روزنامه اعتماد
1402/12/14
مذمت فساد در مهماني دوستان
هنوز مهمانان روي مبلها و صندليها درست جاگير نشده بودند كه بحث شروع شد و فورا هم به سياست كشيد و بلافاصله موضوع «فساد» پيش آمد.هر يك از مهمانان تلاش ميكرد تا با پيشدستي نسبت به ديگران، تجربه بيواسطه خود را از فساد بازگو كند و پشت بند آن، جملهاي آتشين در مذمت اين پديده شوم و كثيف به زبان آورد.
يكي گفت: من همين چند وقت پيش فقط به خاطر سي متر زيربناي اضافه، مجبور شدم براي پايان كار حدود صد تومن باج سبيل بدم! خدا ريشه فساد را بخشكانه! به نظرم بايد قلم پاي هر مفسدي را خرد كرد تا ديگه كسي جرات اينطور كارها را نداشته باشه.
فرد بغلياش كه با بيتابي به دهان او چشم دوخته بود تا همين كه فعل جمله را گفت، رشته سخن را از او بقاپد، بيدرنگ به حرف در آمد كه براي يك مغازه 40 متري، ششصد تومان ماليات بريده بودن، منم مجبور شدم پنجاه تومن به طرف زيرميزي بدم تا اون را صد و پنجاه تومن كنه. به نظر من همانطوري كه رضا شاه اون نونواي كمفروش را داخل تنور داغ انداخت تا جزغاله بشه، بايد همه اين مفسدين را آتش زد، بلكه اين جامعه از لوث وجود كثيفشون پاك بشه!
كناريش گفت: اينكه رضا شاه كسي را توي تنور انداخته باشه به نظرم واقعيت نداشته باشه!
نفر قبلي اما صدايش را بالا برد و گفت: اين چه فرمايشيه كه شما ميفرماييد؟ پدربزرگ خودم كه آجودان ارتش بود به چشم خودش ديده بود كه نونوا را انداخت توي تنور. بعد از آن، ديگه هيچ كس جرات نكرد نون خمير يا سوخته يا گرون به مردم بفروشه.
نهايتا بزرگ جلسه رشته كلام را به دست گرفت و خطاب به جمع حاضر گفت: همانطور كه همه واقفيد، من سالهاي سال تو اين نظام اداري زحمت كشيدم و عرق ريختم. هر چي از بيحيايي رشوهخورا بگم، كم گفتهام. اصلا حيا و شرم و خجالتشون پاك ريخته. همين جور روي كاغذ مينويسن اينقدر سكه بده تا كارت راه بيفته. ولي يه چيزي را بهتون بگم. آدم پاك هم پيدا ميشه. نمونهاش خود من. به قدري پيشنهاد رشوه بهم ميشد كه خدا ميدونه. اما زير بار يكيش هم نرفتم. بالاخره قانون هم نباشه، خدا و پير و پيغمبري كه هست! آدم اين دنيا با پول حروم مال و ثروت رو هم كنه و بعد بذاره براي وراث كه گورش را بگن؟ اين همسايه ما چند وقت پيش عمرش را داد به شما. اگه بدونيد پسرا و دختراش سر تقسيم ارث چه بيآبروبازي در آوردن! اينقدر گور پيرمرد بدبخت را گفتن كه حد نداشت. ولي اگر نظر مرا بخواين، من معتقدم كه بايد سيخ داغ تو چشم اين آدماي رشوهگير و فاسد كرد تا ديگه كسي جرات خلاف نكنه. هيچ راه ديگهاي هم وجود نداره. اگر من كارهاي بودم، ميفهميدم كه چطور از پس اينها بر بيام! خب، حيف كه نيستم. فساد همه جا را برداشته و كسي هم ككش نميگزه! سخنان بزرگ جلسه با احسنت ممتد مهمانان روبهرو شد و همگي آنها قيافهاي غمزده به خود گرفتند و از سر تاسف بر سرنوشت اين جامعه سرشان را تكان دادند.
بعد از مهماني، اولين نفري كه نطق كرد رو به كنار دستياش كرد و گفت: اين بابا عجب آدم پاك دستيه. يه آدم خوب هم كه پيدا ميشه، اينطور دستشو از كار ميزنن. تف به اين دنيا. كناريش سرش را به گوش او نزديك كرد و در هياهوي جمع بهطوري كه كسي نشنود زمزمهكنان گفت: اين الدنگ را من بهتر از همه ميشناسم! وقتي سر كار بود حيا را خورده و آبرو را قي كرده بود! صد صد از مردم رشوه ميگرفت. از خود من پانصد تا گرفت تا مشكل ارث مرحوم بابا را حل كرد. از موقع بازنشستگي اينطور ضد فساد شده. به همين خونهاش نگاه كن! اين خونه كارمنديه؟ با پول كارمندي ميشه اينطور خونهاي ساخت و اينطور مهموني داد؟ اولي در جوابش گفت: حالا هر چي نباشه آدم دست و دلبازي كه هست! ببين چطور مهموني آبرومندي به پا كرده! اگر رشوه هم ميگرفته حتما برا راه انداختن كار مردم بوده. مگر كار خودت را راه ننداخته؟ باز نسبت به ديگرون خدا پدرش را بيامرزه. من چند نفر را ميشناسم كه رشوه هم ميگيرن، اما كار مردم را راه نمياندازن! به نظرم همين را براي... معرفي كنيم بهتر از بقيه باشه!
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
اطلاع رسانی قطره چکانی
تورم با افزايش دستمزد بالا نميرود
توپ در زمين حماس
مثل پشتك زدن قبل از مرغ سحرخواني
در جستوجوي نگاهي مدرن به جهان
پرستاران همچنان معترضند
«لندفيل»ها درگستره گيلان
مسووليت تورم انتظاري متوجه كيست؟
بيگانگي با حاكميت!
رمزگشايي از ورود طيفهاي راديكال به مجلس
مذمت فساد در مهماني دوستان
جاي خالي آشتي ملي پاي صندوق راي
درختان سوژههاي مأنوس نقاشي
صبور ساكت، سنگين
چرا فستيوال، چرا هنر مفهومي؟
مرگ استالين و استالينزدايي
مسووليت تورم انتظاري متوجه كيست؟
بيگانگي با حاكميت!
رمزگشايي از ورود طيفهاي راديكال به مجلس
جاي خالي آشتي ملي پاي صندوق راي