میدان جنگ رها کردهاند.
سایر اخبار این روزنامه
در آغوش قاتل خاموش
۱/۴ میلیارد دلار ارز برای کالایی که وارد نشد!
۱/۴ میلیارد دلار ارز برای کالایی که وارد نشد!
دروغهای بنی اسرائیلی برای انکار نفرت عمومی از اسرائیل
ابعاد جنگ نرم سایبری علیه جمهوری اسلامی ایران
کیسهدوزی جدید خودروبازها با فروش قسطی
درست بساز، کوچیک بساز!
تفاوت سلبریتیهای ما با آنها در ماجرای فلسطین
نبرد شبکه نمایش خانگی با خانوادهها!
کوچاندن و ترور دستپاچگی جدید نتانیاهو در باتلاق غزه
چرایی جنگ جدید در غزه
استحاله فرهنگی بر ازدواج سایه افکنده است
زنگ بیتدبیری در تعطیلی مدارس!