روزنامه اعتماد
1402/12/14
«لندفيل»ها درگستره گيلان
غزل لطفیحدود 11 ماه از بسته شدن لندفيل سراوان ميگذرد. لندفيلي كه محل دفن و دپوي زباله تعداد زيادي از شهرها و روستاهاي گيلان بود . در اين مدت كه به گفته مسوولان امر، فقط زبالههاي ريجكتي جهت ديوارهسازي به اين محل وارد ميشود، مهمترين مبحث كه معرفي جايگزيني براي بزرگترين لندفيل گيلان است، مغفول مانده و جهت سامان دادن اين چالش از مديران شهري و روستايي خواسته شده است تا در مناطق تحت مسووليت خود، پسماند را مديريت كنند و در اولين اقدام طبق مشاهدات ميداني سطلهاي زباله از برخي محلات جمعآوري شده و به مردم توصيه شده است تا نسبت به كاهش پسماند و بازيافت در محل اقدام كنند. اما آنچه در عمل اتفاق افتاده فاجعهاي است كه باعث شده علاوه بر دفنگاههاي كوچك و بزرگي كه پيش از اين و بهطور غير استاندارد و غير بهداشتي مورد استفاده قرار ميگرفت، مناطق ديگري هم درگير آلودگي شوند. دپوي موقت زباله در مناطقي كه نزديك اماكن مسكوني هستند، عدم مهار شيرآبه و آلودگي روانابها، سوزاندن غيراصولي زباله، دفن و خاكدهي بدون در نظر گرفتن شيب مناسب جهت عدم درگيري مناطق جنگلي و ساحلي و... از جمله مشكلاتي است كه اين روزها گيلان در مقوله مديريت پسماند با آن مواجه شده است كه بخشي از آن مربوط به مناطقي بوده كه ديگر امكان استفاده از لندفيل سراوان را ندارند و بخشي هم مربوط به لندفيلهايي است كه سالهاست مورد استفاده بودهاند اما هيچ وقت نسبت به استانداردسازي آنها اقدام نشده است.
اين گزارش با همكاري تعدادي از كارشناسان محيط زيست، به بررسي برخي از اين مراكز پرداخته است تا بتواند برآوردي واقعي از فاجعهاي كه در گيلان درحال وقوع است را نشان بدهد.
ابتدا به غرب گيلان ميرويم و به طور تخصصي نقطه به نقطه مبحث مديريت پسماند را بررسي ميكنيم.
اميد جاهد، عضو گروه محيطزيستي آو تالش، با ارائه جدولي از از وضعيت بحراني مراكز دفن پسماند غرب گيلان خبر ميدهد: «آستارا، تالش، رضوانشهر، ليسار، حويق و توابع آنها همگي داراي لندفيلهاي كاملا غيراستاندارد هستند با مشاهده عكسهاي ماهوارهاي به اين نتيجه ميرسيم كه اماكن دپو، نه حدفاصل مجاز با مناطق مسكوني را رعايت كردهاند و نه فاصله مجاز با سواحل رعايت شده است. در هيچ يك از اين لندفيلها، هيچ خبري از ابتداييترين اقدامات جهت كنترل شيرآبهها وجود ندارد.عدم هرگونه زيرسازي باعث آلودگي چاههاي آب و خاك و گونههاي گياهي در جنگلها شده و تنها اتفاقي كه در حال وقوع است، تلنبار زباله است كه پيامدي ندارد جز نابودي گيلان سرسبز!
جدول شماره 1
با مرور خبرهاي رسيده از اظهارنظر برخي مسوولان چنين به نظر ميرسد، درك درستي از خسارات اين بحران وجود ندارد و تنها دليل نگراني آنها، پرشدن ظرفيت لندفيلها و نداشتن جا براي تخليه زبالهها است.
پروسه مديريت پسماند را ميتوان در چهار حلقه خلاصه کرد:
۱- كاهش توليد و تفكيك در مبدأ
۲- جمعآوري و انتقال
۳- پردازش
۴- دفع نهايي
با توجه به ويژگيهاي خاص جغرافياي طبيعي و انساني استان گيلان، ايجاد هرگونه لندفيل، محكوم به زيرپا گذاشتن استانداردها است.
مشكلات مربوط به ناوگانهاي جمعآوري و انتقال نيز به راحتي قابل حل است.
بنابراين، رسيدن به يك راهكار پايدار براي حل معضل پسماند در شمال كشور، تنها از مسير كاهش توليد به همراه تفكيك در مبدأ و راهاندازي مراكز پردازش امكانپذير است.
به جرأت ميتوان گفت بخش عمده مشكلات فعلي، نتيجه مستقيم بيتوجهي به مساله پردازش زبالهها است.
برابر آمار منتشرشده، بهطور متوسط در گيلان روزانه ۲۵۰۰ تن زباله توليد ميشود كه در خوشبينانهترين حالت ميتوان گفت حدود ۵۰۰ تن از آن پيش از دفع، از فرآيند پردازش رد ميشوند.
در ادامه نسيم طوافزاده، فعال رسانهاي كه در موضوع محيط زيست نيز فعال است براي «اعتماد» از شرايط مديريت پسماند در برخي از شهرستانهاي استان گيلان توضيح ميدهد:
سرنوشت نامعلوم مديريت پسماند در فومن ماسوله و صومعهسرا و توابع آن پس از بسته شدن لندفيل سراوان!
شهرستان فومن داراي 2 بخش (مركزي و سردار جنگل) و 2 شهر (فومن و ماسوله) است. بر مبناي آمارگيري سال 1395، تعداد كل كارگاههاي موجود در شهرستان فومن 35 واحد و تعداد اقامتگاههاي عمومي، مكانهاي صرف غذا و نوشيدني آن 620 واحد است.
شهر فومن یک پارك عمومي دارد و كشتارگاه و ميدان ميوه و ترهبار ندارد
شهر ماسوله داراي يك پارك عمومي و فاقد كشتارگاه و ميدان ميوه و ترهبار است
ميزان مهاجرت به شهرستان فومن آمار چهارم استان گيلان را به خود اختصاص داده است.
سرانه توليد شهرستان فومن 1118 گرم در روز است و ميزان كل پسماند شهر فومن 23.84 و شهر ماسوله 0.36 تن در روز است كه البته در ماسوله در پيك روزهاي پر مسافر به 0.5 تن در روز نيز ميرسد.
شهرستان فومن داراي 14 مركز بهداشتي درماني است كه روزانه 28 كيلوگرم پسماند بيمارستاني عادي و 24 كيلوگرم پسماند بيمارستاني عفوني توليد ميكند - بيمارستان امام حسن مجتبي در شهر فومن 120 كيلوگرم در روز پسماند عادي، 45 كيلوگرم پسماند عفوني، 7 كيليوگرم پسماند شيميايي و دارويي و 10 كيليوگرم پسماند نوك تيز و برنده دارد. اين بيمارستان زبالهسوز ندارد ولي بيخطرساز دارد و پسماند عفوني نيز پس از بيخطرسازي به صورت هفتهاي دو تا سه بار به محل دفن منتقل شده و همراه پسماند عادي دفن ميشود. ايستگاه انتقال شهر فومن به مساحت حدود 1000 مترمربع حصاركشي شده است و يك روز در ميان از محل به كارخانه كود آلي در لاكان منتقل ميشود. سرانه توليد پسماند در شهر ماسوله 950 گرم در روز است. شهر ماسوله روزانه 4 كيلوگرم پسماند بيمارستاني توليد ميكند كه با پسماند شهري جمعآوري و دفع ميشود. شهر ماسوله تنها شهري در استان گيلان است كه داراي 2 ايستگاه انتقال به مساحت 70 و ديگري 100 مترمربع كه حصاركشي شده هستند و 75 كيلومتر تا محل دفن فاصله دارد. اين شهرستان داراي 7 آزمايشگاه تشخيص پزشكي و 2 مركز پرتونگاري است كه از پسماند آنها اطلاعات دقيقي در دست نيست. دفن پسماند شهرهاي فومن و ماسوله نيز در مركز دفن سراوان صورت ميگرفته است.
شهرستان صومعهسرا داراي ۳ بخش (مركزي، توالم و ميرزا كوچكخان) و ۳ شهر (صوعه سرا، گوراب زرميخ و تولم شهر) است. بر اساس آمارگيري سال ۱۳۹۵ در كل شهرستان صومعهسرا ۱۸ واحد كارگاه و ۹۵۰ واحد اقامتگاه عمومي و رستوران و مكان صرف غذا و نوشيدني موجود است.
شهر صومعهسرا داراي دو پارك عمومي است و ميدان ميوه و ترهبار و كشتارگاه ندارد.
در تولم شهر نيز تنها ۲ پارك عمومي وجود دارد
و شهر گوراب زرميخ فاقد هرگونه كشتارگاه، پارك عمومي و ميدان ميوه و ترهبار است. سرانه توليد پسماند شهر صومعه سرا ۱۱۵۰ گرم در روز، گوراب زرميخ ۷۳۲ گرم در روز و تولم شهر ۷۴۲ گرم در روز است در حال حاضر شهر صومعه سرا 72.46، شهر گوراب زرميخ 3.76 و تولم شهر 5.16 تن در روز پسماند دارند. بيمارستان امام خميني صومعهسرا در روز 160 كيلوگرم پسماند عادي، 33 كيلوگرم پسماند عفوني، 4 كيلوگرم پسماند شيميايي و دارويي و 5 كيلوگرم پسماند نوك تيز و برنده دارد كه خوشبختانه مجهز به زبالهسوز و بيخطرساز است و پسماند عفوني سوزانده ميشود. اين شهرستان داراي 14 مركز بهداشتي درماني است كه روزانه 34 كيلوگرم پسماند بيمارستاني عادي و 20 كيلوگرم پسماند بيمارستاني عفوني توليد ميكند كه همه در زبالهسوز بيمارستان سوزانده ميشود و خاكستر آن دفن ميشود - در شهرهاي تولم شهر و گوراب زرميخ روزانه 3 و 5 كيلوگرم پسماند بيمارستاني توليد ميشود كه با پسماند شهري جمعآوري و دفن ميشود. اين شهرستان داراي 7 آزمايشگاه تشخيص پزشكي و 2 مركز پرتونگاري است. ايستگاه انتقال شهر صومعهسرا بيرون شهر و به مساحت 1000 مترمربع محصور است و پسماند از آنجا به كارخانه كود آلي لاكان رشت با حدود 40 كيلومتر فاصله حمل ميشود. تولم شهر نيز داراي ايستگه انتقال به مساحت 600 مترمربع است كه ديواركشي شده و پسماند يك روز در ميان به كارخانه كود آلي لاكان منتقل ميشود. پسماند شهرهاي صومعه سرا، گوراب زرميخ و تولم شهر به محل دفن سراوان فرستاده ميشد .
رودسر در انتظار تحقق وعدهها
طوافزاده همچنين در بيان مشكلات ساماندهي پسماند در شهرستان رودسر ميگويد:
شهرستان رودسر با توجه به آمار مربوط به سرشماري سال ۱۳۹۵ داراي ۴۶ كارگاه و نيز ۴۳۰ اقامتگاه عمومي و رستورانهاي صرف غذا و نوشيدني، دو ميدان ميوه و ترهبار و دو كشتارگاه در شهر رودسر، يك كشتارگاه در شهر چابكسر و يك كشتارگاه در شهر رحيمآباد و يك كشتارگاه در شهر كلاچاي است كه همگي پسماندشان با پسماند شهري جمعآوري ميشود.
جدول شماره 2
سرانه توليد پسماند رودسر بر اساس طرح جامع مديريت پسماند استان ۱۵۱۲ گرم بوده است و پس از آن آناليز دقيقي صورت نگرفته است. پيشبيني شده در افق ۱۴۰۸ جمعيت شهر رودسر ۳۱۳۸۹ نفر و پسماند آن ۴۷/۴۷ تن در روز باشد كه با توجه به 8/47 تن پسماند كنوني كمي فاصله دارد.
اين شهرستان داراي ۲۰ مركز بهداشتي درماني است كه روزانه حدود ۴۰ كيلوگرم پسماند بيمارستاني عادي و ۲۰ كيلوگرم پسماند بيمارستاني عفوني توليد ميكنند؛ رودسر دو بيمارستان ۱۲۰ تختي دارد كه زباله بيمارستاني توليد شده توسط بيمارستانها و مراكز بهداشتي درماني زيرنظر دانشگاه علوم پزشكي و سازمان تامين اجتماعي مديريت ميشود كه بيمارستان شهيد انصاري ۴۵ تن پسماند عفوني خطرناك و ۱۰۵ تن پسماند عادي و بيمارستان شهدا ۸ تن پسماند عفوني و ۷ تن پسماند عادي توليد ميكنند و به طور مجزا از زبالههاي شهري دفع ميشود.
پسماند بيمارستاني توليدي در شهرهاي رحيمآباد، چابكسر، كلاچاي و واجارگاه به ترتيب 5، 5، 12 و 2 كيلوگرم است كه همراه پسماند شهري دفن ميشوند.
در اين شهرستان ۱۴ آزمايشگاه تشخيص پژشكي و ۴ مركز پرتونگاري وجود دارد، حدودا پسماند بيمارستاني توليدي در اين شهرستان روزانه ۲۹۷ كيلوگرم پسماند بيمارستاني توليد ميشود.
برآوردها نشان ميدهد كه روزانه 5/24 تن نخاله ساختماني در اين شهرستان توليد ميشود كه در خوشبينانهترين حالت همراه پسماند شهري دفع ميشود.
در استان گيلان تاكنون سه كارخانه كمپوست در سه شهر رشت، انزلي و رودسر ساخته شده است و تنها در رشت و انزلي مشغول به كار است.
محل دفن پسماند شهر رودسر در كنار دريا در انتهاي خيابان فلسطين و در حومه شهر قرار دارد، در فاصله ۵۰۰ متري از اين محل، خانههاي مسكوني قرار دارند. البته اكنون پسماند شهر رودسر و روستاهاي اطراف در كارخانه كود آلي دفع ميشود.
محل دفن شهر رحيمآباد در زميني به وسعت ۵ هزار مترمربع در محله شهرك اشكلك واقع شده و ۲۰ سال است كه در همين محل پسماند دفن ميشود. اطراف محدوده حصاركشي نشده و نگهباني هم به دقت وجود ندارد. كاربري زمينهاي اطراف آن زراعي بوده كه به دليل شنزار بودن غيرقابل كشت است.
كلاچاي، واجارگاه و چابكسر هم محل دفني مشابه رودسر دارند كه در كنار دريا واقع است، محل دفن شهر كلاچاي در انتهاي شهرك نوده است و تقريبا ۱۵۰۰ متر تا شهرك مسكوني فاصله و در مجاورت نيزار واقع شده است.
محل دفن زباله شهر واجارگاه در قسمت ورودي شهر به طرف ساحل و در زميني به مساحت ۴۰۰۰ مترمربع قرار دارد، ۲۰ سال است كه در اين محل پسماند شهر دفن ميشود.
محل دفن چابكسر در كنار خيابان اصلي و جنب كارخانه خزرنوش كه از يك سمت به دريا و از سمت ديگر توسط منطقه مسكوني محاط شده است، قرار دارد.
كارخانه كمپوست رودسر با ظرفيت اسمي ۲۰۰ تن در سال ۱۳۹۰ پس از ۶ سال ساخت براي تست شروع به فعاليت کرد و تنها یک ماه مورد بهرهبرداري قرار گرفت و در سال ۱۳۹۲ نيز با پيگيريها با ظرفيت ۱۰۰ تن در روز شروع به كار كرد، به دليل نبود سيستم تصفيه شيرآبه، عدم مديريت بود و قرارگيري در مسير باد غالب به سمت شهر رودسر و عدم وجود مركزي براي دفن ريجكت از مشكلات اصلي اين كارخانه هست.
نشت شيرآبه به زمينهاي شاليزار اطراف كارخانه، در عكسهاي هوايي نيز ديده ميشود، آلودگي شديد منابع آبي سطحي و زيرزميني، آلودگي هوا و انتشار بوي نامطبوع خصوصا در فصل گرم سال (با توجه قرارگيري در جهت باد غالب) است.
شهرداري رودسر ۷ هزار متر زمين نزديك كارخانه كمپوست، براي ساماندهي و دفن ريجكت خريداري کرده كه هنوز به مرحله بهرهبرداري نرسيده است.
كارخانه كمپوست رودسر در سال ۱۳۹۰ با هزينه تقريبي ۲ ميليارد تومان با انتخاب پيمانكار جديد به جاي پيمانكار كرهاي كه به دليل تحريمها قادر به فعاليت نبود به دست شركت ساخت ماشين و خدمات صنعتي تراكتورسازي تبريز به صورت پايلوت اجرا شد. به واسطه كيفيت پايين تجهيزات نصب شده، در سال ۱۳۹۲ اين كارخانه به صورت كامل تعطيل شد و با تلاش دوباره اين كارخانه در سال ۱۳۹۴ شروع به فعاليت كرد، اما در نهايت به همان دلايل از مدار خارج شد و تبديل شد به محل انباشت پسماندهايي كه قرار بود در كارخانه مورد پردازش قرار بگيرد. كارخانه كمپوست رودسر در محاصره بيش از هزار تن پسماندهاي اين شهر و روستاهاي اطراف قرار گرفته است كه البته يكي از دلايل آن وجود اختلافات سياسي بين دو شهرستان رودسر و لنگرود مانع از انتقال پسماند رودسر به لنگرود شده است.
لنگرود شهري كه مراكز مهم اداري آن روي زباله بنا شده است!
لندفيل ماديان گوابر، با بيش از ۲۰ سال قدمت در آلودگي محيط زيست
ماديان گوابر، روستايي در بخش اطاقور لنگرود است كه شايد وقتي اولين بار كه درهاي در نزديكي اين روستا براي دپوي زباله انتخاب شده بود، كسي فكر نميكرد پس از دو دهه با كوهي از پسماند كه سلامت را تهديد ميكند روبرو شود. نسبت به مديريت اين محل بارها اقدام شده است و حتي دادگستري گيلان نيز به اين موضوع ورود كرده است اما همچنان در بر همان پاشنه ميچرخد كه البته مهمترين دليل آن نبود جايگزيني استاندارد است. اما چالش پسماند در لنگرود فقط به اين بخش ختم نميشود و در بخشي ديگر كه دقيقا در وسط شهر و در دل تالاب قرار دارد، قبلا محل دپوي زباله بود كه در حال حاضر زبالهها به محل اصلي، يعني ماديان گوابر منتقل ميشوند اما فاجعهاي عظيمتر از گذشته تاكنون در حال رخداد است خشككردن تالاب كياكلايه با زباله و تبديل آن به زمين شهري!
ابراهيم زماني، مديرعامل جمعيت دوستداران محيط زيست لنگرود شرح ميدهد: تالاب كياكلايه حدود ۳۵۰ هكتار بود - پس از انقلاب كل تالاب كه در محدوده شهر واقع بود به عنوان زمين شهري در اختيار مسكن و شهرسازي قرار گرفت و بين ارگانها تقسيم شد- شهرداران وقت با دفن زباله اقدام به خشك كردن تالاب كردند و سپس ادارات دولتي در اين مكان احداث شده است.
در واقع ساختار اصلي اداري شهر لنگرود و حتي پاركبازار نيز در بخشي از تالاب خشك شده با زباله ساخته شده است - از تالاب كياكلايه در حال حاضر فقط ۱۰ هكتار آن به صورت زيستگاه طبيعي باقي مانده است كه محل زمستان گذراني پرندگان مهاجر است و ۱۳۰ هكتار هم نياز ضروري به لايروبي و آبگيري دارد تا احيا شود كه از آب آن بتوان با توجه به چالش آبي كه منطقه با آن روبهرو است براي مصارف كشاورزي هم بهرهبرداري كرد. خوشبختانه در بخشي از آن حدود ۵۲ هكتار لايروبي در حال انجام است.
خشك كردن تالاب كه حدود بيش از سه دهه است آغاز شده همچنان ادامه دارد؛ تالابي كه مزيتش واقع شدن در حوزه شهري بود همين مزيت باعث نابودياش شد. اگر تالاب كياكلايه حفظ ميشد ميتوانست به عنوان تالاب بينالمللي در كنوانسيون رامسر ثبت شود، ولي به دليل عدم شناخت ارزش و اهميت تالاب و تصميم نادرست به اين حال و روز افتاده، هر چند داستان تالاب كياكلايه به همين جا ختم نميشود بلكه اميدواريم با تلاش جمعيت دوستداران محيط زيست لنگرود و حمايت مردم و پشتيباني مسوولان بتوانيم با احيا ۱۳۰ هكتار تالاب باقي مانده، لنگرود را به عنوان شهر تالابي در كنوانسيون رامسر ثبت کنیم و از مزاياي آن بهرمند شویم.
لنگرود داراي يك مركز دپوي موقت زباله در محيط شهري و در دل تالاب است كه زبالههاي شهري در بازه زماني بين ۲۴ تا ۴۸ ساعت، در آنجا دپو ميشوند و سپس به مركز دفن ماديان گوابر حمل ميشوند. اين مركز دپوي موقت، در گذشته مركز دفن اصلي زباله شهر بوده است كه با اعتراض مردم شهر نسبت به بوي بد زباله و آلودگي شديد، تصميم بر اين شد كه زبالهها موقتا در اين محل دپو شود و سپس به ماديان گوابر برده شود.
وي توضيح ميدهد كه چون از ابتدا مكانيابي درست انجام نشده، تلنبار زبالهها امروز به غولي بدل شده و مديريت شيرآبه هم بسيار مشكل شده و به ناچار مسوولان وقت چاره كار را احداث كارخانه توليد كمپوست ديدند و اقدام به ساخت كارخانه در محل دپوي زباله كردند كه حدود يك دهه است هنوز به بهرهبرداري نرسيده و لنگ بودجه است، مثل همه پروژههاي نيمهتمام!
مكانيابي غلط ماديانگوابر كه سطح آن بالاتر از جلگه است عامل مهمي در روان شدن شيرآبه است- در واقع مديران فعلي هم چارهاي جز استفاده از اين مكان ندارند - مديريت غلط پسماند كه يكروز به دهياريها بخشنامه ميكنند و ميگويند سطلهاي زباله در روستا نصب كنيد و ماشين حمل زباله بخريد و زباله را به محلهاي مشخص شده حمل كنيد و پس از مدتي بخشنامه ميكنند و ميگويند سطلهاي زباله را جمع كنيد و زبالههاي روستا را در روستا مديريت كنيد نتيجهاي ندارد جز بلاتكليفي كه حاصل آن ميشود مشاهداتي مانند سوزاندن زباله در كنار رودخانهها براي كمشدن حجم آنها و رها كردن خاكستر آنها در رودخانهها و در نتيجه افزايش آلودگي! تمام اين موارد فقط پاككردن صورت مساله است. آنچه مهم است و دو دهه مورد توجه قرار نگرفته آموزش صحيح به مردم است يعني حلقه اول مديريت پسماند كه بايد با آموزش و فرهنگسازي براي كاهش ميزان توليد سرانه زباله اقدام شود. قرار بر اين بود تا سال ۹۵، تفكيك صحيح زباله در تمام روستاها انجام شود اما امروز ببينيد كجا واقعا انجام ميشود؟ شما بپرسيد ببينيد از زماني كه قانون مديريت پسماند تصويب شد تا امروز كدام مدير شهري، نسبت به تخصيص بودجه براي آموزش كاهش ميزان توليد زباله اقدام كرده است؟ هزينه حمل زباله از ۳۱ روستاي بخش مركزي لنگرود به ماديان گوابر سالانه ۲ ميليارد و ۴۰۰ ميليون تومان است كه ميشود با آموزش صحيح و فرهنگسازي توليد زباله را كاهش داد و هزينهها را كم كرد. تجربه 10 ساله بنده و همكارانم كه آموزش براي كاهش ميزان توليد زباله را گام اول در بحث پسماند ميدانيم و در اين خصوص اقدام كردهايم اين بوده است كه مردم وقتي آگاه ميشوند رغبت بالايي نشان ميدهند تا در اين زمينه همراهي کنند. متاسفانه فرهنگ جامعه ما فرهنگ نتايج زودهنگام است و هر مسوولي ميآيد سريع ميخواهد اقدامي كند و بيلاني بدهد و چون آموزش و فرهنگسازي زمانبر و نتايج ديرهنگام دارد براي همين هم تا به امروز در حوزه آموزش براي كاهش ميزان توليد زباله سرمايهگذاري نشده است. اگر در دو دهه گذشته به مردم آموزش داده بوديم كه زباله كمتري توليد كنند و سپس زبالهتر و خشك را از هم جدا كنند، قطعا امروز آثار همراهي مردم را به عينه شاهد ميبوديم.
لندفيل تموشل، محل دپوي پسماند لاهيجان و سياهكل در ميان چالشهاي پيدرپي
در ادامه سراغ لاهيجان ميرويم، جايي كه در هفتههاي گذشته، چند روزي شاهد عدم حمل زباله در سطح شهر بود.
محبوبه امينپور، عضو انجمن همانديشان و همياران محيط زيست گيلان درباره شرايط مديريت پسماند تموشل توضيح ميدهد: از سال ۹۸ در پي نارضايتي اهالي و با ورود فعالان محيط زيست و در نهايت ارجاع پرنده شهردار وقت لاهيجان به دادگاه مقرر شد از محل اعتبارات سفر رييسجمهور پيشين به گيلان، طرح ساماندهي جايگاه دفن زباله به اجرا درآيد. در اين طرح كه با بودجه اوليه ۳۰ و در نهايت ۶۰ ميليارد تومان تاكنون در حال اجرا است. فقط در بخشي از لندفيل كه در مجاورت زندان قرار دارد پسماند ساماندهي و عملا بخش روبروي زندان كه زباله قديميتري داشت رها شد. در طرح ساماندهي علاوه بر دفن اصولي زباله به دنبال اين بودند كه شيرابههاي حاصل جمع و در تصفيهخانه احداث شده تصفيه شود.
وي كه ۱۵ سال سابقه فعاليت محيط زيستي عليالخصوص در حوزه مديريت پسماند در دو شهرستان لاهيجان و سياهكل دارد به «اعتماد» ميگويد: بهطور اجمالي در ساماندهي زباله در لندفيل تموشل با چند مشكل اساسي مواجه هستيم كه فلسفه اجراي اين پروژه را زير سوال ميبرد.
۱- اين پروژه فقط در بخشي از جايگاه دفن زباله اجرا شد و قسمتي از جايگاه كه روبهروي زندان قرار دارد عملا ساماندهي نشده است (فقط خاكپوشاني و عدم مديريت شيرآبه).
۲- براي بخش دوم لندفيل نيز كه در مجاورت زندان قرار دارد با دو مشكل مواجه هستيم.
الف: در اجراي لندفيل نقص وجود دارد يعني بهرغم همه ادعاها كماكان شيرآبه به محيط اطراف سرريز ميشود.
ب: جهت تصفيه شيرآبهاي كه جمع ميشود نيز سيستم تصفيهخانه مناسبي وجود ندارد سيستم تصفيهخانه موجود نسبت به حجم شيرآبه شبيه به ماكت است و توان لازم را ندارد. اقلا سه پرونده قضايي توسط اشخاص عليه شهرداري لاهيجان تشكيل شده است.
آقاي ... از اهالي تموشل كه با طرح شكايت در دادگاه شهردار وقت را محكوم كرد اما حكم اجرا نشد.
آقاي ... از فعالان محيط زيست عليه شهردار شكايت مطرح كرد، شهردار محكوم، اما حكم اجرا نشد.
خانم... از فعالان محيط زيست عليه شهرداري شكايت كرد اما به دليل شكايت متقابل شورا و شهردار پرونده منع تعقيب خورد.
در مبحث عدم جمعآوري زباله از سطح شهر نيز كه در روزهاي گذشته اتفاق افتاد بايد توضيح بدهم:
به دليل مبلغ بالاي بدهي به پيمانكار پروژه سايت زباله تموشل، اين محل دفن زباله توسط شهرداري لاهيجان به روي خودروهاي حمل زباله روستايي شهرستانهاي لاهيجان و سياهكل بسته شد. اين امر موجب شد چهره روستاهاي توريستي و سرسبز اين شهرستانها دچار آلودگي جبرانناپذيري با زبالهها شود. سپس با پادرمياني شوراي تامين شهرستان لاهيجان و پرداخت بخشي از طلب پيمانكار، مجددا سايت زباله به روي خودروهاي حمل زباله دو شهرستان باز شد. اين موارد تنها بخشي از مشكلات لندفيل تموشل است و درياچه شيرآبه در پاييندست لندفيل هم كه در فصول بارندگي به سمت زمينهاي كشاورزي جاري ميشود، باعث آلودگي منابع آبهاي زيرزميني و محصولات كشاورزي است كه براي حل اين معضل هم هيچ راهحلي انديشيده نشده است.
كشل آزادسرا، محل آلودگي سفيدرود با زباله
پس از لاهيجان، آستانه اشرفيه را بررسي ميكنيم و ليلا پورموحدي مدير شركت تعاوني پسماند پردازگر بوجاق كه از فعالان زيست محيطي اين شهرستان نيز هست براي «اعتماد» شرح ميدهد؛ شهرداري آستانه اشرفيه از سال ۱۳۶۴ بنا به دستور استانداري زبالههاي جمعآوري شده را در زميني به مساحت 1/7 هكتار در روستاي كشل آزادسرا تخليه ميكند
محل دپو زباله شهري آستانه اشرفيه در بستر رودخانه و در فاصله ۲۲۰ متري رودخانه سفيد رود قرار دارد و فاصله اين محل تا مناطق مسكوني ۱۲۰ متر است- موقعيت جغرافيايي: 405726 E42833N
از سال ۱۳۶۴ تاكنون پسماندهاي انتقال يافته به محل دپو (روستاهاي اطراف و شهر آستانه اشرفيه) فقط خاكپوشاني شده و به صورت سنتي دفن ميگردد. در سال ۱۳۹۷ توسط شهرداري (شهردار وقت) محدوده ديواركشي شد و كيوسك نگهباني احداث گرديد. در سال ۱۳۹۹ اعتباري بابت احداث سلول بهداشتي و ساخت حوضچه جهت كنترل شيرابهها تخصيص يافت. پس از تخصيص بودجه توسط پيمانكار، پروژه راهاندازي شد و تا سال ۱۴۰۲ فقط كفسازي به مساحت یک هكتار صورت پذيرفت و پروژه نيمهكاره رها شد. مجاورت محل دپوي پسماندها در آستانه اشرفيه با رودخانه سفيدرود و زهكش شدن شيرابههاي آن به درون آب مشكلات فراواني را پديد ميآورد زيرا سفيدرود نقشي اساسي در تامين آب كشاورزي منطقه و روستاهاي پاييندست تا بندر كياشهر دارد و در برخي نقاط رودخانه در محدوده پارك ساحلي آستانه در مقابل روستاي كشل و همچنين مصب رودخانه و محل تلاقي آن با دريا در بندر كياشهر شاهد رشد گونه گياهي ني و گونههاي تالابي هستيم كه حاصل تجمع لجن و افزايش نيترات و فسفات است.
با توجه به رويكردهاي پيشين در خصوص تجميع محلهاي دفن پسماند در شهرستانهاي مجاور و كاهش اين دفنگاهها از ۲۲ به ۷ پهنه ميبايست پسماندهاي شهرستانهاي لاهيجان، سياهكل، آستانه اشرفيه، رودبنه و كياشهر در يك پهنه ساماندهي شود كه تاكنون اقدام عملياتي براي اين منظور به انجام نرسيده است.
وضع پسماند در انزلي نيز مانند ديگر شهرها!
محمد كهنسال نودهي، كنشگر توسعه پايدار و محيط زيست و عضو هياتمديره انجمن طرفداران توسعه بندر انزلي از شرايط مديريت پسماند در اين بندر ميگويد: «اگر اسير جزیينگري نشده و معلولها را علت نبينيم مشكل مديريت پسماند مشابه ساير مشكلات شهرداريها عدم اعتقاد به دانش، تخصص و مطالعه است. مگر وضع در زمينههاي ديگر شهري مانند شهرسازي، فضاي سبز، ساختمان، حمل و نقل عمومي و... بهتر است؟
وضع پسماند در انزلي نيز مانند ديگر شهرها است و تاكنون نه تفكيك از مبدا توسعه يافته، نه كود آلي به خروجي مناسب رسيده و نه مديريت شيرآبه به نتيجه رسيده است اگر چه در همه اين سالها زمان صرف و ميلياردها بودجه هزينه شده است، وضعيت روستاها نيز نيازي به توضيح ندارد و هر بار كه از يك جاده بين شهري گذر كنيد غيرممكن است با بوي مشمئزكننده پسماند تر در حال تعفن يا دود پسماند در حال سوزاندن مواجه نشويد.
مديريت پسماند يك پروسه طولاني است كه از زمان احساس تقاضا در مصرفكننده آغاز و با دفع مواد غيرقابل بازيافت پايان مييابد اما براي متوليان اين پروسه از زماني كه زبالهها در معابر قرار ميگيرد آغاز و با تخليه در يك جاي به زعم آنها دور پايان مييابد. بديهي است با نگاهي اين گونه ناقص و سطحي نتيجه بهتر از وضع موجود نخواهد شد.
در قانون مديريت پسماندها كه حدود 20 سال از تصويب آن ميگذرد و به نظر برخي داراي نواقصي هست نيز نگاهي تا حدودي جامع به پسماند شده و وظايفي نيز بر عهده دستگاهها و وزارتخانهها گذاشته شده اما به صراحت ميتوان گفت هيچكدام آن گونه كه شايسته است به قانون توجه نکردهاند.
نكته مهم اينكه استانهاي شمالي يعني گيلان، مازندران و گلستان داراي شرايط ويژهاي هستند كه برخي از اين ويژگيها عبارتند از: مهاجرپذير بودن، پذيرايي دائمي از گردشگران، رطوبت بالا (كه موجب سنگيني پسماند ميشود)، بارش زياد، بالابودن تراز آب زيرزميني، كمبود و گراني زمين، تراكم بالاي جمعيت و... همه موارد فوق از يك سو معضل پسماند را در استانهاي شمالي دو چندان ميكند و از سوي ديگر با توجه به نقص كلي مورد اشاره در ابتداي عرایضم يعني عدم اعتقاد شهرداريها به كار مبتني بر دانش و مطالعه و در نتيجه عدم توفيق آنها در مديريت پسماند به نظر ميرسد كه بد نباشد كار پسماند در استانهاي شمالي به يك شركت مادر تخصصي زيرنظر وزارت كشور (كه شهرداريها و دهياريها سهامدار آن باشند) سپرده شود كه در صورت موفق بودن ميتواند به يك پايلوت براي كل كشور تبديل شود. در اين صورت ميتوان هم از توان علمي مشاوران بزرگتر و بهتر از توان اجرايي شركت هاي توليدكننده و پيمانكاري بزرگتر بهره برد و هم از تعدد و پراكندگي مراكز دفن، دفع و سوزاندن جلوگيري کرد. در نهايت با تعداد پرسنل كمتر و تخصصيتر كار را پيش برد.»
بيان بحرانها بخش مهمي از شفافسازي مساله است و در ادامه بايد با تحليل كارشناسي، راهكارشناسي نيز انجام شود و به همين علت در بخش پاياني اين گزارش تحقيقي با ماهان مهرو، كارشناس ارشد و مدرس حوزه علوم و مهندسي محيط زيست گفتوگو كرديم كه او به توضيح تفصيلي شرايط پسماند گيلان و راهكارها ميپردازد: «بر اساس گزارش بررسيهاي استراتژيك نهاد رياستجمهوري در سال ۹۷، استان گيلان داراي ۲۲ پهنه جهت دفن و دپوي پسماند است كه در شهرستانهاي مختلف پراكنده هستند كه در برخي حتي دفن هم انجام نميشود و فقط دپو ميشود. اين پهنهها در واقع پهنههاي رسمي هستند. از سمت شرق به غرب گيلان كه حركت كنيم در شهرستان رودسر دو شهر كلاچاي و چابكسر پسماند خود را در مجاورت شهر يكي در ساحل و ديگري در ورودي شهر، دپو ميكنند. كارخانه كمپوست رودسر بلااستفاده مانده و به محل دپو مبدل شده است. البته از ابتدا مكانيابي هم غلط بوده است چون در مجاورت شاليزارها بوده و مشكلات متعددي براي كشاورزان ايجاد كرده است. باد غالب باعث شده بوي نامطبوع هم به شهر راه پيدا كند. در لنگرود سالها دپو در تالاب كياكلايه اتفاق ميافتاد و پس از آن منطقه ماديان گوابر درگير شد. كارخانه كمپوست اين منطقه در حال طيكردن مراحل پاياني است. در شهرستان املش نيز در كنار رودخانه زبالهها دپو ميشود و جايگاه دفني ندارد و محل دپوي زبالههاي دو شهرستان لاهيجان و سياهكل، تموشل است كه بهتازگي شروع به ساماندهي كردهاند اما شيرابه بهدرستي تجميع نميشود و لولهكشي مناسب ندارد. زهكش هم توان لازم را براي انتقال شيرآبه ندارد.
دستگاه تصفيه شيرآبه هم معمولا خاموش است و كار نميكند. كشل در محدوده شهرستان آستانه اشرفيه ديگر محل دپو اين استان است كه ضمن غيراصولي بودن در مجاورت سفيدرود هم هست و با فشار محيط زيست، فقط حصاركشي شده تا احشام وارد نشوند.
در مورد زبالههاي شهرستانهاي رشت، فومن و شفت و بخشهاي اين مراكز نظير سنگر، كوچصفهان و لشتنشا، خشكبيجار و... اغلب زبالهها هنوز به سراوان برده ميشود البته قرار بود زبالهها به كارخانه كودآلي گيلان حمل شود منتهي اين كارخانه هنوز ظرفيت مناسب را ندارد كه بتواند ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ تن زباله در روز را مديريت كند و اساسا تجهيزات مناسبي ندارد. دو سوله در حال ساخت است تا ظرفيت آن به ۱۰۰۰ تن در روز برسد اما با توجه به اينكه ماشينآلات لازم جهت جابهجايي زباله مثل لودر تهيه نشده و سميتريلر تهيه شده كه براي جابهجايي پسماند است تا شيرآبه روان نشود، رويكرد به اين سمت نيست كه اين مشكل بصورت ريشهاي در آن مكان حل شود و هنوز فقط با انتقال زباله از يك ماشين به ماشين ديگر به سراوان برده ميشود. الان يكي از بحرانهاي استان گيلان بحث مكانيابي، محل جايگزين لندفيل سراوان است. در انزلي نيز كارخانه كمپوست خميران را داريم كه آن هم ظرفيت متناسب با حجم پسماند توليدي را ندارد و زباله در مجاورت آن دپو ميشود. شهرستانهای رضوانشهر، تالش و آستارا هم اتفاق مثبتي در زمينه مديريت پسماند را شاهد نبوده و كارخانه كمپوست تالش هم از نظر عمليات اجرايي پيشرفت چنداني نداشته است. زمين اين كارخانه در محدوده مناطق چهارگانه محيط زيست بود كه با موافقت محيط زيست، خارج شد اما تامين اعتبار انجام نشده است. ماسال و شاندرمن و ارتفاعات غرب گيلان نيز فقط مكانهاي دفن دارند و تاسيسات خاصي احداث نشده است. رودبار نيز به همين ترتيب فاقد هرگونه فناوري در حوزه پسماند است.
يكي از مشكلات ما در حوزه پسماند، افراد غيرمتخصص هستند كه در اين زمينه تصميمساز هستند. مديريت پسماند گيلان نيز داراي ساختار ناقص كارگروه است كه ناشي از قانون مديريت پسماند است. قوانين ما آنقدر جامع و كامل نيست كه حل مساله كند و صرفا جهت مديريت مقطعي نوشته شدهاند. ما ابتدا در كل كشور نياز به بازنگري و بهروزرساني قوانين مديريت پسماند داريم سپس ساختار مديريت پسماند در استانها بايد تغيير كند. پسماند يك بحث اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و در آخر مكانيكي است اما رييس كارگروه استاندار، جانشين وي، معاون عمراني استانداري و دبير اين كارگروه، مديركل محيط زيست استان است اما در اين تركيب معاون اقتصادي ديده نشده است و اگر سرمايهگذار قصد ورود داشته باشد اين كارگروه نميتواند نيازسنجي كند. توليد پسماند ارتباط مستقيم با عادات مردم دارد و بايد كار فرهنگي انجام شود اما مديركل دفتر امور اجتماعي و فرهنگي در اين كارگروه حضور ندارد. بنابراين اضلاع مديريت پسماند خودش نيازمند بازنگري است.»
وي در بيان راهكارها شرح ميدهد: «در مبحث چرخه مديريت پسماند از كاهش مصرف و تفكيك از مبدا كه وظيفه شهروندان است تا بحث ايجاد ساختار، مثل توليد كمپوست و بازيافت و بهرهبري از تكنولوژي مانند هاضم، زبالهسوز و... و در نهايت ريجكت و دفن اين چرخه را تشكيل ميدهد. وقتي اين چرخه معيوب است و سيستمي براي آن وجود ندارد هر چقدر هم كه از مردم بخواهيم تفكيك صحيح را انجام بدهند، زماني كه جمعآوري اصولي نيست، آدرس غلط دادن است. در واقع دولت ابتدا بايد زيرساخت را فراهم كند و نسبت به حضور بخش خصوصي هم تمهيدات لازم را انجام بدهد و پس از فراهم آوردن زيرساخت مناسب و سيستم جمعآوري، از مردم هم بخواهيم نسبت به مديريت زباله خانگي خود اقدام كنند.
تا زماني كه چشم خود را ميبنديم و زباله در جنگل و حاشيه رودخانه و سواحل تخليه ميشود اين معضل قابل حل نيست مگر با مطالبهگري و اصلاح وضع موجود!
توضيح ضروري:
مجموعه رسانهاي اعتماد با توجه به اهميت مديريت پسماند، در روزهاي آتي مجموعه مقالاتي را در اين زمينه كه توسط متخصصين امر تهيه شده است، ارايه خواهد داد.
در مجموعه رسانهاي اعتماد، آرشيوي از عكسهاي اماكن امحاء زباله در استان گيلان تهيه شده است كه جهت استفاده كارشناسان و مسوولان، بزودي منتشر ميشود.
سایر اخبار این روزنامه
اطلاع رسانی قطره چکانی
تورم با افزايش دستمزد بالا نميرود
توپ در زمين حماس
مثل پشتك زدن قبل از مرغ سحرخواني
در جستوجوي نگاهي مدرن به جهان
پرستاران همچنان معترضند
«لندفيل»ها درگستره گيلان
مسووليت تورم انتظاري متوجه كيست؟
بيگانگي با حاكميت!
رمزگشايي از ورود طيفهاي راديكال به مجلس
مذمت فساد در مهماني دوستان
جاي خالي آشتي ملي پاي صندوق راي
درختان سوژههاي مأنوس نقاشي
صبور ساكت، سنگين
چرا فستيوال، چرا هنر مفهومي؟
مرگ استالين و استالينزدايي
مسووليت تورم انتظاري متوجه كيست؟
بيگانگي با حاكميت!
رمزگشايي از ورود طيفهاي راديكال به مجلس
جاي خالي آشتي ملي پاي صندوق راي