روزنامه اعتماد
1402/12/03
طنز و فلسفه
كتاب «آوازهايي زير سايه تمارا» نوشته محمد عفيفي با ترجمه معاني شعباني در نشر ثالث منتشر شده است. محمد عفيفي در كتاب «آوازهايي زير سايه تمارا» همچون شاعر- فيلسوفي رند و باريكبين به پيرامون خود، به عاديترين امور پيرامون خود، مينگرد و هر چيز عادي را به دستمايهاي براي انديشيدن به مسائل و موضوعاتي بنيادين و حياتي و مهم، چون زندگي و عشق و طبيعت و گذر عمر و بيماري و فقدان و داغديدگي و مرگ، بدل ميكند و نيز وجوه غيرعادي پنهان در پس چيزهاي عادي را به رخ ميكشد.راوي پيرمردي نكتهسنج و باريكبين و شوخطبع است و اهل تأمل و فلسفهورزي بر صندلي حصيري، زير درختي مينشيند و اطراف خود را تماشا ميكند. پيرمرد با زنش زندگي ميكند و پسري دارد كه به امريكا مهاجرت كرده و يك پسرش را هم از دست داده است. «پروانه سفيد بنا بر عادت صبحگاهياش بالاي حصار بلند و پيچكپوش درخشيد و من هم بنا بر عادت صبحگاهيام متأسف شدم. بابت اينكه مجبورم آن فرضيه دوستداشتني را رد كنم: «اين همان پروانه هميشگياي است كه هر روز به ديدن باغچهام ميآيد.» هيچ كس نميتواند مرا از باور به اين فرضيه كه باعث آرامشم ميشود، بازدارد. همان پروانه هميشگي كه پيش خودم پروانك صدايش ميزنم. پروانك اينجا و آنجا به دنبال كسب روزي بالبال زد تا بالاخره سفره رنگارنگ كرت بنفشهها توجهش را جلب كرد و خودش را پرت كرد توي همان سفره.
با بالهاي آويخته روي يكي از گلها نشست و عاشقانه اولين جرعهاش را از سرچشمه شيره ناب و گوارايش چشيد. كمي آنطرفتر گلي بود زرد و قهوهاي با چهره ميموني كوچك و خندان. روي گلي ديگر، صورت كودكي - انگار ترسيده- به رنگ بنفش تيره نقاشي شده بود. يك جاي مناسب براي پروانهاي لطيف و سفيد. روي صندلي حصيري كهنه زرد رنگ، زير سايه دوست عزيزم تمارا نشستهام كه از لابهلاي شاخههايش دهها دايره نوراني كوچك سفيد عين سكههاي رقصان نقرهاي فرو ميريزد و اطرافم گسترده ميشود. در هواي معتدل اوايل پاييز، دوست دارم اينجا بنشينم. ميتوانم از گرماي مطبوع آفتاب لذت ببرم، بدون اينكه آفتاب سوخته شوم، پس فقط به خاطر رايحه تمارا نيست كه زيرش مينشينم. تازه او به ندرت عطرش را بذل و بخشش ميكند، آن هم شايد كمي قبل از غروب، زماني كه روز كليدهايش را به شب تحويل ميدهد.» محمد عفيفي، نويسنده و طنزنويس فقيد مصري سال ۱۹۸۱ درگذشت. عفيفي ديپلم روزنامهنگاري و ليسانس حقوق داشت و آثارش در جهان عرب طرفداران زيادي دارد. معاني شعباني، منتقد و مترجم ادبيات عرب است و «باغهاي بصره»، «نخل و همسايهها» و «سيندرلاهاي مسقط» از ترجمههاي منتشر شده اين مترجم است.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
خانه امن تمامیتخواهان باید ناامن شود
رونماییاز «صدای ملت»
ضیافت گرسنگان
با تورم فعلي سپردهگذار بانكي زيان ميكند
رقابت تهران و رياض در سايه همگرايي تاكتيكي
5 مانع جذب سرمايهگذاري خارجي
عليه حكومت نه افراد
هيدروژن طلا سوخت آينده جهان
دليل فرونشست زمين در ايران چيست؟
جوابي به برنامه «بگو بخند»
طنز و فلسفه
بر سر دو راهي
مظهرِ فضل و فخر
مكاتبه دو اينفلوئنسر بزرگ جهان
عليه حكومت نه افراد
هيدروژن طلا سوخت آينده جهان
دليل فرونشست زمين در ايران چيست؟
جوابي به برنامه «بگو بخند»
از پيامهاي خوانندگان